000

سه‌شنبه، دی ۱۰، ۱۳۹۲

So schnell wird es zu spät !

دوشنبه، دی ۰۹، ۱۳۹۲

آقای روحانی ! تو برآمده از همانی هستی که بیگانه اش خواندی ...

حسن روحانی که پیشتر هم دلدادگی و وابستگی خود را به باند حاکم ( بیت رهبری ) به اثبات رسانده بود ، در سالگرد نهم دیماه 1388 با پشت کردن به همه آنانی که به او رای داده بودند ،آنها را بیگانگان خواند و  همه آنانی که از انتخابش هراس داشتند و رای خود را به نامزدهای دیگر داده بودند را " مردم " نامید .
حسن روحانی دقیقا کسانی را با بصیرت خواند که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری آرایشان را بنام جلیلی و حداد عادل نوشتند  . اگر نگاهی دوباره به گروه های حامی نامزدهای ریاست جمهوری کنیم ، درمیابیم که عناصر تند رو ، لباس شخصی ها ( ی بابصیرت ! ) وابستگان به بیت رهبری ، امام جمعه ها و نمایندگان رهبری در نهادها و شهرها ، ... همه و همه از انتخاب روحانی هراس داشتند .
 از سوی دیگر مردم به تنگ آمده از خصم رهبری و ننگ کودتای سال 88 ، با پیامها و استفاده از امکانات حداقلی ، همه را دعوت به حمایت از روحانی می کردند تا کورسوی امید خود را یاری دهند .
به استناد مطالب همین وبلاگ ، اعتقاد داشتم باور به روحانی کاری عبس و بی نتیجه ست اما برای تشنه ی سرگردان در بیابان ، سراب هم امیدی ست که نمی توان از آن چشم پوشید .
بازماندگان گروه های اصلاح طلب که سقوط جمهوری اسلامی را نابودی خود می بینند ، تبلیغات دامنه داری انجام دادند تا از روحانی بعنوان فرشته نجات یاد کنند . فرشته ای که کشور را از جنگ و ویرانی میهن دور خواهد کرد .

مردم به تنگ آمده از تحریم ها و فشارها ، این " سوپاپ " حکومتی را برای خروج از فشار برگزیدند تا امروز سیلی تلخ وی را بر گونه های خود احساس کنند.
مردم تصور می کردند با انتخاب روحانی ، زمینه آزادی موسوی و کروبی فراهم خواهد شد اما دریغ !
روحانی برای آنکه فشار بیت رهبری و دستگاه های تبلیغاتی آن را از خود دور کند ، حاضر شد تا حامیان خود را بیگانگان بنامد و دشمنان خود را بابصیرت !
جناب روحانی ، شرایط تو را درک می کنیم اما این سهم و پاداش ملت نبود .
کاش با ادبیاتی بهتر سخن می گفتی و کاش با ادبیاتی بهتر سخن گویی و الا همین حمایت را هم از دست خواهی داد و خود مجبور می شوی تا کودتایی بدتر از کودتای سال 88 علیه ملت تدارک ببینی !

دوشنبه، دی ۰۲، ۱۳۹۲

شعر امروز کتاب !

شعر امروز کتاب :
من یار بی زبانم
سانسور شده بیانم
از دست جور ارشاد
سرویس شده دهانم
از بس که آب رفتم
کوچک گشته جهانم
آنچه ز من بریدند
بهتر زآنچه خوانم
از بس دروغ نوشتند
تخته شده دکانم
قیچی خشم آخوند
رفته میان رانم
اما شما بدانید
رازی که من بدانم
روزی قصیده مرگ
بر قبر شیخ بخوانم

فرهاد حیرانی

دوشنبه، آذر ۲۵، ۱۳۹۲

مردمی متفاوت ، قوم هایی متنوع ، اما همه ایرانی ، این زیبا نیست ؟

ایران بازمانده از فرهنگ و تاریخی کهن ست که اتصال به این فرهنگ و تاریخ هویت ایرانیان را شکل می بخشد.
از زمان تاسیس جمهوری اسلامی همواره تلاش بر این بوده که این هویت نابود  و پوششی نامتجانس از آنچه که هستیم ، بر تنمان کنند .
تبلیغات گسترده حکومت برای ایجاد انزجار از مراسم و جشن های ملی ، تلاش گسترده برای تخریب آثار باستانی ( آنچه پس از حمله اعراب هنوز برجای مانده ) ، اصرار بر سوق دادن فرهنگ ایرانی بسوی اعتقادات مذهبی ( که بخش اعظم آن نه از مذهب که از خرافه های تولید حوزه علمیه ست ) ، و ... همه آنچه حکومت برای دگردیسی مردم انجام می دهد تنها به یک دلیل واضح و مشخص ست :
 جمهوری اسلامی نیک می داند تا وقتی مردم ایران ، ایرانی بمانند ، حکومت شانسی برای بقا نخواهد داشت و سرانجام به همان جایی فرستاده خواهد شد که تاکنون این مردم ، حکومت های ضد ملت فرستاده شده اند .
در تاریخ ایران بسیاری از حکومتهای بیگانه بر کشور چنگ انداخته و مردم را به اسارت گرفتند که بعنوان نمونه می توان از مغولها ، محمود افغان و اعراب نام برد .
همه آنها تلاش کردند تا با نابودی هویت ملی ، بقای خود را تضمین نمایند اما نهایتا همه آنها در هویت ایرانیان غرق  شدند . برخی با قیام مردم متواری گشتند و بعضی در فرهنگ ایرانی تحلیل رفتند و خود ایرانی شدند .
جمهوری اسلامی هم نهایتا به همان راهی خواهد رفت که پیش از این بسیاری رفته اند . شاهد بر این مدعا ، تفییر رفتار جمهوری اسلامی ست که ابتدا تلاش بر جاری ساختن قوانین فقه اسلامی داشت و اینک ساهاست که عقاید شخصی خود را تحت لوای دین بر کشور جاری می سازد .
این تغییر رویکرد که تنها برای ایجاد فشار و خفقان صورت می گیرد تنها بدین دیلیل ست که زوال خود را نزدیک می بیند .
جوانانی که در این حکومت رشد کرده اما عیله اعتقادات حکومتی جبهه گرفته اند ، نشانه های روشنی ست از آینده ای روشن که دور نیست . زمانی که ایران باز بدست ایرانیان اداره شود تا صلح و آرامش در کشور برقرار گردد.
مردم ایران ، مردمی صلح دوست هستند . حضور قوم هایی متنوع در این کشور ، که با وجود تفاوت های فرهنگی و زبانی ، در کمال ارامش با زندگی می کنند ، نشان از بلوغ این ملت دارد.
نگاهی به جهان بیرون کنیم ، حتی در اروپا ، هرجا که اقوامی مختلف در سرزمینی گردآمده اند ، نهایتا با جنگ و جدال و خونریزی ، بین خود مرزهایی کشیدند تا به زعم خود وطنی داشته باشند که تنها از آن خودشان باشد و لاغیر !
اما ایرانیان ، از هر قوم و قبیله ای ، خود را ایرانی می نامند و ایران را تنها به یک قوم خاص متعلق نمی دانند .
حتی ادیان که خود را صلح دوست و عاشق ، جهانی و فرامرزی معرفی می کنند ، خدای خود را در خانه ای پنهان می دارند و خود را کلیددار این خانه که هرکس سودای خدا را دارد باید از جنس ما شود .

اما در طول تاریخ این فرهنگ در سینه های ما جای گرفته : مهم نیست به چه زبانی سخن گوییم ، مهم نیست که چه نوع لباسی بر تن کنیم ، مهم نیست با چه مراسمی ازدواج کنیم و با چه آیینی به گور سپرده شویم ، مهم نیست حتی اگر زبان یکدیگر را گاه متوجه نشویم  که در این سرزمین دلها بهم نزدیک ست .

هرکس که برای آبادی این مرز و بوم تلاش می کند ( رنگ سبز پرچم ایران )
هرکس که هدفش صلح ، آرامش و سعادت این سرزمین ست ( رنگ سفید پرچم ایران )
هرکس که برای حفظ این خاک از خون خود مایه می گذارد( رنگ سرخ پرچم ایران )
و هرکس که دلش برای این سرزمین می تپد ،ایرانی ست و هموطن ما .
ایران زنده خواهد ماند . این حکومت های غاصب وطن هستند که به گور سپرده خواهند شد . جمهوری اسلامی نه متعلق به ایران ست و نه برازنده ایرانیان .
فردا از آن ماست ....

چهارشنبه، آذر ۲۰، ۱۳۹۲

وقتی به مرده رو بدی !

وزیر اطلاع رسانی سوریه : درصورت توافق بر سر ایجاد یک دولت انتقالی ،  بشار اسد رهبر دولت انتقالی سوریه خواهد بود !

وقتی اوباما با وجود اخذ رضایت کنگره برای جنگ ، قادر به افزایش  فشار  بر حکومت سوریه نیست ، وقتی مخالفان سوریه نمی توانند حتی در موضع گیری و هدف به وحدت برسند ، وقتی غرب تنها در جایی بدنبال آزادی مردم میگردد که منفعتی از قبل آن در جیب کند ، وقتی روسیه با ورق های آلوده به خون مردم سوریه با امریکا بازی می کند ، ....و وقتی جمهوری اسلامی با روکردن رییس جمهور جدید مجال تنفس می یابد ، باید هم بشار اسد از ته دل بخندد و اپوزیسیون را دعوت کند تا تحت لوای پرچم او با او مخالفت کنند !

دور نیست زمانی که بشار اسد به مخالفان وعده دهد در صورت تسلیم و تحویل سلاح ، چند پست در حکومت وی بدست خواهند آورد !

جمعه، آذر ۱۵، ۱۳۹۲

بخت بلند ایران در گروه بندی جام جهانی

بخت بلندی که نصیب ایران شد !
برای آنکه ببینیم قرعه ایران در جام جهانی تا چه اندازه مناسب ست ، می توان به گروه های دیگر تیم هایی که در سید 3 قرار داشتند نظر کرد. 
سید 3:
ایران ، استرالیا ، کره جنوبی ، کاستاریکا ، هندوراس ، مکزیک و امریکا
یعنی می توان تصور کرد که نام ایران می توانست بجای نام هرکدام از این تیم ها قرار بگیرد.


شاید بتوان گفت تنها ژاپن و هندوراس بیش از ایران شانس آورده اند و الا شرایط دیگر تیم ها بسیار وخیم ست ، استرالیا در گروه مرگ قرار گرفته ، امریکا ، کاستاریکا و مکزیک آرزو میکردند جای ایران باشند و ... 
زمان بندی مسابقات هم به نفع ایران ست ،در اولین بازی که معمولا سخت ترین بازی ست با سخت ترین یا ضعیف ترین تیم گروه روبرو نمی شویم : با نیجریه بازی می کنیم و در مسابقه آخر که باز هم معمولا تیم ها می دانند به چه نتیجه ای و تفاضلی نیاز دارند ، با بوسنی تقابل خواهیم کرد . 


از یاد نبریم بجای بوسنی ، می توانست تیم هایی مثل ایتالیا ، هلند ، پرتغال ، انگلیس یا حتی روسیه نصیب ایران شود !


و به فرض دوم شدن در گر.ه  و صعود به مرحله بعد ،  احتمالا به دیدارفرانسه ( یا سوییس ) ، تیم اول گروه G ، خواهیم رفت که باز هم باید این قرعه را به فال نیک گرفت .( بهتر از روبرو شدن با تیم هایی مثل : برزیل ، آلمان ، اسپانیا ، انگلستان و ... )
از یاد نبریم تیم بوسنی در حالی بعنوان صدر نشین گروه G اروپا صعود کرد که با تیم های نه چندان مطرح اسلواکی ، لیتوانی ، لتونی و البته یونان همگروه بود که به لطف تفاضل گل بهتر نسبت به یونان صدرنشین شد.
نیجریه هم در بازی پلی آف با غلیه بر اتیوپی به جام جهانی راه پیدا کرد.

باید خود را باور کنیم ، این فرصت ها همیشه در دسترس نیست !
در فرصت باقیمانده باید با انجام مسابقات تدارکاتی مناسب بچه ها را در شرایط مسابقات جام جهانی قرار داد .
بزرگترین ضعف ایران در تمامی دوره هایی که در جام جهانی شرکت داشته ، نداشتن اعتماد به نفس لازم جهت رویارویی با قدرتهای جهانی ست که متاسفانه با جیب خالی فدراسیون ، امیدی به تدارکات مناسب نیست .
شاید بتوان گفت نقطه قوت تیم ایران نه بازیکنان و مربیان ، که نحوه دید و ارزیابی دیگر تیم ها از ایران ست که همه آرزو میکردند با ایران همگروه شوند و حالا ، پس از قرعه کشی ، مربیان تیم های همگروهش هیچ بختی را برای ایران قایل نشده اند .
همه اینها نشانه های خوبی ست اگر تدارکات مناسب را تدارک دیده و لجبازی کیروش ( که خاص همه مربیان پرتغالی ست ) کنار گذاشته شود .

یکشنبه، آذر ۰۳، ۱۳۹۲

این نرمش بود یا کرنش ؟!

بالاخره جمهوری اسلامی و گروه 5+1 به توافق رسیدند.
 اگر متن توافق نامه را بخوانیم متوجه می شویم که چنانچه جمهوری اسلامی یکطرفه تسلیم دشمن می شد ، به صرفه تر بود چرا که بنا براین توافق نامه غرب متعهد شده تا هرآنچه را که تاکنون کرده همچنان با شدت و قوت ادامه دهد . که اگر این تعهدات ( غرب ) در توافق نامه ذکر نمی شد ، شاید کشوری پیدا می شد تا بگوید بدلیل سازش  و تسلیم جمهوری اسلامی  ، مایل به مراودات اقتصادی یا سیاسی با جمهوری اسلامی ست اما اکنون غرب به همه کشورهای جهان هشدار داده تا مواضع قلب را کماکان حفظ کنند.

خلاصه توافق نامه ایران و 5 + 1  :

تعهدات جمهوری اسلامی به گروه 5+1
1. جمهوری اسلامی متعهد شد فعالیت های خود را تحت نظر دشمن انجام دهد
2. هرآنچه تا بحال در مورد غنی سازی ریسیده بود ، پنبه کند و به سطح 3.5 درصد برساند
3. ذخایر اورانیوم غنی شده بالای 3.5 درصد را نابود یا تبدیل به پشم (!) کند
4. تعهد دهد که بیش از آنچه تحریم شده ، نفت نفروشد
5.در خانه را بروی دشمن باز بگذارد تا هروقت خواست سرزده سر بزند
6. سانتریفیوژ اضافه نخرد و بسیاری از آنچه که هم اکنون دارد ، از دور خارج کند.
7. تاسیسات جدید نشازد و برخی تاسیسات فعلی را به دامداری تبدیل کند.
8. ....

 تعهدات گروه 5+1 به جمهوری اسلامی ( بخوانید دستاورد جمهوری اسلامی از توافق حاصله ) :
1. متعهد شده تا تحریم را همچنان با شدت دنبال کند.
2.متعهد شده تا قسمتی از پول ایران را آزاد سازد به شرطی که در بانک های دشمن بماند و در کشورهای دشمن خرج شود
3.متعهد شده تا بخش عمده پول بلوکه شده ایران را به ایران ندهد
4. متعهد شده تا تحریم بانک مرکزی ، شخصیت ها و سازمانهای دولتی را ادامه دهد
5.متعهد شده تا تحریم های نفتی ، سرمایه گذاری ، کشتی رانی ، نظامی و ... را با شدت ادامه دهد.
6. متعهد شده تا تحریم های شورای امنیت سازمان ملل به قوت خود باقی بماند
7.خلاصه اینکه متعهد شده تا 6 ماه جمهوری اسلامی را بازی دهد و بعد از شش ماه بهانه ای پیدا کند برای دریافت امتیاز بیشتر و دیگر هیچ ، همان بلایی که سر کره شمالی آورد .

تنها نکته درخور توجه ، رضایت خامنه ای از قبول این توافق نامه ست ( هرچند خامنه ای از هفته قبل ، طبق معمول ، زمینه را آماده کرده بود تا تقصیرات را متوجه دولت کند و دامان خود را مبرا . اما کیست که نداند بدون رضایت ولی امر مسلمین ، هیچ قراردادی امضاء نمی شد .
اینکه خامنه ای باوجود عدم دریافت امتیاز خاصی ( نه در حد کمک های گسترده مالی ، که حتی در حد لغو تحریم ها ) راضی به قبول چنین توافق نامه خفت باری شده ، تنها می تواند نشان از سستی موقعیت رهبری و تزلزل نظام جمهوری اسلامی داشته باشد .

پنجشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۹۲

دولت اعدام

از 24 خرداد ، زمان روی کار آمدن روحانی ، تا 18 مهرماه ، بطور متوسط روزی دو نفر اعدام شده اند .( 247 نفر ) 
دولت اعتدال آقای روحانی ، افراط در اعدام ها را  نادیده گرفته و تمام هم و غم خود را بر سیاست خارجی نهاده تا شاهدی باشد بر مدعای همه مایی که می گفتیم تا نظام ولایتی حاکم ست ، وضعیت مردم ایران تغییری نخواهد کرد .
حکومت جمهوری اسلامی که از تحریم ها به تنگ آمده و سقوط را نزدیک می بند ، برای خرید زمان تن به فروش هرچه دارد می دهد . 
در زمان احمدی نژاد ثروت ملی به دولتها و گروه های تروریستی و فرصت طلبی اختصاص یافته بود که امید داشتند در زمان فشار بین المللی بتوانند روزنه ای از امید را زنده نگه دارند . ( مثل کمک های هنگفت به حزب اله و سوریه تا در زمان مقتضی اهرمی باشند برای فشار بر اسراییل و یا کمک های سخاوتمندانه به دولت چاوز برای ایجاد حیاط خلوتی در کنار امریکا ! ) .

پس از شورش مردم سوریه و بی اثر شدن تهدیدهای حزب اله ( و نیز بی خاصیتی و رویگردانی دولتها و گروه هایی که از ثروت ایران پروار شده بودند ) و همزمانی تاثیر تحریم هایی که قرار بود در حد حکم کاغذپاره ها باقی بمانند ، رژیم جمهوری اسلامی خطر سقوط را بیش از پیش احساس کرد و با تئاتر امید به روحانی ، سعی نمود راه گریزی از این مخمصه بیابد .
طبیعی بود که این حکومت هرگز فشار از مردم خود بر نخواهد داشت که تنها راه بقای خود را در خفقان و فشار اقتصادی بر مردم ایران می بیند .

متاسفانه بسیاری از مردم به امیدی واهی ، دل به روحانی بستند و دلخوش به فردایی شدند که رییس جمهور حکومت ولایت فقیه برایشان رقم خواهد زد ، غافل از اینکه بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی و قواعد بازی در حکومت ، رییس جمهور هیچ شانسی برای ایفای نقشی موثر نخواهد داشت ، حتی اگر این رییس جمهور ، میرحسین موسوی می بود ، چه رسد به شخصی چون روحانی که از گماشتگان وفادار خامنه ای ست .

تا زمانی که حکومتی بر مبنای استبداد فردی ( چه دینی و غیر مذهبی ) حاکم باشد ، نمی توان امیدی بر رهایی مردم و رسیدن به آزادی داشت .
تفاوت شاه و خامنه ای تنها در این ست که شاه ضمن استبداد سیاسی ، به آبادانی کشور و بهبود شرایط اقتصادی مردم نیز همت گماشته بود اما خامنه ای معتقد بر فشار در همه زمینه هاست : خفقان سیاسی ، انحطاط فرهنگی ، نابودی تاریخ و آثار ملی ، فقر ملت ، ....

امید به فردایی داریم که مردم نومید از گماشتگان حکومتی ، بنا را بر نابودی حکومت ولایتی بگذارند .

سه‌شنبه، مهر ۳۰، ۱۳۹۲

آخرین اقدام رویانیان برای مردمی کردن پرسپولیس !



سردار رویانیان بعد از افتتاح خطوط هواپیمایی پرسپولیس ( شرکت هواپیمایی بابک زنجانی ) اقدام به تولید انبوه مانتو پرسپولیس کرد .
وی در توضیح تولید مانتو پرسپولیس گفت :
این تنها پوششی ست که هم مردان و هم بانوان هوادار پرسپولیس می توانند برتن کنند .

پنجشنبه، مهر ۱۸، ۱۳۹۲

اعدام ، پاسخ هوی به های

جمهوری اسلامی با تکیه بر قوانین ضد انسانی قرون گذشته ، تنها راه مقابله با جرایم را قتل نفس می داند . این راهکار بیش از آنکه تاییدی بر اقتدار حکومت باشد ، نشان از ضعف رژیم در ایجاد سلامت و امنیت جامعه دارد . جایی که ضعف اقتصادی ، فقر فرهنگی ، محدودیت ها و خفقان حاکم بر جامعه ، انگیزه ارتکاب جرم را افزایش می دهد.

شاید در نگاه اول انتقاد به اعدام افراد شرور ، باجگیر و جنایتکار چندان خوشایند نباشد اما باید توجه نمود که چنین مجازاتی نه تنها راهکار مناسبی برای جرم زدایی نیست که ابزاری ست در دست حکومت برای قتل منتقدان در لوای مبارزه با فساد و جنایت .
اعدام های دهه 60 ، اعدام های دستجمعی قاتلان و قاچاقچیان مواد مخدر که در بین آنها گاه فعالان سیاسی و جوانان هم دیده می شوند ، حاکی از تعمد حکومت بر تاکید بر اعدام هاست تا بتواند حاکمیت خود را تداوم بخشد .
ناتوانی حاکمان از کنترل جامعه و مدیریت مشکلات اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی تا بدانجا عیان ست که  حتی برای حل مشکلاتی از قبیل افزایش نرخ ارز ، احتکار مواد و گرانفروشی ( که ناشی از حضور باندهای مافیایی سپاه و حامیان حکومت می باشد )، ضمن چشم پوشی از مسببان اصلی ، برای آلت دستها و دانه ریزها حکم اعدام صادر می کنند .

شوربختانه حکومت برای اجرای حکم اعدام از روش هایی بهره می برد که در همه دنیا  ( غیر از حکومت هایی همشان جمهوری اسلامی  ) ، منسوخ شده .
سنگسار ، اعدام در ملا عام و حتی در حضور کودکان ، اعدام متهم بدست شاکی و .... روش های غیر انسانی ست که از حکومتی غیر انسانی برمی آید و بس.

باید در فرصتی مناسب " اعدام " را به نقد کشید . در این فرصت تنها اشاره ای شد به انگیزه جمهوری اسلامی در تاکید بر اعدام .

حیف ست ملتی که اولین منشور حقوق بشر را اعلام کرده ، قربانی قوانینی باشد که نمونه بارز نقض حقوق انسانی ست .

سه‌شنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۹۲

سوریه ، درد مشترک شرق و غرب

می گویند کودک از هرچه بترسد ، حتی از دعوا و تشر مادر ، باز به آغوش مادر پناه می برد . اما در سوریه چنان اوضاع بهم پیچیده که کودک سوری را حتی مادر فراموش کرده . گویا انسانیت به خواب رفته ، شرافت از دست رفته ، انسانها خون کودکان را می بینند و به خونریزی ادامه می دهند .
براستی این کشور چه دارد که مردم بی گناهش تاوان آن را با خون و دربدری پرداخت می کنند.
سوریه پس از سالها دست بدست شدن توسط استعمارگران ، سرانجام در سال 1946 استقلال یافت اما هرگز نتوانست مستقل باقی بماند .
ضعف اقتصادی و ناهمگونی بافت جامعه این کشور باعث شده تا همیشه حکومت چشم بدست بخشندگانی بدوزند که جز منافع سیاسی خود ، به چیز دیگری نمی اندیشیدند.
تنوع بافت  کثرت اعتقادات جامعه سوری چنان ست که هیچ حاکمی نمی تواند  تمامی آرا را به خود اختصاص دهد . و متاسفانه حکومت اقلیت علوی بر اکثریت ( 75درصدی ) سنی ها ، تنها بر زور اسلحه استوار بوده و هست.
از سال 2011 و با شروع (آنچه که از آن به غلط بهار عربی نام برده می شود ) ناآرامی ها و اعتراضات به دیکتاتوری خاندان اسد بالا گرفت .
هرچند این موج اعتراضات در اندک زمانی بسیاری از دولتهای عربی را سرنگون ساخت ، اما شرایط در سوریه بسیار متفاوت ست .
بعنوان مثال ، سوریه و لیبی وجوه مشترک و تمایزی با هم دارند ، وجه اشتراک آن ست که مردم لیبی و سوریه از بافت یکدستی برخوردار نیستند و وجه تمایز آنها این ست که در لیبی تنوع قبیله ای بسیار بود و در سوریه تفاوت اعتقادی مردم .
اما چرا در لیبی مخالفان توانستند بسادگی همراهی قدرتهای جهانی را بدست آورند و در فرایندی خشونت بار قذافی را حذف کنند اما در سوریه چنین اجماع و اقبالی بدست نیامد ؟ 
پاسخ ساده ست ، سوریه خط قرمز روسیه در منطقه ست .
حذف خاندان اسد و کنترل این کشور بدست غرب بمعنی از دست دادن تنها پایگاه روسیه و بهم خوردن توازن قدرت در این منطقه می باشد .
جمهوری اسلامی هم به شدت خواهان حفظ قدرت در دستان بشار اسد ست بگونه ای که برای حفظ اسد تمامی کارتهای خود را رو کرده .
بشار اسد تنها با تکیه به حمایتهای عملی جمهوری اسلامی و وجهه روسیه در جهان توانسته بر مسند قدرت باقی بماند .
در واقع روسیه خرج سوریه را از جیب جمهوری اسلامی می پردازد تا متحد خود را حفظ کند.
مورد دیگر تمایز بین سوریه و دیگر کشورهای عربی که جنبش مردمی آن به بار نشسته ، تفاوت بین اپوزیسیون دولتهاست .
در سوریه نیروهای مخالف حکومت فاقد رویه مشترک و اهداف یکسان هستند . آنها هنوز محصول به بار ننشسته ، تلاش می کنند به نفع خود در برداشت از دیگری سبقت جویند .
نیروهای مخالف اسد حتی نزد بسیاری از مردم بی اعتبارند که باوجود دیکتاتوری و ظلم مشهود اقلیت 13 درصدی ، هنوز 87 درصد دیگر راضی بهمراهی با آنان نشده اند که نیک می دانند فردایشان بهتر از دیروز نخواهد بود .
از سویی دخالتهای آشکار هم پیمانان خاندان اسد و توسل آنها به روشها غیرانسانی و جنایت ها بی شرمانه ، از بهم خوردن توازن قوا به نفع مخالفان جلوگیری می کند.
در چنین شرایطی ، تنها امید مخالفان ، ورود نیروهای غربی به صحنه ست .
امریکا از آغاز به حکومت سوریه هشدار داده بود که استفاده از سلاح شیمیایی ، خط قرمز امریکاست . شرطی که زیر پا گذاشته شد .
هنوز معلوم نیست بمباران شیمیایی مردم بی دفاع توسط حکومت صورت گرفته یا مخالفان . و این مردم ( بخصوص کودکان ) چه مظلومند که هم حکومتشان و هم مدعیان آزادی آنها ، برای رسیدن به اهدافشان از جان آنها مایه می گذارند.
شاید اپوزیسیون برای وادار کردن امریکا به مداخله نظامی ، صحنه آرایی کرده تا حکومت را مقصر جلوه دهد بویژه آنکه هواداران اسد موج حمله ها را دفع کرده اند و احتمال پیروزی قطعی مخالفان را ظاهرا از بین برده اند .
مسلما ضرر حکومت از وقوع این جنایت بیش از سود آن ست . اما هرچه هست ، آنچه نابود می شود ، شرافت و انسانیت انسانهایی ست که به تماشا نشسته اند.
جمهوری اسلامی بشدت به سوریه وابسته ست ، چرا که در صورت حذف سوریه تنها حکومت شیطانی در منطقه ( از دید غرب )  حکومت اسلامی حاکم بر ایران ست .
بدیهی ست که حذف اسد در سوریه بمعنی قطع ارتباط استراتژیک جمهوری اسلامی با حزب اله لبنان و از دست دادن قدرت تهدید ( بخوانید بلوف ) و اهرم فشار بر اسراییل و غرب ست .
جمهوری اسلامی برای بقای خود نیاز به ایجاد تنش در جهان دارد و برای این تنش نیازمند ابزارهایی ست که سوریه و حزب اله لبنان نقش اهرم فشار را دارند ، اما ...
برای شناخت حکومت اسلامی باید ابتدا خود آخوندها را شناخت ، ملایان از جنسی دیگرند ، نمی توان انتظار عکس العمل های طبیعی از آنان داشت .
آنها ( بواسطه شغل دیرینه خود ، یعنی موعظه ) بشدت اهل شعاردادن و ترساندن و بزرگنمایی هستند .
از ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی تاکنون ، سران جمهوری اسلامی با شعارها و ایجاد تنش بقای خود را تضمین کرده اند.
روحانیون همانگونه که دیگران را با شعارهای ( توخالی ) می ترسانند ، خود از جمله ترسوترین افراد هستند که بدلیل همین ضعف ، تصور می کنند باید همین حربه ارعاب را بعنوان سلاح بر علیه دیگران بکار گیرند اما هرجا که سمبه پرزور بود و خطر را جدی  ، جام زهر نوشیدند و حاضر شدند با خفت از تمامی شعارهای خود دست بردارند.
در مورد سوریه هم تصور می کنم همین اتفاق روی خواهد داد.
جمهوری اسلامی چنانچه متقاعد و مطمئن شود که حکومت اسد رفتنی ست ، تلاش می کند تا جامه خود را از این آتش در امان نگهدارد .
شعارها و تهدیدهای سران و وابستگان حکومت مبنی بر به آتش کشیدن خلیج فارس و ایجاد بلوا و بحران در منطقه ، با حضورجدی ناوگان های امریکا و غرب در خلیج فارس  خاموش خواهد شد .
درست مثل شعارهای مبارزه طلبی حکومت علیه امریکا در بحبوحه جنگ صدام علیه ایران ، در زمانی که ناو امریکایی برای حفاظت نفتکش ها به خلیج فارس وارد شد ، سرداران سپاه تلاش کردند ناو امریکایی را با قایق های تندروی خود بترسانند ، فرمانده ناو امریکا به پرسنل سکوی نفتی (  ساسان ) پیام فرستاد تا آنجا را تخلیه کنند . در موعد مقرر تکاوران امریکایی در این سکو پیاده شدند و بعد از جمع آوری آنچه از ماموران متواری سپاه و پرسنل سکو باقی مانده بود ، سکوی نفتی را منهدم کردند . 
در زمان جنگ عراق علیه ایران ، خمینی هر روز بر ادامه جنگ و فتح کربلا تاکید می کرد ، اما با حضور ناو امریکایی در خلیج فارس و سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایران ( که بعنوان سپر و بمنظور استتار جنگنده ها پرواز کرده بود ) بلافاصله قطعنامه 598 سازمان ملل را پذیرفت ( در حالیکه قبل از آن غرب و جهان عرب آماده بودند تا خسارت ناشی از جنگ را به ایران بپردازند !) .
بر اساس عملکرد حکومت در طی سالهای غصب ایران ، اعتقاد دارم جمهوری اسلامی استاد فرصت سوزی ست ، همیشه کار را به جایی می رساند که فرصت ها از دست رفته باشد . در مورد سوریه هم ( درست مانند مناقشه هسته ای ) بعد از رد پیشنهادهای غرب ، سرانجام با خفت شکست را پذیرا می شود تا به بقای خود ادامه دهد.
سران جمهوری اسلامی بخوبی واقفند که بیرون از مرزها جایی برای آنها نیست ، بنابراین تمامی هم و غم خود را بکار می گیرند تا بر مسند باقی بمانند .
متاسفانه آنچه از سیاست اتحادیه اروپا و حکومت امریکا دیده می شود ، تلاش آنها بجهت کنترل حکومت ست و نه شروطی برای آزادی مردم.
بدیهی ست برای قدرتهای بزرگ جهان کنترل و مراوده با یک دیکتاتور بسیار آسانتر ست تا رابطه با حکومتی مردمی که مردم بر فعالیت های حکومت نظارت دارند و اجازه نمی دهند تا منافع ملی قربانی سیاست های ابر قدرت ها شود . 
بحران سوریه زمانی فروکش خواهد کرد که  اپوزیسیون بی لیاقت و ناهمگون حکومت اسد اختلافات را کنار بگذارند تا غرب بتواند با متقاعد کردن روسیه به شکست قطعی اسد ، او را وادار به سازش کند .
 در این میان جمهوری اسلامی نقش باربری را بازی می کند که هم بار می برد و هم هزینه بار را پرداخت می کند .

شنبه، مرداد ۱۹، ۱۳۹۲

مصلحت اندیشی کسی که مصلحت خویش نداست !

آقای خامنه ای طی حکمی آقای احمدی نژاد را به عضویت در مجمع تشخیص مصلحت منصوب کرد !
جالب ست که همین آقای احمدی نژاد در سالهای پایانی عمر ریاست جمهوری خود ( که اتفاقا همین پست را هم بوسیله حکم البته نامریی آقای خامنه ای بدست آورده بود ) به اتهام بی کفایتی و عدم تشخیص مصلحت خود و نظام ، مورد غضب یاران آقای خامنه ای قرار گرفته و تهدید شده بود که برای رسیدگی به جرایمش محاکمه خواهد شد  .
کاش جناب رهبر توضیح می داد کسی که مصلحت خویش ندانسته چگونه می تواند مصلحت ملتی را تشخیص دهد !

پنجشنبه، مرداد ۱۷، ۱۳۹۲

اعتراف جالب کاندیدای وزارت اطلاعات

جناب علوی که از سوی حسن روحانی برای پست وزارت اطلاعات در نظر گرفته شده ، در برنامه خود اشاره به مواردی نموده که بیش از هر نکته ، اعتراف صریح به عملکرد غیر قانونی و هواداری عناصر خودسر اطلاعاتی از جناح خاص سیاسی و البته پرونده سازی برای افراد بی گناه می باشد.
تا همینجا که وزیر البته هنوز وزیر نشده هدف خود را اصلاح برنامه ها و اهداف وزارت اطلاعات اعلام کرده ، قدمی ست به جلو اما همه ما بخوبی می دانیم وزارت اطلاعات ( مثل وزارت امورخارجه ) مستقیما  از شخص رهبر دستور می گیرد و درواقع وزیر و رییس جمهور در این وزارتخانه هیچ کاره اند .
باید دید شعارهای اقای علوی در زمان وزارت رنگ واقعیت بخود میگیرد یا همچون تمامی شعارهای مسئولان خرد و کلان جمهوری اسلامی ، برای تیتر روزنامه ها کاربرد دارد و در عمل همانی خواهد بود که تا امروز بود .

جناب علوی از جمله برنامه های خود برای وزارت اطلاعات به موارد ( بخوانید اعترافات )  ذیل اشاره نموده :

ب) اهم رویکردها و سیاست‌های وزارت اطلاعات
1. حفظ استقلال و بی‌طرفی وزارت نسبت به جریانات سیاسی کشور.
2. قانون‌مداری کامل و رعایت حقوق قانونی، شرعی و اخلاقی آحاد جامعه و حمایت از حقوق شهروندی و آزادی‌های قانونی.
3. مسئولیت‌پذیری و پاسخگو بودن نسبت به مراجع ذی‌صلاح، نهادهای نظارتی و مردم.
4. اعتمادسازی عمومی و افزایش منزلت اجتماعی وزارت و کارگزاران اطلاعاتی.
...
7. تمرکز بر انجام مأموریت‌های ذاتی و قانونی و پرهیز از ورود به مأموریت‌های غیرذاتی و مغایر با شأن و جایگاه دستگاه اطلاعاتی.
...
12. پالایش جامع و دقیق پرونده سازی‌های شکل گرفته در چند سال اخیر.

الف) در حوزه امنیت داخلی:
1-1) ایجاد تعامل با نخبگان، دانشگاهیان، احزاب، رسانه‌های جمعی و گروه‌های قانونی و پرهیز از ایجاد فضای امنیتی.
2-1) بازگشت وزارت به چارچوب‌های وظایف ذاتی و قانونی، براساس اصول قانون اساسی و قانون تأسیس وزارت.
 3-1) حمایت از فضای نقد و انتقاد و تفکیک حوزه نقادی در مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و.... با فضای امنیتی.
4-1) رعایت حقوق شهروندی، حقوق قومیت‌ها، مذاهب، در چارچوب قوانین موجود و پرهیز از اتخاذ رویکردهای امنیتی.
 
ب) در حوزه امنیت خارجی
 2-2) تغییر رویکردها در حوزه خارجی به‌منظور جلب اعتماد بین‌المللی نخبگان سیاسی و اقتصادی و ایرانیان خارج از کشور.
3-2) تلاش در جهت بازسازی چهره سیاسی کشور در ارتباط با مسائل مربوط به حقوق بشر. ( حقوق بشر ؟! یعنی باور کنیم ؟ شاید همین مورد باعث شود نتواند از مجلس رای اعتماد بگیرد )
 
 

یکشنبه، مرداد ۱۳، ۱۳۹۲

کاش جباری ادبیات زبانش در حد هنر پاهایش بود

از دعوا و قهر مجتبی جباری همه آگاه هستند . رفتن جباری از استقلال و پیوستنش به سپاهان جای هیچ ایرادی ندارد که دوره اسطوره های متعصب گذشته ، دوران فوتبال حرفه ای ست ، کاش فوتبالیست های ما همانطور که دستمزد حرفه ای می گیرند ، رفتار حرفه ای را هم از خود بروز می دادند.
مثلا جواد نکونام هزار و یک بهانه جور کرد تا رفتنش از استقلال را موجه جلوه دهد و بمحض آنکه فدراسیون فوتبال مانع پیوستنش به لیگ امارات شد ( بدلیل نام جعلی که لیگ امارات  برای خلیج فارس درنظر گرفته بود ) ، تازه یادش آمد که بگوید بخاطر هواداران در استقلال می ماند . ( آنهم پس از امضای قرارداد اولیه با تیم شارجه !)
جباری 9 سال در استقلال بود ، هرگاه در زمین بود ، تاثیری غیرقابل انکار بر روند بازی داشت و البته بیشتر اوقات مصدوم بود و همیشه هم از تمرینات بدنسازی اول فصل فرار می کرد .
جباری در استقلال تا آنجا مورد توجه قرار داشت که حتی در تمرینات رعایت حال او را می کردند تا مبادا صدمه ببیند. با همه اینها ( و با وجودی که ) هرسال مربی یا مدیریت تیم استقلال مورد عتاب و توهین او قرار می گرفتند ،باز هم با او مدارا می شد تا تیم لطمه نبیند .
اما حکایت امسال غیر آنی ست که بتوان نادیده گرفت .
جباری که طبق عادت  ، دوباره نحوه مدیریت تیم استقلال را به تمسخر گرفته بود با واکنشی ( البته نه چندان جالب ) باشگاه مواجه شد . ناچار به تیمی رفت که همیشه در فصل نقل و انتقالات بدنبال بازیکنان تاثیرگذار استقلال بود ، تیم سپاهان اصفهان .
جباری بخوبی می دانست که این حرکت او خوشایند هواداران نخواهد بود ، پس دست پیش گرفت و از هر فرصتی برای مصاحبه استفاده کرد و هربار گزنده تر و بی ادبانه تر مدیر استقلال را هدف قرار داد تا گناه رفتنش را به گردن مدیرعامل بیندازد و ذهن هواداران را از خود منحرف سازد . تا جایی که حاضر شد خود را در قالب یک ( با شرمندگی از لزوم ذکر این کلمات ) " لات " و " جاهل زورگیر " جلوه دهد و متاسف باشد که چرا مشت های محکم تری را به مدیر تیمش نزده !

در اینکه در استقلال ( مانند هر تیم دیگری ) بسیاری از بازیکنان لطمه خورده اند شکی نیست که این اقتضای زمان بوده و هست بویژه درهمه تیم های بزرگ .
مثلا برخورد تعمدی و غیرقابل توجیهی که چند سال با فرهاد مجیدی شد را کسی فراموش نکرده ، درست در زمانی که بهترین دوران بازی خود را طی می کرد و برای منافع استقلال از منافع خود چشم پوشی کرده بود ، مربی وقت استقلال ( که اتفاقا الآن هم مربی همین تیم ست ) او را به نیمکت چسباند تا بزعم خود ، انتقام علاقه مجیدی به حجازی را از او بگیرد .
اما فرهاد مجیدی هیچگاه حرفی نزد و حرکتی نکرد مبادا تیم لطمه ببیند .
یا مثلا وحید طالب لو که بدلیل علاقه امیر قلعه نوعی به رحمتی ، موقعیت خود را در استقلال از دست داد تا رحمتی جای او را بگیرد .
در عین شایستگی از بازی محروم شد ، لطمه ای روحی که هرگز جبران نشد.
علیرضا اکبرپور ، علی سامره ، علیرضا منصوریان و .... هرکدام بدلیلی طرد شدند اما هرگز علیه استقلال یا مربی و مدیر آن صحبتی نکردند .

در فوتبال حرفه ای باید پذیرفت که حد و حدود هرکس مشخص ست و هیچگاه بازیکنی اجازه ندارد در مورد مقام بالاتر صحبتی کند .
نمونه بارز آن کاسیاس ، دروازه بان ارزنده رئال مادرید ست . دروازه بانی که به اعتقاد بسیاری از جمله بهترین دروازه بانهای دنیاست و فقط بجهت لجبازی مورینتو ( مربی وقت رئال مادرید ) کنار گذاشته شد .
کاسیاس که نه فقط کاپیتان رئال که حتی بنوعی هویت امروز رئال ست ، هرگز زبان به انتقاد باز نکرد .
مورینتو هرچه خواست کرد و هرچه خواست در مورد او گفت و بدلیل همین لجبازیها ، قهرمانی را به بارسلون واگذار کرد و از رئال رفت تا در چلسی به پول بیشتری برسد .
کاسیاس دوباره بعنوان دروازه بان اصلی رئال به زمین بازگشت . اما او که گفته بود در دورانی که بجهت قهر و عناد مورینتو از بازی فوتبال محروم شده بود ، از شدت ناراحتی گریه می کرد و اشک می ریخت ، پس از رفتن مربی لجباز ، بجای آنکه مثل بسیاری از فوتبالیست ها ی ما ( از جمله جباری ، قربانی ، فرزاد حاتمی و ... ) فرصت را مغتنم شمارد و انتقام گیرد ، به این سخنان بسنده کرد :

" بايد به کارهايي که مورينيو براي رئال انجام داده احترام گذاشت ....
او مربي‌اي بود که دوست داشت همواره به پيروزي برسد. اين امر بر کسي پوشيده نيست. او از روز نخست حضور در رئال اين را به همه ثابت کرد. تيم ما در فصل گذشته تا نزديکي‌هاي جام رفت ولي نتوانست آنها را فتح کند. مهم روحيه جنگندگي ما بود که در شيوه نمايش تيم وجود داشت.... "

کاسیاس که در خارج از زمین هم انسانی والا و انسان دوست ست ، بزرگی خود را با ادبیاتش ثابت نمود . 
کاش جباری ادبیات زبانش در حد هنر پاهایش بود ، کاش رفتارش هم به اندازه پایش به بزرگی او کمک می کرد !

جمعه، مرداد ۱۱، ۱۳۹۲

ما شما را فراموش نخواهیم کرد !

68 سال از اتمام جنگ جهانی دوم می گذرد اما هنوز آلمانی ها در تلاش برای یافتن جنایتکاران نازی هستند ، افرادی که به فرض زنده ماندن شاید بیش از 90 سال از عمرشان گذشته و آخرین نفس ها را می کشند .
در پوسترهایی که در شهر برلین بر در و دیوار مشاهده می کنیم آمده :
" دیر شده اما هنوز نه خیلی دیر ( هنوز فرصت از دست نرفته ) .
میلیونها بی گناه بدست جنایتکاران ( جنگی ) نازیها به قتل رسیده اند . هنوز تعدادی از آنها زنده هستند و آزاد !
به ما کمک کنید آنها را ( بیابیم ) و محاکمه کنیم ."

" برای هرنوع اطلاعات مفید تا مبلغ 25000  یورو پرداخت می شود " !

هیچ ملتی جنایتکارانی را که عامل قتل بی گناهان بودند نمی بخشد حتی اگر آخرین روزهای عمرشان باشد و آخرین نفس را بکشند .
سران جمهوری اسلامی بدانند روزی چنین اعلان هایی برای یافتن آنها بر در و دیوار شهرهای ایران نقش خواهد بست و سایتهایی که از همه جهانیان کمک می طلبد تا آنها را بیابند . مسلما سران جمهوری اسلامی محبوب تر از جنایتکاران نازی نخواهند بود و همه مردم جهان در این جستجو همراه ملت ایران خواهند بود تا آنها را از مخفی گاه های خود بیرون کشند و محاکمه کنند .

ما شما را فراموش نخواهیم کرد .
وعده ای که لرزه بر تن شما می اندازد و امید را در دل ما زنده نگه می دارد .

شنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۹۲

شوخی ست یا جدی ؟

البته به شوخی بیشتر شبیه ست تا سخنی جدی و از سر تعمق و فهم :
جمهوری اسلامی خواهان میزبانی جام ملتهای آسیا شد !
در حالیکه فدراسیون فوتبال از بی پولی تمام برنامه های تدارکاتی تیم های ملی ( در کلیه سطوح ) را لغو کرده و حتی تیم ملی که مسافر جام جهانی ست ، از این بی پولی بی نصیب نمانده ، فدراسیون فوتبال تقاضای میزبانی جام ملتهای آسیا را دارد .
البته به شوخی بیشتر شبیه ست ،این هم از همان رویه مردم فریبی ست که بیش از سه دهه دچار آنیم .
فدراسیون کاش فکری به حال تیم ملی می کرد  تا سرمربی تیم ملی نگوید بجای حکایت فقط عکس یادگاری می اندازند !
 خواندن سخنان سرمربی تیم ملی جالب ست : 
 
کي‌روش با اشاره به لغو اردوي پرتغال تأکيد کرد: متأسفانه مي‌خواستيم در پرتغال اردو بزنيم که به دليل کمبود منابع مالي اين مسئله لغو شد. از اين اتفاق بسيار ناراحت هستم و اعتقاد دارم دغدغه هواداران ايراني نيز هست. پس از جانب تيم ملي و شخص خودم اعلام مي‌کنم وقتي برنده مي‌شويم خيلي‌ها براي انداختن عکس يادگاري جلو مي‌آيند اما برنامه‌ها و توقعات ما را برآورده نمي‌کنند. من و دستيارانم وقتي به کشورمان رفتيم بدون داشتن اسکناس و پولي فقط عکس يادگاري در جيب داشتيم. هيچ جاي دنيا عکس يادگاري را جاي پول قبول نمي‌کنند.

خود می دانند که چیست !

جناب عسگراولادی در مورد آقایان کروبی و موسوی گفته :
امیدوارم این آقایان در ماه توبه ( رمضان) کاری کنند که عید فطر ، عید ملی شود !
بعبارت دیگر خود این جناب هم می داند که این دو شخصیت بدلیل عملکرد خود چنین وجهه ای مردمی یافته اند . نیک می داند که مردم پشتیبان آنان هستند که می گوید حضور آنان یعنی حضور و شادی مردم .
 اما نمی فهمد که این قدردانی از سوی مردم بدلیل جبهه گیری آنهاست که اگر موسوی و کروبی هم با اینها همراهی کنند ، همچون همین آقایان ، از سوی ملت طرد خواهند شد .

کاش منفعت جویان و قدرت طلبان در این ماه توبه می کردند تا بیش از این وطن و هموطن آسیب نبینند.
 
تنها راه نجات ایران و ملت ، تغییر نظام و تغییر قانون اساسی ست تا دیگر شاهد نباشیم یک نفر برای همه تصمیم بگیرد و یک باند چپاولگر ثروت ملت باشد .
جهان بواسطه ارتباطات چنان کوچک شده که دیگر نمی توان به زور اسلحه و ارعاب و موعظه ، اندیشه را در قفس کرد و از پرواز و میل به آگاهی منحرف ساخت . 
روحانیت و اعتقادات کهن را به زمانی بسپاریم که به آن تعلق دارند .

جمعه، مرداد ۰۴، ۱۳۹۲

خواب خوش مردم پریشان شد

قبل از انتخابات همه مسئولین قبلی و فعلی نظام التماس می کردند که لطفا شرکت کنید :
خامنه ای نه تنها از موافقان نظام ، که حتی از آنانکه مخالف حکومت هم بودند تقاضا کرد برای نجات ایران و نه تایید رژیم ، در انتخابات شرکت کنند .
اصلاح طلبان به شرایط وخیم داخلی و تهدیدهای خارجی اشاره نموده و عاجزانه از مردم می خواستند در انتخابات شرکت کنند تا ایران از ویرانی نجات پیدا کند.
و البته کاندیداها هم هرکدام به نوبه خود وعده ها می دادند ، روحانی که آخرین امید اصلاح طلبان بود ، از دولت امید سخن گفت اما نگفت چه امیدی !
پس اعلام نتایج انتخابات ، روحانی که قبلا وعده داده بود در یکصد روز نخست ، بسیاری از مشکلات اقتصادی را برطرف نماید ، انگار تازه بیادش آمده بود که باید وارث دولت احمدی نژاد باشد ، اما همچون همه آخوندها برای ایجاد حاشیه امنیت در مقابل انتقادها ، اعلام کرد تلاش می کند در یکصد روز نخست دولتش آمار از وضعیت اقتصاد متلاشی شده کشور ارایه نماید و با دنیا تعامل کند و ...
همین دو نکته کافی بود تا خامنه ای  که بار دیگر با حیله و فریبی نو به خواسته خود رسیده بود ( کشاندن مردم پای صندوق ها ) ، شمشیر دوباره از رو ببندد تا جناب رییس جمهور جدید بخود آید و بداند در چه جایگاهی ست .
رهبر جمهوری اسلامی در سخنانی تاکید کرد که بهتر است آقای رییس جمهور ( روحانی ) هم و غم خود را برای مسایل داخلی بکار گیرد ، در مورد سیاست خارجی حکومت همان روال تقابل را بجای تعامل دنبال خواهد کرد .
بدیهی ست که با تداوم سیاست خصمانه و ماجراجویانه رژیم ، تحریم ها شدیدتر خواهد شد و وضعیت اقتصادی ایران چنان متلاشی که امروز را بر فردای پیش رو ترجیح خواهند داد.
وقاحت خامنه ای چنان ست که بجای عذرخواهی بابت عملکرد رییس جمهوری که نظراتش به او نزدیکتر بود و چنین بلایی بر سر اقتصاد و اعتبار ایران و ایرانی آورده ، به روحانی و دیگران (!) دستور دهد نگاه مثبتی به دولت احمدی نژاد داشته باشند و از انتقاد بپرهیزند !

گویا هنوز خامنه ای باور ندارد حکومت به مرز ورشکستگی و انحطاط رسیده و البته آنچه به جایی نرسد فریاد ( رفسنجانی ) ست : مردم را مایوس نکنید . رفسنجانی بخوبی علایم خطر را دریافته اما دریغ که رهبر جمهوری اسلامی هم مانند تمام دیکتاتورهای دیگر ، زمانی صدای فریاد مردم را خواهند شنید که بسیار دیر شده و لطمات و صدمات گاه جبران ناپذیری بر ملت و مملکت وارد آمده .

جمعه، تیر ۲۱، ۱۳۹۲

وقتی جیک جیک مستونت بود ...

دخالت در امور داخلی دیگر کشورها مسلما امری غیر قابل قبول ست .
فرقی هم نمی کند این دخالت از سوی کدام کشور و در امور کدام کشور صورت گیرد . اما آنچه جالب ست اینکه کشوری بخود اجازه می دهد تمام هم و غم خود را برای تجزیه کشوری دیگر بکار گیرد و وقتی در شرایطی مستاصل می گردد به همان کشور ایراد میگیرد که چرا عمل مقابله به مثل انجام میدهی !
مصر که  زمانی تمام هم و غم خود را بکار گرفت تا شاید بتواند با کمک به گروه های تجزیه طلب ، گامی در تجزیه ایران بردارد ، امروز شاکی ست که چرا حکومت اسلامی در امور داخلیش دخالت می کند .
صرفنظر از اینکه دخالت جمهوری اسلامی در امور دیگر کشورها نه برای صیانت و پاسداری یا حفظ منافع ملی  بلکه در راستای سیاست تنش زایی جمهوری اسلامی ست ، از یک نظر خوشحالم که اینک مسئولین مصر دریافته اند اینگونه دخالتها تا چه حد مایه ناخشنودی طرف مقابل می شود .
دولت مصر ( همچون دیگر دول عربی ) به وقت جیک جیک مستان ، اصلا به فکر زمستان خود نیستند ، کاش کشورهایی چون امارات و قطر هم به اینچنین روزهایی فکر کنند و دست از دشمنی خود با ملت ایران بردارند !

چهارشنبه، تیر ۱۹، ۱۳۹۲

پیروزی دو ستاره آسیایی ( ایرانی ) بر دو ستاره اروپایی !

استقلال تهران در یک دیدار دوستانه به مصاف دینامو کیف رفت .
با اینکه بازیکنان استقلال دوران بدنسازی خود را طی می کنند و هنوز بدن ها رها نشده  و باوجود عدم هماهنگی بازیکنان جدید این تیم ( بویژه پژمان نوری ) با دیگران و با سیستم بازی تیم  ، و نیز بسته بودن دست قلعه نویی برای ترکیب و تعویض ( استقلال گویا فقط 14 بازیکن بهمراه داشته تا جایی که ستار همدانی ، کمک مربی تیم ، قرار بوده با شماره 3 به میدان رود ! ) ، و در شرایطی که بسیاری از بازیکنان اصلی تیم در تهران جا مانده بودند ، تیم ایرانی توانست دینامو کیف را در خانه اش ( اکراین ) شکست دهد.
ترکیب ناهماهنگ تیم و ترس ( معمول ما ایرانی ها در مصاف با تیم های قدرتمند خارجی ) باعث شد تا در نیمه اول نتوانیم بازی خوبی به نمایش بگذاریم .
دریافت 4 اخطار در 10 دقیقه ( و پس از دریافت گل مساوی از تیم اکراینی ) نشان از استرس بالای بچه های ما داشت .
در این دیدار دوستانه ، بیکزاده در دفاع راست عملکرد نامطلوبی داشت ، دریافت گل از دینامو بخاطر اشتباه این بازیکن در آفساید گیری بود. بیکزاده در این دیدار در پست غیر تخصصی به میدان رفته بود تا نیکبخت در دفاع چپ انجام وظیفه کند.
در دیدارهای لیگ ، استقلال عابدینی و حیدری را برای دفاع و هافبک راست در اختیار خواهد داشت .
 نیکبخت با روزهای خوبش فاصله ای بسیار دارد و بدنش اصلا برای مسابقه آماده نبود . تمرینات سختی را برای این بازیکن باید درنظر گرفت .
عابدینی هم تمام تلاش خود را بکار برد اما اصلا در حد و اندازه های خود نبود که نشان از عدم هماهنگی  با دیگر بازیکنان و بخصوص ناآشنایی با تاکتیک تیم جدید داشت .
استقلال به احتمال فراوان در این منطقه نکونام و آندو ( یا ساموئل ) را به خدمت خواهد گرفت تا خیالش از هافبک دفاعی راحت باشد .
حسینی ، دروازه بان دوم تیم ، در چند صحنه عملکردی قابل قبول از خود نشان داد . نه دستپاچه بود و نه متزلزل ، با اعتماد بنفسی بسیار بازی می کرد .بجز یک صحنه ( دفع ناقص و خروجی ناموفق از دروازه ) در بقیه زمان بازی ، نبود رحمتی را جبران کرده بود که  اگر همین روال را طی کند ، خیال استقلال از بابت داشتن دروازه دوم راحت خواهد بود .
( دروازه بان اول استقلال و البته تیم ملی ، رحمتی ، روی نیمکت بود !) 
 پژمان نوری ، خرید امسال استقلال بسیار ناامید کننده بازی کرد .وی بعنوان هافبک دفاعی نتوانست جای خالی ساموئل و نکونام را پر کند .البته چنانچه وی به روزهای روفرم خود برسد ، مطمئنا بازیهای مطلوبی از خود به نمایش خواهد گذارد . بازیکنی که هم از نظر اخلاقی و هم فنی ، حضوری پرتاثیر در میدان دارد.
سیاوش اکبرپور نمایشی بد از خود بروز داد که می گذاریم به حساب فشردگی دوران بدنسازی ! 
تنها وجه مشترک بازی سیاوش اکبرپور در ایران و اکراین ، تکل ها و بازی فیزیکی او بود که باعث شد استقلال در 15 دقیقه آخر ( با احتساب وقتهای اضافی ) ده نفره بازی را ادامه دهد.
بازیکن خارجی جدید  استقلال ، لاوره ،برای جایگزینی مجتبی جباری خریداری شده اما از نظر خصوصیت های فنی با جباری فاصله و تفاوتهایی آشکار دارد .
وی قابلیت های خود را در زمان حمله بسیار بهتر نشان میدهد و مطمئنا در بازیهای لیگ که استقلال تهاجمی بازی می کند ، باید هر آن منتظر بود تا لاوره را در محوطه 18 قدم حریف بیابیم.
بدن لاوره به نسبت بازیکنان دیگر از آمادگی بیشتری برخوردار بود .
جباری بازیسازی شاخص و متخصص پاس های تودر بود اما لاوره علاقه بسیار به  پاس یک _ دو و حضور در محوطه جریمه برای زدن ضربات نهایی دارد . هرچند بنظر می رسد برای چهارچوب شناسی باید تمرینات ویژه ای را بگذراند !
در بازیهای دوستانه نباید به نتیجه فکر کرد ، مهم شناخت ترکیب اصلی و آزمایش مهره ها و مرور تاکتیک های مورد نظر مربی ست .
در این بازی دشوار و سخت ( برای استقلال ) فرصتی طلایی برای ذخیره هایی همچون نیکبخت و حسینی فراهم شد . تاکتیک استقلال استفاده از فضای کناره برای دور زدن دفاع و فرار مستقیم و بهره از پاس های تودر بود . با اینکه این تاکتیک در این دیدار زیاد به چشم نیامد اما باید باور داشت که حریف قدرتمند استقلال فضای لازم را از این تیم گرفته بود.
دینامو کیف هم بسیاری از بازیکنانش را بهمراه نداشت اما میدانیم که تیمی در حد دینامو ، پرافتخارترین تیم اکراین ، حتی ذخیره هایش هم برای تمام تیم های لیگ برتر ما خطرناک ست ، چه رسد به استقلالی که در دوران بدنسازی ست و بسیاری از بازیکنان اصلیش در تهران جا مانده اند !
گل اول استقلال روی سانتر زمینی و کوتاه از راست و حضور به موقع برهانی در زمان دفع ناقص توپ توسط دروازه بان تیم دینامو بدست آمد و گل دوم را باز باید به حساب شعور بالای فوتبالی ، تکنیک ناب  ، تیزچنگی و دقت در نواختن ضربات آخر فرهاد مجیدی نوشت .
فرهاد مجیدی از زاویه ای بسته و با بیرون پای راست گلی زیبا بثمر رساند که مرا یاد گل او به پرسپولیس در دقیقه آخر بازی انداخت .
فرهاد مجیدی براستی نعمتی ست برای استقلال !
بجز فرهاد مجیدی ، می توان از بازی خوب حسینی ، لاوره و حنیف یاد کرد . متاسفانه دیگر بازیکنان هنوز از بند تمرینات فشرده بدنسازی رها نشده بودند.
اما !
در لیگ برتر آتی ، استقلال قطعا از نداشتن هافبک بازیسازی در حد جباری لطمه خواهد خورد .
برای جباری متاسفم ، بازیکنی که بسیار ارزشمند ست اما خود را بیش از آنچه هست باور دارد . مصاحبه های گوناگون و توهین های فراوان به مدیریت استقلال ( حتی اگر ادعاهایش حقیقت هم داشته باشند ) زیبنده این بازیکن نیست . تمام این صحبتها گویا برای آن ست تا توجیهی باشد برای ترک استقلال . توجیهی که هرگز از سوی هواداران پذیرفته نخواهد شد .
تغییر تیم در فوتبال حرفه ای بسیار عادی ست که امید ست هواداران استقلال هم این آمد ورفت ها را بخوبی تحمل کنند ، آرزویی که هنوز زود ست نزد هواداران استقلال ، پرسپولیس و سپاهان تحقق یابد .
امیدوارم جباری در سپاهان موفق باشد اما اندک بازیکنانی را سراغ داریم که پس از ترک استقلال یا پرسپولیس ، توانسته باشند بازیهای درخشان قبلی خود را تکرار کنند .بخصوص آنکه جباری نمی تواند زبان خود را کنترل نماید . ادعاهای او که آمیخته با توهین ست ، تحریک کننده سکوها خواهد بود .

امیدوارم با برطرف شدن بی عدالتی در توجه به تیم های دولتی و محدودیت های مالی ، استقلال بتواند توانایی خود را در لیگ برتر و بیش از آن در لیگ آسیا به نمایش بگذارد .


سه‌شنبه، تیر ۱۱، ۱۳۹۲

آیا سگ در اسلام واقعا نجس است ؟

بحث های بی پایانی در مورد نجاست سگ در اسلام ، بین موافقان و مخالفان درگرفته . این مباحث پایانی نخواهد داشت الا اینکه نقطه شروع مشترکی که هر دو طرف به آن معتقد باشند ، یافته شود و سپس با اتکا به این رکن ، بنای مباحثه ساخته شود .
در ابتدا باید به این نکته اشاره نمود که طرح این مبحث صرفا مربوط به معتقدان آیین اسلام و بویژه مذهب تشیع ست . بدیهی ست کسانی که اعتقادی به این آیین ندارند ، بدون دغدغه خاطر و بی اعتنا به همه ممنوعیت ها از مواهب یاری این مخلوق دوست داشتنی بهره مند می شوند .

برای یافتن نقطه شروعی که مورد تایید هردو گروه باشد ، تصور نمی کنم سندی معتبر تر از قرآن بتوان یافت . ( بعد از آن به استدلال فقهای اسلام _ بویژه تشیع _ اشاره خواهیم کرد که مبنای استدلال آنها ابتدا آیه 34 سوره آل عمران و تسری آن به ائمه معصوم بعنوان جانشینان رسول اسلام می باشد ) .

در قرآن تنها در سه آیه به سگ اشاره شده :
1. سوره کهف ، آیه 18 
" وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا"
" و مى‏پندارى كه ايشان بيدارند در حالى كه خفته‏اند و آنها را به پهلوى راست و چپ مى‏گردانيم و سگشان بر آستانه [غار] دو دست‏خود را دراز كرده [بود] اگر بر حال آنان اطلاع مى‏يافتى گريزان روى از آنها برمى‏تافتى و از [مشاهده] آنها آكنده از بيم مى‏شدى"
آنچه از این آیه برمیآید تنها اشاره به دو نکته ( در مورد سگ ) دارد ، اول آنکه سگ درون غار نرفته و بیرون غار به انتظار ( بخوانید به پاسداری و نگهبانی ) نشسته .دوم آنکه در آیه تاکید بر غریزه وفاداری و نگهبانی شده که هردو صفت از صفات نیکوست .
ضمن اینکه هیچ اشاره ای بر نجس یا ناپاک بودن سگ نشده و همانطور که گفته شد ، بیرون از غار نشستن سگ هم نه به نشانه نجس بودن ، بلکه به اعتبار غرایز طبیعی سگ بوده .

2. سوره اعراف ، آیه 176
"وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ذَّلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ "
"و اگر مىیخواستيم قدر او را به وسيله آن [آيات] بالا مىیبرديم اما او به زمين [=دنيا] گراييد و از هواى نفس خود پيروى كرد از اين رو داستانش چون داستان سگ است [كه] اگر بر آن حمله ‏ور شوى زبان از كام برآورد و اگر آن را رها كنى [باز هم] زبان از كام برآورد .اين مثل آن گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند پس اين داستان را [براى آنان] حكايت كن شايد كه آنان بينديشند
 ( شاید نظر قرآن این ست که سگ در دو حالت به هیچ چیزش حساب نمی کند و به راه خود میرود ؟!)
سوره مورد اشاره نظر به دانشمندی دارد که بدلیل توجه به لذایذ دنیوی از راه خدا غافل می شود و خداوند در این آیه او را به سگ تشبیه نموده .
مسئله بسیار مهمی که در این آیه متاسفانه مورد توجه قرار نگرفته و بل اسف بار تر اینکه با دیدی غیرواقع بینانه سگ را بنوعی غیر مستقیم مورد نکوهش قرار داده اند این ست که گویی این تشبیه نشان از آن دارد که سگ از راه خدا غافل ست که " بلعم باعورا " به آن تشبیه شده !
حتی با فرض صحت این ادعا هم باید قبول کنیم که این تشبیه هیچ ربط و اشاره ای به نجس یا پاک بودن سگ ندارد . دلیل این تشبیه هم بسیار واضح ست :
سگ شاید تنها حیوانی باشد که به اراده خود از حیات وحش دست کشیده و به سوی انسان آمده .
اصل نژاد سگ به گرگ ها برمی گردد . گرگ هایی که برای امنیت و صدالبته غذای بی مصیبت ، همزیستی با انسان ( نمک نشناس !) را بر حیات طبیعی خود ترجیح دادند .
در آیه مورد ذکر ، بلعم باعورا  به سگ تشبیه شده چرا که از او توقع میرفت به راه خدا ( لابد تزکیه و عبادت ) برود اما او لذایذ دنیوی را برگزید و ...
راهی که سگها نیز از سالیانی دراز برگزیدند تا ضمن بهره بردن از منافع همزیستی با انسان ( تغذیه ) خدمات غیر قابل انکار خود را بر آنها عرضه نمایند .
بنابراین انحراف بلعم باعورا از فطرت ( مورد نظر و تاکید فقها و اسلام شناسان ) ربطی به هار بودن ( بیماری ) سگها ندارد ( برخی از توجیه گران ادله فقها ، اعتقاد دارند دلیل تشبیه بلعم باعورا با سگ ، بیمار شدن این شخص ست که راه نجات را رها کرده ) که اگر بنا بود خداوند در قرآن دلیل تشبیه این دانشمند با سگها را بدلیل بیماری و بیماریزا بودن سگها ذکر کند ، نیازی نداشت تا آنرا بر عهده فقهای اسلام بگذارد و همانطور که فقهای اسلام ( بویژه تشیع ) معتقدند هر کلمه قرآن با وسواس و بدلیل خاص انتخاب شده ،در این مورد هم خداوند می توانست به صراحت از بیماری یا بیماری زا بودن سگها نام برد.
بنابراین معتقدم فاصله گرفتن سگها از اجداد ( گرگ ) خود برای تحصیل غذا ( بخوانید لذات دنیوی ! ) دلیل اصلی تشبیه بلعم باعورا  با سگها بوده و نه بیمار بودنشان !
ضمن اینکه در این آیه آمده ، چه به سگ حمله کنی و چه نیکی ، زبان از دهان در میآورد اما نگفته این زبان درآوردن با آن زبان درآوردن  مثال مثل میان ماه من تا ماه گردون ست !

3. سوره مائده ، آیه 4
" يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ فَكُلُواْ مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَاذْكُرُواْ اسْمَ اللّهِ عَلَيْهِ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ "
" از تو مى‏پرسند چه چيزى براى آنان حلال شده است بگو چيزهاى پاكيزه براى شما حلال گرديده و [نيز صيد] حيوانات شكارگر كه شما بعنوان مربيان سگهاى شكارى از آنچه خدايتان آموخته به آنها تعليم داده‏ايد [براى شما حلال شده است] پس از آنچه آنها براى شما گرفته و نگاه داشته‏ اند بخوريد و نام خدا را بر آن ببريد و پرواى خدا بداريد كه خدا زودشمار است "

یقینا قطعی ترین و صریح ترین کلام قرآن در مورد سگها ، همین آیه ست .
و بدیهی ست اگر همین آیه را بتوانیم دلیل اثباتی پاک بودن سگها بدانیم !
الف. در این آیه در مورد سگ اشاره شده که همان چیزهایی که خدایتان به شما آموخته ، به سگ های خود بیاموزید .
چگونه می توان سگی را نجس یافت اما بتوان او را نگهداری نمود و به او آموزش داد . همه می دانیم طبیعت سگها ( بویژه سگهای نگهبان و شکاری ) بگونه ای ست که باید دایما زیر نظر باشند . باید مستمرا ( هرروزه ) به آنها آموزش داد و برای آنها برنامه ریخت که اگر از این مهم غفلت شود ، سگها تلاش می کنند نقش آلفا را ایفا کنند . 
اینگونه سگها چنانچه بخوبی و مستمرا تربیت نشوند ، رفتاری خشن و تخریبی از خود بروز می دهند . اکثر سگها ( و طبیعتا سگهای شکاری و نگهبان ) باید بدانند و مطمئن شوند که مورد علاقه و عشق صاحب خود هستند ، به عبارت دیگر ، اینگونه سگها باید دایما مورد محبت صاحبان خود قرار گیرند . یکی از طبیعی ترین ابراز محبت به سگ ( که سگ توقع آنرا دارد ) نوازش ست و دیگر رفتار مهم در آموزش سگ ، با دست غذا دادن به آنهاست .
بسیاری از نژاد سگها نمی توانند دوری از خانواده ( صاحب ) خود را تحمل کنند و دچار افسردگی یا میل به خرابکاری ( روحیه تهاجمی ، آسیب رساندن به اشیا و افراد ) پیدا می کنند .
حال چگونه ست که خداوندی که از همه حالات و رفتارهای مخلوقات خود باخبر است حکم داده سگها را برای شکار و نگهبانی تربیت کنید اما بدانید و آگاه باشید که آنها نجس هستند و بنا بر فتوای برخی فقها هر چیزی که آنها لمس می کنند باید چنین و چنان آب کشیده شود و....

توجه به این مسئله بسیار ضروری ست که در آیه 4 سوره مائده آمده شکاری را که سگ میآورد می توانید میل کنید !
این شکار را می توان در دو حالت تجسم کرد ، اول آنکه شکارچی تیری بسوی شکار اندخته و سگ آنرا برای صاحب خود می آورد و در حالت دیگر ، سگ به تنهایی حیوانی را شکار میکند . 
در هردو حالت قطعا شکار مجروج شده ، یعنی خون آلود ست ( خفه کردن شکار باعث حرام شدن گوشت آن می شود ! ) و طبیعتا به بزاق دهان سگ آلوده ! حال چگونه ست که خدایی که شکار آلوده به بزاق دهان سگ را بر شما حلال می داند ، لمس پوست سگ را حرام می شمارد !
بنابراین آنچه از قرآن برمیآید تنها دلالت دارد بر وفاداری ، نگهبانی و غریزه شکار سگ .
قسمت دوم :
موافقان نجس بودن سگ قبول دارند در قرآن حکمی بر نجس بودن سگ نیامده اما آنها اشاره به این مطلب دارند که در آیه 32 سوره آل عمران و آیه 54 سوره نور تاکید شده از خدا و رسول خدا پیروی کنید و .....

"قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ "
"بگو خدا و پيامبر را اطاعت كنيد پس اگر پشت نموديد [بدانيد كه] بر عهده اوست آنچه تكليف شده و بر عهده شماست آنچه موظف هستيد و اگر اطاعتش كنيد راه خواهيد يافت و بر فرستاده [خدا] جز ابلاغ آشكار [ماموريتى] نيست" نور ، 54

" قُلْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْكَافِرِينَ "
" بگو خدا و پيامبر [او] را اطاعت كنيد پس اگر رويگردان شدند قطعا خداوند كافران را دوست ندارد "

با نظر به شان نزول آیات در می یابیم که آیه فوق در زمان و معرکه جنگ نازل شده ، نه برای احکام حیوانات یا نجاسات و نه برای همه موارد در همه زمانها . 
در همه کشورها هم چنین قانونی رایج ست که در بحبوحه جنگ ، سرپیچی از فرمان فرمانده عقابت و مجازاتی سخت در پی دارد .
 با اتکا بر اینکه ائمه ( دوازده معصوم ) حکم جانشینان پیامبر را داشته و آنها نیز مشمول این آیه می شوند ، به روایاتی استناد می کنند که در آنها از قول ائمه ( بویژه امام صادق ) بر نجس بودن سگ تاکید شده .

حال حتی بر فرض قبول جاری بودن آیات قرآن در همه زمانها و همه موارد ، باز هم می بینیم که این مورد جای نقد فراوان دارد.
ابتدا باید اشاره کنیم که کدامیک از جملات برترند ، بعبارتی کدام جمله ناسخ ست و دیگری منسوخ ، کدام جمله از اعتبار بیشتری برخورد ست ، کلام خدا یا جملات نقل شده از پیامبر و دوازده اما م؟
در واقع اگر بین کلام خدا و بیان پیامبر و ائمه ، اختلاف و ناهمخوانی پیدا شد ، کدام را باید برگزید ؟
شاید فقها بگویند چنین چیزی محال ست ، اما از پیامبر اسلام روایت شده که پس از مرگم از من نقل ها خواهند کرد ، همه آنها را با قرآن بسنجید ، اگر قرآن آنها را تایید کرد ، بپذیرید و اگر نه ، بدانید آنها از من نیست !
این کلام پیامبر در مورد روایاتی ست که از خود او نقل خواهد شد ، چه رسد به روایاتی که از دوازده نسل پس او نقل می شود !

جمله فقها و حدیث شناسان تشیع بر این مورد اتفاق نظر دارند که بسیاری از احادیث و روایات جعلی ست . در ثانی ، نیک می دانیم که حتی در مورد روایات ( به قول فقها ) صحیحه هم باید دانست که بسیاری ( اکثریت عظیمی ) از روایات بنا به شرایط خاص موجود در زمان بیان نظر ، ایراد شده .

 فقهای شیعه ، اجماع نظر علما در گذر زمان را دلیل اثباتی نجس بودن سگ می دانند که اگر خدشه ای بر این اجماع می بود ، شاید محلی و موردی برای بحث در نفی نجس بودن سگ باقی می ماند ، اما !
متاسفانه برخلاف ادعای فقهای شیعه ، مبنی بر پویا و به روز بودن فقه شیعه ، قرنهاست که احکام فقهی تشیع دچار رخوت و رکون ست ، قرن هاست که این احکام از زبانی به زبان دیگر منتقل می شود بدون آنکه اصلا و ابدا در انگیزه یا علت حدوث مسئله و صدور حکم جرات دخالت داشته باشند .
در گذر زمان ، حجره و لباس فقها نو شده اما افکار آنها ، خیر !
در همین مورد مورد بحث ، آقای خامنه ای فرموده ، سگ نجس ست اما اشکالی ندارد نگهداری سگ در خانه !
اصلا هم بخود زحمت نمی دهد تا این مسئله را باز کند چگونه می توان سگی را در خانه نگه داشت با علم بر نجس بودنش !
لابد توقع دارد که اهل منزل تمام 24 ساعت شبانه روز شلنگ آب در دست گیرند و تمام خانه ، از در و دیوار را هفت بار بشویند !
چنین برخورد ساده انگارانه ای در اکثریت قریب به اتفاق احکام شرع صداق ست ، برای نمونه می توان به موارد ذیل اشاره نمود :
الف _ رویت ماه نو با چشم غیر مسلح !
آنهم در زمانی که حرکات ماهواره ها و سیارات کهکشانها در دقت بسیار بوسیله دستگاه اندازه گیری مدرن زیر نظر گرفته می شود ، مراجع تقلید تشیع باید برای رویت ماه روی بلندی _ پشت بام ) روند تا ماه نو را با چشم خود ببینند و نتیجه اینکه در شهری به کوچکی قم ، گاه سه روز متفاوت برای حلول ماه نو اعلام می شود !
ب _ عده نگهداشتن زن پس از طلاق !
شاید در زمانهای دور نگهداشتن عده برای اطمینان از باردار نبودن زن امری قابل قبول بنظر می آمد اما امروزه  که می توان با آزمایشی ساده وجود جنین در رحم زن را مشاهده نمود ، اصرار بر نگهداشتن عده برای زن ، به معنی نفی شعور و انکار علم ست 
ج _ تفاوت در قوانین مربوط به زنان و مردان !
هیچ نگوییم که اگر وارد این مبحث شویم بحث به درازا کشیده می شود
د_ نجس بودن غیر مسلمان !
کجای قرآن حکم به چنین دستوری داده ، لابد می گویند آیه 28 سوره توبه ؟
آنچه در این آیه آمده مربوط به تعدادی معدود از مشرکانی بوده که قصد تسخیر کعبه را داشتند و پیامبر اسلام با توسل به این آیه مسلمانان را ترغیب به حفاظت از کعبه و عدم این طایفه آنها به محوطه کعبه نموده و الا این آیه هیچ غیر مسلمانی را نجس نمی شمارد .
حال بخوانید احکام نجاست در رساله مراجع تقلید تشیع را ، همه غیر مسلمانان و حتی مسلمانانی که معتقد به چهارده معصوم نباشند از جمله ناپاکان و نجس ها بشمار می روند !
یعنی نژاد ( امت ) پرستی از نوع افراطی !

....
شاید لازم باشد بر این نکته تاکید شود که رد و نفی نجس بودن سگ ، به معنی نفی و رد صلاحیت ائمه شیعه برای اهل تشیع نیست ، شیعیان می توانند بر احترام  خود در مورد ائمه تاکید بورزند و بر علم آنها تاکید نمایند . اما باید باور نمود که آنان در زمان خود زندگی می کردند و طبیعی بود که برای مردم زمان خود صحبت کنند . این تصور بسیار ابلهانه ست که توقع داشته باشیم  امام صادق در مورد سگ مثلا گفته باشد سگ نجس ست برای سیصد سال و پس از آن نجس نخواهد بود چون علم پزشکی پیشرفت می کند و بیماری هاری مهار می شود . یا اینکه مثلا همانگونه که شما از بیابان گردی و خاک نشینی خلاص می شوید ، سگها نیز آلودگی های جامعه را از خانه ای به خانه ای انتقال نخواهند داد یا ....

مورد دیگر تاکید فقها بر این ست که بسیاری از احکام در قرآن نیامده اما با توسل به طریقت و رفتار پیامبر و ائمه ، حکم قطعی یافته ، مثل تعداد رکعت های هر نماز .
در اینمورد می توان گفت :
الف _ مواردی از این دست که آسیبی به کسی وارد نمی کند ، مورد نزاع نیست .
ب _ چگونه ست که در اینگونه موارد به رفتار پیامبر استناد می کنید اما در مورد سگ ، رفتار پیامبر را نادیده گرفته و به روایات از ائمه متوسل می شوید . در زمان پیامبر ، سگها مورد لطف او قرار می گرفتند و حتی داستانهایی از حضور سگها در کنار مساجد و در محل استراحت و تغذیه پیامبر مشاهده شده که مورد نوازش وی قرار گرفته اند .
ج_ پیامبر اسلام در هیچ موردی به نجس بودن سگ اشاره ای نداشته ، تصور نمی شود ائمه در جایگاهی بالاتر از وی قرار داشته باشند ( بین شیعیان )
د_ یکی از دلایل موافقان نجس بودن سگ ، روایتی از امام صادق ست :
"از امام صادق(ع) از نوشیدن و وضو گرفتن با پس مانده آبی که بعضی از حیوانات (سنور، گوسفند، گاو، شتر ، الاغ ، اسب، استر و درندگان) نوشیده اند، سوال کرد. امام فرمود: بنوش و وضو بگیر. سپس از سگ سوال کردم. امام فرمود: نه. پرسیدم: آیا او یک درنده (مثل دیگر درندگان) نیست؟ فرمود: نه به خدا ، او نجس است . نه به خدا ، او نجس است ."
یک بار دیگر جملات بالا را بخوانید ، مسلمان اجازه دارد ازپس مانده ی  آبی که گاو و الاغ و اسب و .. نوشیده ، بنوشد ، اما در مورد سگ خیر .
بعبارت دیگر در این روایت از انتقال بیماریهای شایعی که حیوانات به انسان منتقل می کنند صرفنظر شده !
در این روایت حتی به درندگان نیز اشاره شده ، درندگانی مثل شیر و پلنگ و گرگ و... ، چه تفاوتی بین این درندگان با سگ وجود دارد ؟
همه آنان توازن دمای بدن با محیط را از طریق دهان و بیرون آوردن زبان کنترل می کنند بنا بر این ریزش آب دهان بین آنها شایع ست .
تاکنون ندیده و نخوانده ام که بزاق دهان سگ خطرناکتر از بزاق دهان درندگان وحشی باشد !
اگر براستی فقهای تشیع بر معصوم بودن امام صادق تاکید دارند ، باید بدانند که اینچنین روایاتی ( به فرض باور وزن علمی امام و به فرض صحت روایت ) فقط بر زمان خود صادق بوده که احتمالا بیماریهای شایعی در جامعه آنزمان وجود داشته که ترس از انتقال آنها توسط سگ ، او را وادار به چنین اظهار نظرهایی نموده و الا هیچ عقل سالمی باور نمی دارد که مثلا گرگ و پلنگ و شیری که حتی گاه از مردار تغذیه می کنند و هیچ نظارتی بر سلامت آنها نیست ،  از سگی که نزد انسان ست و از غذای سالم و محیط پاکیزه بهره مند ست و دکتر مخصوص به خود را دارند ، سالم تر و پاکتر باشند !

از همه اینها که بگذریم ، باید باور داشته باشیم که ما ایرانی هستیم ، از دوران کهن تا قبل از تسلط عقاید اعراب بر ما ، همیشه سگ بعنوان یاری وفادار و یاوری فداکار مورد تکریم و احترام ما بوده .
بعید ست که عقل خود بدست کسانی دهیم که تنها هدف آنها پیچیده کردن مباحث اعتقادی ست تا متعصبان به باورها و عاشقان بهشت موعود همیشه محتاج آنها باشند و سکان هدایت زندگی و مملکت خویش به کسانی بسپارند که جرات تحقیق و تغییر در احکام صادره در قرنها پیش را ندارند .
سگ تنها حیوانی ست که به میل خود نزد ما آمده ، این میل و اشتیاق را باور داریم و به آنها نه به اندازه وفایشان ، که حداقل به قدر همت خود ارج گزاریم.

چهارشنبه، خرداد ۲۹، ۱۳۹۲

در باد پیروزی باد آورده نخوابیم !

بازیهایی اینچنینی را باید حتما دوبار دید چرا که در نوبت اول ،آدم غرق شده در هیجان و اضطراب ، فقط توپ را دنبال میکند و در آتش شوق پیروزی تیم می سوزد اما بار دوم فارغ از همه این اضطراب ها می تواند بازی هردو تیم را از دریچه فوتبالی نگاه کند  و مورد ارزیابی قرار دهد .

جناب کیروش ، ممنون بابت صعود به جام جهانی و ممنون بابت اینهمه احساساتی که برای پیروزی تیم بروز دادید اما :
لطفا تاکتیک تیم خود را توضیح دهید ، الا تلاش برای استفاده از فضای پشت مدافعین کره که اگر غفلت مدافع کره و تیزهوشی قوچی نبود ، تا ابد هم ( اگر بازی ادامه می داشت ) به گل نمی رسیدیم .
درحالیکه کره در تمامی زمان بازی تاکتیک مشحصی را دنبال میکرد :
1. ارسال از جناحین و ایجاد فرصت برای مهام قدبلند خود  . هر زمان که مهاجمی از کناره ها حرکت می کرد ، مدافع یا هافبکی دیگر به مهاجمان افزوده شده و با حرکت لب خط و حمایت و پوشش از بازیکن صاحب توپ ، فضا برای ارسال توپ را مهیا میکرد .
2. پاس های عرضی ، استفاده از تمام پهنای زمین و ایجاد موقعیت برای شوتزنان ( البته بی دقت ) خود !
سوپرواکنش های رحمان احمدی و تیزهوشی قوچان نژاد ، همه حکایت از توان و بار فنی فردی بازیکن دارد . والا تیم شما کدام حرکت موثر برای جلوگیری از ارسالها از جناحین را انجام داد .
درواقع ایران در برابر تیم های ضعیف تر از خود ( قطر ، لبنان ) ، تاکتیک مشخصی برای برد داشت اما در برابر تیمی به قدرت کره ، فقط دل به اشتباهات خط دفاعی حریف بسته بود .

در جام جهانی ، کره جزء ضعیف ترین تیم های بحساب میآید ( سید 4 ) .
شاد باشیم و شادی کنیم اما در باد این برد باد آورده نخوابیم.
Free counter and web stats