000

یکشنبه، آبان ۰۹، ۱۳۸۹

آنچه در این هفته بر ما گذشت

نگاه طنز تلویزیون ایرانیان برلین به اخبار هفته گذشته :
نقل خاطره ای از دختر مطهری ، پول طناب اعدام شدگان ، برابری نرخ تومان و دلار در ایران ..


چهارشنبه، آبان ۰۵، ۱۳۸۹

مصاحبه با مدیر تلویزیون ایرانیان برلین

تلویزیون ایرانیان برلین شبکه ای ست فارسی زبان که بصورت خصوصی و با پرهیز از گرایش اعتقادی _ حزبی یا وابستگی مالی ( دولتی یا انجمن ها ) اداره می شود .
متاسفانه بدلیل عدم وابستگی تلویزیون ایرانیان برلین و رشد چشمگیر هزینه ها ، مشکلاتی برای ادامه فعالیت آن بوجود آمده .
گفتنی ست تلویزیون ایرانیان برلین از 18 سال پیش بصورت مستمر برنامه های خود را عرضه نموده و در تمامی این مدت به اهدافش ( بازتاب مبارزات مردم ایران ، ارتباط با ایرانیان برلین و تلاش برای پاسداشت فرهنگ و زبان ملی ، گزارش مشروح از برنامه های هنرمندان ، متخصصین و نمایشگاه های ایرانی در آلمان و اروپا ) وفادار مانده .
در حال حاضر ، تلویزیون ایرانیان برلین تنها شبکه فارسی زبان برلین می باشد که بصورت هفتگی برای شهر برلین پخش شده و همزمان بصورت آنلاین ( مستقیم ) از طریق سایت http://ir2007.com/ قابل دسترسی ست .
در این گفتگو ، آقای محمد پاسدار از انگیزه تاسیس ، برنامه ها و مشکلات این شبکه سخن می گوید .





یکشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۸۹

پاسخ به گاف " بودار " گنجی

اکبر گنجی چه بخواهد و چه نخواهد یک ژورنالیست زرد ست !
او در تمامی مقالات خود ، حتی آنگاه که در مقام محقق ظاهر می شود ، با نگاهی ژورنالیستی تلاش می کند به خواننده القا نماید تنها گزینه های موجود در بحث ارایه شده توسط او ، همانی ست که در نوشته هایش به آنها اشاره شده و با دقت فراوان آنچنان این گزینه ها را پررنگ می نماید که خواننده با اندکی غفلت به همان دامی پا می گذارد که خواسته نویسنده ست .
موضوعات را با رنگ و لعابی مستند ، آنچنان سیاه و سفید جلوه می دهد که گویی رنگ و شق دیگری وجود ندارد !
گاه برای رد آیات قرآن مجبور می شود آیات تورات را بنام آیات قرآن به خورد مخاطب دهد و جالب اینکه همه آنها را با ذکر سوره و آیه درج می کند ، درحالی که برای نقد قرآن می توانست آیاتی " مناسب نظرش " بیابد ....

در مورد تحلیل های سیاسی هم وی از مشی خود خارج نمی شود ، برای آنکه جنبش سبز را همگانی جلوه دهد ، حاضر می شود تا بر صحت و سلامت انتخابات صحه گذارد !
اکبر گنجی در تازه ترین مقاله خود از قول تاجزاده ، بهزاد نبوی و خاتمی جملاتی را نقل نموده که مهر تاییدی ست بر صحت انتخاباتی که جنبش سبز آن را کودتا نامیده .
گنجی گویا فراموش نموده شعار محوری جنبش سبز را ، شعاری ( خواسته ای ) که ملت ایران برای آن شهید داده و شکنجه های غیر انسانی حکومت را تحمل نموده :
رای من کجاست !
جناب گنجی ، جنبش سبز جنبشی ست فراگیر ، همه مردم با هر اعتقاد و گرایش " عقیدتی - سیاسی " می توانند عضو آن شوند . برای اثبات این ادعا نیازی نیست از آبشخور نظامی بنوشیم که ملتی را بدلیل عدم باور نمایش انتخاباتیش چنان تحت ستم قرار داده که جهانی را با خود همراه ساخته .
با تمامی احترامی که برای شما قایلم ، تصور می کنم بهتر ست گاه خموشی پیشه کنید . همیشه حرفهای نو زدن نشانه پیشرو بودن نیست .القای سلامت انتخابات از سوی شما ، تنها نتیجه اش برانگیختن سوءظن هاست تا شایعاتی را که پیرامون شماست ، باور پذیر سازد .
استناد شما به اعترافات کسانی که در نمایش دادگاه حضور یافته بودند ، نه تنها شایبه تایید صحت انتخابات را از سوی شما قوت می بخشد ، که حتی می تواند اعترافی باشد از سوی شما مبنی بر سلامت و عدالت دادگاه ها !

جناب گنجی عزیز !
مردم ایران بارها نشان داده اند جنبش سبز متعلق به همه مردم ایران ست . تصور نمی کنم این جنبش برای اثبات مدعای تثبیت شده ، نیازی به تحلیل های " بودار " شما داشته باشد .
اگر باور کنیم انتخابات ( بخوانید کودتای باند فشار ) به دور از تقلب بوده ، شعار " رای من کجاست " چه اعتباری خواهد داشت و مگر نه این ست که بر فرض قبول سلامت انتخابات ، می بایست بر نتیجه آن گردن نهاد ؟
پس اعتراض جنبش سبز می بایست ( بنا بر تحلیل شما ) اعتراض اقلیتی باشد که رای اکثریت را برنمی تابد و این در هر نظام و مکتبی مطرود است !
بهتر است بار دیگر فیلم اعتراضات مردم را ببینید و به شعار های آنها توجه کنید :
رای ما را دزدیده
با رای ما پز میده !

____________

روزنامه کیهان به این مطلب اشاره ای نموده که مایه شرم ست ، هم برای من و هم برای مزدوران کیهانی !
( باید از کریم عزیز تشکر کنم که لینک را برایم فرستاد )

چهارشنبه، مهر ۲۸، ۱۳۸۹

سفر خامنه ای به قم : ترس وی از سلاح خود !

بالاخره خامنه ای به قم رفت ، سفری که قاعدتا می بایست بسیار پیش از اینها انجام می شد تا وی بتواند مشروعیتی دوباره را از روحانیت کسب نماید .
اما پس از اعتراض مردم به کودتای انتخاباتی ، نظر روحانیون بلند پایه چنان بر علیه او بود که وی ابتدا به سرکوب مردم و تحکیم قدرت خود در خیابانها پرداخت و در این مدت از سرکوب و تهدید روحانیون مخالف نیز ابا نداشت تا با ایجاد فضای رعب و وحشت از سویی و از سوی دیگر پرداخت های بی رویه بتواند اکثریت روحانیون بلند پایه قم را همراه خود نماید .


آنچه مسلم ست و خامنه ای نیز نیک می داند ، درصورت ابراز مخالفت آشکار مراجع بزرگی که هنوز در قید حیات هستند (!) فضای حوزه متشنج شده و اعتباری که وی تلاش می کند بنام دین برای حکومت کودتا کسب کند زیر سوال خواهد رفت . شاید در نگاه اول چنین قضایایی از دید مردم بی اهمیت تلقی شود چرا که مردم معترض در صورتی که مراجع را همراه خود نبینند ، به سادگی آنها را کنار خواهند زد و به راه خویش ادامه می دهند . اما خامنه ای محتاج تایید بزرگان حوزه ست . وی نیک دریافته که برای تداوم حکومتش نیاز به کشتار مردم و دستگیری و تنبیه سران فتنه (!) دارد و این ممکن نیست مگر با همراهی یا حداقل سکوت مراجع بزرگ تشیع .

نکته ای که شاید از دید بسیاری پنهان مانده : همانگونه که خامنه ای تبلیغ می نماید که حکم حکومتی ولی امر ، حکمی ست لازم الاجرا ، حتی برای مراجع دین ، به همین ترتیب هم اگر مرجع تقلیدی حکم به سقط حکومت وی دهد یا حکم به عدم مشروعیت احمدی نژاد دهد ، حتی خامنه ای نیز بنا بر قواعد فقهی تشیع ، ملزم به اطاعت است .
به عبارت دیگر ، در فقه تشیع ، اجرای حکم یک مرجع بر همه ، حتی مراجع دیگر الزامی ( ونه اجباری ) ست و این صدور حکم ، از امتیازاتی نیست که در انحصار ولی فقیه یا حاکم اسلامی باشد .

(مراجع تشیع در طول تاریخ و برای حفظ حرمت شان مرجعیت ، هیچگاه علیه حکمی که مرجعی صادر نموده جبهه گیری نکرده اند ولو اینکه با آن مخالف بوده باشند ) .
تلاش عجولانه باند قدرت برای ( به خیال خود ) بی اعتبار نمودن مراجع مخالف ، از جمله آیت اله منتظری و آیت اله صانعی نیز از همین رو بوده تا قبل از صدور چنین حکمی ، اعتبار شرعی و فقهی آنان را زیر سوال برند .سوالی که شاید به ذهن رسد این ست که چرا تاکنون مراجع ( حتی خمینی و در دوران جنگ و شورش سازمان مجاهدین و یا ... ) از صدور چنین حکمی خودداری نموده اند .
خمینی تنها در دوران مبارزات مردم علیه شاه ، حکم به مخالفت با شاه داده بود و جز آن هیچگاه از چنین اختیاری استفاده نکرد ، در صورتی که خامنه ای اگرچه هنوز نتوانسته مقام مرجعیت خود را اثبات نماید ، به دفعات و بویژه در جریان اعتراض مردم ، احکامی چنین صادر نموده که دیدیم هیچ مرجعی بصورت علنی حکم وی را لغو ننمود و تنها آیت اله صانعی به باند دولتی انتقاداتی وارد نمود و آیت اله منتظری هم ابتدا مرجع بودن خامنه ای را رد نمود و بعد احکام وی را فاقد اعتبار دانست .

آنچه باعث می شود تا مراجع از صدور " حکم " خودداری کنند بواسطه تبعات ناشی از آن ست ، یعنی از دید اعتقادی و نگاه دینی ، تمامی خونها و حقوق پایمال شده بواسطه صدور چنین دستوری ، برعهده مرجع صادر کننده حکم ست و این دقیقا تفاوت بین مراجع حکومتی با مراجعی ست که سکوت اختیار نموده اند : تقوی ( ترس از از خدا ) و ترس از آنکه اقدام آنان منجر به سفر اسلام به جایی شود که کلیسا پیش از اینان رفته و گناهش بر گردن اینان افتد !
آنچه گفته شد ، نه اعتقاد شخصی من ، که تنها برای توضیح و بیان روالی ست که بین فقها و مراجع تشیع در جریان ست . شاید باورش سخت باشد اما پیچیدگی های فقهی تشیع در جامعه ملایان آنچنان ست که گاه باور آن از سوی مردم و حتی صاحبنظران سیاسی بعید می نماید !
واضح ست که بین حکم ، فتوی و اعلام جهاد تفاوتی ست بسیار که جهاد در محدوده اختیارات معصوم ست و بس . در فقه شیعه ، مرجع مجاز به اعلام جهاد نیست . صدور حکم ( فتوای عام ) همانی ست که میرزای شیرازی نسبت به تحریم تنباکو بیان نمود و همه مسلیمن ( اعم از شیعه و سنی ، مرجع و مقلد ) ملزم به اطاعت از آن بودند . فتوی نیز از احکامی ست که اختلاف نظر بین فتاوی مراجع رایج و شایع بوده و حساسیتی برنمی انگیزد .
سفر خامنه ای به قم تلاشی ست برای قانع نمودن روحانیت تشیع که حکومت وی با آینده اسلام گره خورده و آنان باید بنا به مصلحت اسلام و حفظ آبروی امام زمان از وی و باند حاکم پشتیبانی نمایند و یا حداقل دست وی را در تثبیت جمهوری اسلامی ( سرکوب مردم ) باز گذارند .
نکته دیگر شاید سعی وی برای تحکیم موقعیت جانشین خود می باشد ، خامنه ای که خود را بعنوان سید خراسانی باور نموده ، تمام هم و غم خود را بکار می برد تا زمینه ساز ظهور آمام موعود شیعیان شود و اگر عمرش به درازی وعده داده شده در روایات سید خراسانی نبود ، بتواند با تعیین جانشینی از جنس خود ، از همه آنچه فراهم آورده ( بخوانید به باد داده ) حراست نمایند مبادا " عوام و خواص بی بصیرت " تلاش ها و دستاوردهای وی را بر باد دهند !
در انتها توجه عزیزان را به نکته درخور تاملی جلب می نمایم ، هرچند رسانه های دولتی گزارشات خبری ویژه خود را در رابطه با سفر خامنه ای به قم انتشار داده اند اما همه این خبرگزاریها و سایتهای دولتی نسبت به انعکاس سخنان خامنه ای از دستور ویژه ای پیروی کردند .
به عبارت دیگر ، تمامی سایتها خبری حکومتی ، متن واحدی از سخنان خامنه ای را درج نموده اند که این حکایت از وسواس خامنه ای و البته ترس و التهابش از آن بوده که مبادا در زمان سخنرانی کلامی بر زبان راند که فردایش نتواند توجیهش کند . تمامی خبرگزاریها اعلام نموده بودند که خبرنگاران ویژه ای را به این مراسم گسیل داشتند اما گویا بیماری چنان عرصه را بر رهبر کودتاگران تنگ نموده که حتی خودش هم باور نمی دارد بتواند از پس سخنرانی کوتاهی برآید ، وظیفه ای که قاعدتا طلاب و روحانیون می بایست تبحر خاصی در این زمینه داشته باشند . دیکته از پیش نوشته شده آقایان هم گویا چنان با تعجیل تهیه شده بود که فراموش کرده بودند میلاد امام رضا ( امام هشتم شیعیان ) را به مردم تبریک گویند !

بهرحال تا دو روز دیگر می توان با قاطعیتی بیشتر در مورد اهداف و دستاوردهای این سفر قضاوت کرد اما کاش حتی خامنه ای بی بصیرت ( به تعبیر خود ) نیز در می یافت که مردم برای رسیدن به اهداف خود بدنبال رهبر نیستند و فقط همراه می خواهند و حتی اگر مراجع و بزرگان دیگری که بزرگی خود را از همین مردم دارند بخواهند در مقابل ملت بایستند ، سیل خروشان مردم معترض بی تفاوت از جایگاه حوزوی آنها ، از رویشان خواهد گذشت . کاش مراجع صبور (!) و ساکت نیز همچون خامنه ای و باند کودتا درمی یافتند که دوران حکومت دینی بسر رسیده و دیگر حتی از خدا نیز کاری ساخته نیست !
----------------------
برای آنکه ترس خامنه ای از خودش را ببینید ، کافی ست نگاهی به نحوه انتشار سخنانش در سایتهای دولتی بیندازید که همه دستور و متنی واحد را درج نموده اند !
جام جم ، جهان نیوز ، تابناک ، فرارو ، مهر ، فارس نیوز ، ...

سه‌شنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۹

ثبت کنیم

باید رفتار و جملات مسئولین جمهوری اسلامی را ثبت کنیم . اگر پس از فرو پاشی شاهنشاهی ، اوین را موزه می کردیم امروز در این زندان از زندانیان پشته نمی ساختند .
در آلمان برخی از بناهای بجا مانده از جنگ جهانی دوم را هنوز پاس می دارند ، کلیسای سوخته ای را در مرکز برلین بیاد این جنگ همان گونه که باقی مانده ، باقی گذاشته اند و وقتی از اینان سوال می شود چرا !
می گویند باید آثاری باقی بماند تا نسلهای بعدی بدانند چه بر این کشور رفته مبادا ماجراجویی دیگر قصد فریب مردم کند .

اگر ما نیز مجسمه ای از محمدرضا پهلوی را در میادین نگه می داشتیم تا هر روز چشم به آن بدوزیم که او دیکتاتوری بود که مجلس را تحت امر می خواست و ساواکی بود که مخالفین را در اوین چنین و چنان می کرد ، هرگز قانون اساسی جمهوری اسلامی مبتنی بر دیکتاتوری ولایت فقیه به تصویب نمی رسید ، بل ملت در برابر چنین قوانینی قیام می کردند .
ضعف حافظه تاریخی چنان بر مردم غلبه می کند که پس از آن دیکتاتوری ، چنین استبدادی را شاهدیم .
باید برای نسل و نسل های بعدی یادگاری باقی بگذاریم که بودند حاکمانی که خود را مقدس می پنداشتند . برای نسلی که معتقدم حتی برای خدا نیز تقدسی قایل نخواهد شد اما بنا بر سنت رایج در تاریخ ایران زمین ، شاید همچون ما و پیشینیانمان بدنبال قهرمانی باشند که کارها بدست گیرد و مشکلات به سرانگشت باز نماید.
در ایام جوانی کتابی خواندم به نام " یک بستر و دو رویا " اثر ارزشمند آندره فونتن ، در آن اشاره شده بود به جشنی در حضور کیم ایل سونگ ( دیکتاتور پیشین کره شمالی ) که مردم را برای این مراسم در میدان شهر جمع کرده بودند . فرمانده ( وقت ) ارتش کره شمالی داد سخن داد که مردم باید کتابهای رهبر عظیم الشانمان را بخوانند که چنین ست و چنان . از کتابهای رهبرش چنان سخن می راند که گویی کره زمین بخود چنین اندیشمندی را ندیده و کتابهایش بهترین و بزرگترین آثاری ست که تاکنون نوشته شده . جالب آنکه در پایان سخنانش اعتراف نمود که البته بنده هم هنوز فرصت نکرده ام این کتابها را بخوانم باید وقتی را به خواندن آنها اختصاص دهم .
هیچ یک از کسانی که در آن جمع بودند از خود نپرسیدند تویی که هنوز آنها را نخوانده ای چگونه از عظمتش سخن می رانی !
نه که در شرق آسیا روال چنان ست که در هر مکتب سلطه پروری سیاق بر همان روال می باشد .
سخنان مصباح یزدی را جدی بگیریم ( نقل از رادیو فردا ) :
وی در تمجید از رهبر جمهوری اسلامی از جمله گفته است: «یکی از بهترین نمودهای شایستگی ایشان در این فتنه اخیر ظاهر شد که هنوز ما عمق این فتنه را درست درک نکرده‌ایم و تا اندازه ای هم که درک کردیم نمی‌توانیم بیان کنیم و اگر بیان هم بکنیم مردم هنوز درست باور نمی‌کنند.»
هیچ کدام از شنوندگان هم از او نپرسیدند تویی که عمق فتنه را درک نکردی ، چگونه از عظمت تدبیر رهبری سخن میرانی و بواسطه مدیریت در فتنه ای که نمیدانی چه بوده ، خامنه ای را به معصوم نزدیک می کنی !
حجة الاسلام خسرو پناه در وصف رهبرش می گوید وی بنا به تایید اساتید حوزه از تقدس خدا برخوردار است (+) !
اما کس به او نگفت که مگر مقدسات نیاز به تایید ملایان قم دارند که برای چسباندن خامنه ای به آسمانها به چسب تایید زمینگیرانی چون اساتید حوزه محتاجی !
مصباح فروده تمامی نعمت های خداوند در قبال ولایت فقیه در حد صفر است ! (+) .
فقیه حوزه حتی اگر به قرآنی که به ریا تلاوت می کند و نانش از نام آن می خورد نگاهی می انداخت درمی یافت که خدایی که او چماقش ساخته ، حتی پیامبرش را از مردم عادی جدا نساخته و بارها بر امی و عامی بودنش تاکید نموده مبادا انسانی بر خود شانی بیش از دیگران درنظر گیرد .
جالب ست که مصباح در همین سخنرانی گفته هروقت من در زمان امام راحل فکر می کردم پس از او چه کسی رشته امور در دست می گیرد ، مضطرب می شدم که کس چون او یافت نمی شد اما پس از امام و آمدن رهبر فعلی ، آب سردی بود بر شعله آتش ( اضطراب ) اما نگفت کسی که حتی در اندازه هایی نبود که در نظر همچون تویی آید ، چگونه یک شبه در نگاهت و مرامت ، شانی مقدس و الهی پیدا کرد !
هرچند این تبلیغات در وقت سفر خامنه ای به قم صورت میگیرد تا وی را به مقام خدایی نزدیک تر سازند و از نقد مبرا ، اما ثبت پاچه خواری های این قوم ضد ایرانی وظیفه همه ماست تا نوادگان ما از یاد نبرند اگر به تحفه ای به چشم منت امید بخشند و مجال قوت دهند ، بر آنان همانی خواهد رفت که بر ما و پیشینیان رفته .

کلام آخر اینکه : باور کنیم اگر گفتار و رفتار این فرومایگان را ، نکته به نکته ثبت نکنیم ، در سیر زمان فراموش می گردند و در آینده کس باور نخواهد کرد که می توان با چنین سفاهت و بلاهتی ، سرنوشت ملتی را بدست گرفت تا از سر شوق زراندوزی و قدرت طلبی ، جهالتشان را به جامعه تزریق و تلقین نمایند . امروز ما شاهدیم و منزجر ، اما نسلهای بعدی باید بدانند بر ما چه رفت که اختیار به فرومایگان سپرده شد . اگر بدانند مطمئنا اگر خشت اول را معمار کج نهد ، معمار از دیار برون کنند و دمار از دماغش درآورند .

مرضیه _ 2

بزرگداشت مرضیه در تلویزیون ایرانیان برلین .


دوشنبه، مهر ۲۶، ۱۳۸۹

مرضیه

بزرگداشت بانو مرضیه در تلویزیون ایرانین برلین .



شنبه، مهر ۲۴، ۱۳۸۹

تشکر از سپاه پاسداران

اصولا سپاه پاسداران تجربه و صد البته علاقه خاصی به پایین کشیدن داره ، حالا موضوع چی باشه مهم نیست !
از طرفی هم سالهاست این عربهای اماراتی گوش فلک را کر کردند که این سه تا جزیره ایرانی مال ماست ، خلیج فارس هم مال ماست ، بحرین هم مال ماست ، من نمی فهمم این عربها چرا گیر دادند به بعضی جاهای ایران و ایرانی که ول نمی کنند از این دست اندازیشون .
اما دم اون چند تا بچه های سپاهی گرم که این بار بجای درآوردن شلوار ملت در خیابانها و بازداشتگاه ها ، پرچم های اماراتی را در ابوموسی کشیدند پایین ، مثل آب خوردن . حالا عربهای اماراتی برند دنیا را بذارند رو سرشون که بابا این قسمت جزیره مال ماست .

یادمان نرفته همین سپاهی ها و اطلاعاتی ها و نیروی انتظامی و بسیج و ..... ، در همین تهران ، پایتخت ایران ، مردمی که جلوی سفارت امارات جمع شده بودند و شعار می دادند خلیج همیشه فارس ، چه کتکی می زدند که نگید این شعار را چون این عربها ممکنه بدشون بیاد !
اینه که میگم توقع نداشتم سپاهی ها یه وقت پاچه عربها را هم بگیرند ، انگار اخم و تخم اماراتی ها به ایران ( در مورد ارتباط بانکی و عدم پرداخت وام ) و نیز همکاری با غرب برای تحریم جمهوری اسلامی یه کم از علاقه عرب زده ها به عربها را کم کرده !
خبر را اینجا بخوانید .

آنچه خود داشت ز بیگانه ....

نهمین سفر چاوز ، رییس جمهور ونزوئلا ، به ایران !
پس از روی کار آمدن احمدی نژاد و در راستای سیاست " پول بده ، حمایت بخر " جمهوری اسلامی ، ونزوئلا از جمله کشورهایی بوده که منافع بسیاری را به سوی خود سرازیر نموده . مطمئنا نمی توان از امثال چاور و دیگران ( برزیل ، کلمبیا ، جزایر کومور ، سریلانکا ، گرو های تروریستی لبنان و عراق و افغانستان و ... ) انتقاد کرد که چرا نفت ایران را بر سفره های خود می برند ، نفتی که قرار بود تزیین گر سفره های مردم ایران باشد .

اما اشاره به نکته ای شاید وقاحت چاوز و بی شرمی مسئولان جمهوری اسلامی را بیشتر عیان سازد :
ونزوئلا بنا بر آمار ارایه شده از سوی منابع دولتی ( جمهوری اسلامی ) دارای ذخایر نفتی به میزانی حتی بیشتر از ایران ست و از جهت تامین بودجه و سرمایه گذاری نیازی به پول ایران ندارد اما چاوز که دریافت وجوه نفتی از ایران را به صرفه تر از استخراج و فروش نفت خود می بیند ، با سر دادن شعارهای " جمهوری اسلامی پسندانه " (!) ( همچون : احمدی نژاد برادر من ست ، نقد سیاست های امریکا و ... ) همیشه کیسه نه چندان خالی خود را از دلارهای نفتی ایران پر کرده و از تخصص متخصصین ایرانی برای راه اندازی پروژه های اقتصادی در ونزوئلا ( و البته با سرمایه جمهوری اسلامی ) بهره می برد .
آماری که در پی می آید نشان از میزان ذخایر نفتی ایران و ونزوئلاست ، خود بخوانید و قضاوت کنید که این حکومت بی مایه ( و ضد ایرانی ) چگونه به موهبتی بزرگ برای حزب اله لبنان ، ونزوئلا و دیگر گروه ها و کشورها تبدیل شده ست .

" اوپك در اين گزارش اعلام كرده است: ونزوئلا از ذخاير نفتي تثبيت ‌شده بالغ بر 172 ميليارد بشكه (معادل 16.8 درصد كل ذخاير نفتي جهان) برخوردار است و دارنده دومين ذخاير نفتي دنيا بالاتر از ايران است."

بزرگترین دارندگان ذخایر نفتی دنیا

ونزوئلا از ذخاير نفتي تثبيت‌شده بيش از 172 ميليارد بشكه (معادل 16.8 درصد كل ذخاير نفتي جهان) برخوردار و دارنده دومين ذخاير نفتي دنيا بالاتر از ايران شمرده شد.

ونزوئلا، عربستان را هم مي‌گيرد؟


پرسپولیس هم بازی را باخت و هم فارسی را !


استقلال تهران حریف دیرین خود را با تک گل فرهاد مجیدی شکست داد .
وقتی هیچ چیزی سرجای خودش نباشه ، نتیجه اش هم همین میشه که تیم قرمز پوش هم بازی را می بازه و هم فارسی را !
سایت باشگاه پیروزی گفتگو با علی دایی را منتشر نموده و کلمه ساده " توجیهی " را به غلط " توجیحی " نوشته . گویا این تیم نه فقط به یک مربی ، مدیرعامل و تعدادی بازیکن ، که اساسا به تغییر بنیادین و ساختاری نیازمند ست !

جمعه، مهر ۲۳، ۱۳۸۹

استقبال پر حدیث از احمدی نژاد

بنا به ادعای سایت های خبری حامی دولت ، احمدی نژاد به دعوت رسمی رییس جمهور لبنان به این کشور سفر کرده بود ، هرچند شیخ حسن نصراله گفته که مردم لبنان ( بخوانید هواداران حزب اله ) از احمدی نژاد برای سفر به لبنان دعوت کرده اند.
من متوجه نشدم اگر رییس باند کودتا بنا به دعوت رسمی رییس جمهور لبنان به این کشور سفر کرده بود ، چرا میشل سلیمان ( همتای وی ) برای استقبال از وی به فرودگاه نرفت ؟!

ریاست اوپک به جمهوری اسلامی رسید : تاثیرات و تغییرات احتمالی

جمهوری اسلامی به ریاست اوپک رسید . با توجه به پاقدم معروف احمدی نژاد و سخنان و عملکردهایش ، من مرده شما زنده ، ببینید آیا این اتفاقات بوقوع خواهد پیوشت یا خیر :
1. چاه های نفت در جهان یا خشک می شود یا منفجر می گردد یا در اثر حوادثی ویران خواهد شد .
2. اوپک اعلام خواهد کرد ذخایر منابع زیرزمینی نفت ده ها و شاید صدها برابر شده ست ، اسنادش هم موجود است .
3. پرسنل شاغل در صنعت نفت ، بازنشسته و بجای آنها از ساندیس نوشان استفاده می شود .
4. اوپک اعلام خواهد کرد که به شرکتهای طرفدار اسراییل و امریکا نفت نمی فروشد اما مستقیما با اسراییل و امریکا برای فروش نفت مذاکره کرده و قول تخفیف های ویژه را می دهد .
5. احمدی نژاد برای بازدید از چاه های نفتی جهان و مدیریت آنها از تمامی اعضای اوپک درخواست میکند برای او دعوتنامه بفرستند .
6. رییس جدید اوپک خواهان اختصاص بخشی از درآمد اوپک به حزب اله لبنان و گروه های تروریستی خواهد شد .
7. در پی اعتراض غرب به سیاست های جمهوری اسلامی ، وی از اوپک درخواست میکند از فروش نفت خودداری کنند و ضمانت می دهد تا بودجه آنها را تامین نماید ( در حد حرف ) .
8. وی در دوران ریاستش خواستار تصویب مادام العمر شدن ریاستش بر اوپک شده و در صورت رد این درخواست ، وی تلاش می کند تا مشایی را بعنوان رییس بعدی اوپک معرفی نماید .
9. شهدای حزب اله لبنان را در نزدیکی چاه های نفت دفن می کنند .( مثل دانشگاه های ایران ) .
10. کنترل چاه های نفت و مسئولیت فروش آن و دریافت پول را بعهده نظامیان خواهد گذاشت .
11. مشایی در جلسات اوپک شرکت کرده و از لزوم پالایش نفت بعنوان نمونه و آیه ای از نحوه تذکیه پیامبران نام برده که سیاه بودن نفت ، نشان از بی توجهی انسان به مبدا خلقت و سفید شدنش پس از پالایش ، نشان از تحول درونی پیامبران می باشد .

دوشنبه، مهر ۱۹، ۱۳۸۹

چرا با اعدام مخالفم !

اعدام حکمی ست که شاید شاکی یا شکات را آرامش بخشد یا موجب تلطیف احساسات عمومی گردد ، بویژه اگر مجرم ، متهم به انجام جنایاتی علیه مردم باشد یا جرمش چنان زخمی بر عواطف عموم وارد ساخته که مرگ او ، التهاب جامعه را التیام بخشد ، مانند مجرمی که کودکان را ربوده و پس از تجاوز سوزانده ست .

اما آیا براستی می توان به صرف تسکین آلام احساسات بر قانونی که نشان از بی قانونی ست مهر تایید زد ؟
بهتر ست نگاهی واقع بینانه و به دور از احساسات به حکم اعدام بیندازیم که حتی درصورت صحت و سلامت روند دادرسی و اثبات وقوع جرم از سوی متهم ، نهایتا عملی را در مورد او انجام می دهیم که انجام همین عمل را از سوی متهم مذموم شمرده ایم !
یعنی برای جنایت جنایتکاران حکمی صادر می شود که از جهت نوع و اجرا ( و نه قربانی ) همان عمل را در مورد عامل اعمال می نماییم .

اگر باور داشته باشیم شان انسانی افراد جامعه را آنگونه که حتی حکومت حاکم نیز مجاز به سلب انسانیت از انسانها نباشد ، آنگاه می پذیریم که حتی خطاکاران و مجرمان از چنین شان و جایگاهی برخوردارند حتی اگر خود به عمد و عمل نافی چنین شانی برای دیگری باشند .
فردی که بی گناهی را به قتل می رساند ، در واقع حقی از او را زایل می کند ، حق زیست انسانی را ، حال اگر ما چنین خطایی را حتی بر خطاکار روا داریم ، دقیقا به منزله آن ست که خود را در مقام و جایگاه خاطی قرار داده و همچون او رفتار کرده ایم .
نکته مهمی که بر آن تاکید دارم این مطلب به ظاهر ساده ست : حق و شان انسانی موهبتی نیست که بتوان بازپس ستاند !

شاید بهتر آن ست که لزوم قوانین کیفری را مورد نظر قرار دهیم : اصولا چرا باید قوانین کیفری در کشوری وجود داشته باشد ؟
از منظر قانون گذار می توان دلایل زیر را مورد توجه قرار داد :
1. انتقام (!)
2. تنبیه
3. تنبه
4. کیفر افراد راهی ست برای جلوگیری از شیوع جرم و وقوع مجدد توسط مجرم

آنچه در جمهوری اسلامی می گذرد ( بویژه در رابطه با متهمین سیاسی و معترضین به حکومت ) نشان از دیدگاه انتقامی حکومت به مخالفین دارد و الا هیچ عقل سالم و حکومتی به صرف اعتراضی خاموش ، در حق معترض آن روا نمی دارد که در زندانهای جمهوری اسلامی بر دستگیر شدگان رفته و زبان تهدید به معترضان دیگر باز نمی کند که بر شما نیز چنان خواهد رفت !
در مورد جرایم عادی (!) مثل قتل ، تجاوز ، دزدی و ... ، نظر جمهوری اسلامی به تنبیه ست که جز زبان خشونت ، منطق دیگری برای مقابله با مشکلات خود نمی شناسد .
اما در جوامع مدرن تنها سعی بر آن ست که مجرم متنبه گردد و جامعه از شیوع یا وقوع مجدد جرم در امان ماند .
بنا به اعتراف مقامات مسئول جمهوری اسلامی ، وقوع جرایم در کشور نسبت به سال پیش به میزان سی درصد افزوده شده !

در واقع زبان به اقرار گشوده که این ره که ما ( جمهوری اسلامی ) میرویم به هیچستان ست . صدور احکام فله ای نتوانسته نه از وقوع و شیوع جرم سیاسی ( به زبان جمهوری اسلامی : اقدام علیه امنیت کشور ) بکاهد و نه جرایم عادی را تحت کنترل در آورد .

به اعتقاد من اصل در همه عرصه ها یک چیز ست : قبول شان انسانی انسانها بعنوان حقی غیر قابل تردید و غیر قابل استرداد !
اگر باور داریم منزلت انسانی افراد جامعه آنچنان اعتباری خدشه ناپذیر دارد و باید بر کرامت انسان تاکید ورزید ، آنگاه لاجرم در می یابیم که خط کشی ها و گروه بندی ها بی اعتبار ست ، حتی مجرمین از این حق برخوردارند و مجازات باید متناسب با انسانیت او باشد ، ولو اینکه او نگاهی غیر انسانی به انسانها داشته باشد ( تاکید من از این جهت ست که فردایی خواهد بود که بایستی سران جمهوری اسلامی را محاکمه نمود ، حتی این جانیان نیز انساننند ، هرچند باور آن سخت می نماید !) .

صرف وقوع جرم توسط مجرم ، مسلما مجوزی بدست دیگری نخواهد داد تا چون او شان انسانی انسان دیگری را پایمال سازد .
در این گفتار به موارد خاص اشاره نشده و صرفا بنا بر آن بوده که به اعدام افرادی توجه شود که جرایم آنها در دادگاهی صالح و در مسیری عادلانه به اثبات رسیده ، درصورتی که چه در دادگاه های عادلانه و چه در بیدادگاه های ناعادلانه در تاریخ ثبت ست مواردی بسیار که پس از اجرامی حکم اعدام ، بی گناهی متهم به ثبوت رسیده !
باردیگر به اصل گفته شده بازمیگردم که معتقدم در صورت قبول آن ، نه فقط در بستر قضایی که در همه وجوه جامعه شرایط دیگری می بایست برای همه افراد محقق شود ، بعنوان مثال برای یک کارگر ، بدلیل انسان بودنش و حفظ کرامت انسانی او ، دولت و کارفرما موظفند ابزار ، شرایط و متناسب را فراهم آورده و به مزدی برابر بر رفع نیازهایش پرداخت نمایند .

دولت موظف ست تا حداقل امکانات بهداشتی و درمانی را برای همه درنظر گیرد ، اینکه مجروح یا بیمار ملزم به پرداخت ودیعه ست تا بیمارستانی درمانش را تقبل کند ظلمی ست که نشان از بی توجهی به حرمت و کرامت بیماردارد .
حکومت مجبور به تامین آموزش ( چه تحصیلات کلاسیک و چه پرورش نیروی تخصصی در آموزشگاه های فنی ) برای همه ست و .... .

در یک جمله : نفی اعدام از دید من ، تنها نفی خشونت نیست بلکه توجه به شان انسانی افراد ست که این توجه راهی را در مقابل ما می گشاید که در آن نمی توان به دیگری تعرض نمود ، در این راه حکومت موظف به تکریم شهروندان ست ، در این راه ، ایران عزیزمان جایگاهی خواهد شد تا ایرانیان در آن عزیز باشند و عزتمند .

مسابقه ایران و عراق بر سر حراج منابع ملی

تقریبا یک هفته پس از آنکه عراق اعلام نمود منابع جدید نفتی را کشف کرده و ذخایر نفتی این کشور بیش از ایران شده تا بدینوسیله بتواند سهمیه بیشتری برای فروش نفت در اوپک بدست آورد ، وزیر نفت ایران در اقدامی مشابه اعلام نمود که ایران نیز ذخایر تازه ای کشف نموده که بالاتر از عراق قرار خواهد گرفت !

تمام این داستانها مسابقه (بهانه ) ای ست برای بدست آوردن سهمیه بیشتر ( فروش نفت در اوپک ) تا مجوزی باشد برای فروش منابع ملی . مسئولین دو کشور که در وضعیت بحرانی اقتصادی قرار دارند ، تلاش می کنند تا با فروش بیشتر نفت ، ارز بیشتری بدست آورند .
نکته مهم در این رابطه بذل و بخشش بی رویه جمهوری اسلامی به کشورها و گروه هایی ست که هیچ نفعی از وجود آنها برای ملت ایران نمی توان متصور شد .

حتی اگر خبر کشف منابع جدید نفتی صحیح باشد ، می بایست به گروه های تروریستی ( مانند حزب اله لبنان و گروه های حامی جمهوری اسلامی در عراق و افغانستان ) و نیز دولتهای کم نشان و بی اثر تبریک گفت که از حالا می توانند روی رشد سرمایه گذاری و کمک های بلاعوض ایران حساب نمایند و الا آنچه بر مردم ایران خواهد گذشت همانی ست که پیش از این شاهد آن بوده ایم !

یکشنبه، مهر ۱۸، ۱۳۸۹

جهت اطلاع !

1. احمدی نژاد گفته که دست برنمی داره تا معلوم بشه چه کسانی فاجعه یازده سپتامبر را بوجود آوردند .
اگر قرار باشه قرینه یابی بشه ، فکر می کنم بهترین حالت مشابه را می توان در آتش سوزی سینما رکس آبادان یافت ، حالا کودتای انتخاباتی و کشتار مردم در خیابان ، تجاوز و شکنجه و قتل در زندانها به کنار .
اولا جمعیت امریکا حدود سیصد میلیون نفره و درفاجعه یازده سپتامبر سه هزار نفر کشته شدند یعنی از هر یکصد هزار نفر ، یک نفر کشته شده !
در فاجعه سینما رکس آبادان حدود چهارصد نفر ( و به روایتی 600 نفر ) کشته شدند و جمعیت ایران در آن زمان ( 1357 ) حدود سی میلیون نفر بود ، یعنی بیش از یک نفر از هر یکصد هزار نفر ( و به روایتی دو نفر از هر یکصد هزار نفر ) زنده زنده در آتش سوختند .
محمود اگه راست میگه بره دنبال کسانی که در خاک ایران چنین فاجعه ای را بوجود آوردند ، امریکا پیش کشش . بد نیست بدانید که بنا بر اعتراف عامل آتش سوزی و روزنامه نگاران ، دستور و سازماندهی به آتش کشیدن سینما رکس آبادان توسط یاران انقلابی صادر شده بود ! ( تعدادی از یاران انقلابی هم این فاجعه را به بیت رهبری وقت _ خمینی _ نسبت دادند ) .

2. محمود خان گفته ملتها اصل هستند نه دولتها !
جمعیت اسراییل حدود هفت میلیون نفره که از این جمعیت حدود دویست و پنجاه هزار نفر ایرانی و ایرانی زاده هستند ، کجای دنیا میشه ملتی را پیدا کرد که تا این حد جمعیت ایرانی داشته باشه ، کاش محمود خان اجازه میداد این جمعیت خودشان در مورد خودشان تصمیم بگیرند ، یعنی کار را طبق ادعایش به ملتها واگذار میکرد !

3. محمود احمدی نژاد در امریکا اعلام کرد که کوروش کبیر اولین منشور حقوق بشر را صادر کرده پس به جمهوری اسلامی گیر ندید !
خب بالام جان تو این منشور را قبول داری که پزش را میدی ؟ مهمترین اصل این منشور آزادی ادیانه ، کدام دین در جمهوری اسلامی آزاده ؟
بنا بر آمار در هر هفته یک مسیحی به جرم مسیحی شدن دستگیر میشه ، یهودی ها که از دید شما همه جاسوس اسراییل هستند ، بهایی که حسابشون پاکه و حکم اعدام آنها قبل از تولدشان صادر شده ، سنی های مسلمان حق ندارند فرماندار یا استاندار شهر و استانشان بشند ، هیچ وزیری هم سنی مسلمان نیست ، تازه شیعیان هم که اگه موافق رهبری خامنه ای نباشند به جرم بدعت و دگراندیشی اعدام میشند ....
ایرانیان اولین ملتی بودند که منشور حقوق بشر را صادر کردند اما به نظر میرسه آخرین ملتی هم خواهند بود که به حقوق بشر دست پیدا می کنند !

شنبه، مهر ۱۷، ۱۳۸۹

گفتگو با خانم لیلیان حیدری

معمولا ما مردهای ایرانی هر روز صبح که در آینه خود را می نگریم و احتمالا مو یا ریش سفیدی می یابیم ، احساس " خود اکبر گلپایگانی بینی " به ما دست میده و می زنیم زیر آوازی که احتمالا فقط مادرمان مشوق صدای ما ست :
موی سفید و توی آینه دیدم
آهی بلند از ته دل کشیدم

البته برای همه این گذر عمر و سپری شدن زمان فقط در آینه هویدا نمیشه ، مثلا آقای پاسدار ، مدیر تلویزیون ایرانیان برلین ، حتی گذر زمان را هم از دریچه دوربینش متوجه میشه ، وقتی میبینه که کودک شیرین زبان دیروزی که برلین متولد شده بود و در سن 6 یا 7 سالگی تلاش میکرد در مدرسه ای فارسی زبان پیوند خود را با وطن اجدادی حفظ کنه ، امروز جوانی برومند شده که می تواند گره از کار ایرانیان باز کند .

این گفتگو در راستای معرفی جوانان موفق ایرانی در جامعه آلمان ، انجام گرفته ست .




پنجشنبه، مهر ۱۵، ۱۳۸۹

وقاحت بی حد احمدی نژاد

احمدی نژاد در نامه ای به پاپ بندیکت شانزدهم بر لزوم تعامل اديان آسمانی به منظور جلوگيری از انحطاط جوامع بشری تاکيد کرده است.
وقاحت رییس دولت جمهوری اسلامی گویا حد و مرزی ندارد. وی در حالی از لزوم تعامل ادیان سخن می گوید که انگار از دستگیری و قتل معتقدان به ادیان در جمهوری اسلامی بی خبر ست !
بطور متوسط هر هفته یک مسیحی بدلیل اعتقاد به مسیحیت بازداشت می شود ، دستگیری بهاییان در ایران امری عادی جلوه می نماید و در این رهگذر حتی مسلمانان در امان نیستند و به اتهام دگراندیشی و بدعت ، حکم اعدام برایشان صادر می شود .
بی اعتنایی رهبران به نامه های احمدی نژاد هنوز نتوانسته وی را متقاعد نماید که نامه هایش بیش از آنکه نامه ای رسمی از سوی رییس دولتی تلقی گردد ، به مثابه دروغی آشکار و ابلهانه انگاشته می شود که حتی ارزش توجه ندارد چه رسد به پاسخگویی !
وقاحت رییس باند کودتا حربه ای ست تا رهبر بی کفایت جمهوری اسلامی با تمسک به آن از شجاعت ( بخوانید خیره سری و بلاهت ) دولت سخن گوید و از انتقادهای روزافزون بر دولت چشم پوشد .
کاش جناب پاپ اعلام میداشت تنها در صورتی به نامه احمدی نژاد پاسخ می دهد که جمهوری اسلامی به صراحت از بازداشت گسترده مومنان به ادیان دست برداشته و آزادی مذاهب را اعلام نماید .
سابقا مسئولین جمهوری اسلامی تلاش می کردند تا نظام را قانونمند و کمی تا قسمتی آبرودار نمایش دهند اما پس از انتخابات دهم گویی پرده ها برافتاده و سران کودتا با وقاحتی وصف نشدنی می کشند و می گویند کسی کشته نشده ، شکنجه میدهند و می گویند کسی دستگیر نشده تا شکنجه شود ، سنگسار می کنند و اعلام می دارند چنین مجازاتی وجود ندارد ، .... احمدی نژاد معرف نسلی از سیاستمدارانی ست که تصور می کنند با دروغگویی آشکار و کتمان جنایاتشان می توانند انگیزه مبارزین را نابود کنند .
اهانتهای همیشگی این فرقه به مخالفان بیش از آنکه تلاش برای کتمان حقیقت باشد ، حربه ای ست تا به منتقدان و مخالفان القا نمایند فعالیت آنها تاثیری بر تداوم وقاحت و جنایات آنها نداشته و صلاح بر آن ست که یا تحملش کنند یا همراهش شوند تا حذف نگردند .

یکشنبه، مهر ۱۱، ۱۳۸۹

افشا شد : اشتباه دیپلماتهای غربی در ترک سالن سخنرانی

احمدی نژاد در سازمان ملل با استدلالی قوی و ارائه شواهد قاطع ، تبلیغات غرب را خنثی نمود و گفت ( عکس زیر ) :


با آشکار شدن خطای فاحش غرب در گمانه زنی های خود در مورد آقای احمدی نژاد و ترک سالن سخنرانی ، خامنه ای خواستار عذرخواهی رسمی این کشورها از جمهوری اسلامی شد .

شنبه، مهر ۱۰، ۱۳۸۹

دیگه می خواد یه خبرهایی بشه !

حتما شنیدید یارو را تو ده راه نمی دادند ، سراغ خونه کدخدا را می گرفت . حالا حکایت این سید علی مادر مرده ست ، طرف آخونده اما تو قم راهش نمی دند ، سراغ خونه مراجع را میگیره .
دفتر خامنه ای افتاده به التماس و دستمال (!) تا چند تا از علمای قم حاضر بشند پای سخنرانی خامنه ای بشینند و یا حداقل اجازه بدند خامنه ای به دیدنشان بره اما مراجع گفتند .... !

جناب وزیر کشاورزی دولت احمدی نژاد زده رودست خود رییس دولت ، اصلا این جناب وزیر نمی فهمه معنی خودکفایی چیه ، باور نمی کنید اگه بگم چی گفته ، برای همین لینک میدم خودتان برید بخوانید :
" ... یازده میلیون تن گندم وارد کردیم تا خودکفا بشیم " (!) .
حالا میشه فهمید منظور احمدی نژاد از خودکفایی در مورد بنزین چی بوده !

فکر میکنم یه خبرهایی داره میشه ، حالا در این چند روز نشه حتما تا چند سال دیگه میشه !
ببینید همه دارند برنامه هاشون را لغو می کنند :
1. سفر خامنه ای به قم لغو شد ( من فکر میکردم طرف در حال جان دادنه ، تازه می خواسته بره ییلاق ! )
2. لغو حضور احمدی نژاد در دانشگاه تهران ( احتمالا بسیجی ساندیسی به تعداد کافی پیدا نکردند تا در سالن به جای دانشجوها حاضر بشند )
3. نشست خبری مشایی با خبرنگاران داخلی و خارجی لغو شد ( این دیگه خیلی بعید بود که مشایی عشق میکروفون و سخنرانی جلسه را لغو کنه )

اما همه اینها را اگه با خبرهای دیگه پهلوی هم بذاریم :
وقتی برنامه های سخنرانی مسئولین دولتی لغو میشه ، وقتی خامنه ای با این حال و روزش می خواد بره قم ( تا به نوعی اعتبارش تمدید بشه ) ، وقتی دوباره حکومت به دستگیری فله ای می پردازه ، وقتی به دستگیر شدگان حکم های کیلویی میدند ، وقتی مراجع سنتی و افراطی ( مثل گلپایگانی ) هم گیر میدند به خامنه ای ، وقتی پرده ها پاره میشه و کروبی به صراحت اسم خامنه ای را بعنوان فرد خاطی عنوان میکنه ، وقتی تلاش می کنند تا همه ( دکترهای ) شاهدین جنایات با تعجیل فراوان کشته بشند ، وقتی باند کودتا دو دسته میشند و یکی ( لاریجانی ) سعی میکنه بچسبه به روحانیت ( سنتی ) و طرف دیگه ( احمدی نژاد ) به زور سپاه تکیه و تاکید میکنه ، وقتی فرار خانوادگی از ایران شدت میگیره و دیپلماتها در صف پناهندگی می ایستند ، ... ، و وقتی امریکا اسم 8 مسئول جمهوری اسلامی را در لیست سیاه قرار میده ،...
آدم یاد جام زهر میفته ، من فکر می کنم می خواد یه خبرهایی بشه ......

Free counter and web stats