000

چهارشنبه، اسفند ۰۹، ۱۳۸۵

بسیجی نمودن دنیا یا بسیج شدن دنیا

دکتر «محمد صدر» معاون عربی ـ آفریقایی وزیر سابق امور خارجه:

احمدی‌نژاد دنیا را علیه ایران بسیج می‌کند.

با توجه به تلاش بسیجی نمودن دنیا توسط رئیس جمهور ، از فردا بایستی منتظر اقدامات زیر و شاید هم رو باشیم:

1. دنیا از دیوار سفارتخانه بالا روند.

2. تمامی سخنرانیها در دنیا به اغتشاش کشیده شود.

3. حذف ترمز از ماشین.

4. رهبران جهان بجای بحث ، دائما پاچه یکدیگر را گاز بگیرند.

5. کارخانجات تولید تیغ ، ورشکست میشوند.

6. از آنجا که بسیج ارتش مخلص خداست ، تمامی ادیان باید کاسه کوزه را جمع کنند و رهبران سیاسی به نمایندگی از خود خدا ، احکام جدیدی عرضه میکنند.

درخشان : دروغه

«مصطفی پورمحمدی» وزیر كشور روز سه‌شنبه در نخستین همایش توسعه گردشگری روستایی و عشایری در وزارت كشور از آمارهای جهانی موجود در مورد میزان گردشگران انتقاد کرد و گفت:« ما تا چند روز آینده ‪ ۳۰میلیون گردشگر داخلی خواهیم داشت

این آقا یا نمیداند 30 میلیون نفر چند نفرند ، یا مردم را بی سواد فرض نموده یا تصور میکند آمار گردشگران (همان توریست سابق) را هم میتوان مثل تعداد راهپیمایان بزرگداشت انقلاب ( و یا شرکت کنندگان در همه پرسی) ، با ضرایب گوناگون به آسمان رساند!

در این گیرودار کمبود و نبود مواد غذایی و مایحتاج عمومی ، خدا به ملت رحم کند ، چرا که بگمانم این وزیر دست نشانده رئیس جمهور از اکنون مردم را آماده میکند تا در آینده ، کمبود و کسری ها را به گردن گردشگران مادر مرده ای بیندازد که حتی در خواب هم خیال آمدن به ایران را ندارند.

پاسخ ف.م.سخن به نوشته اخیر حسین درخشان ملقب به ناراضی برگشتی(مثل تاکسی برگشتی که رنگ عوض میکند تا خود را شخصی کند) بسیار جالب و درخور توجه است.

کدام حمله مغزی ؟ کدام ربودن همسر؟ چند کلمه در باره نوشته اخیر آقای حسین درخشان ( ف .م . سخن:)

اگر در ايام دهه فجر، محاکمه‌ی خسرو گلسرخی را که از کانال سه سيما پخش شد ديده باشيد، حتما به خاطر داريد موقعی که او با صلابت در ميان بهت و حيرت حاضران اظهار می‌داشت که: "اتهام سياسی در ايران، نيازمند اسناد و مدارکی نيست. خود من، نمونه‌ی صادق اين‌گونه متهم سياسی در ايران هستم. در فروردين ماه، چنان‌که در کيفرخواست آمده، به اتهام تشکيل يک گروه کمونيستی، که حتی يک کتاب نخوانده است، دستگير می‌شوم. تحت شکنجه قرار می‌گيرم و خون ادرار می‌کنم..." صدای خفه‌ی يک نفر در وسط دادگاه شنيده می‌شود که می‌گويد: "دروغه!"

شايد خيلی‌ها ندانند که صاحب اين صدا کيست. شايد گـُـمان بَرَند که او يکی از ماموران رژيم است که قصد تبرئه‌ی ساواک را داشته. اما اين‌طور نيست. "دروغه" را يکی از هم‌گروهی‌های گلسرخی بر زبان می‌آورد. ابراهيم ف.ر.، برای خودشيرينی، اين "دروغ" را می‌گويد.

آن کس که "دروغه" گفت، زير فشار بود؛ زير شکنجه بود؛ خطر مرگ تهديدش می‌کرد؛ دو دختر خردسال داشت و بايد به فکر آينده آن‌ها می‌بود...

اما امروز، همين جريان، در شکل کمدی‌اش تکرار می‌شود. جوانی را به جرم بالا بردن يک زيرپيراهن خونی ابتدا به اعدام و بعد به حبس طولانی مدت محکوم می‌کنند. هفت سال از بهترين سال‌های زندگی اين جوان پشت ميله‌های زندان می‌گذرد. او را به خاطر بيان عقايدش تحت فشار قرار می‌دهند. برای درمان خارج از زندان به او مرخصی نمی‌دهند. وسايل شخصی‌اش را به هم می‌ريزند. جانش را به لب می‌رسانند تا بالاخره دچار حمله‌ی عصبی می‌شود. روانه‌ی بيمارستان‌اش می‌کنند. معالجه شروع نشده، او را به زندان باز می‌گردانند. همسرش را در وسط خيابان بازداشت می‌کنند. او برای دفاع از خود و همسرش به اعتصاب غذای خشک دست می‌زند...

حال، يک نفر در خارج از زندان، درست‌تر بگويم يک نفر در خارج از ايران، بدون اين‌که زير شکنجه باشد، بدون اين‌که تحت فشار باشد، بدون اين‌که دو دختر خردسال داشته باشد، در وب‌لاگش فرياد می‌زند: "دروغه!"

نمی‌دانم وقتی انقلاب شد، گوينده‌ی "دروغه" در دادگاه گلسرخی چه حالی داشت. حدس می‌زنم خجالت کشيده باشد؛ حتی اگر زير فشار بوده باشد؛ حتی اگر شکنجه شده باشد؛ حتی اگر کابل و شلاق، گوشت پاهايش را کنده باشد. حدس می‌زنم انسان خجالت بکشد حتی اگر جای خجالت کشيدن نباشد. اما نمی‌دانم امثال آقای درخشان که در آزادی و رفاه نشسته‌اند و با سخنان‌شان ديگران را گرفتار می‌کنند، فردا با خجالت‌شان چه خواهند کرد؟

متن کامل در گویا نیوز

دوشنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۸۵

ذخایر نفت و انرژی هسته ای

دوران پیش از انقلاب در روزنامه ای خواندم ذخائر نفت ایران پس از 8 سال به اتمام میرسد.

پس از انقلاب ، روزنامه دیگری مطلبی درج نموده بود مبنی بر میزان ذخائر نفت جهان ، و در آن اشاره به این داشت که ذخائر نفت عراق و حتی کویت از ایران بیشتر است.

این مطالب در ذهن من مانده بود ، تا امروز که به فکر افتادم ، در مورد صحت مطالب پیشین تحقیق کنم.

این آمار بدست آمد:

میزان ذخائر نفت جهان ، ( به نسبت کل دنیا):

1. عربستان 22.2 درصد

2. ایران 11.2 درصد

3. عراق 9.7 درصد

4. کویت 8.4 درصد

5. امارات 8.3 درصد

6. ونزئلا 6.5 درصد

7. روسیه 6.1 درصد

.....

11. امریکا 2.5 درصد

ذخائر گاز جهان :

1. روسیه

2. ایران

3. قطر

4. عربستان

5. الجزایر

6. نیجریه

7. عراق

.......

روسیه تقریبا دو برابر ایران و ایران تقریبا 4 برابر عربستان ، دارای ذخائر گاز هستند.

در چنین شرایطی ، کدام عقل سلیم قبول میکند ، مسئولین ایران به جهت تاکید بر استفاده مشکوک از انرژی هسته ای ، کشور را وارد جنگ کنند؟

مسئله قابل تامل این ست که رهبران ایران ، میگویند در آینده نزدیک نفت به اتمام میرسد و کشور باید برای شرایط پس از آن دارای انرژی هسته ای باشد ، اما هیچکدام اشاره نمیکنند با توجه به وابستگی شدید بودجه کشور به نفت ( طبق آمار ، بیش از 80 درصد ) ، در صورت بروز جنگ و یا حتی تحریم اقتصادی و ممنوعیت خرید نفت از ایران ، کشور چگونه با از دست دادن منابع تحصیل درآمد میتواند به حیات خود ادامه دهد.

در گذشته نه چندان دور ، و در دوران جنگ عراق با ایران ، مردم بواسطه تحریمها ، دچار مشکلات فراوانی شدند اما اینکه در چنین شرایطی میزان تعبد ملت از دولتی که مورد تائید آنان نیست ، آیا چون گذشته خواهد بود یا خیر ، قابل تعمق است.

حقیقت این است که سیاست رهبران ایران ، نسل حسین فهمیده را تبدیل به نسل شهرام جزایری نموده .

وای از آنروزی که مذهب سپر سیاست شود!

آیا نسلی که از انقلاب جز محدودیت و فشار اقتصادی چیزی ندیده ، خواهان یاری حکومت و تحمل مصائب دولت خواهد بود؟

بهرحال در حق ملت ایران مبنی بر دستیابی به انرژی هسته ای و هر تکنولوژی برتر دیگری جای تردید نیست اما هنگامی که رفتار دولتمردان ایران را می بینیم ، قطعا به میزان پایبندی مسئولین بر رعایت مقررات بین المللی جای تردید باقی میماند بویژه آنکه هنوز در کشور قوانین ناقض حقوق بشر و خشونت علیه انسانیت بوضوح مشاهده میگردد.

شاید بد نباشد بدانیم ، اسرائیل با وجود در اختیار داشتن بیش از دویست کلاهک هسته ای ، هنوز از تائید آن امتناع میورزد چه رسد بر استفاده علیه مخالفین و دشمنانش ، اما باور نمیکنم ، ایران به فرض دستیابی به بمب اتمی ، بتواند در مقابل هر حرکت مخالفین ، از خود خویشتن داری نشان دهد.

Farhad Heyrani

جمعه، اسفند ۰۴، ۱۳۸۵

روحانيت اصيل كدام است

روحانيت اصيل كدام است

سرکار خانم فاطمه رجبی معروف به فاطی هزاره در سایت اختصاصی خود به معرفی روحانیت اصیل پرداخته و مواردی را ذکر کرده که خواندن آن به صد جک می ارزد!

ایشان مرقوم فرموده اند:

روحانیت اصیل به مال و منال دنیا پشت پا میزند ،البته تا دیروز که روحانیت گاز میگرفت و بر دهان دیگران مشت میزد ، و از پشت پا فقط برای سرنگونی رقیب بهره میبرد !

از شاخصه هایی که فاطی خانم ذکر میکنند ، دنیا گریزی روحانیون است ! که شاید منظورشان دنیا را از خود بیزار کردن بوده .

مورد دیگر اشاره ایشان به عدم همراهی با دشمنان اسلام برای شکستن آرای رقیبان است ، که اظهر من الشمس مینماید ، تا وقتی شورای نگهبان و بسیجیان جبهه ندیده حاضرند ، نیازی به گرایش بسوی مخالفان نیست!

از اهم ویژگیهای روحانیت اصیل ، تواضع در رفتار و گفتار قید شده که متن نامه های همین ورپریده نشاندهنده تواضعی ست که مورد نظر فاطی جان است.

این عاشق محمود جان ، فرموده ملت «روحانيت اصيل» را با ساحت مقدس و مطهر مي‌نگرد

که باید زبان شناسان در معنی مقدس و مطهر کمی تحقیق کنند تا منظور الهام بانو بدست آید.

بهرحال اگر سری به سایت "فاطی عشق محمود" یا همان الهام بانو بزنید ضرر نمی کنید.


Farhad Heyrani

سه‌شنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۵

حمله امریکا به ایران؟


حسین درخشان در پستی نوشته که اگر امریکا به ایران حمله کند ، به کشورش برمیگردد و هرآنچه از دستش برآید برای دفاع انجام میدهد.

من از درخشان اصلا خوشم نمیآید ، به عبارتی حتی تصور میکنم بگونه ای مهره رژیم باشد یا حداقل آلت دستشان شده ...بگذریم ، اما بحثی که آغاز کرده برایم جالب است.

تعدادی از دوستان آنچنان مدافع حمله تهاجمی امریکا به ایران شده اند که حتی به بوش پیشنهاد نموده اند اگر قصد حمله داری ، اشتباه مورد عراق را تکرار نکن و بدون

اعلام قبلی بتاز تا بعدها دچار مشکل نشوی!

تعدادی تصور میکنند به فرض آغاز جنگ ، بافاصله ایران فتح خواهد شد و پس از چند روزی دموکراسی مدل غربی پهنه ایران زمین را در سایه اش قرار میدهد!

متاسفم از دوستانی که اعتقاد دارند برای نجات از شر رژیم آخوندی باید دست بدامان امریکا شد!

عزیزان ، نگاهی به افغانستان و عراق بیندازید!

به صرف انتخابات آزاد نمیتوان حاکمیت دموکراسی در کشوری را پذیرفت ، بعبارت دیگر هرچند انتخابات آزاد لازمه حکومتی آزاد است اما برای آزادی کفایت نمیکند!

باید فرهنگ دموکراسی در جامعه ترویج شود ، تا زمانی که مردم ما خواهان آزادی نباشند ، حتی خود خدا هم نمیتواند به زور سرنیزه این باور (فرهنگ ) را بخورد ملت دهد.

قبلا اشاره داشتم که دموکراسی تزریقی نیست ، کسب کردنی و باور نمودنی ست.

هنوز مردم افغانستان در آشوبهای قومی بسر میبرند ، هنوز در عراق مردم پیرو یک ایدئولوژی ، دیگرانی را که معتقد به افکارشان نیستند با بمب و گلوله هدف قرار میدهند.

هنوز زنان در افغانستان به صرف سرودن شعر بدست همسرشان کشته میشوند، هنوز نه در عراق و نه در هیچ کشور دیگری که بدست امریکا فتح شده ، مردم نتوانسته اند خود را به جامعه پیشرفته نزدیک کنند.

در جنگ ویتنام ، امریکا مدعی بود که اینان مردمی وحشی هستند و ما برای متمدن کردنشان به آنجا حمله میکنیم ، امروز دولت سلطه گر امریکا بهانه ای دیگر را باب نموده ، جنگ علیه تروریستها !

آیا در افغانستان ، بن لادن را دستگیر نمودند ، همه را کشتند الا او را!

آیا در عراق توانستند سلاحهای کشتار جمعی را بیابند؟

خیر ، اما صدام را از گودالش بیرون کشیدند !

مسئله اعتقاد به رژیم بلاهت وقیح نیست ، همه ما وظیفه داریم در حد توان در نقد این حکومت جاهلانه که مربوط به هزاره گذشته است ، بکوشیم ، شیوه زمامداری این رژیم ، خلیفه ای ست ، گونه ای متروک شده که نمونه های آنرا باید در زباله دان تاریخ جستجو نمود، اما

شاه رفت و ملایان آمدند ،

امروز بجز باز شدن زبان مردم به نقدهای سیاسی ، چه تغییری را در اعتقاد عمومی به لزوم حاکمیت دموکراسی میتوان یافت؟

عزیزان ، همانقدر که سیاستهای سران حکومت دینی ایران خطرناک و جاهلانه است ، همان اندازه هم مطمئنا سلطه امریکا بر ایران به معنی هرز رفتن نیرو و منابع ملی و پسرفت کشور خواهد بود.

نگاهی به گذشته کنیم ، دورانی که حکومت ایران تابع امریکا بود ، کدام گل بر سر مردم زده شد؟

هنوز میتوان افرادی را یافت تا بگویند در آن رژیم ساواک چه ها میکرد ، درباریان چه ها کردند ، اشرف ها و والاحضرتها ،...

اگر امروز میگویند ولی فقیه جانشین خداست ، آنزمان هم شاه را دست نیافتنی میدانستند.

بترسیم از ویرانی ایران ، بهراسیم از کشته شدن مردم وطنمان!

یادمان باشد ایران متشکل از اقوام بسیاری ست که در صورت جنگ و اشغال نظامی ، هر استان به

کشوری مجزا تبدیل خواهد شد.

بکوشیم تا سرنوشت مردم ما بدست خودشان تعیین شود ، ملت ایران نیازی به دایه های مهربانتر از مادر ندارد!


وضعیت زنان

سایت انتگراسیون اقدام به درج مقاله ای نموده با عنوان :

زنان در مسیر رهایی: یک بررسی و مقایسه آماری در رابطه با وضعیت زنان ایران و جهان


گزیده هایی از این مقاله که در ارتباط با زنان ایران است را میخوانیم:

سایت جامعه شناسی ایران

نویسنده: الف.آناهیتا

*54 قتل ناموسی فقط در خوزستان ایران اتفاق افتاده است.

* بر اساس گزارش بی بی سی 11 فوریه 2005 آمار سازمان بهزیستی ایران حاکی از آن است که 90 درصد زنان

خانه دار ایرانی مورد خشونت همسران خود قرار می گیرند.

* به گزارش خبرگزاری ایسنا 2 فوریه 2004 دکتر امان الله قرای مقدم،پژوهشگر و استاد دانشگاه تهران در رابطه

معضل دختران فراری گفت سن دختران فراری بین 15 تا 17 سال و اوج آن پانزده الی شانزده سال و گاهی هشت سال هم

مشاهده شده است. بر اساس تحقیقات وی از سال گذشته فرار دختران 25 درصد افزایش یافته است.

* بر اساس گزارش ایسنا 16 نوامبر 2004 فرار دختران از خانه سالانه 23 درصد افزایش یافته است،در تهران هر شب 4

دختر در خیابان ها، شب را به صبح می رسانند.

* بر اساس گزارش ایلنا طبق آمار در مدت 7 سال متوسط سن فحشا از 28 سال به زیر 20 سال رسیده است.

در حال حاضر کف این سن تا 13 سالگی پایین آمده است.

* بر اساس گزارش سایت زنان ایران 27 آبان 82 از هر هزار زنی که سال گذشته در استان گلستان مرده اند

16 نفر خودکشی کرده اند. این استان از نظر رفتار خشونت آمیز نسبت به زنان مقام دوم در کشور را دارد.

* به گزارش رییس کمیسیون بانوان استاندرای استان مرکزی 250 زن در استان مرکزی دست به خودکشی زده اند،

خودکشی در زنان کوهدشتی بیش از 3 برابر مردان است،نرخ بالای بیکاری و تعصب های قومی یکی ا

ز مهمترین عوامل بالا بودن آمار خودکشی در شهرستان کوهدشت است.

* بر اساس گزارش خبرگزاری مهر 5 آوریل 2004 زنان و دختران ساکن در استان های مرزی ایران توسط

خانواده خود و یا همسرانشان به قاچاقچیان فروخته شده و از آنجا توسط این گروه ها برای کار در مراکز فحشا

کشورهایی همچون افغانستان و پاکستان منتقل می شوند. بزرگترین عامل این معضل اجتماعی نا بسامانی

اقتصادی عنوان شده است.

*به گزارش رییس انجمن تغدیه ایران 60 درصد زنان ایرانی به کم خونی مبتلا هستند. ناتوانی مالی و عدم تامی

ن حداقل نیازهای تغذیه دلیل این مسیله عنوان شده است.

* به گزارش خبرگزاری اعتماد 26 اوریل 50 درصد دختران فراری ارجاع شده به مراکز بهزیستی،معتاد هستند.

* بر اساس گزارش روزنامه شرق 25 آذر 82 ،55 درصد زنان گلستان دچار اختلالات روانی هستند

.. بر اساس گزارش دیگری از همین خبرگزاری در 24 آذر 82 بیش از 37 درصد زنان دارای مهارت شغلی در استان گلستان بیکار هستند.

* بر اساس گزارش خبرگزاری مهر 5 آوریل 2004 زنان و دختران ساکن در استان های مرزی ایران توسط

خانواده خود و یا همسرانشان به قاچاقچیان فروخته شده و از آنجا توسط این گروه ها برای کار در مراکز فحشا

کشورهایی همچون افغانستان و پاکستان منتقل می شوند. بزرگترین عامل این معضل اجتماعی نا بسامانی اقتصادی عنوان شده است.

* بر اساس گزارش خبرگزاری ایسنا 25 فروردین 83 یک کارشناس آسیب های اجتماعی ابراز کرد که زنان و

دختران ایرانی به عنوان تاچر قاچاق می شوند. بر اساس این گزارش فقر اقتصادی و تبعیض در برخورد با زنان

در کشور موجب افزایش تن فروشی و پر رونق شدن بازار قاچاق زنان و سوءاستفاده از آنان شده وی ادامه می دهد

که همه می دانند که کشورهای عربی پولدارتر از بقیه و بیشتر متقاضی این بازار هستند، به همین دلیل این بازار به

سمت مرزهای جنوبی کشور کشیده شده است.

در همین رابطه وزیر اطلاعات رژیم،علی یونسی حراج زنان ایرانی در امارات را کذب خواند و شدیدا آن را رد کرد

..محمد خاتمی نیز این موضوع را دروغی بزرگ خواند و ابراز کرد که آزادی مشکلاتی هم دارد و در فضای آزادی ژورنالیسم رشد می کند.

* بین دوسوم تا سه چهارم کار دنیا را زنان انجام می دهند و 45 درصد تغذیه جهان را آنان تامین می کنند

اما فقط یک درصد دارایی های جهان به زنان تعلق دارد قسمتی از همین یک درصد هم به مردان تعلق دارد

که برای فرار از مالیات اموال خود را به نام زنان می کنند.

* به گزارش رییس کانون اصلاح و تربیت در تاریخ 23 دسامبر 2004 ، 91 درصد دخترانی که در

کانون اصلاح و تربیت نگهداری می شوند به دلیل مسایل منافی عفت و رابطه نامشروع به کانون معرفی شده اند

. میانگین سنی این دختران 17 سال است.

* به گزارش خبرگزاری شرق 19 ژانویه 2004 در سال 83 زندانیان زن 3.63 درصد کل زندانیان کشور

را تشکیل می دهند که نسبت به سال 82 ، 53.3 درصد افزایش یافته است. به ازای هر 100 زن زندانی و

هر مددجوی زیر 18 سال فقط یک مددکار وجود دارد. بر اساس این گزارش 43 درصد زنان زندانی مجرد هستند.

*بر اساس گفته های فرمانده نیروی انتظامی استان تهران از میان 59121 مجرم بازداشت شده در ده ماه گذشته

3969 نفر آنان زن بودند که از این میزان 649 نفر دختران زیر 16 سال هستند.

* به گزارش روزنامه ایران 42 درصد دختران از جنسیت خود ناراضی هستند.

* به گزارش رییس کانون اصلاح و تربیت در تاریخ 23 دسامبر 2004 ، 91 درصد دخترانی که در کانون

اصلاح و تربیت در ایران نگهداری می شوند به دلیل مسایل منافی عفت و رابطه نامشروع به کانون معرفی شده اند

. میانگین سنی این دختران 17 سال است.

*به گزارش ایسنا 26 دسامبر 2004 ، 84 درصد بیکاران زن و 42 درصد بیکاران مرد دارای تحصیلات

متوسطه و دانشگاهی هستند.

* به گزارش ایسنا 26 دسامبر 2004 علیرغم افزایش تعداد دانشجویان فقیر در رشته های دانشگاهی شمار زنان

عضو هیات علمی دانشگاه ها افزایش چندانی نیافته و تنها 16 درصد اعضای هیات علمی دانشگاه های کشور

را زنان تشکیل می دهند.

* به گزارش فرماندار بم 1 ژانویه 2004 پس از یک سال گذشت از زلزله بم هنوز مستمری زنان بی سرپرست

این فاجعه پرداخت نشده است.

* بر اساس گزارش ایلنا 19 آبان 82 بیش از 400 هزار دختر و زن اسیب دیده در کشور وجود دارد.

این گزارش اضافه می کند که در جامعه ما یک میلیون و 200 هزار زن سرپرست خانوار وجود دارد که

از این تعداد تنها 300 هزار نفر تحت نظر پوشش حمایت کمیته امداد و سازمان بهزیستی هستند.

بر اساس همین گزارش ایران در بحث طلاق رتبه اول در دنیا را دارد.

* بر اساس گزارش اعتماد 31 اکتبر 2004 به رغم توانمندی زنان و بالا رفتن سطح دانش و آگاه

ی آنان فقط 3 درصد زنان پست های مدیریتی را به عهده دارند،این میزان برای مردان 97 درصد است.

* بر اساس گزارش خبرگزاری فارس 15 نوامبر 2004 نرخ بیسوادی زنان 10 درصد بیشتر از مردان است.

*به گزارش ایسنا 20 دسامبر 2004 تنها 17 تا 18 درصد فرصتهای شغلی کشور در اختیار زنان است.

*بر اساس گزارش اعتماد 16 ژانویه 2004 سهم زنان بیکار دارای تحصیلات متوسطه و عالی از کل زنان بیکا

ر در مناطق شهری 88.7 درصد و در مناطق روستایی 59.4 درصد است. بیش از 88 درصد زنان تحصیلکرد

ه بیکارند و مدت بیکاری زنان طولانی تر از مردان است.

* زنان روستایی در ایران نقشی 38 درصدی در بخش کشاورزی دارند.

* بر اساس گزارش ایسنا 13 مهر 82 نرخ مشارکت شغلی در ایران کاهش یافته است،در حال حاضر

از هر 100 زن ایرانی فقط 12 نفر شاغلند،این آمار در کشورهای پیشرفته اروپایی از هر 4 نفر 3 نفر را نشان می دهد.

سنگسار و اعدام زنان در ایران

بر اساس گزارش ایران فوکوس در تاریخ 26 دسامبر 2004 سنگسار در ایران بطور وحشیانه ای ادامه دارد.

تنها در سال 2004 چهارده زن به حکم اعدام یا سنگسار محکوم شده اند،نام های این زنان به قرار زیر است:

خانم ها: افسانه نوروزی 32 ساله،کبری رحمانپور،نجمه وثوق رضوی دانشجوی حقوق از مشهد،

حاجیه اسماعیل وند،ماندانا نیکخو،شهلا جاهد،فاعضه( اسم فامیل اعلام نشده است

)،فاطمه حقیقت پژوه به دلیل دفاع از دخترش در مقابل کسی که قصد تجاوز به وی را داشته

،لیلا مافی 19 ساله که از ناراحتی های روحی روانی رنج می برد و توسط مادرش از سن 8 سالگی

به تن فروشی مجبور شده است،سارا(اسم فامیل اعلام نشده است)،زهرا(اسم فامیل اعلام نشده است

)،راهله(اسم فامیل اعلام نشده است)،طیبه(اسم فامیل اعلام نشده است)،شهناز سی و پنج ساله(اسم فامیل اعلام نشده است).

چهار زن در طی سال 2004 در ملاء عام به دار آویخته شده اند

خانم ها: منیره قسم پور در تاریخ 11 جولای 2004،عاطفه رجبی شانزده ساله در شمال شهر نکا در15 آگوست

،دیبا زمردیان دانشجوی رشته میکروب شناسی در شهر قزوین در تاریخ 29 جون به دار آویخته شده است

،خانمی دیگر که اسم و اسم فامیل وی اعلام نشده است در تاریخ 12 جولای در شهر قزوین به دار مجازات آویخته شده است.

بر اساس این گزارش ده زن در سال 1989 بطور دست جمعی در شهر بوشهر سنگسار شده اند و شش زن دیگر

نیز در شهر کرمانشاه در گورهای دست جمعی سنگسار گشته اند.

منبع: ایران نبرد


دوشنبه، بهمن ۳۰، ۱۳۸۵

اعتراض به وضعیت احمد باطبی

اعتراض کانون وبلاگ نویسان ایران ( پن لاگ ) نسبت به ادامه بازداشت احمد باطبی و ایجاد شرایط
غیر قابل تحمل در زندانها.

متن اطلاعیه ( با اندکی تصرف و تلخیص) به این شرح میباشد:

کانون وبلاگ نویسان ایران ادامه بازداشت احمد باطبی را محکوم میکند و خواستار رسیدگی فوری به وضعیت زندانیان سیاسی در ایران است.

طبق اخبار منتشر شده در رسانه های گروهی احمد باطبی (نویسنده وبلاگ احمد باطبی ) که به دلیل رفتار نامناسب مقامات در زندان اوین دچار تشنج شده و پس از حمله مغزی ، به مدت سه ساعت در حالت کماقرار داشته ، در بهداری زندان اوین بستری گشته است. برخی منابع از انتقال او به بیمارستان شهدا تجریش خبرداده اند.

سال گذشته نیز دو زندانی سیاسی ،اکبر محمدی و ولی الله فیض مهدوی ،در اثر اعتصاب غذا و عدم رسیدگی مقامات زندان جان باختند. کانون وبلاگ نویسان ایران (پن لاگ) از همه سازمان های بین المللی و فعالان
حقوق بشر درخواست مینماید نسبت به رفع وضعیت وخیم زندانیان سیاسی در ایران اقدام فوری بعمل آورده و آزادی احمد باطبی و انجام معالجات لازم تحت نظر خانواده اش را خواستار شوند.
کانون وبلاگ نویسان ایران ( پن لاگ )از همه اعضای خود و دیگر وبلاگ نویسان دعوت میکند به هر طریق ممکن
اعتراض خود را به ادامه بازداشت احمد باطبی اعلام نمایند.

کانون وبلاگ نویسان ایران توجه شورای حقوق بشر سازمان ملل و اتحادیه اروپا را نسبت به نقض سیستماتیک و وحشیانه حقوق بشر و وضعیت وخیم زندانیان سیاسی در ایران جلب میکند و از آنها می خواهد که ادامه عضویت ایران در سازمان ملل را مشروط به رعایت حقوق اولیه انسانی مندرج در اعلامیه حقوق بشر نمایند.

کانون وبلاگ نویسان ایران
(پن لاگ)

ترجمه بیانیه توسط اردشیر دولت:


The Association of Iranian Blog-writers (Penlog) condemns the arrest
of Ahma Batebi and demands his immediate release from the prison to
receive immediate and adequate medical treatment.

According to the latest reports, Ahmad Batebi’s condition has
drastically deteriorated because of the torture and mistreatment he
has received, whilst in prison, since his arrest several months ago.
He is reported to have suffered a stroke and been in a coma. He is
being held at the inadequate prison hospital and the authorities have
so far refused to transfer him to an outside hospital for proper and
adequate treatment.

Last year two Iranian prisoners of conscience, Akbar Mohamadi and
Valiullah Feiz-Mahdavi dies as the result of the tortures and
mistreatments they received whilst in the care of the Islamic
Republic’s prison authorities.

We appeal to the international community and all the human rights
organisations and activists to take notice of the plight of the
Iranian prisoners of conscience and to take action for the release and
transfer of Ahmad Batebi from the prison to an outside hospital for
immediate and adequate medical treatments.

We appeal to the human rights organisations of the United Nations and
the European Union to take further notice of the systematic violation
of human rights in Iran and demand that the continuation of the
Islamic Republic’s membership of the United Nation must be on the
condition that the Islamic Republic respect all the human rights of
the Iranian people according to the United Nation’s International
Convention on the Human Rights.

The Association of Iranian Blog-writers
Penlog

جمعه، بهمن ۲۷، ۱۳۸۵

مصونیت قضایی!

در دادگاه رسیدگی به فاجعه کشته شده ۷ نفر در ورزشگاه آزادی گفته شد:

فرماندهان نیروهای انتظامی مصونیت قضائی دارند !

در رژیم نظامی ، فرماندهان نظامی ، حتی اگر متهم به قتل باشند،

مصونیت قضایی دارند

اما نمایندگان مجلس نه ، یعنی حتی مجاز به انتقاد از قوه قضایی و دولت نیستند!!


Farhad Heyrani

سه‌شنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۸۵

زهرا کمالی فر


این وبلاگ را در نوشته های زیتون دیدم

آیا هنوز فرصتی باقی ست؟

چشم پوشی از درد هموطنانی که در سخت ترین شرایط مجبور به تحمل بدترین توهین ها هستند ،

نشان از چه چیز خواهد داشت؟

به این وبلاگ سر بزنید: حمایت از زهرا کمالی فر



پنجشنبه، بهمن ۱۹، ۱۳۸۵

دوشنبه، بهمن ۱۶، ۱۳۸۵

عطر"سیدحسن نصرالله "واردبازارشد


عطر"سیدحسن نصرالله "واردبازارشد . -- خبرگزاری البرز

بوی این بابا که خیلی وقته ما ها رو کشته!

جمعه، بهمن ۱۳، ۱۳۸۵

امشب خمینی سخنرانی میکند

آخرین خبر ، فوری ، فوری

امشب خمینی سخنرانی میکند

سحنرانی خمینی ، 12 بهمن 1385 – بهشت زهرا ، تهران

من نمیتوانم پاسخگوی این ملتی باشم که عزیزانشان را از دست داده اند.

این ملت مگر چه میخواهد؟

اینها میگویند ، فرض کنیم که پدران ما یک غلطی کردند ، به جمهوری اسلامی رای دادند لیکن آنها چه حقی داشتند که برای ما تصمیم بگیرند.

این ملت میگوید سرنوشت هر ملتی بدست خودش است ، یعنی مردم 50 سال پیش حق نداشتند برای ما تصمیم بگیرند چه رسد به مردم 1400 یا 1500 سال پیش.

آنها چه حقی داشتند بگویند حکومت ما دینی باشد یا چیز دیگر.

این آقایان که مملکت ما را خراب کردند ، قبرستانهای ما را آباد ،نفت ما را به حزب اله دادند و به عوضش فحش خریدند برای ملت ما ، ارتش ما را نوکر آخوند کردند ، فرهنگ ما را هزار سال عقب بردند ، ... این آقایان غیر قانونی هستند چون ملت قبولشان ندارد.

فرض کنیم ، مردمی هزار سال پیش گفتند یا روسری یا توسری، فرض کنیم در مملکتی اعراب ملخ خور تحمل دیدن موی زنی را نداشتند ، لیکن آنها حق نداشتند در این دوره به مردم ما بگویند زنها باید در خانه بمانند ،

انسان از دامان زن به معراج میرود ، باور ندارید ، دامان زن را بالا بزنید تا ببینید.

فرض کنیم در آنزمان دانشگاه نبوده ، لیکن اینها حق ندارند بگویند زنها کمتر وارد دانشگاه شوند ، مگر دانشگاه حوزه است که در آن فقط از شکم و زیر شکم بحث شود.

اکثر مردم ما به زندانها رفته اند ، یا حبس کشیده اند یا ملاقاتی رفته اند.

آنهایی هم که نرفته اند ، یک سره به بهشت زهرا رفته اند.

ما میگوئیم سرنوشت ملت بدست خودش باشد ، یعنی یک نفر برای بقیه تصمیم نگیرد اما این آقا سلطنت درست کرده ، تعدادی اشرار هم که از خودش است به خیابانها میآورد ، برگ عبورشان هم ریش است ، ملت بدنبال ریشه باشد نه ریش!

آقایی که هنوز نمیتواند ماه را ببیند ، میگوید آینده را می بیند!

میگوید امریکا بلوف میزند ، خب همین حرفها را در مورد عراق هم میزد و دیدیم که با عراق چه کردند .

این مردک ، ملیجک شده ، قدش به دستگیره نمیرسد اما میخواهد دروازه های کشورها را باز کند.

ملتش گوجه فرنگی ندارد ، تراکتور به آنسوی دنیا میدهد، ما میگوئیم تو نمیخواهی آقا باشی ، میخواهی تا آخر عمر ک..س خل باشی.

من بواسطه اینکه ملت پشتیبان من است میگویم ، محمد رضا یک مرکز فساد درست کرد که شیخ علی اکبر (رفسنجانی) می گفت خیلی ارزان اما کثیف است شما این مرکز را به شیخ نشین ها بردید ، مگر مردم ما میتوانند برای یک شب اینهمه هزینه کنند تا دختران ایرانی را در شیخ نشین ها ببینند.

من بواسطه اینکه ملت مرا قبول دارد دولت تعیین میکنم ، این آقا که خودش خودش را قبول ندراد ، دوستانش هم او را قبول ندارند ، ملت هم قبولش ندارد ، غیر قانونی ست و باید برود ...اما کجا برود ، خارج که تحت تعقیب است ، داخل که در آن حسینیه زندانی ست ، خاک بر سرت که آبروی نداشته آخوندها را بردی.

من به سید علی نصیحت میکنم گول دور و بری ها نخورد ، به دامان ملت برگردد

حیف نبود یک روضه ای میخواندی چند قرانی میگرفتی و راحت تا صبح میخوابیدی ، الآن معلوم نیست مرده ای یا زنده ای ، مرده باشی مثل من ، ملت به گورت رحم نمیکنند ، زنده هم باشی به ریشت میخندند.

سرنوشت ملت باید بدست خودش باشد .دست خودش .


برای خواندن سخنان حمینی در روز ورود به ایران به پست قبلی مراجعه کنید

پنجشنبه، بهمن ۱۲، ۱۳۸۵

صدای آشنا

بسم الله الرحمن الرحیم

من وقتی چشمم به بعضی از اینها كه اولاد خودشان را از دست داده اند می افتد، سنگینی در دوشم پیدا می شود كه نمی توانم تاب بیاورم. من نمی توانم از عهده این خسارات كه بر ملت ما وارد شده است برآیم،

خوب، ما حساب بكنیم كه این مصیبت ها برای چه به این ملت وارد شد، مگر این ملت چه می گفت و چه می گوید كه از آنوقتی كه صدای ملت در آمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همه اینها ادامه دارد. ملت ما چه می گفتند كه مستحق این عقوبات شدند

ما فرض می كنیم كه یك ملتی تمامشان رای داند كه یك نفری سلطان باشد، بسیار خوب، اینها از باب اینكه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آنها برای آنها قابل است؛ لكن اگر چنانچه یك ملتی رای دادند (ولو تمامشان) به اینكه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی ملت پنجاه سال(پیش) از این، سرنوشت ملت بعد را معین می كند سرنوشت هر ملتی به دست خودش است.

آن اجداد ما كه رای دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رای دادند كه زمان ما احمد شاه سلطان باشد سرنوشت هر ملت دست خودش است.

چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین كنند؛

چه حقی آنها داشتند كه برای ما سرنوشت معین كنند هر كسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی كه درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یك ملتی را كه بعدها وجود پیدا كنند، آنها تعیین بكنند؟ این هم یك دلیل كه سلطنت محمدرضا سلطنت قانونی نیست.

مجلسی كه بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است، این مجلس، مجلس غیرقانونی است.

و حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است كه سرنوشت مان دست خودمان باشد، آیا حق این ملت این است كه یك قبرستان شهید برای ما درست بكنند، در تهران، یك قبرستان هم در جاهای دیگر

من باید عرض كنم كه محمد رضای پهلوی، این خائن خبیث برای ما رفت، فرار كرد و همه چیز ما را به باد داد. مملكت ما را خراب كرد، قبرستان های ما را آباد كرد. مملكت ما را از ناحیه اقتصاد خراب كرد. تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است

فرهنگ ما را این عقب نگه داشته به طوری كه جوان های ما تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تام و تمام نیست و باید بعد از اینكه یك مدتی در اینجا یك نیمه تحصیلی كردند آن هم با این مصیبت ها، آن هم با این چیزها، باید بروند در خارج تحصیل بكنند. ما پنجاه سال است، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است كه این دانشگاه را داریم لكن چون خیانت شده است به ما، از این جهت رشد نكرده، رشد انسانی ندارد، تمام انسان ها و نیروی انسانی ما را از بین برده است این آدم.

و اما نفت ما، تمام نفت ما را به غیر دادند، به آمریكا و غیر از آمریكا دادند، آنی كه به آمریكا دادند عوض چه گرفتند (چرا به حزب اله ندادند، چرا نفت ما را به برادر چاوز ندادند!!)

خون های جوان های ما برای این جهات ریخته شده، برای اینكه آزادی می خواهیم ما. ما پنجاه سال است كه در اختناق بسر بردیم، نه مطبوعات داشتیم، نه رادیوی صحیح داشتیم، نه تلویزیون صحیح داشتیم، نه خطیب توانست حرف بزند،

بدهد، نه هیچ یك از اقشار ملت كارشان را می توانستند ادامه بدهند و در زمان ایشان هم همین اختناق به طریق بالاتر باقی است

یك نفر آدمی كه نه ملت قبولش دارد نه هیچ یك از طبقات ملت از هر جا بگوئید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند كه می آورند توی خیابان ها، از خودشان هست این اشرار، فریاد هم می كنند، از این حرف ها هم می زنند لكن ملت این است، این ملت است (اشاره به حضار). می گوید كه در یك مملكت كه دو تا دولت نمی شود. خوب واضح است این، یك مملكت دو تا دولت ندارد لكن دولت غیرقانونی باید برود، تو غیرقانونی هستی، دولتی كه ما می گوئیم، دولتی است كه متكی به آرای ملت است،

ما كه این حرف را می زنیم كه ارتش باید مستقل باشد، جزای ما این است كه بریزید توی خیابان خون جوان های ما را بریزید كه چرا می گوئید من باید مستقل باشم ما می خواهیم تو آقا باشی.

ما برای شما می گوئیم این مطلب را، شما هم برای خودتان این كار را بكنید، رها بكنید این را، خیال نكنید كه اگر رها كردید ما می آئیم شما را به دار می زنیم. این چیزهائی است كه شماها یا كسان دیگر درست كرده اند

ما می خواهیم نظام محفوظ باشد لكن نظام ناشی از ملت در خدمت ملت، نه نظامی كه دیگران سرپرستی اش را بكنند و دیگران فرمان به آن بدهند.

والسلام علیكم ورحمت الله وبركاته


سخنرانی خمینی - بهشت زهرا -ورود به ایران

Free counter and web stats