گویند روح حاج سید جواد حسینی ( پدر خامنه ای ) به خواب پسرش ( سید علی ) می آید و با تعجب به او می گوید : بابا جون چه دم و دستگاهی بهم زدی ، راستی تو کی مرجع شدی که من خبر ندارم !
اگر به سایت خامنه ای سری بزنید و زندگی نامه اش را بخوانید می بینید که زندگی نامه خامنه ای از زبان او بیان شده و در این میان دشمن ( واهی ) هیچ نقشی ندارد . سایت هم متعلق به خودش است و خبرگزاری های خارجی در آن دخیل نیستند ، با همه این توضیحات ، این جناب در زندگی نامه خود به صراحت قید کرده که علاقه داشته درس خارج را بخواند که با مخالفت پدر از تحصیل منصرف شده و به مشهد میرود . سپس در قم و در حین تحصیل فقه و فلسفه متوجه بیماری پدر شده و برای مراقبت از او به مشهد بازمیگردد .
در همین سایت و برای توجیه سطح علمی (!) رهبر اشاره می شود که وی همزمان با مبارزه سیاسی ، در زمانی که در سفر ، تبعید و یا زندان نبوده ، ضمن مراقبت از پدر درس می خوانده که مطمئنا با چنین وقفه هایی نمی توانسته مدارج را بگذراند .
اما جالب ترین قسمت را بهتر است در این سایت و از زبان خود خامنه ای بخوانیم :
" «به مشهد رفتم و خداى متعال توفيقات زيادى به ما داد. به هر حال به دنبال كار و وظيفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفيقى داشتم، اعتقادم اين است كه ناشى از همان بّرى «نيكى» است كه به پدر، بلكه به پدر و مادر انجام داده ام».
آيت الله خامنه اى بر سر اين دو راهى، راه درست را انتخاب كردند. بعضى از اساتيد و آشنايان افسوس مى خوردند كه چرا ايشان به اين زودى حوزه علميه قم را ترك كردند، اگر مى ماندند در آينده چنين و چنان مى شدند!... امّا آينده نشان داد كه انتخاب ايشان درست بوده و دست تقدير الهى براى ايشان سر نوشتى ديگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آيا كسى تصّور مى كرد كه در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، كه براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولايت امر مسلمين خواهد رسيد؟! "
البته کاش نویسنده سطور فوق بدرستی اشاره میکرد که انتخاب ایشان به مقام عظمای ولایت نه بدلیل پرستاری از پدر که اعمال نفوذ هاشمی رفسنجانی بوده ، آنچنان که رفسنجانی بارها پس از آن اعلام نمود : خودم کردم که لعنت بر خودم باد !
نیاز به توضیح نیست که خامنه ای پس از انقلاب نیز آنچنان سرگرم امور سیاسی و مملکتی بود که فرصت مرور درسهای گذشته را نداشته چه رسد به ادامه تحصیل !
هرچند اعتقاد به مرجعیت و بیش از آن ، ولایت فقیه ، تفکری دگم و منحط ست اما خواندن این مطلب شاید ذوب شدگان در ولایت را از سوختن وسرش بیشتر نجات دهد . البته روی سخن با معدود افرادی ست که شاید هنوز از سر تعلق خاطر خود را موظف به اطاعت از مرجعیت می دانند و الا همه می دانیم هواداران خامنه ای فقط و فقط مطیع و مقلد زر و زور و تزویرند .
اگر به سایت خامنه ای سری بزنید و زندگی نامه اش را بخوانید می بینید که زندگی نامه خامنه ای از زبان او بیان شده و در این میان دشمن ( واهی ) هیچ نقشی ندارد . سایت هم متعلق به خودش است و خبرگزاری های خارجی در آن دخیل نیستند ، با همه این توضیحات ، این جناب در زندگی نامه خود به صراحت قید کرده که علاقه داشته درس خارج را بخواند که با مخالفت پدر از تحصیل منصرف شده و به مشهد میرود . سپس در قم و در حین تحصیل فقه و فلسفه متوجه بیماری پدر شده و برای مراقبت از او به مشهد بازمیگردد .
در همین سایت و برای توجیه سطح علمی (!) رهبر اشاره می شود که وی همزمان با مبارزه سیاسی ، در زمانی که در سفر ، تبعید و یا زندان نبوده ، ضمن مراقبت از پدر درس می خوانده که مطمئنا با چنین وقفه هایی نمی توانسته مدارج را بگذراند .
اما جالب ترین قسمت را بهتر است در این سایت و از زبان خود خامنه ای بخوانیم :
" «به مشهد رفتم و خداى متعال توفيقات زيادى به ما داد. به هر حال به دنبال كار و وظيفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفيقى داشتم، اعتقادم اين است كه ناشى از همان بّرى «نيكى» است كه به پدر، بلكه به پدر و مادر انجام داده ام».
آيت الله خامنه اى بر سر اين دو راهى، راه درست را انتخاب كردند. بعضى از اساتيد و آشنايان افسوس مى خوردند كه چرا ايشان به اين زودى حوزه علميه قم را ترك كردند، اگر مى ماندند در آينده چنين و چنان مى شدند!... امّا آينده نشان داد كه انتخاب ايشان درست بوده و دست تقدير الهى براى ايشان سر نوشتى ديگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آيا كسى تصّور مى كرد كه در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، كه براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولايت امر مسلمين خواهد رسيد؟! "
البته کاش نویسنده سطور فوق بدرستی اشاره میکرد که انتخاب ایشان به مقام عظمای ولایت نه بدلیل پرستاری از پدر که اعمال نفوذ هاشمی رفسنجانی بوده ، آنچنان که رفسنجانی بارها پس از آن اعلام نمود : خودم کردم که لعنت بر خودم باد !
نیاز به توضیح نیست که خامنه ای پس از انقلاب نیز آنچنان سرگرم امور سیاسی و مملکتی بود که فرصت مرور درسهای گذشته را نداشته چه رسد به ادامه تحصیل !
هرچند اعتقاد به مرجعیت و بیش از آن ، ولایت فقیه ، تفکری دگم و منحط ست اما خواندن این مطلب شاید ذوب شدگان در ولایت را از سوختن وسرش بیشتر نجات دهد . البته روی سخن با معدود افرادی ست که شاید هنوز از سر تعلق خاطر خود را موظف به اطاعت از مرجعیت می دانند و الا همه می دانیم هواداران خامنه ای فقط و فقط مطیع و مقلد زر و زور و تزویرند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر