000

جمعه، اسفند ۰۹، ۱۳۸۷

اعتراف در وزارت اطلاعات

هفت بهایی به جرم خود اعتراف کرده اند ! (دادستان کل کشور )

تا آنجا که من خبر دارم ، اگر گذر جبرییل هم به وزارت اطلاعات بیفتد ، مطمئنا به عمل شنیع و شیرین (!) لواط با شیطان اعتراف خواهد کرد و حتی بعید نیست بگوید آیات را از جانب خود بر پیامبر اسلام نازل نموده !

البته کافی ست به اتهامات دستگیر شدگان هم نظری بیندازیم :
1. توهین به مقدسات دینی :
واضح و مبرهن ست که اعتقاد به دین بهایی یعنی قبول ظهور امام زمانی که تشیع در انتظار آمدنش ، غرب را تهدید به اطاعت میکند .
فلذا همین اعتقاد به خودی خود بمنزله رد نظر حکومت ست و این یعنی جرم !

2. تبلیغ علیه جکهوری اسلامی :
با توجه به مورد قبلی ، می توان نتیجه گرفت که همان مورد کافی ست تا معتقدین به دین بهایی ، نافی تبلیغات و اصول حکومتی باشند که تمامی مساعی و البته درآمد خود را صرف ساختن راه های ورودی و عبادتگاههای خصوصی و عمومی برای مهدی موعود میکند .
بد نیست سخنان رییس جمهور ایران را در سازمان ملل ، کشورهای گمنام امریکای لاتین و ممالک ناپیدای افریقایی مرور کنیم تا ببینیم تاکید این مقام عالیرتبه سیاسی بر ظهور امام موعود چگونه اهداف سیاست خارجی وطن را تعیین میکند .

3. جاسوسی برای اسراییل :
اتهام جاسوسی از رایج ترین اتهاماتی ست که نثار دستگیر شدگان ( به هر جرمی) می شود .
از رامین جهانبگلو گرفته تا دانشجویان ، از سنجابهای مرزی تا دختران تهرانی که پاچه شلوار را روی چکمه می اندازند !
از دراویشی که همه هم و غم خود را به یک یاعلی مدد و هو 110 خلاصه می کنند تا پیروان بهایی !
اینجا را ببینید ونیز شکار کبوترهای جاسوس ، سنجابهای جاسوس ، بسیجی جاسوس ، ده نفره ، سه نفره ، هاله جاسوس ( البته نه آن هاله رییس جمهور ، ... ، خلاصه فقط سر من بی کلاه مانده که برای جاسوسی به نفع اسراییل انتخاب نشده ام !


پنجشنبه، اسفند ۰۸، ۱۳۸۷

گردش در شهر

امروز در اوج امتحانات و درس و مشق ، خانم معلم ما تصمیم گرفت همه را به خرج خود در شهر بچرخاند و از تاریخ آلمان بگوید .
البته سهم هر کدام از دانش آموزان ، شرح تاریخی مکان و عمارتی بود که به دیدنش می رفتیم .
خانم معلم عزیزم ( که خداوند آن خانم معلم دیگر را فدای این یکی کند ، بگذریم ! ) قسمت مرا Bebelplatz قرار داد.
شروع به گشت و گذار کردیم و قدم به قدم از وقایع گذشته و بویژه جنگ جهانی دوم می گفت و خود و دیگر مردم آلمان را مقصر می دانست و لایق هر سرزنشی .
همین حقیقت پذیری ست که وقتی در کنار سخت کوشی و همت بلند آلمانیها قرار میگیرد ، اینها را به این پایه رسانده و بیش از اینها می برد . القصه ، به شهرداری برلین رفتیم و همکلاسی عزیزم شروع کرد به شرح ساختمان ، البته با زور فراوان برای ساختن جملات به زبان آلمانی .
به او گفتم : خونسرد باش ، چون اگر نفهمیم چی میگه ، میتوانیم تابلوی پشت سرش که گزارش کاملی از ساخت و ویرانی و بنای مجدد شهرداری بر آن نوشته شده را بخوانیم .
در شهرداری ابتدا می ترسیدم وارد شوم اما با غلبه بر ترس همراه دیگران به درون رفتم و سالم برگشتم ، هرچند با توجه به همجنس گرا بودن شهردار برلین ، در تمامی مدت ، دو دستم را پشتم قرار داده بودم .
وقتی به Bebelplatz رسیدیم ، من ابتدا گفتم این محل بنام اگوست ببل نامیده می شود . اینکه چرا نام وی اگوست است ، شاید بدلیل اینکه در 13 اگوست از دنیا رفته ، پدرش چنین اسمی برایش برگزیده . بهرحال ببل خان سیاستمدار و نویسنده ای بوده که عمر خود را صرف احقاق حقوق زنان و کارگران نموده بود .
از طرفی در دهم مه 1933 ، جناب هیتلر با تعدادی از هوادارانش ( قریب به هفتاد هزار نفر ) جشن بزگری بنام جشن کتابسوزی به راه انداختند و گویا بیش از بیست هزار کتاب را سوزاندند .
مراسم با آیین با شکوهی انجام شد و با پخش مستقیم از رادیو ، مردم مناطق دیگر را در جریان امر قرار داد.
اما تصور میکنم شروع جنگ جهانی دوم از همین تاریخ و همین محل بوده .
اینکه هواداران هیتلر بهمراه سربازان و حتی دانشجویان کتابها را آتش زدند ، بنظرم مهم نیست اما متاسفانه پرفسورها و اساتید دانشگاه و فرهیختگان برلین هم در این مراسم حضور داشتند و پا به پای دیگران شادی میکردند.
گفتم با عذرخواهی از خانم معلم ( دوست داشتنی ) ، وقتی مردم مشکلی دارند از اساتید ( پرفسورها ) راه حل را می پرسند ولی تعجب میکنم چرا اینها هم چیزی نگفتند . اینجا و در روز دهم مه 1933 ، جشن تعطیلی مغز و منطق بوده ، زمانی که پرفسورها و اساتید دانشگاه ، کتابها را می سوزانند ، جای تعجب نیست اگر سربازان انسانها را بسوزانند و بکشند .
گفتم بنظر من هولوکاست واقعی اینجا روی داده . هیتلر نمی توانست کاری به این بزرگی را انجام بده ، گناه طبقه متفکر و روشنفکر آنزمان آلمان بیش از هیتلر است .
خانم معلم گوش کرد و گفت فرهاد حق داره .
گفتم اما نکته آخر ، چرا اینجا را بنام اگوست ببل نامیده اند ؟ خب باید دو نکته را در کنار هم قرار داد:
اول اینکه اگوست ببل کتابهای زیادی در رابطه با " حقوق زنان " نوشته است .
و نکته دوم : در این محل کتابسوزی براه افتاده بود .
از جمع بندی این دو نکته یعنی حق زن و جشن کتابسوزی ، نتیجه میگیریم مردم ( مرد های ) آلمان آرزو میکنند روزی در اینجا بتوانند زنان را آتش زنند و " جشن زن سوزی " بگیرند !
--------------------
از همه اینها که بگذریم ، به خانم معلم عزیزم گفتم ، خیلی ناراحت میشم وقتی میبینم شما محلی یا اثری را که قدمت زیادی هم نداره اینچنین مراقبت میکنید برای حفظ تاریخ و انتقال تجربیات به نسل بعدی ، اما حکومت کشورم ، آثار پنج و شش هزارساله تاریخی را نابود میکند تا شاید بتواند اعتقادات دینی را جایگزین عشق به میهن کند .
نمیدانم چرا هر مجسمه ای که می دیدم ، ناخودآگاه یاد پاسارگاد می افتادم .

پنجشنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۷

چند خبر !

1. تعدادی از روزنامه نگاران ورزشی بازداشت شدند.
در های و هوی برگزاری دربی پایتخت ، شایعه دخالت سیاستمداران برای تساوی این بازی به گوش می رسید . امروز اعلام شد چندین روزنامه نگار ورزشی بدلیل دلال بازی و دریافت پورسانت بابت انتقال بازیکنان و گرایش خبری ، بازداشت شدند.( الله اعلم )!
در مملکتی که که همه چیزش انحصاری ست و قانون نسبت به شخصیت حقیقی افراد تفسیر میشود ، به فرض صحت خبر ، منطقی ست اگر ورود غیر را به حوزه دلال بازی ممنوع بدانند.

2. خودسوزی یک جانباز در مقابل بنیاد شهید .
خودسوزی دردناکترین نوع خودکشی ست و تنها هنگامی روی میدهد که فرد از فرط استیصال راه دیگری برای اعتراض و نجات از شرایط سخت نداشته باشد.
این دومین خودسوزی در چند روز اخیر است .
گویا مردم نجیب ایران درد سوختن را به درد تحمل شرایط نابرابر ترجیح میدهند.
مسئولین عزیز !
مبارکتان باد که در توسعه عدالت بین مردم به نحو احسن رفتار کردید و در این میان فرقی بین جانباز و غیر جانباز قایل نشدید.
از قدیم گفته اند : ظلم بالسویه ، عدل است !

3. دو فعال زن ( در سنندج ) شلاق خوردند .
محکومیت به مجازاتهای قرون بربریت فقط و فقط نشان از عزم جزم دولتمردان ایرانی برای مقابله با فعالان زن دارد .
یعنی فقط به صدور حکم زندان راضی نیستند و به هر نوعی تلاش می کنند تا شخصیت و شان انسانی این عزیزان را تخریب نمایند .
زمانی شلاق و سیلی توهین بود که حاکم و مجری در هزاره گذشته ، راهی برای تادیب نمی یافتند اما امروز ، از چنین حاکمی و چنین مجریانی ، هرچه توهین شدیدتر باشد ، متهم نزد ملت عزیزترمی شود .
تا کی رسد زمانی که سیلی سخت ملت گوش آقایان لجام گسیخته را بنوازد .

4. سال آینده دولت بیست هزار میلیارد تومان کسری بودجه خواد داشت .
کاش دولت آقای احمدی نژاد ، کمیسیونی را تشکیل میداد تا شاید بتوانند تعداد صفرهای این رقم را بشمارند و برای رییس جمهور توضیح دهند !
احتمالا احمدی نژاد افزایش تعداد صفرهای کسیری بودجه را نیز نشان پیشرفت و البته جهش بلند و پرشتاب اقتصادی حکومت اسلامی میداند .

5. احمدی نژاد : دارایی من عشق مردم عزیز است .
جناب رییس جمهور : فعلا این دارایی مبلغ 200000000000 ریال کسری دارد ( با توجه به مورد قبلی ).
البته اضافه کنید : بدن سوخته ( جزغاله ) دو ایرانی ( یکی در مقابل مسجد شورای اسلامی و دیگری در برابر بنیاد شهید ) , تعداد بی شماری کالای قاچاق بنام دختران ایرانی که به کشورهای خلیج ، پاکستان ، افغانستان و هند صادر شده اند ، نوزادانی که نیامده رفته اند ( بدلیل کمبود دارو و گرانی مخارج بیمارستان ) و ....
اگر این عشق است ، نفرت چیست ؟!

بررسی جنبش زنان ایران در برلین (1)

برلین میزبان تعدادی از فعالین ایرانی در زمینه تحقق آزادیهای زنان بود.
در قسمت اول خانم فریبا مهاجر و آقای مهرداد درویش پورو در قسمت دوم خانم رضوان مقدم سخن می گویند .
به امید روزی که زنان ایرانی فارغ از هر محدودیت تحمیلی بتوانند حضور پر رنگ خود را بیش از پیش به جامعه تحمیل نمایند .






دوشنبه، بهمن ۲۸، ۱۳۸۷

گفتگو با خانم روستا - خاوران

جمهوری اسلامی برای نابود کردن آثار جنایات دهه شصت خود ، گورستان خاوران را تخریب نموده .
حفظ خاوران از 3 جهت الزامی ست :
1. بازماندگان حق دارند بر مزار عزیزانشان حاضر شوند
2. این محل می بایست روزی بعنوان آثار جرم و جنایت جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار گیرد
3. خاوران می تواند نشانه ای باشد برای آیندگان تا تمامی تلاش خود را بکار گیرند و از تکرار جنایاتی اینچنین توسط حکومت ، جلوگیری نمایند.
خانم روستا که از فعالین سیاسی و عضو کانون پناهندگان ایرانی در برلین می باشد ، از جمله کسانی ست که عزیزش در خاوران آرمیده .
خون رضا عصمتی ( همسر خانم روستا ) و دیگر مبارزین بر زمین ریخته شده ، اجازه ندهیم این خونها پایمال شوند .
اعتراض به تخریب خاوران کوچکترین حمایتی ست که می توانیم از آنانی که جانشان را در راه آزادی وطن اهدا کردند ، انجام دهیم.




شنبه، بهمن ۲۶، ۱۳۸۷

مارگزیده و سوراخی بنام علیزاده

استقلال تهران در روزی که می توانست برنده بی چون و چرای دربی پایتخت باشد ، با اشتباه قلعه نویی ، پیروزی را از دست داد.
تعویض اکبرپور و به زمین آوردن علیزاده در دقایق پایانی ، اشتباه مکرری ست که گویی مربی مغرور استقلال نمی خواهد باور کند دستش از این سوراخ بارها گزیده شده.
خطای هندی که علیزاده مرتکب شد ، تنها در بازی تفریحی " دست رشته " در پارکها اتفاق می افتد آنهم زمانی که جمعی از دوستان و آشنایان بخواهند اوقات فراغت خود را با شادی و " سربسر گذاشتن رقیب ! " پر کنند .
هنوز ضربه سر علیزاده ( در بازی سپاهان ) را فراموش نکرده ایم که در نهایت شکست آبی پوشان محبوب پایتخت را رقم زد .
در همان بازی ، در صحنه ای علیزاده بدون اینکه از طرف بازیکنی تحت فشار قرار گرفته باشد ، عرض زمین را با توپ طی کرد تا نهایتا خود و توپ از زمین خارج شدند !
این اشتباهات فاحش مسلما تعمدی نیست و نشان از آن دارد که بازیکن مورد علاقه قلعه نویی ، مرد لحظه های حساس و دقایق پرفشار بازی های بزرگ نیست .

استفاده از دست در دقایق تلف شده ( در بازی با پیروزی ) عکس العمی بود ناخواسته و غیرقابل کنترل از بازیکنی که تحمل فشار جو حاکم در بازیهای بزرگ را ندارد.
قلعه نویی برای چندمین بار گزیده شد و افسوس که با توجه به روحیه ویژه وی نمی توان امید داشت تا از این تجارب آشکار برای بازیهای آتی بهره ای برد.
فرار نیکبخت از استقلال ، مهاجرت سامره به کشورهای عربی ، از دست دادن عنایتی ، جذب بازیکنانی که تنها خاصیتشان ، پرکردن لیست بازیکنان است و اصرار به ندیده گرفتن نظرات کارشناسان فوتبال ایران ( نظیر محصص ) قابلیت های فراوان این مربی جوان و جسور را زیر سوال می برد .
اینبار هم استقلال در روزی که می توانست درس عبرتی فراموش نشدنی به قرمزپوشان تهران دهد ، قربانی تفکرات نسنجیده کادر فنی خود شد .
و باز باید نگاهمان به تقویم خشک گردد تا روزی دیگر فرصتی دیگر مهیا شود.

پرسپولیس جست و جان سالم بدر برد . جشن هواداران این تیم پس از ( هر دو ) بازی ( رفت و برگشت ) حکایت تلخی ست برای آنانکه زمانی قرمزپوشان را مقتدر می دیدند و اندوه آبی دوستان نشان از بزرگی تیم همیشه محبوب استقلال دارد .
توقعی که بی جهت بدست نیامده . تفاضل گل استقلال به اندازه مجموع تفاضل گل چهار تیم بعدی ست ( +34 ) .
فاصله 9 امتیازی دو تیم اجازه نمی دهد هواداران پرسپولیس خواب قهرمانی را ببینند .
اختلاف گلهای زده استقلال با رقیب سنتی ( پرسپولیس ) تقریبا به اندازه انگشتان دستها و پاهای مربی قرمزپوشان می باشد .
استقلال بهترین خط دفاعی لیگ برتر را بخود اختصاص داده ( 27 گل خورده ) ، در صورتی که دروازه پرسپولیس تا بدینجا 33 بار به مهاجمان حریف خوش آمد گفته ( شاید در این زمینه باید کسی به عابدزاده یادآوری کند که پیش از شروع بازیها چه قولهایی مبنی بر بسته بودن قفل دروازه داده بود ) .
اشغال رده سوم جدول بیش از آنکه نتیجه توانایی قرمزپوشان پایتخت باشد ، حاکی از ضعف سپاهان ، صبا و پیکان ست .

حیف شد ، نباختند تا تساوی را چون پیروزی عزیز شمارند !

پنجشنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۸۷

کاش دروغ حناق بود !

رییس جمهور خالی بند ایران در 22 بهمن آماری از پیشرفتهای ایران ارائه داد که گویی تنها کاربرد انتخاباتی دارد.
احمدی نژاد ادعا کرد : امروز بیش از 86 درصد مردم باسوادند.
خبرگزاری آفتاب از قول رییس مرکز آمار ایران آورده : در سال 1385 آمار جمعیت باسواد کشور 61 درصد بوده است !
احتمالا در دو سال اخیر یا تعداد بی شماری از بی سوادان به ملکوت اعلی اعزام شده اند و یا طبق عادت ، رییس جمهور بی خبر ، نام آنها را پاک نموده (بلایی که قرار است سر اسراییل بیاورد ) .

احمدی نژاد در بخشی دیگر از سخنرانی خود اعلام نمود : قبل از انقلاب اكثر بیماران برای مداوا به خارج از كشور اعزام می شدند .
و البته اشاره ای نداشت که امروز ، افراد سالم از کشور خارج می شوند و البته میلی به بازگشت هم ندارند!

رئیس جمهور افزایش انتشار مقالات علمی در مجلات معتبر بین المللی را از دیگر پیشرفت های كشور خواند .
کاش ایشان تعدادی از این مقاله ها را نام می برد تا نگویند منظور ایشان مقالات منتسب به " کردان " ، " زاهدی ، وزیر علوم" و خانم " معصومه ابتکار " است .

همچنین رییس جمهور به تعداد دانشجویان در قبل و بعد از انقلاب اشاره نمود و مقایسه آمارها را نشانه پیشرفت علمی حکومت اسلامی دانست .
لازم به ذکر است پیش از انقلاب دانشجویان بصورت رایگان تحصیل میکردند و امروز شمار کثیری از دانشجویان بایستی شهریه های سنگین را به دانشگاه آزاد پرداخت کنند .

وی از توجه ویژه دولت خود به حفظ آثار باستانی بعنوان خدمتی بزرگ به ایران نام برد و صد البته اصلا اشاره ای به سد سیوند و نابودی تنگه بلاغی ننمود .

رییس جمهورضمن ارائه آمار افزایش بی سابقه ساخت سد ، نیروگاه برق و خدمات برق رسانی ، حکومت اسلامی و بویژه دولت خود را مجری طرح ها مذکور نامید .
کاش این بزرگوار که گویا " مهندس است و مسایل را تحلیل میکند " ، دلایل قطع 12 ساعته آب و برق ( تابستانی ) پایتخت را عنوان می نمود .

احمدی نژاد با اطمینان اعلام نمود ایران ابرقدرت واقعی جهان است .
اصولا ادبیات احمدی نژادی سبک خاصی از خالی بندی ست که 3 سال گذشته وارد ادبیات سیاسی جهان شده.
لطفا لبخند بزنید و جدی نگیرید ، رییس جمهور ایران با شما سخن می گوید !

چهارشنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۸۷

وقاحت از نوع بلاهت

سید حسن فیروزآبادی ، رییس ستاد کل نیروهای مسلح ، که لباس نظامی بر تنش گریان ست ، در پیامی به احمدی نژاد گفت :

" به يقين جامعه انديشمند و فرهيخته ايراني فراموش نخواهند كرد كه چگونه آن خادم صديق ايران اسلامي در دوره مسئوليت اجرايي خويش، خودباوري و اعتماد به نفس ملي را بارور ساخته و جوانان دانشمند و خلاق كشور را به توليد قدرت علمي و توسعه فناوري و صنعت در بخش‌هاي اقتدارآفرين ملي مجدانه پشتيباني كردند."

در مملکتی که مسئولانش در همه امور دخالت می کنند الا در حوزه مسئولیتشان ، عجیب نیست اگر بازهم نظامی ها در امور سیاسی ابراز نظر کنند و دانشجویانش به تهدید نظامی دیگر کشورها مبادرت ورزند و ورزشکارانش خواهان محو فعالان سیاسی شوند اما ... !
این که یک فرد نظامی از سوی " فرهیختگان و دانشمندان " سخن گوید ، بسیار غیر منطقی و غیر عقلانی ست مگر آنکه وی تجارب و فعالیتهای علمی برجسته ای داشته و یا اینکه در آن کشور نسل دانشمند و فرهیخته نابود شده باشد .
بعبارتی گویا هیچ دانشمند و فرهیخته ای مایل به ابراز چنین سخنانی نبوده که این سرلشکر " کاملا کروی " بجای آنان سخن رانده .
البته همه فرمایشات رییس ستاد کل بدور از واقعیت نیست بویژه آنجا که مراتب نوکری و" جلب رضایت ولی فقیه " را افتخار رییس جمهور می داند .

هرگاه چماق " رضایت و تعلق خاطر ولی فقیه " بالا میرود ، تعبیرش اعلام آماده باش به بسیجیان ست برای حضور در میدان هایی که تصور میرود اقتدار ولایت فقیه به خطر افتاده .
اینبار زمان انتخابات ست . آقایان بیهوده تنور را گرم نکنید ، نان مدتها پیش پخته شده ( شاید هم سوخته !) .

یکشنبه، بهمن ۲۰، ۱۳۸۷

قصاص یعنی همرتبه شدن مجرم و مجری !

قصاص یعنی هم رتبه شدن مجرم و مجری !
قصاص یعنی ارتکاب جرم بدست قانون.
قصاص یعنی قانون تنبانی (1) تنبیه بجای تنبه .
قصاص یعنی جبران بی کفایتی قانونگذار و مجری با اعمال خشونت و فراموشی اصل انسانی : تناسب مجازات با جرم .
قصاص یعنی ...

چشم برای چشم، سکوت برای چه

دو پدر با یک درد ولی با دو واکنش متفاوت

قصاص یعنی دو تا چشم کور دیگر

حکم قصاص جوان اسید پاش تایید شد

چشم در مقابل چشم روش آدمیزاد نیست

حکم قصاص چشم در مقابل چشم

چشم در مقابل چشم به کجا ختم می شود؟

چشم در مقابل چشم جنایت است یا عدالت؟

نمایشنامه چشم در برابر چشم

آواز دهل شنیدن از دور خوش است .
--------------------
(1) : برای قوانینی اینچنینی که در ایران اجرا می شود ، آیا کلمه ای مناسب تر از بند تنبانی می توان یافت ؟

پ .ن .
مهمترین نکته در بررسی قوانین جزایی هر کشور ، مطمئنا میزان رشد فرهنگی ، رفاه اقتصادی و امنیت اجتماعی و فردی ( حفاظت از شان انسانی ) ست که می بایست لحاظ شود .
هیچ عقل خردورزی از وقوع جرم حمایت نمی کند اما نادیده گرفتن تناسب مجازات و جرم نشانه از بی مسئولیتی قانونگذار و بی کفایتی مجریان امر دارد . اگر رفاه اقتصادی و رشد فرهنگی در حدی مطلوب باشد ، بسیاری از جرایم واقع نخواهند شد ، اما برخورد خشونت آمیز ، بدون درنظر گرفتن شرایط جامعه ، تنها سرپوشی ست بر بی عدالتی ها و جبران بی کفایتی مسئولین .

بالاترین

خوشبختانه سایت بالاترین دوباره فعال خواهد شد .
متجاوزین به حقوق دیگران که راهی جز حذف نمی شناسند ، اینبار هم به شیوه همیشگی خود یعنی " یا با من باش و یا نباش " عمل نمودند.
تمامیت خواهانی که صدای حقی را بر نمی تابند پس از اعمال روش های مختلف برخورد (مثل مسدود یا فیلتر نمودن ) ، سایتهایی را که نوک تیز قیچی سانسورشان به آنها نمی رسد را با " چماق های شخصی " مورد هدف قرار می دهند مبادا صدای حقی به گوش خفته ای رسد .

امید ست با تجربه ای که از گذشته بدست آمده ، دوستان تصمیم گیرنده در این سایت ، مدیریت نوینی را اعمال نمایند و همانگونه که بارها از سوی اعضا پیشنهاد شده ، تغییراتی را در سایت بعمل آورند .
بعنوان مثال ، منفی دادن که اکثرا بگونه ای فله ای و از روی عناد داده می شود تا مطلبی حذف شود .
اینگونه برخوردها شیوه ابتدایی همین " متجاوزین " به سایت است ، تعدادی که قدرتی ندارند ، با روشهای تخریبی ، مطالب مخالفین را حذف می کنند و آنانی که فرم اسشتهاد پر کرده اند وابزار لازم در اختیارشان قرار گرفته ، با روشهای انتحاری (!) ابداعی ( از دور نشانه برو مبادا دیده شوی ) محو میکنند .

تا یاد نگیریم شنیدن صدای مخالف ، احترام به قدرت بیان خود و اعتقاد به آزادی و حرمت انسانهاست ، چماق های شخصی و یونیفورمی همیشه بر سرمان کوبیده خواهد شد .

تلاش عزیزان در راه اندازی مجدد سایت بالاترین را قدر می دانیم و هرآنچه از دستمان برآید انجام میدهیم تا آنانی که دانایی را دشمن میدانند بدانند حضورمان بی اثر نیست.

چهارشنبه، بهمن ۱۶، ۱۳۸۷

اسراییل نابود شد !

شنوندگان عزیز، ببخشید ، خوانندگان عزیز
توجه ، توجه
طبق آخرین خبر ، اسراییل از روی زمین محو شد !
دلاور زنان خطه مازندران با شلیک 650 موشک به سوی اسراییل ، احتمالا این کشور را از روی زمین محو کرده اند .
مقام معظم رهبری در پیامی این پیروزی بزرگ را که حتی بزرگتر از پیروزی قبلی ست ( شکست نیروی هوایی امریکا توسط نیروی هوایی ایران در مانوور عملیات فرضی حمله به ایران ) را به آحاد ملت تبریک گفت.
در همین راستا ، صنف کاغذ فروشان از این عملیات مبتکرانه استقبال نمودند و اعلام داشتند چنانچه امریکا را هم به این طریق نابود کنیم ، در آینده ای نزدیک ، کشور با بحران کاغذ مواجه خواهد شد .
عکس اختصاصی سایت " دریا نیوز " از عملیات سلحشورانه بانوان مازندرانی علیه اسراییل را مشاهده فرمایید .
برای خواندن خبر ( شليك 650 موشك از مازندران به اسرائيل! ) به اینجا مراجعه فرمایید !

پ .ن .
سیاست هر کشور یعنی حیثیت و آبروی ملت آن ، سیاست هر مملکت باید حافظ منافع مردمش باشد ، وقتی بناست قطعنامه دان سازمان ملل پاره شود ، هنگامی که دیپلماسی لنگه کفش سیاست خارجی کشور میگردد ، وقتی ایران را با شعارهای توخالی و گرمابه ای ، در وضعیت بحران و جنگ قرار می دهند ، باید هم امثال کردان ها دولتمرد جمهوری اسلامی شوند .
باید که مردم هم در این ( بچه ) بازیها شرکت کنند تا در مسابقه مضحکه از مسئولین مسخره عقب نیفتند .

کار از طنز گذشته ، باید فکری به حال درمان مسئولین کرد که گویا بیماری آنها به تعدادی از هموطنان نیز سرایت کرده !

سه‌شنبه، بهمن ۱۵، ۱۳۸۷

از طرف آشنایان رامین مولایی ( ساکن امریکا ) ای میلی بدستم رسید که متن آن چنین است :

با سلام
می خواستم از طرف خود و خانواده ی رامین ( که متاسفانه در آلمان نیستیم ) از همه ی دوستانی که در این غم با ما شریک بودند سپاسگزاری کنم.
همه ی ما در شوک بزرگی هستیم . رامین عزیز با وجودی که بیش از 50 سال از ایران دور بود ، همیشه به سرزمینش عشق می ورزید .
بسیار با احساس و مهربان بود...... و حتی در بدترین شرایط شخصی قادر بود دیگران را دلداری دهد.
جایش همیشه در قلب ماست .... روحش شاد

فیروزه - جنوب کالیفرنیا

---------------------

مجلس یادبود رامین مولایی :
با اندوهی بی‌کران خبر درگذشت دوست دیرین و عزیزمان رامین مولایی، از پیش‌کسوتان سینمای مدرن ایران که در پی عارضه‌ی ناگهانی در برلین چشم از جهان فرو بست را به اطلاع یاران و همراهان می‌رسانیم . ضمن عرض تسلیت به خانواده و دوستان رامین مولایی از شما بزرگواران دعوت می‌شود تا آدینه ۶ فوریه ساعت ۱۲ در مراسم گرامی‌داشت و وداع با آن شادروان حضور به هم رسانید.

تلویزیون ایرانیان- برلین

آدرس:
Ahorn-Grieneisen
Fürstenbrunner Weg 10- 12
14059 Berlin Charlottenburg

دوشنبه، بهمن ۱۴، ۱۳۸۷

آخه تو رو سننه !

ایران ورزشی :
باشگاه فرهنگى ورزشى استقلال با انتشار بيانيه اى خروج نام گروهك منافقين از فهرست گروه هاى تروريستى را محكوم كرد.

اعتراض به خروج نام مجاهدین از فهریست گروههای تروریستی ، مطابق با فعالیتهای فرهنگی شماست یا ورزشی ؟
کافیه خبر به فیفا برسه تا بدلیل دخالت تیم فوتبال استقلال در سیاست ، آنها را از مسابقات باشگاه های آسیا محروم کنه !
عجب مملکت شیر تو شیریه ! آقایان در همه امور دخالت می کنند الا در زمینه مورد تعهد و مسئولیتشان .

-------------------

اینجانب فرهاد حیرانی ،(خوشبختانه ) پسر بابام ، هرگونه تماس ، رابطه و یا حتی تمایل شخصی خود را نسبت به " سازمان مجاهدین خلق " و سازمانهای تابعه مثل شورای مقاومت (کجاست؟) انکار میکنم .
از دید من این سازمان نمونه ای دیگر از رابطه ولایتی ست که اعضا و یا هواداران باید چشم بسته نظرات شخص اول سازمان را اطاعت کنند .


Free counter and web stats