000

یکشنبه، مرداد ۲۵، ۱۳۸۸

مگر خدا به فریاد ملت برسد !

پس از اتمام دوره ریاست شاهرودی بر قوه قضائیه ، خامنه ای صادق لاریجانی را بجای وی منصوب کرد . بسیاری از این تغییر استقبال کردند و از رفتن شاهرودی شاد شدند ، اما اگر نگاهی کوتاه به گذشته و حال بیندازیم ، می بینیم که باید در انتظار روزهایی بسیار تاریک برای قوه قضائیه و درنهایت مردم مظلومی بود که قرار است در محکمه های جمهوری اسلامی ( و نه دادگاه ) به اتهامات بی اساس پاسخ گویند .
در مواردی که بیان خواهد شد نظر به تطهیر شاهرودی از جنایات رژیم و بویژه قوه قضائیه نیست ، بلکه تلاشی ست برای واقع نگری : آینده ای بسیار وخیم تر و ظالمانه تر در پیش روست .
1 . شاهرودی از نظر علم ( حوزوی ) در مقامی بسیار فراتر از خامنه ای قرار داشت ، از همین رو هیچگاه خامنه ای و یارانش جسارت آنرا نداشتند تا در مقابلش موضع گیری علنی نمایند یا حکم حکومتی صادر کنند .
در موارد لزوم قاضی مرتضوی بعنوان عامل اعمال نظریات باند رهبری عمل میکرد .
2. شاهرودی از جهت شخصیتی ( کاراکتر ) مستقل بود و تحمل کمترین انتقادی را نداشت ، حتی شاهد بودیم نمایندگان مسجد ( مجلس ) شورای اسلامی را بدون توجه به مصونیتشان و فقط بدلیل انتقاد از قوه قضائیه دستگیر و حبس نمود .
3. از همین رو در مواردی ( ولو بسیار اندک ) حکم قضات را نقض می کرد و از سنگسار و اعدام تعدادی جلوگیری می نمود . بدون اینکه باند رهبری که به اسلام افراطی روی آورده اند ، بتوانند وی را متقاعد به پس گرفتن احکامش نمایند .
4.شاهرودی اعتقادی راسخ به کاهش تعداد زندانیان و محدود نمودن جرایمی داشت که به زندانی شدن متهم منجر می شد . بارها اعلام نمود باید قوانینی تازه به تصویب برسد تا با هر اتهامی نتوان متهم را روانه زندان کرد .

اما صادق لاریجانی :
1.صادق لاریجانی عضو فقهای شورای نگهبانی ست که خزعلی و جنتی تصمیمات آن را اعلام می کنند و به غلط تصور می شود بازگو کننده افکار خودشان هستند ، در حالی که این تصمیمات توسط هر 6 نفر عضوی که توسط رهبری انتخاب شده اند به تصویب رسیده ، بنابراین می توان اندیشه های دگمی که توسط جنتی و خزعلی اعلام می شود را افکار صادق لاریجانی هم دانست .
2.صادق لاریجانی در بحبوحه دادگاه های نمایشی رژیم ( جنایت علیه شان انسانی ) وارد عرصه عملی کارزار شده ، که از این بایت با شاهرودی برابر است . اما در فضای امروز که انتقاد از روش حکومت در سرکوب مردم حتی از سوی روحانیون نیز شنیده می شود و تعدادی حتی نظر به برکناری خامنه ای دارند ، تنها کسانی در خدمت باند قدرت قرار می گیرند که از هر جهت مطابق میل و سلیقه آنان رفتار کنند .
خامنه ای در اوایل حکومت سعی داشت تا چهره ای متفاوت از خود به نمایش بگذارد ، از همین رو به جای شیخ محمد یزدی ، شاهرودی را گزینش کرد . اما امروز ، فاصله ای ست بعید بین خامنه ای آنروزها و اینروزها . شاید این جمله بیان کننده تفاوت ها باشد : بد ، بد است و بدتر از بد ، بد تر است اما غیرقابل تحمل از هر دو بدتر است !
3. صادق لاریجانی نه تنها در مقامی همطراز با شاهرودی قرارندارد ، بلکه با توجه به خوی افراطی لاریجانی ها ، خود عاملی خواهد بود برای شتاب بخشیدن به اعدامها و سنگسارها و نقض بیش از پیش حقوق بشر .
توجه به این نکته ضروری ست که این برادر هم مانند دیگر اخوان زبانی پویا و کوشا در توجیه دارد ، لذا باید منتظر باشیم با بیانی آرام و آرامشبخش و با توجیهاتی بظاهر منطقی ، تیغ بر بر گلو و تیر بر قلب زند .
4.باند خامنه ای از مدتها قبل ( حدود 5 سال پیش ) تصمیم به یکدست نمودن مسئولین در همراهی با تندروهای اسلامی حاکم نمود .
ظهور احمدی نژاد ، عزل و نصب گسترده مسئولان که در اکثریت قریب به اتفاق آنها ، سرداران بر مسند نشسته اند ، فضای حاکمیت را به شدت نظامی و مناسب برای اجرای تئوریهای (1) مصباح یزدی کرده . انتخاب لاریجانی در همین راستا صورت گرفته .

اقدام بعدی حکومت ، پس از قلع و قمع مخالفان کودتا ، مطمئنا ، تصویه مسجد خفتگان ( مجلس خبرگان ) رهبری ست تا تمامی مجراهای خطر علیه رهبری را کور نمایند . غافل از آنکه سرنوشت حکومتها در خیابانها و بدست مردم تعیین می شود . تمامی این تلاشها بر خفقان بیشتر است و محرکی برای به صحنه آمدن اکثریت خاموشی که در جلسات آمران و عاملان کودتا ، از آنها به عنوان قشر سنتی و مذهبی یاد می شود .

هیچ نظری موجود نیست:

Free counter and web stats