000

یکشنبه، شهریور ۱۰، ۱۳۸۷

مقابله با امریکا : حمله به کشورهای منطقه !

جمهوری اسلامی با اعلام رسمی حمله به کشورهای منطقه به منظور مقابله با تجاوز نظامی امریکا ، سعی می کند با روش همیشگی خود ، تهدید و ارعاب ، دیگران را باخود همراه سازد!
سیاست مسئولین حکومت اسلامی با منتقدین داخلی همواره سعی بر حذف منتقد بوده تا رفع مورد نقد و اتخاذ چنین روشی گویا آنچنان به مذاق دولتمردان خوش آمده که در صحنه بین المللی نیز در مواجهه با چالش ها از حذف دیگران سخن می رانند ، غافل از آنکه دوره رجز خوانی مدتهاست باطل شده !
سردار سرتیپ مسعود جزایری به صراحت اعلام داشته در صورت حمله نظامی غرب " قبل از هر چيز رژيم‌‏هاي عاريتي و جعلي از ميان برداشته خواهند شد. "
کاش
معاون فرهنگي و تبليغات دفاعي ستادکل نيروهاي مسلح سردار سرتیپ مسعود جزایری ، به اندازه نام و عنوان طولانیش ، از رخدادهای اخیر آگاهی می داشت تا بداند صدام در دوران تقابل با ارتش امریکا ، توان و فرصت آنرا نیافت تا حتی یک هواپیما ی عراقی را در آسمان کشورش پرواز دهد !
برگزاری " سمینار بررسی دخالتهای رژیم تهران در کشورهای منطقه " در مصر ، نشان از بی اعتمادی کشورهایی ست که به زعم احمدی نژاد می بایست هوادار رژیم تهران باشند .
رهبران ایران با بیان سخنان ضد و نقیض خود ، زمینه بی اعتباری بیش از پیش جمهوری اسلامی را فراهم آورده اند ، از سویی کشورهای منطقه را دوست و برادر خوانده و خود را محبوب قلوب مردم آنها مینامند و از سوی دیگر ، با هر فعل و انفعالی ، حکام کشورهایهمسایه را تهدید به سرنگونی ؟! می کنند .
کاش مسئولین بی کفایت جمهوری اسلامی ، بیش از ارعاب ، به فکر تهیه ابزار تهدید می بودند .
صرف ادعای ( فتو شاپی ! ) تولید چند موشک دوربرد ، مسلما نظر متجاوزین را تغییر نخواهد داد .

پاسخ مرتضوی به شاهرودی

آیت‌الله محمود هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائیه ایران با صدور دستوری از دادستان کل تهران خواست که احکام فیلترینگ سایت‌هایی که مرتکب جرایم «امنیتی و اخلاقی» نشده‌اند را با نطر محاکم قضائی صادر کند.
آیت الله شاهرودی در نامه خود خطاب به قاضی سعید مرتضوی نوشته که «قوه قضائیه در برخورد با تخلفات و جرايم رسانه‌اي و مطبوعاتي» باید به نحوي عمل كند كه «علاوه بر اجراي قانون، كليه حقوق و آزادي‌هاي مشروع دقيقا رعايت شود.»

سعید مرتضوی در پاسخ به دستور رئیس قوه قضائیه ، نامه ای خطاب به شاهرودی نوشت که متن آن بطور اختصاصی برای بازدید کنندگان وبلاگ تقویم تبعید منتشر می شود :
بسمه تعالی
جناب آقای شاهرودی ، رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران !
گویا شما گول عنوان پر طمطراق و طولانی خود را خورده اید ، بنده حتی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را هم به اندازه کارمند محترمه دفترم ( فتبارک الله احسن الخالقین ! ) حساب نمی کنم چه رسد به شما گویا باورتان شده رئیس بنده هستید .
باید به اطلاع حضرتعالی برسانم ، بنده هرچه دارم از " تقواع " دارم و از خدمات ضربه ای ( از نوع سخت ) ، بستنی ( از نوع مطبوعات ) ، صراط المستقیمی (فرستادن مراجعین از دفترم به اوین ) ، سائید نی ( از نوع دستمال یزدی ) و ... دارم و بس .
فلذا با اتکا به مقام معظم به شما اخطار می کنم بروید کشکتان را بسابید و الا دستور جلب شما صادر خواهد شد .
واعتصمو به بیت الرهبر تا کسی را بیضه الاحقر لا محاسبه !
دادستان عمومی و انقلاب تهران و حومه ( استانهای کشور)
سعید مرتضوی ، که هرچه دارد از " تقواع "! دارد .

پنجشنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۸۷

حکومت ترمز بریده

قبلا می گفتند بسیجی ترمز بریده ، میزنه به خاکریز دشمن ، الآن هم حکومت ترمز بریده ، کسی جلودارش نیست . حکومت وقیح شده ، دریده شده ، اصلا براش مهم نیست چه قضاوتی در موردش می کنند ، به صغیر و کبیر رحم نمی کنه .
ایران شده مثل قصابی ، مثل سلاخی ، پوست می کنند ، می برند و می کشند . همه را می کشند ، انگار در کتاب قانون جزایی حکمی بجز اعدام نیست .
نوجوانی که در سن 12 یا 15 سالگی جرمی را مرتکب شده میگیرند ، نگه می دارند تا 18 ساله بشه ، بعد دارش می زنند !
آخه حماقت تا کی؟ هدف کجاست ؟
اگر قبول دارید کشتن افراد زیر 18 سال عیبه ، بده ، پس چرا حکم اعدام می دید ؟
اگر باور دارید اعدام بچه 12 ساله یا 15 ساله خلاف " انسانیت و قانون خداست " چرا محکومش می کنید به اعدام ؟
اگر می فرمائید اعدام مخصوص افراد بالای 18 ساله ، پس قبول کنید احکام مجرمان زیر 18 سال نباید اعدام باشه. اگه ایمان دارید که نخیر ، هرکس در هر سنی مستحق اعدامه ، پس چرا نمی کشید ، صبر می کنید تا بزرگ بشه !
الآن ما در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم ، دیگه اعدام داره منسوخ میشه ، شماها تازه یاد این افتادید که بکشید ، آنهم کسی که در بچگی غلطی کرده .
اینها اگه دستشون به خدا هم برسه ، اعدامش می کنند که چرا بنده ها را جوری خلق نکرده که همه مطیع "آقا" باشند !
خود خدا را هم از آسمان هفتم می کشند پائین تا در آسمان دوم به دارش بکشند . بعد هم در آسمان هفتم یک حسینیه جماران درست می کنند ، به فرشته ها تجاوز می کنند ، تازه شیطان میاد جلوشون تا زانو دولا میشه و میگه : بابا شماها دیگه کی هستین ، دمتون گرم .
صل علی محمد ، ولی خدا خوش آمد !

اینها دنبال بهانه هستند برای کشتن ، خون جلوی چشمشون را گرفته .
آخوند ها مثلی دارند که اگه یه نفر اولین بار گناهی را مرتکب بشه ، دیگه شرم و حیاش ریخته می شه ، گناه براش عادت میشه !
الآن هم حکومت دیگه شرم و حیاش ریخته ، دیگه کشتن شده مثل فرایض دینی ، مثل عادات ماهانه !
دارند کاری می کنند که حتی مردم هم عادت کنند به شنیدن خبر اعدام ، اینطوری دیگه مردم حساس نمی شند که چه کسی را اعدام کردند و چرا . شنیدن خبر اعدام میشه مثل شنیدن خبر هواشناسی ، نهایتا یه " اه ، تف " می کنند و فراموش میشه .
تنها حسنش به اینه که خونخوار آزمنده ، زیاده خواهه ، بعد از یه مدتی میفتند به جان هم و همدیگه را زنده زنده می خورند .
این خط و اینهم نشون !

چهارشنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۸۷

مدرک کردان به رویت احمدی نژاد رسید !

آفتاب: معاون حقوقی و پارلمانی رییس جمهوری اعلام کرد: «مدرک دکترای علی کردان وزیرکشور به رویت رییس جمهوری رسیده است و ایشان دستور داد کارشناسان وزارت علوم صحت این مدرک را بررسی و اعلام کنند».


سه‌شنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۸۷

قانون حمایت از (نا)مردان !

زن زمینی دعوت نموده تا از لایحه حمایت از خانواده یا به تعبیر من ، قانون حمایت از نا مردان بنویسیم ، شاید توجه همگانی و اتحاد وبلاگ نویسان مانعی بر اجرای قانونی چنین وقیح و شرم آور ایجاد نماید .
به نظر من نمی توان این قانون را بدون توجه به بینش حکام حاکم بر ایران نقد کرد . از زمان ثبات جمهوری اسلامی ، روحانیون سعی نمودند تا برداشت شخصی خود از دین را بر جامعه تحمیل کنند . قبلا در مورد قوانین زن ستیز جمهوری اسلامی مطلبی نوشتم تحت عنوان : روز زن ، روز شرمندگی حکومت ملایان !
با توجه به قوانین موجود که در آن پست اشاره شده ، بوضوح در می یابیم از دید روحانیون و پیروانشان ، زن نیز مانند تمامی مخلوقات ، تنها برای ارضا و رفاه انسان (بخوانید مردان ) آفریده شده اند و هیچگونه حقی برای دفاع از خود در برابر تمایلات آزمندانه مردان ندارند .
در رابطه با قانونی که گستاخانه بنام حمایت از خانواده مطرح شده ، شاید بد نباشد به مواردی اشاره شود ، از جمله اینکه از دید ملایان ، ازدواج قراردادی ست که مرد با پرداخت حق الزحمه ( حداقل هزینه زندگی ) ، وجود زن را از آن خود می کند بگونه ای که زن می بایست بدون چون و چرا از آن مرد باشد .
به بیان دیگر ، مرد با قبول تامین هزینه ها ( که در هیچ کجا بروشنی تعریف نشده ) ، زن را تصاحب می کند ، همانگونه که در جوامع غربی ، شخصی با خرید حیوانی دست آموز ( مثلا پرنده ای ) آنرا در قفس قرار میدهد و مختار است تا هرکجا که میلش است او را ببرد و هرگاه نخواست در خانه حبسش کند و هرگاه اراده فرمود بر تعداد آنها بیفزاید .
نکته دیگر ، تعریف روابط جنسی در دین اسلام ( مذهب تشیع ) است که این روابط تنها در چهارچوب عقد ( موقت یا دائم ) شرعی مورد قبول واقع می شود .
گویی بر زبان راندن وردی ، حکمی را از حرام به حلال تبدیل میکند ، حتی اگر در ماهیت ، تغییری ایجاد نکند .
حال دولتمردان ایرانی ، بدون توجه به خواسته های زن ، انسان را به مرد بودن محدود کرده وصد البته مرد را نیز با توجه به حال وروز خود تعریف نموده اند و برای حلال شدن خواسته پایان ناپذیر جنسی ( شهوانی ) او ، وی را مختار به خرید رسمی چهار ضعیفه و تعداد نامحدود اما نیمه رسمی ( صیغه ) انسانهای درجه دوم می دانند .
تعدد زوجات به صراحت به معنی تقسیم انسانها به جنس درجه اول و درجه دوم ست ، مافوق و مادون .
در این میان آنچه نادیده گرفته شده ، همان مرجعی ست که این فرصت طلبان برای تصویب چنین احکامی بدان استناد می کنند : قرآن !
اگر بواقع ایات قرآن کلام خداوند باشد ، پس تخطی از آن حرام است ، در قرآن در مورد تعدد زوجات آمده که شما بایستی قادر باشید تا عدالت را بین زنانتان رعایت کنید و " شما هرگز نمی توانید میان زنان عدالت کنید" !
خداوند در قرآن بصراحت بیان نموده شما قادر به رعایت عدالت بین زنانتان نیستید و اجرای عدالت ، اساسی ترین مجوز برای ازدواج مجدد است ، حال چگونه کسانی که خود را بندگان تسلیم خدا می دانند ، اینچنین گستاخانه در برابر حکم وداوری خدا قد علم کرده اند تا با عمل خود سستی و کاستی حکم خدایشان را اثبات نمایند .
اگر به شان نزول آیات قایل باشیم ، در می یابیم آیه ای که مجوز تعدد زوجات را صادر نموده ، بنا بر مصلحت زمانی و مکانی و با توجه به وجود جنگهای قبیله ای و کشته شدن تعداد بی شماری از مردان نازل شده تا زنانی که در آنزمان و بدلیل شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر عربستان ، بدون پناه و در معرض آزارها قرار داشتند ، بنوعی پناهگاه بیابند .
اما امروز که شاهد حضور گسترده زنان در فعالیتهای اجتماعی و بویژه اقتصادی هستیم بگونه ای که نسل جوان زنان ما از جهت اقتصادی تامین هستند و نیز از جهت کمیت تقریبا برابر با مردان جامعه می باشند ، بکلی زمینه اجرای آیه نفی می شود .

با تاکید بر مطلبی که در مورد قوانین زن ستیز ایران نوشته ام ، تنها دلیلی که می توان برای قانون حمایت از نامردان بیابم چیزی نیست الا اینکه دولتمردان همانگونه که در مواجهه با دانشجویان از هیچ ابزاری برای ذلیل کردنشان چشم پوشی نکرده اند ، با تصویب و اجرای این قانون در پی آن هستند تا بنوعی فعالیت زنان ایرانی برای احقاق حقوق خود را بگونه ای شرم آور پاسخ گویند .
چرا که ملایان به نسبت مردان ، در بین زنان از مقبولیتی برخوردار نیستند تا بتوانند حضور خود را به آنها تحمیل نمایند .
قانون مالیات بر مهریه ، گواه دیگری بر این مدعاست .
مالیات می بایست از پولی گرفته شود که در زمینه چرخش اقتصادی بدست آید و الا قانونگذار بایتسی بر " پول توجیبی " دریافتی فرزند از پدر ( یا مادر ) نیز دستی برد و مالیات اخذ کند مگر آنکه ازدواج را حقیقتا خرید زن توسط مرد تعریف کرده باشد که بر وجهی رد وبدل نشده نیز حقی برای خود قایل شود !

نکته دیگر که ابا دارم از بیان ، نگاه کاملا شهوانی روحانیت به جنسیت انسانهاست . در ارتباط با این قانون ، گویی آلت مرد را همیشه در احتزاز فرض نموده اند و پیکر زن را یکبار مصرف که برای ابزار مردانه ، فرصتهای بسیار فراهم می کنند اما وای بر زنی که طبیعی ترین مایملکش ( بدنش) را به بیش از یک نفر عرضه کند !
در مجلس چهارم ، آخوندی در مخالفت با قانون به روز شدن مهریه زنان گفته بود : زنان در طول زندگی مشترک ، فرسوده می شوند و نباید مهرشان به روز محاسبه گردد . این روحانی که وکالت مردم شهری بندری در جنوب کشور را در مسجد ( مجلس ) شورا بعهده داشت گویا زن را با ماشین شخصیش یکی فرض نموده بود که گاه پنچر می شود و گاه به روغن سوزی می افتد .
این روحانی البته اشاره ای ننمود که مثلا زنان از انسانیت و شان برابر بدورند چرا که تقریبا هفته ای از ماه را تعطیل اعلام می کنند !

بهرحال ، بعنوان یک مرد و برای آنکه غبار چنین قانونی بر من ننشیند ، اعلام میکنم آنچه این قانون حمایت از نامردان در پی آن است ، بر من نظری ندارد و قرار است به فرض اجرا لطفش شامل حال نامردانی شود که (نا) مرد بودن خود را دلیل برتر بودن می دانند .

کاش از این آقایان سوال می شد مگر نه این است که در رحم یک زن پرورش یافته اید و از یک زن متولد شده اید ، پس اگر براستی زن موجودی ست حقیر ، شما که "حقیر زاده اید" قطعا حقیر ترید !

حراج آبروی ملی ، اینبار در صحنه فوتبال

علی دایی ( در رابطه با عدم دعوت از مهدوی کیا ، مبعلی و علی کریمی ) گفته :
تا كى بايد به مهدوى كياها و كريمى ها متكى باشيم؟ نتيجه كار مرا ۱۰ سال بعد مى بينيد!

متاسفانه بی اطلاعی از حوزه مسئولیت در مدیران ایرانی آنچنان شایع و رایج شده که اگر مسئولی واقع بینانه عمل نماید ،موجب تعجب میگردد .
علی دایی ، مربی تیم ملی فوتبال ایران ، در توجیه رفتار خود ، بر جوانگرایی تیم ملی تاکید نموده : نتیجه عمل مرا ، ده سال دیگر خواهید دید !
کاش کسی به دایی بگوید شما مربی تیم ملی هستید ، جوانگرایی در سطح باشگاه ها امری ست پسندیده و واجب اما در مورد تیم ملی ، وضعیت بگونه ای دیگر است ، پای آبروی هفتاد میلیون ایرانی در میان است .
از سوی دیگر ، جام جهانی ، بزرگترین رخداد فوتبال جهان و حتی به اعتقاد بسیاری ، بزرگترین رویداد ورزشی جهان است .
برخی از کشورها که بدنبال جوانگرایی در تیم ملی فوتبال خود می روند ، زمان را بگونه ای تقسیم بندی می کنند تا در هنگام آغاز مسابقات مقدماتی جام جهانی ، بازیکنان به مرز پختگی و تجربه کافی رسیده باشند تا بتوانند از حداکثر توانایی آنها بهره برند.
حال کدام عقل سلیم می پذیرد که در بحبوحه بازیهای مقدماتی جام جهانی ، مربی تیم ملی فوتبال ، با چشم پوشی از بازیکنان بزرگ ، آبروی ملتی را به حراج بگذارد تا بازیکنان جوان ، آبدیده شوند برای روزی دیگر !؟
سوالی که باید از مربی لجباز تیم ملی پرسیده شود این است : شما برای کدام تورنمنت معتبر حاضر شده اید تا بازیهای در پیش را فدا کنید ؟
آیا براستی بازیهای مهمتری هم وجود دارد ؟
به اعتقاد من ، بلی ، بازیهای رایج در صحنه فوتبال ما ، عداوت دایی با مهدوی کیا و کریمی !
گویی پیروزی در این نبرد برای علی دایی بسیار مهمتر از برد تیم ملی فوتبال می باشد .
تسویه حساب شخصی به بهای حراج آبروی ملی !
بد نیست نگاهی به افراد دعوت شده بیندازید تا اوج لجاجت مربی را شاهد باشید ، آنجا که ذخیره های باشگاهی ، بازیکن ثابت تیم ملی می شوند !
----------------
پ.ن. : دایی : تا کی باید به مهدوی کیاها و کریمی ها متکی باشیم ؟
فرهاد : شما یادت رفته تا چه سنی به تیم ملی چسبیده بودی ، تازه بعد از اینکه دعوت نشدی ، قهر کردی و حاضر نشدی بازی خداحافظی برایت برگزار کنند !؟

یکشنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۸۷

خامنه ای ، دفاع یا تهاجم

خامنه ای در دیدار با کابینه احمدی نژاد باز هم حمایت خود را از رئیس جمهور اعلام داشت.
این سخنان در پی انتقاد صریح رفسنجانی از دولت احمدی نژاد صورت گرفت .
جالب است که هرگاه اصلاح طلبان و منتقدان ، بویژه شخص رفسنجانی از دولت انتقادی می کنند ، احمدی نژاد سراغ ولایت فقیه میرود و تائیدی بر اقداماتش می گیرد .
با توجه به نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری و ابطال تاریخ مصرف احمدی نژاد ، شاید در نگاه اول دفاع از مهره سوخته کمی غریب بنماید ، اما اگر توجه کنیم که در سالهای اخیر تمامی مشغله و تلاش رهبری در تصفیه مسئولین نظام از روحانیون طراز اول و اشخاص با نفوذ ( در صحنه سیاست ایران ) بوده و هست ، حمایت بی قید رهبری از دولت تعبیری تازه به دست می دهد ، دفاع از دولت بمنظور حذف کسانی که از دید رهبری توانایی عرض اندام در برابر او را دارند.

جالب تر آنکه با برملا شدن فساد های مالی و اخلاقی ، شکست طرح های رئیس جمهور در مدیریت داخلی و سیاست خارجی ، ناتوانی دولت در مهار تورم ، افزایش بیکاری ، عدم تامین نیازهای اولیه مردم و ... ، انتظار می رفت ولی مسلمین کمی هم به مشکلات مسلمانانی که ادعا میکند با او بیعت کرده اند ، بپردازد ( رسیدگی به امور غیر مسلمانان ایرانی ، فعلا پیشکش !) .
مطمئنا سال آینده ، شاهد پاکسازی گسترده مسئولین فعلی ، در انزوا قرار گرفتن منتقدین رهبری و ورود چهره هایی ناشناخته خواهیم بود .

دوشنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۸۷

تکرار باطل تجربه های تاریخی

در زمان انقلاب مردم نسبت به تغییر نخست وزیران از سوی شاه معترض بودند و شعار می دادند :
ما میگیم شاه نمی خوایم نخست وزیر عوض میشه
ما میگیم خر نمی خوایم پالون خر عوض میشه
شاید این شعار عامیانه رساترین تعبیر عوام باشد از تکرار دور باطل تجربه های تاریخی در ایران که مانع از پیشرفت کشور بوده و هست : تعویض نظامهای دیکتاتوری ، بدون تغییر ماهیت حکومتها .
دو جمله ای که در پی می آید را با هم مقایسه نمائید ، چه نتیجه ای می توان گرفت ؟
1. هویدا پس از انتخاب به سمت نخست وزیری ، و در زمان خروج از مجلس شورا در پاسخ به خبرنگاری که از او پرسیده بود برنامه دولت شما برای آینده چیست ، گفت :
برنامه من ، اجرای منویات شاهنشاه آریامهر است !
( کسی هم جرات نکرد بپرسد در چنین صورتی ، چه نیاز به دولت است !)
2. حسین شریعتمداری که از یاران نزدیک آقای خامنه ای به شمار می آید و گاه مطالب او از قلم او اما از زبان رهبری ست ، در انتقاد به شیوه معرفی وزرا به مسجد ( مجلس ) شورای اسلامی نوشت :
قاطبه نمایندگان محترم مجلس که خود را مطیع و مرید رهبرمعظم انقلاب می‌دانند ....
( امروز هم کسی جرات نکرده از او بپرسد اگر نمایندگان، مطیع محض رهبری هستند ، چه نیاز به مجلس و مسجد است !)

گاه انسانهائی به قدرت می رسند و بنا را بر خدمت ( با تعابیر و روش های خود ) می گذارند اما در نظامهای مطلقه ، آنگاه که اطرافیان همیشه مداهنه گوی رهبر می شوند و او را هر روز با القاب و تعابیر غلو آمیز خطاب می کنند ، کم کم این باور را در ذهن رئیس شکل می دهند که گویی براستی او " از جنس دیگری ست " ! و منتقدانش ( بدلیل نقش توجیه گر سپر مدافعان و مداحان اطرافش ) دیدی واقعی از حقایق ندارند .

شاه می گفت : خداوند او را از حوادث و ترور ها به سلامت گذرانده تا بتواند نقش خود را در پیشرفت ایران ایفا نماید و جهانیان را از نظرات راهگشایش بهره مند سازد ، شاه باور داشت که فقط او می تواند ایران را به دروازه های تمدن بزرگ برساند .
خمینی و جانشینش ( خامنه ای ) نقشی فراتر و وسیعتر را اما با القابی دیگر برای خود متصور هستند : رهبر مستضعفان و مسلمانان دنیا ، ایجاد حکومت واحد الهی ( اسلامی ) و نابودی کفاربا این ادعا که جانشین امام موعودند که با رعایت سلسله مراتب امامت ، به جانشینی خدا رسیده اند .
و اینچنین هزینه های بیشتری را لاجرم ( مردم ما ) باید پرداخت کنند .
هر که بامش بیش ، برفش بیشتر !
با چنین دیدگاه و تصوری که زمامداران مستبد از خود دارند ، چگونه می توان امید داشت تا آنان به خطای خود پی برند ؟ تنها زمانی که پایه های حکومت خود را لرزان و در آستانه انهدام ببینند .
شاه در اواخر عمر حکومت خود گفت : ای مردم ، صدای انقلاب شما را شنیدم ...
با توجه به تکرار تجارب گذشته ، بدون آنکه درسی از آنها گرفته شود ، می توان به انتظار نشست تا پس از سرکوبی شدید مردم ، خامنه ای هم گوش شنوایی برای شنیدن اعتراضات مردمی پیدا کند .

تنها راه غلبه بر اسطوره گرایی و میل به قهرمان پروری در زمینه سیاست حاکم بر کشور ، شکستن سپر های مقدسی ست که خودکامگان به دور خود کشیده اند .
نفی "خرافه پرستی و خرد ستیزی " به معنی نفی مذهب و خدا نیست .
در گفتگویی دوستانه با یکی از افرادی (1) که جان سالم از ترور ذوب شدگان ولایت ( در آلمان ) بدر برده بود، از او پرسیدم : فکر نمی کنید عدم اعتنای مردم به اپوزیسیون خارج از کشور ، بدلیل آن باشد که مردم تصور می کنند به فرض قبول روشهای ارائه شده از سوی این افراد ( یا احزاب) ، باید از اعتقادات مذهبی خود دست کشند و کشور را برای دین ستیزی بدست کفار بسپرند ؟
گفت چاره چیست ؟ ما می توانیم نظرات خود را بگوئیم و انتخاب با ملت است.
گفتم : این تهاجم به خرافات گاه بگونه ای ست که مردم تصور می کنند ، عنادی ست از سر خصم و لجاجت با باورهایشان و همین چماقی شده در دست حکومت تا با هر بیانی به مقابله برخیزند و مردم ایران را که متاسفانه قشر عظیمی از آنها " باورهای سنتی و تحریف شده " از دین را دارند ، بترسانند از همراهی با منتقدین حاکمیت .
یا بایستی منتظر رشد و شکوفایی نسل جدیدی شد که خوشبختانه سر ستیز با تفکرات دگم ملایان دارند و یا با ارائه نقدهای عامه فهم و عامه پسند ، به انتظار بنشینیم تا در زمانی دور خرد بر خرافه فایق آید ، اگر تا آنزمان خاکی برایمان باقی مانده باشد !
----------------
1. . اسم این دوست را ننوشتم چون نمیدانستم موافق ذکر نامش هست یا خیر .

شنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۸۷

تفسیر خبر

سمیرا اصلان پور، مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور بانوان :
دین اسلام بهترین حقوق را برای زنان تامین کرده است .
فرهاد : بله ، جایگاه هوو و حق " عدم اعتراض " !
----------
احمدی نژاد :
اولین ماهواره ایرانی را این هفته به فضا پرتاب خواهیم کرد .
فرهاد : نمیشه خودت هم باهاش بری فضا !
----------
کفاشیان :
(در پی ناکامی ورزشکاران ایرانی در المپیک پکن ) دلیلی ندارد به استعفا فکر کنیم !
فرهاد : مسئولین ایران اگرچه هنر مدیریت ندارند ، ولی تا بخواهید " رو " دارند !
----------
سید رمضان شجاعی کیاسری ، نماینده ساری در مسجد ( مجلس ) اسلامی:
( در مورد مدرک جعلی کردان گفت ) مدرک دکترا (ی کردان ) شرط ورود به دولت نیست .
فرهاد :
مدرک ازاله بکارت دختر (در ساری ) آقای کردان چطور ؟
----------
سید رمضان شجاعی کیاسری ، نماینده ساری در مسجد ( مجلس ) اسلامی:
آقاي کردان اعلام کرده است مدرک دکتراي من افتخاري است، مدرک افتخاري نيز تعريف خاص خود را دارد و دانشگاهيان فرهيخته و فهيم اين امر را مي دانند.
فرهاد : مدرک افتخاری یعنی جعل به دلیل عدم تمایل دانشگاه مورد نظر برای صدور آن !
----------
بن‌همام:
ايران از ليگ قهرمانان آسيا كنار گذاشته مي‌شود .
فرهاد : لیگ قهرمانان آسیا کاغذ پاره ای بیش نیست !
----------
شیرهای سر در مسجد ( مجلس ) اسلامی مجددا برداشته شد .
فرهاد :کار درستی کردند چرا که برای سر در مسجد ( مجلس ) اسلامی ، باید مجسمه " موش " قرار دهند .

جمعه، مرداد ۲۵، ۱۳۸۷

اخبار حقیقت گو !

به شیوه روحانیون بایستی بگویم که تصور نمی کنم در طول تاریخ ، حکومتی اینگونه وقیحانه اهداف خود را اعلام و اعمال خود را توجیه نموده باشد .
به چند خبر زیر توجه کنید و قضاوت نمایید چه نتیجه ای حاصل می شود :
1. آقای باهنر در توجیه عمل "کردان" در جعل مدرک فرموده : " «مگر می‌توانیم در دنیا غیر از معصومین کسی را پیدا کنیم که دروغ نگفته باشد " !!
وی ناخودآگاه اعتراف نموده نه تنها خود و دوستانش نیز لاجرم دروغگویند ( و این را امری کاملا طبیعی میداند ) که حتی انگشت اتهام ( بخوانید اعتراف) را نیز به سوی رهبری نشانه رفته ، زیرا خوشبختانه هنوز آقای خامنه ای را معصوم و بری از گناه نخوانده اند !

2. در حکومت دینی ایران ارزشها دگرگون شده و سلسله مراتب واژگون !
اگر به زبان علمای دین سخن گوییم ، می بایست خدا را بالاتر از همه بدانیم و پس از او پیامبر و بعد ائمه و بعد نائب امام زمان .
از سوی دیگر زیارت خانه خدا تنها بر فردی واجب می شود که اولا بدهکار نباشد ، ثانیا از جهت نیازهای ضروری تامین بوده و ثالثا پس انداز مکفی برای سفر حج در اختیار داشته باشد .
متاسفانه و برخلاف انتظار آقای مکارم شیرازی حکم داده تا مردم در مصرف خانگی برق صرفه جویی کنند تا دولت بتواند چراغانی اعیاد را برگزار نماید !
یعنی دولتی که از همه جهات بدهکار مردم است و دربرطرف کردن نیازهای ضروری آنها بویژه تامین برق مصرفی ناتوان و درمانده شده ، برخلاف انتظار خود را ملزم به ایجاد فشار بر مردم برای برگزاری جشنهای مذهبی میداند . گویی تولد امام زمان بالاتر از خانه خداست که آن خانه را باید پس از تامین نیازها و از مال مازاد جست اما این میلاد را واجب میدانند حتی اگر بدهکار باشند و مدیون !

3. دکتر احمدی نژاد در تازه ترین اظهارات خود ، مدرک دکترای دانشگاه آکسفورد را " کاغذپاره " نامیده ، کاش یکی از خبرنگارانی که هنوز دستگیر نشده از وی می پرسید ، آقای دکتری که مدرک خود را از دانشگاه های ایران گرفته اید ، اگر مدرک دانشگاه آکسفورد " کاغذ پاره " است ، پس لابد مدرک شما باید " دستمال کاغذی " باشد !

4. و اما آقای مددی حشری !
قبلا اشاره کنم به اینکه از آنجا که روحانیت تافته جدا بافته است ، لذا حتی مجرمین روحانی ( یعنی آخوندهایی که در پناه حکومت نیستند و خلاف می کنند و الا علمای مورد حمایت رژیم که میلیارد میلیارد می خورند و می برند و می... ) در دادگاه های عادی محاکمه نمی شوند و" دادگاه ویژه روحانیت " تشکیل میگردد ! در ضمن احکام آنها نیز با ما ( مردم عادی ) متفاوت است ، یعنی آخوند مجرم را ملزم می کنند تا لباس خود را عوض کند ( خلع لباس ) ، شاید شبیه مردم عادی شود و گویا این شبیه شدن تنبیهی ست شدید ، درست مثل " آفتابه " انداختن به گردن اراذل !
بر همین روال و سیاق ! آقای مددی پس از اثبات جرم ، از دانشگاه اخراج شد . ابتدا اعلام کردند مددی دختر دانشجو را صیغه کرده ، درحالیکه عمل دختر دانشجو در افشای نیت ناپاک و جلوگیری از تعرض به خود ، نشاندهنده کذب ادعای دادستان زنجان است و یا حداقل اینکه ، صیغه با زور از وی گرفته شده تا آنجا که وی حاضر شده حتی با چنین جنجالی ، از تجاوز مصون بماند .
اما جالب اینجاست که استاد حشری پس از اثبات جرم ( فقط ! ) از دانشگاه اخراج می شود !
در صورتی که اگر همین عمل را کودک یا نوجوان 15-16 ساله ای مرتکب شده بود ، وی را اعدام می کردند . حتی با وجود اعتراض تمامی کشورها و حقوقدانان دنیا می گفتند : " احکام اسلام تعطیل بردار نیست و استثنا قایل نمی شود " !

باور دارم هیچ حکومتی اینچنین بی شرمانه و وقیحانه اعمال ننگین خود را در ملا عام اعلام و حمایت نمی کند . پس بایستی هم انتظار داشت در چنین رژیمی ، دروغگویان مصدر کار باشند و جاعلین ، امانتدار آرای مردم . اتفاقا از این منظر ، آقای کردان منصب مناسبی یافته تا هنر خود را در جعل اسناد ، در زمان انتخابات و در مورد آرای به صندوق ریخته شده نشان دهد .

امیدوارم آنقدر زنده باشم تا بتوانم محاکمه و افشای جنایات این حکومت را در دادگاهی صالح ببینم .

پنجشنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۸۷

لایحه " مجوز افزودن زوجات به اموال شخصی "

من مصرا هوادار لایحه حمایت از خانواده یا صحیح تر ، لایحه " مجوز افزودن زوجات به اموال شخصی " هستم !
اولا چرا که نه ، وقتی :
رئیس پلیس که باید حافظ ناموس مردم باشه ، در پی بی ناموسیه !
استاد دانشگاه که باید عالم باشه و به دانشجو علم یاد بده ، عملا دانشجو را می ...نه ! + +
قاضی که باید داد مظلوم را از ظالم بگیره ، در یک عملیات گروهی ترتیب پسر بچه را در قزوین میده !
نماینده مجلس که باید قانون حفظ حیثیت و آبروی مردم را تصویب کنه ، خودش مردم را بی حیثیت میکنه !
وزیر دولت که از قضا مورد تائید رهبر هم هست ، بجای کسب آبرو برای ملت ، پرده عصمت دخترشان را میدره !
خلاصه وقتی از وزیر و وکیل و رئیس گرفته تا راننده سرویس ! دنبال حظ وافر از پرده دری میرند ، و جالب تر از همه اینکه وقتی کسی که قاعدتا باید مدافع حقوق زنان باشه چون هم خودش یک زنه و هم شغلش حمایت از زنان کشوره ، با صدای بلند اعلام می کنه ، لایحه تعدد زوجات خیلی هم خوبه و نباید اعتراض کرد !
از همه اینها هم که بگذریم ، وقتی هرچه دوست دارند سر ما میارند و آخ نمی شنوند ، خب چرا که نه ؟!

بابا دولت احتمالا دلش از اینهمه تلاش بی وقفه و خستگی ناپذیر مسئولین دولتی و سپاهی و لشکری و روحانی و ... برای تعرض و تجاوز خسته شده ، راه حلی که پیدا کرده اینه که هر مرد 4 تا زن به کلکسیون اموالش اضافه کنه ، شاید دست از سر دخترای مردم برداره !
خدا وکیلی این طرح بدیه ؟!
----------------
البته طرح دیگه ای هم عملیه ، یعنی کسانی که دنبال تصرف و تعرض و تجاوز هستند را به ازای هر بار انجام فعل ، از یک تا ده سانت ( بسته به ابعاد ابزار جرم ) ختنه مجدد و مکرر کنند تا آن حد که با مفقود شدن اموال شاخص شخصی، هوس از سرشان بدر رود .

چهارشنبه، مرداد ۲۳، ۱۳۸۷

صدور قرار بازداشت دکتر آلن کاوی (که ادعا شده بود مدرک دکترای کردان را امضا نموده )

در پی تکذیب رسمی صدور مدرک دکترای آقای کردان از سوی دانشگاه آکسفورد و نیز اعلام جعلی بودن امضاها توسط دکتر آلن کاوی ، آقای خامنه ای به مرتضوی دستور داد تا ضمن انحلال دانشگاه و تغییر نام آن به حوزه علمیه بریتانیا و قم ، کلیه مسئولینی که از تائید امضاهای جعلی خودداری نموده اند را دستگیر نماید .
در همین راستا از سوی قاضی مرتضوی حکمی به شرح زیر صادر شد :
بسمه تعالی
با توجه به انکارامضا و عدم تائید مدرک آقای دکتر کردان توسط آقای به اصطلاح دکتر آلن کاوی و نیز تکذیب مرکز به اصطلاح دانشگاه آکسفورد در همین زمینه ، و با استناد به شهرت دانشگاه فوق به ترویج فساد اخلاقی و آموزش دروس غیر اسلامی ، و بنا بر قانون 698 مبنی بر مجازات افرادی که به نشر اکاذیب مبادرت می نمایند و نیز ماده 500 قانون مجازات اسلامی مبنی بر مجازات کسانی که بر علیه نظام اسلامی فعالیت می نمایند و همچنین ماده 500 همان قانون در مورد اشخاصی که عامدا و عالما اسناد و اسرار کشور را در معرض دید مردم فاقد صلاحیت قرار داده اند و مهمتر از همه قوانین ، نظر حضرت نائب الحق و بل فوق الحق ، امام خامنه ای ، بدین وسیله دستور بازداشت نامبردگان صادر می شود .
بدیهی ست بر طبق اصول تغییر ناپذیر حکومت الهی و نه انسانی ! جمهوری اسلامی برای زنده نگاهداشتن شعار :
آن یار کزو گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد !
تمامی آحاد مسلمین موظفند کلیه مسئولین دانشگاه آکسفورد را به ایران تحویل دهند .
در صورتی که دولت بریتانیای به اصطلاح کبیر از تحویل مقامات لانه فساد مصطلح به دانشگاه آکسفورد خودداری کنند ، لازم ست طلاب غیور و بسیجیان بیکار مواجب بگیر ، با آجر ، نیمه و بلوکهای سیمانی در صدد تصرف سفارت انگلستان در تهران برآیند.
باشد تا درس عبرتی قرار گیرد برای موارد آتی .
سعید مرتضوی

دادستانی تهران ضمن صدور این بیانیه ( حکم ) سوابق موجود در همین زمینه را برای روشن شدن افکار خاموش عمومی منتشر کرد که در آن به موارد ذیل اشاره شده است :
1. بازداشت دختر مورد تعرض دانشگاه و آزادی استادی که قصد تجاوز به وی را داشته .
2. بازداشت عباس پالیزدار به جرم افشاگری و آزادی مجرمین .
3. بازداشت عبداله شهبازی و تامین امنیت و آزادی حائری شیرازی ، امام جمعه و نماینده ولی فقیه در شیراز و عبدالعلی نجفی فرمانده سپاه انصار
4. بازداشت دانشجویان معترض به بی سوادی استادان و روسای دانشگاه که از سوی دولت منصوب شده اند .

دادستانی تهران امیدوار است این لیست تا ظهور امام غائب تکمیل شده و کشور از وجود معترضین به حیف و میل و بی لیاقتی مسئولین پاک شود

الف . رونوشت به بیت رهبری جهت آرامش خاطر
ب .رونوشت به دفتر ریاست جمهوری جهت اطمینان از انتخاب مجدد



سه‌شنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۸۷

دولت مهرورز یا جعل ورز

از قدیم میگفتند تا سه نشه ، بازی نشه ، حالا که سه شده ، آنهم چه سه ای ی ی ی ی !
یک : آقای زاهدی ، وزیر محترم علوم ( رئیس آقای مددی ! ) اعلام کرد از طرف کمبریج بعنوان مرد سال 1997 - 1998 انتخاب شده و در سایت " اطلاع رسانی دولت جمهوری اسلامی ایران " بعنوان افتخارات وی درج شده !
در حالی که : « مرکز بین المللی کمبریج» که هیچ ارتباطی با دانشگاه معتبر کمبریج ندارد، در ازای مبلغ ۱۹۵ دلار هرکسی را به عنوان مرد سال علم و در صورت در خواست برای حک شدن نام به روی نقره ، ۳۶۰ دلار دریافت می کند . (روزآنلاین )
دو : جعل فتوشاپی آزمایش موشکی !
بی بی سی : ایران متهم شده است که تصویر آزمایش موشکی تازه خود را احتمالا برای اغراق در مورد توانایی های نظامی اش دستکاری کرده است.
سه ! : دانشگاه آکسفورد در بیانیه ای رسمی اعلام نمود مدرک دکترای " کردان " جعلی است !

این سه دیگه آخر سه شدنه !

یعنی دولت فخیمه جمهوری اسلامی آبرویی برای خود نزد ملتهایی که ادعا داره ازش حمایت می کنند ، باقی گذاشته ؟!

-------------------------
با تشکر از وبلاگ وزین " جمهور " ، منابع را در این وبلاگ یافتم .


فارسی را به شیوه بی بی سی پاس بداریم !

خبرگزاری بی بی سی امشب ( ساعت یک و ده دقیقه بامداد به وقت برلین ) خبری در مورد پیشروی ارتش روسیه به سمت پایتخت گرجستان انتشار داد.
همیشه اخبار بی بی سی را از جهت سبک و سیاق نوشتاری تحسین میکردم ، اما اینبار گویا نویسنده فارسی زبان خبر آنقدر در انتشار خبر عجله داشته که تمام سابقه و احترام بی بی سی را یکباره به باد سپرد !
تکرار بیش از اندازه و غیر قابل قبول کلمه " پیشتر " باعث شده تا هنگام خواندن خبر دائما دچار سکته (توقف بی جهت در زمان مرور متن ) شویم .
مورد دیگر جمله ای ست که از رئیس جمهور ایالات متحده نقل می شود :
جورج بوش همچنین با اشاره به گزارش ها...، چنین اقدامی را غیرقابل خواند.
شاید لازم است ویراستار اخبار سایت از رئیس جمهور امریکا سوال کند : غیر قابل چی چی ؟!

دوشنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۸۷

خاکی اسیر خیال

بلوچ عزیز از همه دعوت به نوشتن کرده ، این یک بازی ( وبلاگی ) نیست ، بازی زندگی ست که اگر ببازیم ، همه می میریم !
خاک هر کشوری متعلق به تمامی افرادی ست که عضوی از آن شمرده می شوند . این عضویت حقی قابل تکذیب نیست یعنی هیچ کس نمی تواند با استناد به آئین یا حتی قوانین خود آن کشور ، چنین حقی را نادیده بگیرد.
مردم هر کشوری می توانند اصولی را بعنوان مبانی اعتقادی خود برگزینند ، اما نکته مهم این ست که هیچگاه اصول پذیرفته شده حتی اگر دین نامیده شود ، باعث نخواهد شد تا گروهی ولو اکثریت قریب به اتفاق ملت ، اجازه یابند دیگران را از حقوق بدیهی خود محروم نمایند .
این حقوق آنچنان طبیعی و پذیرفته شده می نماید که حتی در قانون اساسی ایران که مبتنی بر حکومت ولایتی ست ، مورد تائید و تاکید قرار گرفته .
در اصل سوم قانون اساسی و در ماده 14 از جمله وظایف دولت چنین آمده :
"تأمين حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ايجاد امنيت قضايي عادلانه براي همه و تساوي عموم در برابر قانون. "
در ماده 9 همین اصل بنوعی دیگر بر تساوی و عدالت بین همه اقشار جامعه مورد تاکید قرار گرقته :
"
رفع تبعيضات ناروا و ايجاد امكانات عادلانه براي همه، در تمام زمينه‏هاي مادي و معنوي. "
متاسفانه آنجا که نام دین به زبان می آید ، قانون نویسان متحجر گویی فراموش می کنند بر مسند وکالت عامه مردم نشسته اند و دیدگاه دگم گرای خود را بر مدیریت کلان کشور تحمیل می نمایند :
تنها اقلیتهای دینی کشور عبارتند از : زردشتی ، کلیمی و مسیحی !
جای تعجب است که حکومتی بخود اجازه می دهد تا حتی تنوع اعتقادات مردم را بنا به مصلحت خویش محدود نماید.
مطمئنان نمی توان به رفراندوم تائید قانون اساسی تکیه زد ، چرا که بخوبی بیاد می آوریم آقای خمینی در همان زمان مردم را تشویق به دادن رای مثبت میکرد با این ضمانت که در آینده نزدیک ، اصولی از این قانون بویژه مواردی که اختیارات نامحدود رهبری را به تصویر کشیده ، اصلاح شود .
موادی که نه تنها اصلاح نشد ، که حتی پس از فوت خمینی ، وسعت بیشتری یافت !
در این مقال آنچه من بدنبال طرح آن هستم ، حقوق قطعی تمامی مردم ایران است چه آنها که مسلمان هستند و چه آنها که دین و مذهبی بجز آئین ولایتی حاکم را اختیار نموده اند .



امروز متاسفانه شاهدیم حکومت ملایان ، گروهی از ایرانیان را که اعتقادات خاص خود را دارند ، نه تنها از حقوق اولیه و شناخته شده خود محروم می کنند که حتی برخلاف همان قانون اساسی (مورد استنادشان که بر مبنای آن بخود اجازه می دهند تا حاکم کشور را رهبر همه مسلمانان جهان !بخوانند و همچون بت او را پرستش کنند ،) آنها را بازداشت کرده و راهی زندان نمایند .
پیروان فرهنگ ملائیسم ! تصور می کنند به صرف در دست داشتن قدرت اجازه دارند تا با خط کشی های غیر مرسوم و متعلق به قرون وسطی ، ایرانی را از ایرانی بودن محروم کنند .
کاش این ندا بگوش آنها می رسید :
آقایان عرب زده !

اینجا ایران است ، متعلق به همه ایرانیان .
آنچه شما به دیگران می بخشید ، پول همین ایرانیان است .
بواسطه تکیه بر سرزمین اینان ، صاحب منصب و مسند شده اید .
چگونه می توان باور نمود کسی بخود اجازه دهد ضمن تصاحب باغی که متعلق به عامه است ، نه تنها میوه های آنرا در تصرف خود درآورد بلکه بجای توزیع میوه ها بین صاحبان ، دست مالکین اصلی را ببرد و میوه ها را به دشمنان صاحبخانه ببخشد !
جالب تر و بلکه شنیع تر آنکه امروز شاهدیم ، غاصبان باغ ملت ، تعدادی از صاحبخانه ها را بجرم عدم علاقه ( مثلا ) به سیب و گرایش به پرتقال ، بر همان درختان باغشان ، اعدام می کنند !
حکایت بالا ، مصداق بازداشت و تحدید و اعدام بهائیان است .کسانی که ایرانی هستند . ایران خانه آنان هم هست .

کاش ملایان عرب زده متحجر می فهمیدند ، اگر تیغی به دستشان داده شده برای دفاع از همه ایرانیان ( از جمله همینها ) در برابر دشمنان بوده ، نه کشتار صاحبان ملک ایرانزمین .

باید باور کنیم امروز ملایان به پاکسازی قشری مشغولند ، تعدادی را به جرم گرویدن به آئین ها و مذاهب می کشند ، تعدادی را به اتهام آزادیخواهی ، گروهی را بدلیل دانشجو بودن و گروهی دیگر را بواسطه تقاضای انسان بودن .
در آینده ای نه چندان دور شاهد خواهیم بود که ساکنان ایران را فقط پیروان و ذوب شدگان ولایت تشکیل داده اند .

اگر امروز در برابر تهدیدات حکومت و تعرض آنها به تعدادی از هموطنان ایستادگی نکنیم ، فردا نوبت ماست تا دیگران به تماشای سوختنمان بنشینند !

شنبه، مرداد ۱۹، ۱۳۸۷

تاثیر المپیک بر مسئولین

احمدی نژاد : منوچ (متکی) بدو بیا شروع شد ، دارند سان می رند. ببین این ماهواره بد مصب چیه که جوونها را گول میزنه ، داره همه رو بی حجاب نشون میده ....
منوچ : قربان ، رژه میرند.
احمدی نژاد : چه فرقی داره مگه ، اااه ، این دیگه کجاست ؟
منوچ : مثل اینکه نوشته آندورا .
احمدی نژاد : ببین زود اسم اینها را یادداشت کن ، من برم اونجا سخنرانی کنم. آها بازم هست اینا دیگه کیند ، چرا این شکلیند ؟
منوچ : نوشته بوتان ، احتمالا یه شعبه از بوتان گاز خودمونه ، اینم پالا.. معلوم نیست به چه زبونیه ، این یکی نائورو ، کوک جزیره ، جزایر سلیمان ...
احمدی نژاد : صبر کن ، همینو بنویس ، حضرت سلیمانه دیگه ، باید بهش کمک کنیم ، شیعه هستند ؟
منوچ : تو اینترنت نوشته مسیحیند .
احمدی نژاد همینه دیگه ، وقتی ما غفلت می کنیم همین میشه ، شیعه حضرت سلیمون هم مسیحی میشه.
تند تند بنویس ، باید برم به این کشورها..
منوچ : آخه ما که زبونشون را بلد نیستیم...
احمدی نژاد : عیبی نداره ، مگه تو ونزوئلا و کلمبیا مردمشون می فهمیدند من چی میگم ، همین قد که بهشون پول بدیم ، موقع سخنرانی من ، هرجا حرفم را قطع کنم برام دست میزنند ..
منوچ : تو اینترنت نوشته آندورا فقط 72 هزار نفر جمعیت داره ، نائورو که سیزده هزار نفر ، پالائو 21 هزار نفر ، ساموآ...
احمدی نژاد : مهم نیست ، یه تعداد از همین برو بچه ها رو با خودمون می بریم ، مهم اینه که اسلام صادر بشه بنویس ، ..به به ، به چشم خواهری این عجب مالیه !
راستی چرا این کشورها تو نقشه اتاق من نیست ؟
منوچ : آخه تو اتاق شما فقط جهان اسلامه که من اسم سریلانکا و ونزوئلا و کلمبیا را توش اضافه کردم ، راستی منم با شما میام ، یادته اون دفعه گفتم دور سرتون هاله بود ....
احمدی نژاد : تو که نبودی ، ولی باشه بیا ، اگه یه وقت کارها خراب شد بندازم گردنت که استعفا بدی ، اینو نیگا ...
منوچ : قربان اینها دیگه همون چینی ها هستند که دارند تشویق می کنند ...
احمدی نژاد : راستی پول مول داریم یا باید از صندوق صدقات به خارجه ، یعنی همون ذخیره ارزی برداریم ؟

پنجشنبه، مرداد ۱۷، ۱۳۸۷

اولین و آخرین ها

همیشه نام اولین ها در تاریخ ثبت می شود. یعقوب مهرنهاد اولین شهید وبلاگ نویس ایرانی ست .
در حکومتی که " براندازی ، جاسوسی ، ارتباط با بیگانه ، محاربه با خدا و مفسد فی الارض بودن " از اتهامات رایج به منتقدین است ، هر روز باید منتظر شنیدن اخبار ناگوار باشیم .
یعقوب مهرنهاد ، قلمی بود که به جرم " مهر ایران " به خاک ایران " سپرده شد تا از دید ملت به قلب مردم پرکشد ، آری ، چنان جرمی را چنین پاداشی سزاست !
به یاد جمله ای از مرحوم بازرگان می افتم که در اعتراض به دستگیری آقای طالقانی توسط ساواک چنین نوشته بود :
" در این مملکت بی پناه نه می توان تظلم به ظالم برد و نه قبول ظلم کرد و ساکت نشست ... " 1
در این مملکت بی پناه که نمی توان تظلم به نزد ظالم برد ، می توان یاد عزیزانی که طعم تلخ تیغ تیز حکومت را چشیده اند ، زنده نگه داشت .
گویی مهرنهاد سخن می گوید ، کاش مسئولین رژیم گوش شنوا داشته باشند :
"ما آخرین کسانی هستیم که از راه قانون اساسی به مبارزه سیاسی برخاسته ایم. از رئیس دادگاه انتظار داریم این نکته را به بالاتری‌ها هم بگوید."2

----------------------------
1. اسناد نهضت آزادی ایران،ج۹، دفتر اول، ص۲۰۱
2.
تاریخ ۲۵ ساله ایران، از کودتا تا انقلاب، ج۱، ص، از دفاعیات مهندس مهدی بازرگان

چهارشنبه، مرداد ۱۶، ۱۳۸۷

یعقوب مهرنهاد

تقریبا دو ساعت از نیمه شب گذشته ، با خیالی آسوده روبروی مونیتور نشسته ام و فکر می کنم چه بنویسم.
محدودیتی نیست ، می توانم دم از آزادی بزنم ، اعدام و جنایات رژیم را محکوم کنم .
از فساد مسئولین بگویم و از تجاوز به حقوق هموطنانم !
مرا باکی نیست که در جای امنی نشسته ام و دست جلاد به من نمی رسد .
اما ، ....
خبرها را می خوانم از خود شرمنده می شوم ، شجاعت رنگ می بازد وقتی جسارت دوستانی که در ایران زیر تیغ تیز "جلادان منتظر گزک " از کاستی ها می نویسند .

" بهترین راه مبارزه با نا امنی در بلوچستان وایجاد امنیت؛ اختصاص بودجه در نظر گرفته شده برای امنیت به آموزش وپرورش و ارتقاء کیفیت آموزشی دانش آموزان استان میباشد. "
جملات فوق از کسی ست که دیگر نیست !

یعقوب مهرنهاد را به جرم آبادانی خواهی ! گرفتند و بر روال مرسوم در جمهوری اسلامی ، انواع اتهامات بر او بستند تا قربانی بی کفایتی مامورانی شوند که دم از مقابله با امریکا و نابودی اسرائیل می زنند !
مسئولینی که از ایجاد امنیت در استانهای داخلی خود عاجزند ، هر روز دنیا را به جنگ می طلبند .
در این بحبوحه ، تروریستهای ریگی که دستشان از فرماندهان ارتش ایران کوتاه است ، سربازان بی گناه را به گروگان می گیرند و می کشند ! درایت و شایستگی ! مسئولین امنیتی نظام به خطر می افتد ، پس به ازای آن ، در اقدامی که حاکی از عجز نیروهای امنیتی ست، بجای مزدوران ریگی ، وبلاگ نویس و قلم بدست صلح جویی را اعدام می کنند .

نگاهی به اطراف خود می کنم . همسر و فرزندانم با خیالی آسوده خفته اند .

آری ، در جای امن نشسته ام . چه ارزشی دارد نوشته ام وقتی بهایی برای آن نمی پردازم ، حتی در حد توبیخ یا نگاهی شماتت بار .



مرگ او را از کجا باور کنم
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
وای جنگل را بیابان میکنند
دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان میکنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا
آنچه این نامردان با جان انسان میکنند
صحبت از پژمردن یک برگ نیست

گفتگو از مرگ انسانیت است . (*)
---------------------------
* . فریدون مشیری

سه‌شنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۸۷

تاثیر درخواست عفو در لغو اعدام

یعقوب مهرنهاد اعدام شد ، جرم وی را، عضویت در گروهک ! تروریستی جندالله اعلام نمودند .
حکم اعدام فرزاد کمانگر هم صادر شده ، جرم وی عضویت در گروهک ! تروریستی پ ک ک می باشد .
اولا این چه گروهک هایی هستند که اعضایشان تا این حد برای حکومت " پراقتدار و پر صلابت جمهوری اسلامی " خطرآفرین جلوه می کنند و در ثانی اینها چگونه اعضای تروریستی هستند که سلاحشان ، قلمشان است ؟
طبق اصل 23 قانون اساسی حکومت ولایت فقیه "
تفتيش‏ عقايد ممنوع‏ است‏ و هيچكس‏ را نميتوان‏ به‏ صرف‏ داشتن‏ عقيده‏ اي‏ مورد تعرض‏ و مواخذه‏ قرار دارد. "

نکته جالبی که در قضیه کمانگر به چشم می آید آن است که از وی درخواست شده برای نجات جان خود تقاضای عفو کند ،درخواستی که از سوی کمیسیون عفو زاهدان برای نجات جان مهرنهاد ارائه شد اما مقامات آن را رد نمودند .

اتهام هر دو نفر که از قضا نویسنده و خبرنگار هستند و در دو استان دور از هم فعالیت می کردند ، یکسان است : مفسد فی الارض و محارب !
اگر بخواهیم از زاویه ای دیگر به قضیه نگاه کنیم ، شاید این سوالات به ذهن رسد که به فرض اثبات اتهام ، آیا فردی که مفسد فی الارض است و محارب با خدا ، می تواند از سوی بنده خدا مورد عفو قرار گیرد ؟
مسلما خیر ، اما توصیه دفتر شاهرودی به کمانگر ، برای نجات جانش ، تقاضای عفو بوده !
تنها نتیجه ای که می توان گرفت این است که حکومت متهم را وادار به نوشتن توبه نامه میکند ، پس از آن حکم را جاری می نماید تا هم از شر قلم منتقدین آسوده شود و هم تقاضای عفو را بعنوان سندی در اثبات اتهامات ساختگی ، در معرض دید قرار دهد. در باغ سبزی که موجب فریب فرزاد کمانگر نشد .
از سوی دیگر حکومت با اعدام بی گناهان تلاش می کند تا بنوعی التهاب جامعه ناشی از ترورهای کور گروه های تروریستی را مهار نماید .
و از خون قربانیان برای زدودن لکه بی کفایتی از دامان خود بهره برد.

امثال مهرنهاد و کمانگر بر چوبه دار بسیار دیده ایم ، همین افزایش خشونت کور و ( شکستن آمار عزرائیل در ) جان ستاندن از مردم بی گناه ، نشان از اضمحلال حکومتی دارد که امنیت خود را با هر نظر و رفتاری در خطر نابودی می بیند .


سپر مقدسی را که رژیم بنام مذهب بر تمامی ضعف و خیانتهای خود کشیده ، تنها با قطرات خون جوانان وطن بر زمین خواهد افتاد و ماهیت سران وطن فروش و عرب زده و سفاک رژیم را آشکار می کند .

یکشنبه، مرداد ۱۳، ۱۳۸۷

مختصر و مفید / 2

اداره کل رسانه های خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از ورود یک شماره ی نشنال جئوگرافیک که در آن به بررسی و معرفی " تاریخ پر شکوه پارس " پرداخته ، جلوگیری به عمل آورده است .(*)

احتمالا وزارت ارشاد تنها به یک دلیل از ورود این نشریه جلوگیری نموده : تاریخ و فرهنگ ایرانیان که سابقه ای افزونتر از تاریخ و هویت اسلام دارد !

-----------------------------------
* سایت فرارو :
به نظر مي رسد در دوراني كه وحشي گري و بي رحمي متداول بوده، تخت جمشيد يك جايگاه بين المللي – يك سازمان ملل اوليه – بوده است و براي بسياري از ايرانيان امروز، ويرانه هاي آن يادآور با شكوهي است از اين كه پيشينيان پارسي آنها كه بودند و چه مي كردند.
جمهوري اسلامي اولين دين سالاري منطبق بر قانون اساسي در جهان است و تجربه اي كلان: آيا يك كشور مي تواند به طور مؤثر توسط روحانيوني اداره شود كه قانون مجازات خداوند را براي مردمي اعمال مي كنند كه در چنين گذشه ی پارسي غني ای جذب شده اند؟

مختصر و مفید

دو دکتر در جهت براندازی بیماری ایدز در ایران فعالیت می کردند .
قاضی حداد ، این دو برادر را به جرم براندازی رژیم دستگیر کرد.
نتیجه :
جمهوری اسلامی همان ایدز است !
تا بحال انواع براندازی از نوع کودتا ، مخملی ، نرم ، گرم ، مطربی و غیره را شنیده بودیم ، مانده بود براندازی ایدزی که آنهم اعلام شد !

------------------------------
* . رادیو فردا : برادران علايی که سال ها در مورد پيشگيری از بيماری ايدز در ايران فعاليت می کنند، در اوايل تيرماه گذشته توسط نيروهای امنيتی جمهوری اسلامی ايران بازداشت شدند.
اين دو برادر پايه گذار برنامه جديد کلينيک های مثلثی برای پيشگيری از ابتلا به بيماری ايدز و ويروس «اچ آی وی» هستند.
سازمان بهداشت جهانی در تاييد عملکرد آنها، اين کلينيک ها را نمونه قابل اجرايی برای خاورميانه و شمال آفريقا توصيف کرده بود.

Free counter and web stats