000

چهارشنبه، اردیبهشت ۰۹، ۱۳۸۸

نکته

دولت همچنان بدنبال پرتقال فروش !
نکته اول : این همان پول نفتیه که قرار بود احمدی نژاد سر سفره مردم بیاره !
نکته دوم : وقتی دولت قادر نیست از ورود پرتقال بی زبان اسراییلی به داخل کشور جلوگیری کنه ، چطور دم از مقاومت در برابر ارتش اسراییل و محو و نابودی این کشور میزنه !

دوشنبه، اردیبهشت ۰۷، ۱۳۸۸

اعراب گستاخ و بی همتی مسئولین!

این شرطی بود که اعراب برای حضور در مسابقات کشورهای اسلامی که در ایران برگزار خواهد شد ، تعیین کردند .
عحب نیست اگر گستاخی و بی شرمی اعراب به جایی رسیده باشد که در خاک ایران حذف نام ایران را خواستار شوند.وقتی پلیس ایران ، هموطن ایرانیش را در خاک ایران و در پایتخت ایران میزند و به خاک می کشد که چرا به گستاخی سفارتخانه ای عربی ( امارات ) اعتراض می کنی ، باید هم حد خود از یاد ببرند و تصور کنند اینجا میزبانند و ما میهمان !
یادم می آید در دوره ای کوتاه از دوران سربازی پایگاه کهریزک نیروی دریایی خدمت می کردم که اردوگاه نگهداری اسرای عراقی بود . ظرف غدا ابتدا به اردوگاه می رفت و بعد نزد ما می آمد ، آنقدر به عراقیها رسیدگی کردند که بیا و ببین ...
پس ازپایان خدمتم ، روزی برای دیدار با بعضی دوستان که هنوز زمان خدمتشان به سر نرسیده بود ، به آنجا رفتم ، ماجرایی را برایم شرح دادند که اگر ....
گفتند ماه پیش اسرا اعتراض و بلوا بپا کردند که ما مردیم و از خانواده هایمان دوریم ، باید فکری به حالمان کنید و برایمان زن !! بیاورید !
نمی خواهم در مورد اسارت و قوانین حقوق بشر و یا حقوق انسانی صحبت کنم اما اینها کسانی بودند که در زمان ورود به خاک ایران از تجاوز به خردسالان هم دریغ نکرده و در دوران اسارت هم فیلشان یاد هندوستان کرده بود !
من گله ای از اعراب ندارم که نیک می دانم آرزویشان محو ایران و نابودی ایران ست ، نمی توان به آنان خرده گرفت ، اما چه باید گفت از دولت ایران !
اگر دولت اندکی غرور داشت و به گوشه عبایش بر میخورد ، اگرباور می کرد دولت ایران است و باید حافظ منافع ایران باشد ،اگر ...
اعراب همچون آخوندها وقتی به جای سفت برسند ، صدا از حلقومشان بیرون نمی آید و هرگاه مجال بیابند ، آنچنان میتازند که عقده های فروخورده شده از همه را بر سر طرف زار و نحیف درآورند.درست مثل آخوندهای حاکم و غاصب ایران .
می ترسم کاربجایی رسد که بگویند بجز مدال و جوایز نقدی باید به ما جوایز جنسی (!) هم بدهید !
اگر دولتمردان ایرانی خود را موظف میدانستند که از کیسه و آخور خود بذل و بخشش کنند ، چنین بی همت و بخشنده ! نمی بودند .

ما استقلالیم !

از همان زمانی که فولاد خوزستان شکل گرفت و از همان موقعی که روابط حسنه فولاد و پرسپولیس باعث شد تا بودجه فولاد به کمک پرسپولیس بیاید و علی دایی و کریم باقری را قرمزپوش کنند ، احساس تلخی نسبت به این تیم داشتم ، درواقع آنها را تیم دوم سرخپوشان یعنی پرسپولیس دوم می نامیدم ، مسئولین فولاد نیز بگونه ای صحبت می کردند که گویی ..... ، بگذریم ، امروز دیدم که برخلاف مسئولین فولاد ، مربی و بازیکنان این تیم از جنسی دیگرند ، به همین جهت از اینکه اینهمه سال چنین احساس تلخی را نسبت به فولاد داشتم شرمنده شدم .
مجید جلالی ، مربی فهیم و مظلوم ایران بگونه ای شاگردانش را روانه مسابقه کرد که گویی با پیروزی بر ذوب آهن ، جام قهرمانی را بدست می آورند وبراستی اگر اخلاق و شرافت را امتیازی بود و در جدول رده بندی تاثیری می داشت ، فولاد قهرمان واقعی این دوره از لیگ می شد .
از استقلال نمی نویسم که چه کرد با خود و با مایی که با بردش شاد می شویم و با هر شکستش ، شکسته . قلعه نویی مربی جسوری بود اما این دوره آنقدر ملاحظه کار شد که امتیازات بسیاری را بدلیل ترس از باخت ، از دست داد .
حیف است از عمل زشت مسئولین فولاد در مورد جلالی چیزی ننویسم ، جلالی در گفتگویی ابراز داشت ، صبح امروز (قبل از مسابقه ) مدیر فنی تیم به من خبر داد که مسئولین فولاد برای فصل بعد با مربیان دیگر مذاکره نمو ده اند ، یعنی سال دیگر مربی نیستی و این عمل درست روز مسابقه با ذوب آهن به گوش جلالی رسید ، شاید مسئولین فولاد بنوعی می خواستند روحیه مربی خود را خراب کنند تا در بازی آخر بدون انگیزه ظاهر شوند ... ، گفتم که مسئولین فولاد برخلاف بازیکنان و مربیش ، از استقلال کینه ای بدل دارند که من باور نمی کردم اجازه دهند تا استقلال قهرمان شود حتی به قیمت شکست تیم خود ....
شاید این مسئله پیگیری نشود که در فوتبال ایران تا قضیه ای به بدترین شکل نمود پیدا نکرده و تا فاجعه ای بروز نکند ، اهمیتی به آن نمی دهند اما مطمئنا از یاد نخواهیم برد که چه کرده و می کنند ، هم حرکت زشت مدیران فلاد و هم بازی جوانمردانه و پاک بازیکنان و مربی جوانمرد آنها را .

چهارشنبه، اردیبهشت ۰۲، ۱۳۸۸

چه می کنی با وطن ما ؟

احمدی نژاد همانگونه که انتظار می رفت ، رفت و همانی گفت که باید می گفت تا بیش از این آبروی ایران را حراج کند و خود را بی مقدار .
غاصبین وطن به چه فکر می کنند ؟ اینهمه تاکید بر حذف ناممکن حکومتی که می تواند حاکمیت ایران را بر منطقه ممکن کند ، از روست ؟
فرض (محال ) کنیم حکومت ایران روزی اسراییل را نابود کند ، (آرزو بر کم خردان عیبی نیست ) ، چه چیز عاید ایران می شود ؟
جز این است کهاین گروه های پر شمار فلسطینی که امروزدشمنی واحد دارند ، بیش از دشمن بر سر و روی خود میزنند ، در این فرض ناممکن ، بجهت اختلاف عمیقی که با خود دارند ، سرزمین بدست آمده را تکه تکه کرده و هر گوشه اش را به نوعی به آشوب خواهند کشند؟
آیا فردای محو اسراییل ، اعراب برای نابودی ایران هم قسم نخواهند شد ، همانگونه که امروز برای محو ایران ، دست دوستی بسوی اسراییل دراز نموده اند ؟
احمدی نژادی ها بگونه ای از صحبهتای معجزه هزاره دوم و بل سوم سخن می گویند که گویی فتح القتوحی بوده در قلب دشمنی سازش ناپذیر !
نمی فهمند که ترک سالن سخنرانی از سوی دیپلماتهای اروپایی به معنی اتحاد عمل آنها برای مقابله با ایران است .
درک نمی کنند ایجاد تنش و خصم زایی هنری ست که از هر بی هنری برمی آید . کدام کشور و دولت قابل اعتنایی را همراه خود کرده اید که به سیاق بدسلیقه خود مباهات می کنید؟
گویی رییس جمهور فعلی ایران ، از فرصت بدست آمده در کنفرانس ژنو برای تبلیغات انتخاباتی و عزیز شدن نزد رهبری و دستگاه حاکمه بهره برده بود ، انتخاب عدم به بهای انتحار وطن !
احمدی نژاد سر مست از صحبتهایی که تنها همراهانش آنرا تایید می کردند نام ایران را هم شان مقام فقیهی نمود که ولایتش نه بر فقاهت که بر سفاهت بنیان نهاده شده .
می گوید اکثر حضار به ستایش از گقتار برخاستند ، چگونه است که این حاضرین حتی به اندازه غایبین نمودی و اثری ندارند و کلامی نمی گویند؟

گر هم گله ای هست ، دگر حوصله ای نیست .
کاش میرفت میخ آهنین در سنگ !

یکشنبه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۸

باز هم مایلی کهن !

نکته اول :
مایلی کهن : گل سایپا پیامی به پهنای ایران عزیز اسلامی داشت !
خدا بخیر کنه ، اگه تیم ملی گل بزنه معلوم نیست به چه پهنایی محاسبه بشه !
نکته دوم :
فدراسیون فوتبال : بیانیه مایلی کهن بعوان مربی تیم ملی نبوده بلکه بعنوان مربی سایپا صادر شده !
من نمی فهمم ، مایلی کهن ، مایلی کهنه ، موقعی این حرف درسته که ممد مایلی مثلا گفته بود تیم من دفاعی بازی می کنه یا اینکه تیم من آرامش نداره ... .
اما وقتی بی ادب میشه و فحاشی میکنه ، شخصیت اصلیش را بروز میده ، بنابراین این آدم در هر مقامی که باشه باید در قبالش موضع گیری مشخصی انجام بشه .
نکته جالب توجه اینه که مجتبی محرمی در حمایت از مایلی کهن ( سرمربی سابقش ) گقته مایلی کار بدی انجام نداده چون در دعوا حلوا خیر نمی کنند !!
ببینید کار فوتبال ما به کجا رسیده ، آقای بد اخلاق مربی میشه و کسی مثل مجتبی محرمی از او دفاع میکنه که در زمان اوج فوتبالش بدلیل رسوایی اخلاقی ( منقل و خانم بازی ) از فوتبال محروم شده !
بنازم که در ایران همکیشان خیلی خوب همدیگه را پیدا می کنند .کاش شعبان بی مخ ، حسین پررو ، اصغرقاتل ، خفاش شب ، مد علی و احمد قارانخود قزوینی ! ، یدی سگ باز و ... هم بودند تا می دیدیم از کدام جناح ورزشی _ سیاسی حمایت می کردند ، فعلا که فوتبال ما دست سیاست مدارها و اطلاعاتی هاست .

بیانیه فرهاد حیرانی خطاب به مایلی کهن !

جناب آقای بد اخلاق و کم ظرفیت !

بیانیه تند حضرتعالی را خطاب به قلعه نویی خواندم ،من علاقه ای به قلعه نویی ندارم که از هر مربی محافظه کاری متنفرم اما ... خوشبختانه این بیانه برگرفته از شان و شعور شما بود تا همه دریابند مربی اسبق و فعلی تیم ملی در چه محیطی رشد نموده و چه ارزشهای والای اسلامی را آموخته !
از عربده های تماشاگران به زشتی نام بردی ، آنها که هوادارند و ناشناس ، شما که زمانی به صرف ریش و پشمتان عضو تیم ملی شده بودید (درست مثل دادکان که در پرسپولیس ذخیره بود و در تیم ملی دفاع راست ثابت ، بدلیل ریش حزب الهی ! ) و خود را الگوی فوتبالیست مسلمان می خوانید ، یادتان نیست در زمان بازی در پرسپولیس چه عربده هایی در زمین می کشیدید ؟
یادتان رفته در بازهای تیم ملی ، در هنگام تعویض قهر می کردید و از زمین بیرون نمی آمدید؟
یادتان رفته یقه خبرنگار خبرورزشی را در راهروی فدراسیون فوتبال گرفتید و به گوش او سیلی زدید که چرا عزل شما را از مربی گری تیم ملی خواستار بوده ؟(پس از نتایج بسیار ضعیف ) .
یادتان رفته به وقت شکست خبرنگاران از ترس سیلی های شما ، در کنار زمین تمرینی که شما در آن حضور داشتید ، حضور نمی یافتند ؟
آقای " ممد مایلی " عزیزی که نان از قوت ریش و پشم خود می خورید ، گفته اید : گل دقیقه نود سایپا ، پیامی به " پهنای ایران عزیز اسلامی "داشته !!
ممکن است لطف کنید و با همان ابزاری که در اختیار دارید ، میزان پهنای ایرانی _ اسلامی گل استقلال به تیمتان را محاسبه کنید ؟
گفته اید ... ،عزیز دل برادر ، بارها در آن خطابیه از کوتوله و گنده نام بردید ، آیا تا بحال در آیینه به قد و قامت خود نگاه کرده اید ، کلا با پوست و گوشت و استخوان و کفش و ریش و پشم ، چند کیلویی ؟
توجه خاصی به باقالی علی الخصوص باقالی های گنده نشان داده اید ، نمی دانم حکمت چیست که رییس جمهور هم علاقه ویژه ای به سبزی فروشی محل خود دارد ، این همگونی و هماهنگی ادبیات شما و احمدی نژاد از کجا نشات گرفته ؟
واقعیت این است که شما هم مثل همه حرب الهی ها ، مثل همه مزورانی که نان خود نه از ریشه که از ریش می خورند ، تحمل انتقاد ندارید ، مثل احمدی نژاد که مخالفانش را بزعاله نامید ، مقل جنتی که دگر اندیشان را حیوان خطاب کرد ، مثل همه آنانی که مثل خودت هستند و تصور می کنند با کوچک کردن دیگران ، خود بزرگ می شوند .

این خط و این نشان ، در سه بازی تیم ملی اگر تیم ایران نتیجه نگیرد و انتقادی از شما شود ، بجای پاسخ ورزشی ، یقه جر می دهید و سیلی می زنید و عربده می کشید .
من شما را از زمان پیش از انقلاب و بازی در پرسپولیس بیاد دارم ، پس از انقلاب ، شما و دادکان به صرف ریش و ریا میخی در فوتبال کوبیدید و رسمی ماندگار کردید تا امثال انصاری فرد ( و برادرش ) دنباله رویتان شوند و نمونه هایی چون خبیری اعدام !

جمعه، فروردین ۲۸، ۱۳۸۸

خسته نباشی!

میر حسین موسوی : حق نداریم دختری را که در کنار پدرش در خیابان راه می رود بگیریم !
تنها باشد چطور ؟ اصلا دختر حق دارد تنها راه برود ، تنها (مستقل ) فکر کند ، حق ... ، اصلا حقی هم دارد ؟
خسته نباشی عزیز دل برادر ، مشکل همین بود که تو گفتی و الا گرفتن دختری که در کنار نامزدش راه می رود بخودی خود ندارد عیبی ، هر عیبی که هست از رابطه است نه ضابطه !
این جک نیست که واقعیت است ، بسیجیان و ماموران منکرات به کرات از مردم سوال می کنند :
برادر !
تو خواهر و برادری را ندیدی که زن و شوهر نباشند و با هم راه بروند !
مشکل دستگیری ست به سلیقه و آزار دستگیر شدگان بدون پاسخگویی .
اصلا مشکل دستگیری ست ، به چه جرمی شهروند ایرانی را در خیابانهای ایران دستگیر می کنید ؟ حجاب ؟ پوشش ؟
نکیر و منکر خدا شده اید و جهنمی را که او وعده داده ، در این دنیا برایش فراهم می کنید ؟ آیا بهشتی در کنارش قرار داده اید ؟ یا همچون وعده خدایی که مبلغش هستید ، این بهشت فقط به مومنینی چون علمای شکر و وزرای محصولی تعلق دارد که حاصل تایید "امام زمان خواب " مسئولین است .
میر حسین جان ، پس از بیست سال آمدی تا تو هم سوپاپ شوی ؟ کار از درپوش گذشته ، چه رسد به سوپاپ .!
تو برای حفظ نظام آمدی اما تنها خاصیت تو ، به قول علمای اعلام و مراجع عظام ، گرم کردن تنور انتخابات است ، بیهوده سعی می کنی ، برای گرم کردن این تنور نیازی به تو و دیگران نیست که شوق حذف احمدی نژاد این تنور را داغ کرده فقط نمی دانیم چه مقدار روغن روی آشی که برای مردم می پزند قرار می گیرد .
آنهایی که ادعای بازار آزاد را داشتند ، آزادی را از مردم گرفتند ، تو که آرزویت اعمال مدیریت دولتی ست ، چه چیز دیگر را از مردم خواهی گرفت .
اصلا چیزی مانده ؟
آنزمان که بت عالم ، خمینی زنده بود چوب لای چرخت می گذاشتند ، مطمئن باش امروز همان چوب را در آستینت می کنند .
اینها نه خودی را بر می تابند و نه توی نخودی را .

شنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۸۸

سیزده بدر برلینی

ایرانیان مقیم برلین امسال پرشورتر از سابق سیردهی بدر کردند تا با هیچ طلسم و جادویی نحسی و شومی سراغشان نیاید .
برگزاری مراسم ملی توسط ایرانیان فرصتی ست برای آشنایی کودکان و نوجوانان با آیین و فرهنگ وطن .
ببینید چه بخور بخوریه !
ایرانیان برلین اعتقاد دازند : بخورید و بیاشامید ، و سپس الرژیمیو و البگیریو !!



دوشنبه، فروردین ۱۷، ۱۳۸۸

مرد بد اخلاق ، سرمربی تیم ملی

محمد مایلی کهن بعنوان سرمربی تیم ملی فوتبال انتخاب شد !
یادم می آید در بازیهایی که در هند برگزار می شد (تصور می کنم بازیهای جام ملتهای آسیا ) تیم ایران چند مربی داشت که اگر درست در خاطرم مانده باشد ، چراغپور بود و ابراهیمی .
در یک بازی وقتی ایران عقب بود و مربیان خواستند " ممد مایلی " را تعویض کنند ، لج کرد و بیرون نیامد ! بیچاره داور وسط و داور چهارم که تابلوی تعویض را بالا برده بود ،هر دو هاج و واج مانده بودند که " این دیگه کیه " !
خلاصه " ممد مایلی " آنقدر بیرون نیامد تا مربیان مجبور شدند برای ختم ماجرا ، از تعویض صرفنظر کنند .
یادم می آید در مقدماتی جام جهانی فرانسه ، وقتی در بازی اول ایران در چین ، بعد از اینکه تیم ما 2 گل خورده بود ، نتیجه را با درخشش بازیکنان به پیروزی 4 بر 2 تغییر داد ، از همانجا نامه ای برای خبرنگاران فرستاد که ما بردیم و از شما ممنونم بابت همه چیز عذر می خواهم و ...، ولی همین مربی وقتی تیمش می باخت ، در راهروی فدراسیون و در هرجای دیگری که خبرنگاری را می دید ، سیلی به گوشش می نواخت که چرا سوال ، چرا انتفاد !
یادم می آید این مرد بد اخلاق همیشه در زمان پیروزی خوش و شنگول بود و در زمان باخت غیر قابل کنترل ! دست بزنی داشت که مگو و مپرس !
یادم می آید وقتی سایپا چند بازی را برد ، وی در مقام مربی اشک ریخت که خدا کمکمان کرده و هرگاه شکست می خورد ، خبرنگاران را مقصر می دانست .
آری مرد بد اخلاق آمد ، به یاری لابی ها و واسطه هایی که گرد رئیس جمهورند و فرق توپ را با سوت نمی دانند .
مرد بد اخلاق آمد تا اگر تیمش پیروز شد ، جنتی و خزعلی بگویند چون مسلمان است ، پیروز شدیم و اگر باخت بگویند فدای سر آقا.
مرد بی هنر آمد تا بچه های هفت ساله هم بدانند دقیقه 60 بازی ، کدام بازیکن جایگزین چه کسی خواهد شد ، همانطور که در بازیهای مقدماتی جام جهانی فرانسه ، همیشه در دقیقه 60 منصوریان بجای استیلی به بازی می آمد . اما امروز منصوریان و استیلی او چه کسانی خواهند بود ؟

من به جد به خبرنگاران هشدار می دهم که در زمان باخت تیم ملی ، به این فرد خشن نزدیک نشوند و الا هرچه دیدند از چشم خود ببینند .

جمعه، فروردین ۱۴، ۱۳۸۸

اندر حکایات بی و با کامپیوتری !

مدتی بود کامپیوترم خراب شده بود ، سردرگم بودم . روزی بانوی خانه به من گفت : "خجالت نمی کشی اینطوری زانوی غم در بغل گرفتی ، انگار عزیزت را از دست دادی ."
گفتم : " کاش تو می مردی و این خراب نمی شد !"
خلاصه نشان به آن نشانی که بنده یک هفته تمام "غلط کردم " گفتم و او قبول نمی کرد . نه اینه از او بترسم ، خیر فقط خیلی حساب می برم ، آنهم چه حساب بردنی !
یک هفته شدم کدبانو ( که تا حال وظیفه خطیر آشپزی بعهده ام مانده ، مرده شور قابلمه را ببرد که مردم از سابیدن !) خانه را دسته گل کردم ( به به چه نیگویی شده ام که بیا و ببین ) و هرچه ترفند از کتب مدرسین و متخصصین "زن ذلیلی فراگرفتم" را بکار بستم تا روابط عادی شود .
اما گویا هنوز دلخور است که این کامپیوتر برای من کامپیوتر شدنی نیست که نیست . ویندوزش ویستاست ، امانم را بریده ، نمی توانم از سی دی های ایرانی که به تعداد موهای سر دختر کوچکم (خودم که مویی ندارم ! ) از ایران آورده ام و برایم فرستاده اند استفاده کنم که به محض نصب ، صدای بیل گیتس مردم آزار از بلندگوها به گوش می رسد : " بالام جان ، نرم افزار کپی ممنوعه !"
اگر هم بخواهم همه ی آنچه نیاز دارم را بصورت سی دی های اریجینال ( اصلی) بخرم ، بیش از بهای این کامپیوتر خرج روی دستم می گذارد .
کفتم از اینترنت دانلود می کنم ، فعلا امورات بگذرد تا اموات بیل گیتس در گور نلرزند !
چند نرم افزار را دانلود کردم ، بر پدر متقلبین (بجز ایرانی های عزیز و بنده ی مصرف کننده سی دی هایشان ) لعنت ، اینترنت اکسپلورر به محض باز شدن قفل می کند ، هرچه می گردم اکسپلورر را پاک کنم و دوباره نصب کنم ، جایی را نمی یابم ، حتی نمی توانم نرم افزارهای فعلی را پاک کنم .
خلاصه هرچه می کشم از زبان این همسر عزیز و بانوی گرامی است ، یا بهتر که بگویم ترس من ست از زبانش .
گفتم چه کنم با این عیال ، دیدم کاری از من ساخته نیست که منی وجود ندارد ، هرچه هست اوست . نزدیک به دو دهه تلاش برای سرد کردن عشقم نتیجه نداده ، نمی دانم داروی رفع یا حداقل کاهش عشق ساخته اند یا نه ، خاک بر سر پزشکان محقق که برای رفع یبوست شربتی و برای افزایش شهوت قرصی درست کرده اند اما برای تسکین دل عاشق فکری به عقل مبارکشان خطور نکرده .
نگاهی که روزهای اوایل ازدواج به سویش رفت تا از جام شراب چشمانش جرعه ای برای دل تشنه من بیاورد ، در همان خانه چشمانش ماندگار شد تا فقط او را ببینم . همه وجودم را بسویش کشاند و در دامی اسیر کرد که خلاصی از آن در تصور نیست .
همیشه با من است و رهایی ناممکن . نیازی به داشتن عکسش ندارم که خودش با من است ،هرجا که روم و با هرکه باشم . روبرویم و در کنارم .
امروز به او گفتم ، خسته شدم از نبودم ، دمی رهایم کن تا خودم را بیابم .
گفت تو را به بند نکشیده ام ، هر وقت خواستی از آن خود باش .
گفتم پس بکش تا رها شوم ، گفت رهایی که دربندی ، رها نبودی ، بدام نمی اقتادی .
گفتم " پس امیدوارم برات بمیرم .. تا دیگه تو رو نبینم !"
هیچی ، روز از نو و روزی از نو ! باید یک هفته دوباره ختم "غلط کردم " بگیرم !
همه اینها گفتم تا دوستان بدانند غیبتم نه از سر تنبلی ، که بدلیل ور رفتن با ویندوز ویستای مردم آزار است .
Free counter and web stats