000

سه‌شنبه، تیر ۲۳، ۱۳۸۸

پاسخ بنده به فیروزآبادی !

جناب " گرد لشکر " فیروزآبادی !
نامه شما را به امام زمانتان خواندم . از آنجا که اعتقاد دارم این امام ، به فرض وجود ، هم اکنون در اوین ، همراه با مردم ایران در بازداشت و تحت شکنجه است ، وظیفه خود می دانم به نمایندگی از ایشان به مواردی که در " دردنامه " ( بخوانید آخ نامه ) بدان اعتراف نموده اید ، اشاره کنم !
نوشته اید در 13 آبان ها ، برادران دانش آموزت را به رگبار بستند اما ایستادی ! چگونه است که هیچ تیری اندام فربه شما را نشانه نرفت ؟! مگر آنکه تصور کنیم در آن روزها هم چون امروز تیرانداز بودید !
فرموده اید در مقابله با تجزیه طلبان به جنگ با آنان برخاستید و بسیاری یاران شهید شدند ، ... ، اما عجب که در آن دوران هم " دست غیب الهی " شما را از گزند تیرها محفوظ ساخت !
مرقوم نموده اید پس از جنگ با تجزیه طلبان ، منافقان و مرتدان با چماق و تفنگ بر شما تاختند اما دگر بار و مکرر در مکرر از آسیب ها در امان ماندید ! " یا خیر الحافظین ، آنهم خیرالحافظینی که ( همیشه) فقط شما را در جمعیت از دیگران جدا و حفظ می کند " !
فرموده اید " در نزاع کردستان ، هدف گلوله های سفاکان طاغوت بودید و آنانی که جان سالم بدر بردند ، سرشان بریده شد ! "، اما نه سر که حتی گرمی از شما کم نشد !
گویا باز هم " دست غیب الهی " که در انتخابات دیدیم ، شما را از شهادت و بریده شدن سر و عضله ، محفوظ می داشته !
همچنین اشاره کردید که " سپس جلاد خون آشام عراق (صدام) به ام القرای اسلام حمله کرد و شما و دوستانتان برای دفاع به جبهه ها رفتید ، چه بسیار از یاران شما که شهید شدند ، چه بسیار که معلول و چه بسیار که مفقود " اما ! ، بنازم قدرت " دست غیب الهی " را که مثل همیشه از آستین رهبر بیرون آمد و " جان ناقابل و اندک آبرو و فربه جسم " شما را در پناه خود نگهداشت !
به سال 60 اشاره نمودید که در شهرها همراه بسیجیان به مقابله با گروههای ضدانقلاب پرداختید ، آنانی که هر روز گروهی را ترور می کردند و جایی را منفجر تا بسیجیان را به خاک و خون کشند .... ، "تبارک الید الغیب الهی " که محافظ شما بود ، مبادا گوشه زخمی بر انبوه اندام شما نشیند !
باز هم قسر در رفتید !
اینهمه گفتید تا بگویید ، یا مهدی ، " بسیجی بی ادعا هستم " !!
از اینهمه جنگ و گلوله و انفجار و ترور که بدانها اشاره کردید گویا سهمیه شهادت و جراحت و مفقودیش فقط خاص همراهانتان بوده و متاسفانه به شما هیچ نرسیده الا آنچه امروز در حضرتعالی متجلی ست !
چگونه است که هر بار فقط شما از آسیبها مصون می ماندید ، شاید آنروزها هم مثل امروز خود تان " تیرانداز " بودید و...
بگذریم ...
تنها نکته درستی که در نامه شما یافتم اشاره به تنهایی آقایتان است که فقط او مانده و تعدادی که آنها را بسیجی می نامید .
الحق که در این زمینه به نکته درستی اشاره کرده اید ، آقای شما تنهاست چون مردمی نیست !
آقای شما تنهاست چون در جبهه مقابل ملت است !
امروز تنها تعدادی جبهه ندیده و از جبهه قسر در رفته دور او جمع شده اند و با مارش نظامی ، تیر بر مردم زنند و تبر بر ریشه خود !
جناب " گرد لشکر " فیروزآبادی !
سوالی دارم :
فرموده اید که :
"30 خرداد جبهه ای تحت هدایت استکبار به خیابانها (ی پایتخت) آمدند و با تخریب ، کشتار و آشوب به پایگاههای بسیج و مسجد یورش آوردند ، ... ، ماموران حفظ امنیت و مدافعان حریم قانونی کتک خوردند ، زخمی شدند ، شهید شدند ، بی رحمانه زیر چرخ ماشینها رفتند ... خساراتی بر مردم تحمیل شد .. ما شرمنده شدیم "
قبلا هم گفته بودید مزدوران اجنبی با اسلحه های امریکایی و اسراییلی مردم را ( در روز روشن و در خیابانهای پایتخت ) می کشند !
آخه کارد به اون شکمت بخوره ، این چگونه ام القرای اسلامیه که تعدادی مزدور خارجی همینجور فله ای وارد سرزمین اسلامی شما شده اند ، براحتی اسلحه ( را مثل پفک ) وارد پایتخت " ام القرای اسلام " می کنند و در حضور هزاران مامور امنیتی ، در روز روشن و در پایتخت " ام القرای اسلام " مردم را می کشند و تو و هزاران مامور حفظ نظم هیچ غلطی که نمی کنید ، هیچ ، تازه خود ماموران حفظ نظم را هم می زنند و زیر چرخ ماشینها له می کنند !
این چه ام القرای اسلامه که در پایتخت آن مزدور خارجی پادشاه شده و هر غلطی می خواد می کنه !
خاک بر سر تو و اینهمه مامور و آن رهبری که عرضه دفاع از مردم را ندارید ، تازه هر روز پاچه یک کشوری را می گیرید !
همین یک دلیل برای اثبات بی عرضگی تو و رهبرت و بسیجی ها کافیه !
------------------
نکته :
جناب فیروز آبادی گویا از بدو تولد در سایه " دست غیب الهی " قرار داشته . باید به مادر ایشان تبریک گفت که چنین فرزند برومند و فربه ای را بدنیا آورده و خود سالم مانده !
پ.ن. :
ببخشید اما هرکاری کردم نتونستم در مقابل بی شرمی و وقاحت این گردبی خاصیت خودم را نگهدارم !

۳ نظر:

بهلول گفت...

@@@@@@@@@@@@@@@
@@@@@@@@@@@@@@@
این هم فحش های من به این چاق بی مصرف حروم خور حرام لقمه بی پدر و مادر گامبوی عوضی .

خیلی دلم می خواد از اون حرفای بد بد بهش بزنم . کلی حالم جا میاد و جیگرم خنک میشه !

ناشناس گفت...

بعد از گوگوش ابی هم به اعتصاب غذای نیویورک می پیوندد:

"باید دستها را در دست یکدیگر گذارد و در برابر ظلمت و تاریکی ایستاد."

ابراهیم حامدی( ابی)
۲٣ تیرماه ۱٣٨٨

دوستان گرامی باید هشیار بود. عوامل نکبت ولایت فقیه با کامنت گذاری های تفرقه افکنانه در وبلاگ ها فعال هستند. آن ها می خواهند این جنبش سترگ و این اتحاد افتخارآفرین شکست بخورد.
بیایید با خرد خود دشمنان مردم و آزادی را به زباله دانی تاریخ بیفکنیم. ما روزی را که ولایت فقیه به قانون اساسی اضافه شد روز "نکبت" نامگذاری خواهیم کرد تا عبرتی باشد برای همه نسل ها و عصرها!

ناشناس گفت...

آدم یه جوری دلش میترکه وقتی‌ متن شمارو می‌خونه و دلش میخواد مثل این آقای بهلول ناسزاهاشو مثل رگبار ببنده

اما افسوس که هم اینجا جاش نیست هم اینها لایق ناسزای ما هم نیستند

Free counter and web stats