000

یکشنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۹۰

نشریه سه پنج و نقد اشعار رضا حیرانی

نشریه الکترونیکی سه پنج :

از این شماره قرار را بر این گذاشته ایم که در هر شماره ،یک شاعر،یک نویسنده،یک منتقد،یک مترجم،یک ادبیات در بیاوریم.بیاوریم به برایش،آوردن کنیم برایش،این شماره در آمده برای رضا حیرانی ست،او رو به روی چشم های شما قرار گرفته است،دارد سیخ به قرنیه شما نگاه می کند....

منتقدان شعر رضا حیرانی :
دکتر اسماعیل نوری علاء ، ناما جعفری ، سهراب رحیمی ، امید شمس ، مهدی اروند ، پیام فتوحیه پور ، علی عبدالرضایی ، حسین مکی زاده ، رویا تفتی ... و اشعاری از رضا .

دکتر اسماعیل نوری علا ء :
.... اما راست بگویم رضا حیرانی !
کتابت را یک نفس تا به آخر خواندم و الآن که این کلمات آسیمه سر را می نویسم هنوز مست لذت هوشیارساز آنچه هایی هستم که تو _ در تنهایی خویش _ بر روی کاغذ آورده ای تا بخوانمت و با تو ما شوم ، حتی اگر تو در ضیافت خوانندگانت غایب باشی .
راست بگویم ، حوصله نوشتن هم نداشتم .اما می بینم که سکوت در مقابل این مجموعه بالغ و رقصنده و کافر ، خیانت به همه عمری ست که در این راه طی شده است ... در تو تعادلی یافتم که سالها گم کرده بودم ... پس زنده باد تو ...

ناما جعفری :
رضا حیرانی زیر جهان زده ست با شاخی که از گاویش دارد .او در این شعرها مقابل تمام آدم های پفکی ایستاده است ....

امید شمس :
به طور قطع این بهترین چیزی ست که من از تو خوانده ام رضای عزیزم و به طور قطع یکی از بهترین هایی که در این دوره نوشته شده است .

مهدی اروند :
من واکنش ها به این شعر را عصبی می بینم ....فدای تو و غیرتی که در توست و در شاعران نیست ....

پیام فتوحیه پور :
... وقتی بی شک نمی شود کاری کرد همین قدر بی شک فرصتی ست به صاعقه ای می دهی تا آسمان و زمین را به عقد هم درآورد ...

علی عبدالرضایی :
... ول کن این گاو و گوسفندها که صفحه را صحن مسجد می خواهند . این مراقبه ..(!) .. شاعرانه را چند جلسه ادامه بده تا شعرت بی دخالت او نوشته شود .متاسفانه این شعر هفده صفحه ای را فقط تو می توانی بنویسی . پس بجنب .

سهراب رحیمی :
رضا خیرانی را با سایه هایش دوست دارم با همان جنونش و آسایشش که روانی ست گاهی که دلش میگیرد . گاهی که دلم میگیرد شعرهایش را می خوانم ، تسکین ست برایم تورق او . ملاقات من با او فقط در شعرهایش بوده ... در سطرهایی که رو به ویرانی ست ، برایش آرزوی جنون های بیشتری دارم ...

حسین مکی زاده :
بازهم نمونه عالی بیت ایرانی . شعر اعترافی و دستمایه ای از هنر پسماند ." شاشیدن به ... " اعتراض ست ، " شاشیدن به ... " مبارزه ست و عصیان اصالت شاشندگی است .

رویا تفتی :
.... معجزه ماست که معجزه ای نداریم ، چرا که تنها آنانی که امید به خویش ندارند نیازمند معجزه اند ...

هیچ نظری موجود نیست:

Free counter and web stats