000

پنجشنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۵

مصاحبه با فرهاد حیرانی

چندی پیش آقای دلیری که از فعالان سیاسی خارج از کشور است بصورت تلفنی چند پرسش را مطرح نمود.
دیدم بد نیست در اینجا آنرا بیاورم ، البته با تشکر و اجازه از وبلاگ ایشان و صد البته از سایت اطلاعات نت که نسبت به درج آن اقدام نمود.
مصاحبه با فرهاد حیرانی : من قبل از تغییر رژیم ، به تغییر اعتقادات و نحوه تفکر مردم می اندیشم ، زمانی که مردم به باورهای امروزی برسند ، لحظه مرگ جمهوری اسلامی و تولد دموکراسی در ایران خواهد بود .
فرهاد حیرانی که در ایران بدلیل نوشته هایش بدعت گذار در دین خوانده می شد اکنون در آلمان اما به سبکی دیگر به نوشتن می پردازد.
دلیری_تحلیل شما از وضعیت سیاسی امروز ایران چیست.
حیرانی _ وضعیت فعلی را باید در 3 بخش مورد بررسی قرار داد ، اول آرایش سیاسی نیروهای داخلی ، دوم، تقابل جمهوری اسلامی در پهنه بین المللی و سوم نیروهای اپوزیسیوندر مورد اول ، مشخص ست جمهوری اسلامی ایران پس از ربع قرن به این نتیجه رسیده که برای حفظ خود تنها چاره در یکپارچه نمودن نیروهای عامل و مسئولین است.قبلا افرادیکه کاملا با رهبری جدید همسو نبودند گهگاه گریزهایی میزدند و به تعبیر من نقپ سوپاپ اطمینان را بازی میکردند تا از جامعه بین المللی و مردم ایران فرصت لازم برای پیشبرد اهداف خود را بدست آورند.بعبارت صریحتر ، نه خاتمی آن دگر اندیشی بود که جهان تصور میکرد و نه اصطلاح طلبان نیرویی بودند که بتوانند رژیم را اصلاح کنند!رژیم کاملا تمامی نیروها اعم از موافق و منتقد را تحت کمنترل داشته و داردپس از برملا شدن خواست ملایان مبنی بر دستیابی به سلاح هسته ای دیگر نیازی به این سوپاپ ها و نمایش اصلاحات حس نمی شد ، لذا رژیم کار را یکسره کرده و علنا مهره های در خفا را علنی نموده است.در حال حاضر مطمئنا امیدی به تغییر رژیم از سوی دگراندیشان داخلی با خارجی نیست ، یعنی تا زمانی که مردم بعنوان تنها اهرم قدرت برای تغییر حکومت آخوندها وارد کارزار نشوند ، هیچ امیدی نمیتوان داشت.در مورد مسائل بین المللی ، جهان متوجه قصد ایران شده و تشنج هایی مانند درگیری در لبنان و عراق و افغانستان و حتی انفجار بمب در ایران ، به اعتقاد من نوعی بازی قدرت برای سنجش نیروی طرف مقابل است . غرب و جمهوری اسلامی در حال بررسی وضعیتی هستند که ممکن است پس ار آغاز جنگ با ایران بوجود آید . تنها هراس غرب از حمله به ایران ، توانایی ملایان برای تشنج آفرینی در لبنان و اسرائیل و عراق و احتمالا حرکاتهای تروریستی در اروپا است.لذا این تشنجهای فعلی برای سنجش میزان نیروی مقابل است.در مورد سوم یعنی نیروهای اپوزیسیون و آینده ، معتقدم غرب در جلوگیری از دستیابی ملایان به سلاح هسته ای بسیار جدی ست.و در این راه از حمله به ایران (البته بعنوان آخرین راه حل ) چشم پوشی نخواهد کرد.اما دو نکته حائز اهمیت است ، اول آنکه وقوع جنگ به حکومت اسلامی فرصت میدهد تا با خیال راحت نیروهای مخالف داخلی را سرکوب کند و مردم نیز با توجه به تمایلات ملی و مذهبی مجبورند در مقابله با مهاجم در سنگر حکومت قرار بگیرند، لذا با حمله نظامی نمیتوان امید به تغییر رژیم داشتنکته دیگر اینکه پس از برملا شدن خواست جمهوری اسلامی مبنی بر دستیابی به سلاح هسته ای تمامی تلاش حکومت معطوف شده به دریافت حداکثر امتیاز و باج خواهی ار غرب اما بدلیل ذات و سرشت ملایان ، آنقدر در شعار غرق میشوند که شعور را فراموش میکنند و فرصتهای طلایی را به باد میدهند همچون مورد قبول آتش بس در جنگ با عراق.
دلیری_ از چه زمانی حکومت بدنبال سلاح هسته ای بوده.
حیرانی_ در جنگ با عراق و پس از آنکه حکومت متوجه شد صدام بدنبال بمب اتمی ست ، تصمیم قاطع گرفت تا در اسرع وقت زمینه های آنرا فراهم سازد.پس از بمباران پایگاههای هسته ای عراق توسط اسرائیل ، رویای شیرین رهبری جهان اسلام و نیز تکیه بر سلاحی مطمئن در مقابله با امریکا و غرب ، آنها را واداشت تا با جدیت راه خود را ادامه دهنداما ترس جامعه جهانی از دستیابی رژیم اسلامی به سلاح هسته ای کاملا قابل درک و منطقی است ، ببینید ، به فرض آنکه امروز ایران دارای سلاح اتمی شود ، مطمئن باشید از فردا تمامی گروههای تروریستی حامی رژیم ، دشمنان خود را با بمب هسته ای تهدید میکنند و اگر امروز ملایان بمب اتم در اختیار داشتند ، حزب اله لبنان از پرتاب آن به اسرائیل ابا نداشت . به بیان دیگر جمهوری اسلامی قابل اطمینان نیست و هرگز شکیبایی مورد نیاز که لازمه داشتن سلاح هسته ای است را ندارد.اسرائیل دارای صدها کلاهک اتمی ست اما آیا تاکنون از آن برای نابودی دشمنان خود استفاده کرده ؟ یا کشورهای غربی و یا هند و پاکستان که هر دو دارای کلاهکهای اتمی هستند و بارها در مقابل هم صف آرایی کرده اند اما هرگز از تهدید بمباران اتمی سخنی به میان نیامده
دلیری_ برای ایجاد حکومت آزاد در ایران چه روشهایی را توصیه میکنید
حیرانی_ اعتقاد راسخ دارم تنها و تنها راه رسیدن به حکومت دموکراسی تکیه بر نقش مردم است اما باید آگاهی عمومی را برای درک لزوم آن بالا برد و برای این کار باید سد خرافات را از پیش چشم مردم کنار زد.دموکراسی را نمیتوان به جامعه تزریق نمود بلکه باید جامعه خود خواستار و پذیرای آن باشدمتاسفانه توده مردم هنوز معتقدند باید بدنبال اسطوره و قهرمانی بگردند تا با ارتباط با آسمان ، بار مشکلات را به تنهایی بدوش کشد و با یک اشاره ابرو تمامی مسائل و مصایب را برطرف کند . مردم باید به این باور برسند که تنها قهرمان موجود خودشان هستند و در دنیای امروز نباید به دامان خرافات پناه برددر جامعه ای مبتنی بر دموکراسی ، نقد از حکومت بی هزینه و بی خطر خواهد بود و حکومتی که بداند به جای حل مشکلات مردم اگرتوجه و انرژی و منابع ملی را صرف رفع و رجوع مشکلات همسایه ها و گروههای تروریستی کند ، بلافاصله برکنار میشود ، قطعا تمامی هم وغم خود را برای رفاه مردمش بکار میبندد.در یک جمله ، من قبل از تغییر رژیم ، به تغییر اعتقادات و نحوه تفکر مردم می اندیشم ، زمانی که مردم به باورهای امروزی برسند ، لحظه مرگ جمهوری اسلامی و تولد دموکراسی در ایران خواهد بود.
دلیری_با تشکر از اینکه وقت خود را به ما اختصاص دادید

پنجشنبه، تیر ۲۲، ۱۳۸۵

زیدان و اکبرپور ، ماتراتسی و مامانی !

حرکت غیر ورزشی زیدان در فینال جام جهانی باعث شد تا مسئولین جمهوری اسلامی سریعا از آب گل آلود ماهی بگیرند.

سیاست یک بام و دو هوا دولتمردان ایران همیشه مایه تفریح ناظرین بوده،
بعنوان مثال میتوان سوال کرد اگر عکس العمل در برابر فحاشی بازیکنان تیم رقیب
شایسته تقدیر است ، چگونه فدراسیون و رسانه های جمعی در برابر توهین های شرم آورمامانی ( بازیکن پرسپولیس ) به سیاوش اکبرپور ساکت نشستند و
اکبرپور را مستحق مجازات دانستند در حالیکه اکنون زیدان را قهرمان مینامند.
مطمئنا اهانتهای رکیک بازیکن پرسپولیس بسیار وقیحانه تر از الفاظی بود که ماتراتسی بکار برده.
تنها یک نکته برای من گنگ باقی مانده ، آیا دستورالعمل مسئولین در بزرگداشت چنین حرکتی ، میتواند الگوئی برای بازیکنان ایرانی در لیگ آینده باشد ؟
شایسته است در این زمان مسئولین مرزهای رفتار ورزشی و غیر ورزشی را مشخص کنندتا در بازیها آتی لیگ ، بازیکنان بدانند در چه حالاتی اجازه کتک کاری دارند.

دوشنبه، تیر ۱۲، ۱۳۸۵

آقای خامنه ای سلام

آقای خامنه ای سلام !
این مطلب را مینویسم تا بدانید مردم ما بیش از شما با ترفندهایتان آشنا هستند .
شما در ایران بعنوان رهبر شناخته می شوید و مهمترین وظیفه شما طبق قانون اساسی
عبارت است از :( اصل ۱۱۰ قانون اساسی)
الف.تعیین سیاستهای کلی نظام ( پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت )
ب. نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام
متاسفانه در آخرین حکم خود و در پاسخ به رئیس جمهور منتخب خود ، قانون اساسی را
که بر طبق آن بعنوان رهبر شناخته شده اید ، زیر پا گذاشته اید.
سوال این است که اگر این قانون اساسی معتبر نباشد که طبیعتا شما و کلیه مسئولین نیز
از درجه اعتبار ساقط میشوید
و اگر دارای اعتبار است و همه را ملزم به اطاعت از آن میدانید ، پس حتی شما نیز حق ندارید
خلاف آن عمل کنید که در صورت عمل ، از مقام خود خلع می شوید.
چگونه است که در اصل ۴۴ ، صراحتا به مالکیت عمومی منابع و صنایع مادر پرداخته شده
اما شما بر اساس اصل ۱۱۰ که تنها سیاستهای کلی نظام و نظارت بر آنرا برعهده شما
گذاشته ، اصل ۴۴ را نقض کرده اید.
هرچند تا امروز نقض کلیه مواد مربوط به آزادیهای فردی و جمعی را شاهد بوده ایم اما اینبار
حراج منابع و صنایع مادر برای تاراج آن بدست آخوندها و وابستگانشان هیچ توجیهی ولو
شرعی ندارد.
همه مردم می دانند حکم شما تنها بهانه ای ست برای وقف داراییهای عمومی به افرادی که
پیش از انتخابات ریاست جمهوری ، قول گرفتند تا در صورت دخالت مستقیم و تعیین احمدی -
نژاد ، پاداشهای خود را دریافت کنند.
بذل و بخشش بی نهایت تنها نشان از زوال حکومتی دارد که برای حفظ خود آخرین چاره را
حراج داراییهای ملی میداند و الا در نظامی مبتنی بر دموکراسی اشاعه مالکیت خصوصی
تنها در صورتی ممکن است که جامعه بتواند آزادانه در نقد و برکناری حکومت و افراد مسئول
اقدام نماید.
اقتصاد آزاد بدون امنیت و آزادیهای فردی و عدالت اجتماعی فریبی بیش نیست.
Farhad Heyrani
Free counter and web stats