باید رفتار و جملات مسئولین جمهوری اسلامی را ثبت کنیم . اگر پس از فرو پاشی شاهنشاهی ، اوین را موزه می کردیم امروز در این زندان از زندانیان پشته نمی ساختند .
در آلمان برخی از بناهای بجا مانده از جنگ جهانی دوم را هنوز پاس می دارند ، کلیسای سوخته ای را در مرکز برلین بیاد این جنگ همان گونه که باقی مانده ، باقی گذاشته اند و وقتی از اینان سوال می شود چرا !
می گویند باید آثاری باقی بماند تا نسلهای بعدی بدانند چه بر این کشور رفته مبادا ماجراجویی دیگر قصد فریب مردم کند .
اگر ما نیز مجسمه ای از محمدرضا پهلوی را در میادین نگه می داشتیم تا هر روز چشم به آن بدوزیم که او دیکتاتوری بود که مجلس را تحت امر می خواست و ساواکی بود که مخالفین را در اوین چنین و چنان می کرد ، هرگز قانون اساسی جمهوری اسلامی مبتنی بر دیکتاتوری ولایت فقیه به تصویب نمی رسید ، بل ملت در برابر چنین قوانینی قیام می کردند .
ضعف حافظه تاریخی چنان بر مردم غلبه می کند که پس از آن دیکتاتوری ، چنین استبدادی را شاهدیم .
باید برای نسل و نسل های بعدی یادگاری باقی بگذاریم که بودند حاکمانی که خود را مقدس می پنداشتند . برای نسلی که معتقدم حتی برای خدا نیز تقدسی قایل نخواهد شد اما بنا بر سنت رایج در تاریخ ایران زمین ، شاید همچون ما و پیشینیانمان بدنبال قهرمانی باشند که کارها بدست گیرد و مشکلات به سرانگشت باز نماید.
در ایام جوانی کتابی خواندم به نام " یک بستر و دو رویا " اثر ارزشمند آندره فونتن ، در آن اشاره شده بود به جشنی در حضور کیم ایل سونگ ( دیکتاتور پیشین کره شمالی ) که مردم را برای این مراسم در میدان شهر جمع کرده بودند . فرمانده ( وقت ) ارتش کره شمالی داد سخن داد که مردم باید کتابهای رهبر عظیم الشانمان را بخوانند که چنین ست و چنان . از کتابهای رهبرش چنان سخن می راند که گویی کره زمین بخود چنین اندیشمندی را ندیده و کتابهایش بهترین و بزرگترین آثاری ست که تاکنون نوشته شده . جالب آنکه در پایان سخنانش اعتراف نمود که البته بنده هم هنوز فرصت نکرده ام این کتابها را بخوانم باید وقتی را به خواندن آنها اختصاص دهم .
هیچ یک از کسانی که در آن جمع بودند از خود نپرسیدند تویی که هنوز آنها را نخوانده ای چگونه از عظمتش سخن می رانی !
نه که در شرق آسیا روال چنان ست که در هر مکتب سلطه پروری سیاق بر همان روال می باشد .
سخنان مصباح یزدی را جدی بگیریم ( نقل از رادیو فردا ) :
وی در تمجید از رهبر جمهوری اسلامی از جمله گفته است: «یکی از بهترین نمودهای شایستگی ایشان در این فتنه اخیر ظاهر شد که هنوز ما عمق این فتنه را درست درک نکردهایم و تا اندازه ای هم که درک کردیم نمیتوانیم بیان کنیم و اگر بیان هم بکنیم مردم هنوز درست باور نمیکنند.»
هیچ کدام از شنوندگان هم از او نپرسیدند تویی که عمق فتنه را درک نکردی ، چگونه از عظمت تدبیر رهبری سخن میرانی و بواسطه مدیریت در فتنه ای که نمیدانی چه بوده ، خامنه ای را به معصوم نزدیک می کنی !
حجة الاسلام خسرو پناه در وصف رهبرش می گوید وی بنا به تایید اساتید حوزه از تقدس خدا برخوردار است (+) !
اما کس به او نگفت که مگر مقدسات نیاز به تایید ملایان قم دارند که برای چسباندن خامنه ای به آسمانها به چسب تایید زمینگیرانی چون اساتید حوزه محتاجی !
مصباح فروده تمامی نعمت های خداوند در قبال ولایت فقیه در حد صفر است ! (+) .
فقیه حوزه حتی اگر به قرآنی که به ریا تلاوت می کند و نانش از نام آن می خورد نگاهی می انداخت درمی یافت که خدایی که او چماقش ساخته ، حتی پیامبرش را از مردم عادی جدا نساخته و بارها بر امی و عامی بودنش تاکید نموده مبادا انسانی بر خود شانی بیش از دیگران درنظر گیرد .
جالب ست که مصباح در همین سخنرانی گفته هروقت من در زمان امام راحل فکر می کردم پس از او چه کسی رشته امور در دست می گیرد ، مضطرب می شدم که کس چون او یافت نمی شد اما پس از امام و آمدن رهبر فعلی ، آب سردی بود بر شعله آتش ( اضطراب ) اما نگفت کسی که حتی در اندازه هایی نبود که در نظر همچون تویی آید ، چگونه یک شبه در نگاهت و مرامت ، شانی مقدس و الهی پیدا کرد !
هرچند این تبلیغات در وقت سفر خامنه ای به قم صورت میگیرد تا وی را به مقام خدایی نزدیک تر سازند و از نقد مبرا ، اما ثبت پاچه خواری های این قوم ضد ایرانی وظیفه همه ماست تا نوادگان ما از یاد نبرند اگر به تحفه ای به چشم منت امید بخشند و مجال قوت دهند ، بر آنان همانی خواهد رفت که بر ما و پیشینیان رفته .
کلام آخر اینکه : باور کنیم اگر گفتار و رفتار این فرومایگان را ، نکته به نکته ثبت نکنیم ، در سیر زمان فراموش می گردند و در آینده کس باور نخواهد کرد که می توان با چنین سفاهت و بلاهتی ، سرنوشت ملتی را بدست گرفت تا از سر شوق زراندوزی و قدرت طلبی ، جهالتشان را به جامعه تزریق و تلقین نمایند . امروز ما شاهدیم و منزجر ، اما نسلهای بعدی باید بدانند بر ما چه رفت که اختیار به فرومایگان سپرده شد . اگر بدانند مطمئنا اگر خشت اول را معمار کج نهد ، معمار از دیار برون کنند و دمار از دماغش درآورند .
در آلمان برخی از بناهای بجا مانده از جنگ جهانی دوم را هنوز پاس می دارند ، کلیسای سوخته ای را در مرکز برلین بیاد این جنگ همان گونه که باقی مانده ، باقی گذاشته اند و وقتی از اینان سوال می شود چرا !
می گویند باید آثاری باقی بماند تا نسلهای بعدی بدانند چه بر این کشور رفته مبادا ماجراجویی دیگر قصد فریب مردم کند .
اگر ما نیز مجسمه ای از محمدرضا پهلوی را در میادین نگه می داشتیم تا هر روز چشم به آن بدوزیم که او دیکتاتوری بود که مجلس را تحت امر می خواست و ساواکی بود که مخالفین را در اوین چنین و چنان می کرد ، هرگز قانون اساسی جمهوری اسلامی مبتنی بر دیکتاتوری ولایت فقیه به تصویب نمی رسید ، بل ملت در برابر چنین قوانینی قیام می کردند .
ضعف حافظه تاریخی چنان بر مردم غلبه می کند که پس از آن دیکتاتوری ، چنین استبدادی را شاهدیم .
باید برای نسل و نسل های بعدی یادگاری باقی بگذاریم که بودند حاکمانی که خود را مقدس می پنداشتند . برای نسلی که معتقدم حتی برای خدا نیز تقدسی قایل نخواهد شد اما بنا بر سنت رایج در تاریخ ایران زمین ، شاید همچون ما و پیشینیانمان بدنبال قهرمانی باشند که کارها بدست گیرد و مشکلات به سرانگشت باز نماید.
در ایام جوانی کتابی خواندم به نام " یک بستر و دو رویا " اثر ارزشمند آندره فونتن ، در آن اشاره شده بود به جشنی در حضور کیم ایل سونگ ( دیکتاتور پیشین کره شمالی ) که مردم را برای این مراسم در میدان شهر جمع کرده بودند . فرمانده ( وقت ) ارتش کره شمالی داد سخن داد که مردم باید کتابهای رهبر عظیم الشانمان را بخوانند که چنین ست و چنان . از کتابهای رهبرش چنان سخن می راند که گویی کره زمین بخود چنین اندیشمندی را ندیده و کتابهایش بهترین و بزرگترین آثاری ست که تاکنون نوشته شده . جالب آنکه در پایان سخنانش اعتراف نمود که البته بنده هم هنوز فرصت نکرده ام این کتابها را بخوانم باید وقتی را به خواندن آنها اختصاص دهم .
هیچ یک از کسانی که در آن جمع بودند از خود نپرسیدند تویی که هنوز آنها را نخوانده ای چگونه از عظمتش سخن می رانی !
نه که در شرق آسیا روال چنان ست که در هر مکتب سلطه پروری سیاق بر همان روال می باشد .
سخنان مصباح یزدی را جدی بگیریم ( نقل از رادیو فردا ) :
وی در تمجید از رهبر جمهوری اسلامی از جمله گفته است: «یکی از بهترین نمودهای شایستگی ایشان در این فتنه اخیر ظاهر شد که هنوز ما عمق این فتنه را درست درک نکردهایم و تا اندازه ای هم که درک کردیم نمیتوانیم بیان کنیم و اگر بیان هم بکنیم مردم هنوز درست باور نمیکنند.»
هیچ کدام از شنوندگان هم از او نپرسیدند تویی که عمق فتنه را درک نکردی ، چگونه از عظمت تدبیر رهبری سخن میرانی و بواسطه مدیریت در فتنه ای که نمیدانی چه بوده ، خامنه ای را به معصوم نزدیک می کنی !
حجة الاسلام خسرو پناه در وصف رهبرش می گوید وی بنا به تایید اساتید حوزه از تقدس خدا برخوردار است (+) !
اما کس به او نگفت که مگر مقدسات نیاز به تایید ملایان قم دارند که برای چسباندن خامنه ای به آسمانها به چسب تایید زمینگیرانی چون اساتید حوزه محتاجی !
مصباح فروده تمامی نعمت های خداوند در قبال ولایت فقیه در حد صفر است ! (+) .
فقیه حوزه حتی اگر به قرآنی که به ریا تلاوت می کند و نانش از نام آن می خورد نگاهی می انداخت درمی یافت که خدایی که او چماقش ساخته ، حتی پیامبرش را از مردم عادی جدا نساخته و بارها بر امی و عامی بودنش تاکید نموده مبادا انسانی بر خود شانی بیش از دیگران درنظر گیرد .
جالب ست که مصباح در همین سخنرانی گفته هروقت من در زمان امام راحل فکر می کردم پس از او چه کسی رشته امور در دست می گیرد ، مضطرب می شدم که کس چون او یافت نمی شد اما پس از امام و آمدن رهبر فعلی ، آب سردی بود بر شعله آتش ( اضطراب ) اما نگفت کسی که حتی در اندازه هایی نبود که در نظر همچون تویی آید ، چگونه یک شبه در نگاهت و مرامت ، شانی مقدس و الهی پیدا کرد !
هرچند این تبلیغات در وقت سفر خامنه ای به قم صورت میگیرد تا وی را به مقام خدایی نزدیک تر سازند و از نقد مبرا ، اما ثبت پاچه خواری های این قوم ضد ایرانی وظیفه همه ماست تا نوادگان ما از یاد نبرند اگر به تحفه ای به چشم منت امید بخشند و مجال قوت دهند ، بر آنان همانی خواهد رفت که بر ما و پیشینیان رفته .
کلام آخر اینکه : باور کنیم اگر گفتار و رفتار این فرومایگان را ، نکته به نکته ثبت نکنیم ، در سیر زمان فراموش می گردند و در آینده کس باور نخواهد کرد که می توان با چنین سفاهت و بلاهتی ، سرنوشت ملتی را بدست گرفت تا از سر شوق زراندوزی و قدرت طلبی ، جهالتشان را به جامعه تزریق و تلقین نمایند . امروز ما شاهدیم و منزجر ، اما نسلهای بعدی باید بدانند بر ما چه رفت که اختیار به فرومایگان سپرده شد . اگر بدانند مطمئنا اگر خشت اول را معمار کج نهد ، معمار از دیار برون کنند و دمار از دماغش درآورند .
۱ نظر:
سلام. دمت گرم.
ارسال یک نظر