000

جمعه، شهریور ۱۲، ۱۳۸۹

روز جهانی وبلاگنویسی

خواستم چیزی بنویسم اما دیدم مهشید بهتر و کاملتر نوشته ، بهمین جهت متن او را بدون کم و کاست می آورم :

در روز جهانی وبلاگ نویسی از چند نفر باید نام ببریم !

از حسین درخشان ، که آغازگر وبلاگ نویسی ایرانی شد.

حسین درخشان به عنوان یک ایرانی ، شخصیت عجیبی دارد. ولی اگر حسین یک ایرانی نبود ، عملکردش چندان عجیب نمی بود.
در سوئد ، وبلاگهایی هستند که با موضوعات مد و روزمره گی آپ دیت می شوند و درآمد بسیار زیادی را هم به جیب نویسندگان خود میریزند. نویسندگان این وبلاگها عمدتا در مورد این که چه رنگی مد است ، چه عطری بهتر است ، امروز قرار است چه کنند و چه بپوشند مینویسند ، و بابت این تبلیغ های نهان ، پول زیادی از کمپانی هایی که لوازمشان تبلیغ میشود دریافت میکنند.

درخشان ، اگر یک جوان غیر ایرانی بود ، مسلما یکی از همین وبلاگ نویسان بود . که برخلاف تصور خیلی ها به نظر من اصلا هم منفی نیست. چون بازار غرب این تقاضا را دارد و عرضه ها را ارج می شمارد.
اما تلاشهایی که درخشان در این راه که وبلاگنویسی بتواند موجبات کسب درآمد شود انجام داد به دو دلیل نتیجه نداد .
اول اینکه وبلاگهای ایرانی چنین پتانسیلی را نداشته و ندارد.
دوم اینکه درخشان که به عنوان یک ایرانی وبلاگ نویس مطرح شد ، نتوانست خود را از سیاست بدور نگاه دارد و با بی پرنسیپی ای که در امر سیاست و پاچه خواری از صاحبان قدرت نشان داد ، این قاط زدن ها ، حتی در وبلاگ انگلیسی اش هم برنامه ریزی های اقتصادی او را تحت شعاع قرار داد.
من میتوانم تصور کنم که اگر درخشان یک جوان غیر ایرانی بود ، یکی از وبلاگهای موفق روزمره نویسی را که در اروپا یا آمریکا یا کانادا نوشته میشود و درآمد و شهرت را به نویسنده ی خود ارزانی داشته اند دارا می بود.
در حقیقت درخشان دارد بهای ایرانی بودن خود را میپردازد. بهایی که بسیاری از ما به شیوه های مختلف پرداخته ایم.

حسین درخشان با موضع گیرهای چپ اندر قیچی و باری به هر جهتی و منفعت طلبانه و کینه توزانه ی خرکی اش بسیاری را برآشفته کرده . اما در زندانی شدنش از او دفاع کردم و میکنم. به خاطر این دفاع از خیلی ها که آزادی عقیده را با " آزادی هم عقیده " اشتباه گرفته اند ناسزا شنیده ام. ولی دفاع از زندانیان عقیدتی (prisoner of conscience ) را حق خود میدانم.
با حسین درخشان هرگز دوستی نداشتم و هرگز از عقایدش و حرفهایش استفاده ای نکرده ام. ولی حسین درخشان حق بزرگی به گردن وبلاگها دارد. و نه تنها برای این که به این دلیل که حسین درخشان یک زندانی عقیدتی است باید از او دفاع کنیم!

یک روز در وبلاگم نوشتم که اگر این مردک رفسنجانی و شرکا هم به خاطر عقیده اش ـ نه به خاطر توبره کشیدن خاک ایران ـ زندانی شود ، از او هم دفاع میکنم . و تمام ناسزاهایی که در این وبلاگ برایم به عنوان کامنت گذاشتند ـ و باور کنید که کم هم نبود ـ نتوانست این حق را از من بگیرد.

هیچ انسانی به خاطر اندیشه اش و نژادش و خواستگاه طبقاتی و اجتماعی اش و شیوه ی زندگی اش و گرایش جنسی اش نباید زندانی شود.
این یکی از حقوق پایه ای در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر است. من به این اعلامیه وفادار هستم . مهم نیست حسین درخشان کیست و چیست. و یا حتی در زندان چه میکند یا چه نمیکند. جای حسین هم ـ مثل هزاران زندانی دیگر عقیدتی ـ در زندان نیست.

لازم است از حسین دیگری نام ببرم. حسین رونقی نازنینم که در وبلاگستان به نام بابک خرمدین می شناختیم.

بعد از دستگیری اش ، صدایمان در نیامد چون درصدی را گذاشته بودیم که ندانند چه کسی را اسیر کرده اند. ولی بعد از مدتی نام اصلی او را در روزنامه های دولتی خواندیم و همه متوجه شدند که حکومتیان میدانند که حسین همان بابک است.

امروز ، تویی که با فیلتر شکن به وبلاگ من آمده ای ، شاید از فیلتر شکنی استفاده کرده ای که حسین در شبهای بیدار خوابی اش می ساخته . و این یکی از کارهایی بود که حسین میکرد. حسین یک نابغه است در رابطه با علم الکترونیک و دنیای مجازی. اگر در یکی از کشورهای اروپایی یا آمریکایی زندگی میکرد با درآمد بسیار بالایی مشغول به زندگی و کار بود. اما به خاطر همان علمی که دارد در چهاردیواری انفرادی ماههاست که آفتاب را ندیده.

یکی از سرگرمی های حسین ، فیلم بود. هر وقت آن لاین بودیم از فیلمهایی که به تازگی دیده بود صحبت میکردیم. و فیلمهایی را به هم پیشنهاد میکردیم. و وقتی که از سرعت اینترنت در مورد داون لاد کردن فیلم در سوئد باخبر شد با صورتک گریان مسنجر روبرو شدم.
هر روز آخرین خبرها را از حسین می شد گرفت و می شد مطمئن بود که خبر مستند است. او در همان ایران هم میتوانست با استعدادی که دارد و دم چند تا آخوند و مدیر ریشو را دیدن به رفاهی که خیلی ها خوابش را می بینند دست پیدا کند. ولی زانو زدن در مقابل قدرتمداران رسم حسین نیست.

حسین رونقی ، بابک خرمدین دنیای وبلاگ ها و دنیای مجازی ، یکی از شریفترین و با استعداد ترین جوانان کشور ماست
هیچ دولتی که ذره ای از انسانیت و حقوق شهروندی بهره برده باشد افرادی مثل حسین را در بند نمیکند.

زندانهای ایران اکنون سی سال است که از بهترین و غم خوار ترین و انسان دوست ترین انسانهای این دیار پر و خالی میشود.
برای آزادی تمام زندانیان عقیدتی تلاش کنیم !
------------------------------------
برداشت از وبلاگ زنانه ها

۱ نظر:

مانی خان گفت...

درود بر فرهاد عزیز

مدتی از این جام جهان نما در واقع دور بودم کار و کار و کار فقط فرصت خواندن بود و هنوز هم هست


در هر حال دم شما ها که فرصت دارید گرم

Free counter and web stats