000

شنبه، شهریور ۱۲، ۱۳۹۰

روز وبلاگستان

قرار شده هروبلاگی مطلبی را به روز وبلاگ فارسی اختصاص بده . معمولا من بمناسبت ها زیاد توجهی ندارم ، شاید این یک عیب باشه ، که هست ، اما اینمورد با بقیه فرق میکنه چون قراره یک حرکت جمعی باشه ، شاید بتونه کمک کنه دوباره وبلاگستان جان تازه ای بگیره :
روز جهانی وبلاگ !
درست یادم نمیاد از چه روزی وبلاگ نویسی را آغاز کردم ، شاید اواخر سال 83 یا اوایل سال 84 بود که وبلاگی را در پرشین بلاگ براه انداختم .
من حتی نمیدونستم چطور باید یک وبلاگ را درست کرد ، برادرم زحمتش را کشید و نام وبلاگ هم انتخاب اوست . اما از زمان شروع تا یکی دو سال بعد فقط در بلاگفا و پرشین بلاگ می نوشتم و مصیبت این بود که این دو سایت بعد از گذشت چند ماه در وبلاگم را تخته می کردند !( جالبه که بعد از مدتی دوباره با همان آدرس و نشانی همان وبلاگ را می تونستم ثبت کنم ، روز از نو و روزی از نو )
شاید حدود هفت هشت وبلاگم در این دو سایت نفله شدند و من پررو تر از آنی بودم که از کار دست بکشم .
به محض بسته شدن وبلاگم ، وبلاگی دیگر را براه می انداختم تا اینکه به پیشنهاد قلم ( پیوند کده ) به بلاگ اسپات اسباب کشی کردم . اولین دوستانم را در بلاگفا یافتم : باران زیبا ، کیانوش ، قلم ، ناخدا میداف و ...

اما چرا وبلاگنویسی !
آدم وقتی از وطن دور میشه ، و مخصوصن وقتی که مجبوره در محیطی تلخی های غربت را تحمل کنه که مردمش تو را در هرحال و همیشه بعنوان یک خارجی و وصله ناجور می بینند ، دلتنگی ها و غم غربت چنان بر تو سنگینی میکنه که باید راهی بیابی تا بتونی با اصل خودت ( وطنت ، فرهنگت و زبانت ) ارتباط داشته باشی .
بویژه اینکه مردم دور و برت کشورت را با حکومتت میشناسند و هر رفتار و گفتار آنها را به حساب فرهنگ و آداب و رسومت به حساب میارند . خیلی تلخه که می بینی همسایه ات بعد از صبح بخیر ، جمله ای از مسئولان ( حاکم ) بر کشورت را بازگو می کنه و نیشخندی میزنه که گویی در دل میگه ، هی ببین چه خوش شانسی که ...
باید جایی فریاد میزدیم که " ما ایرانیم " ! نه آنها که بنام ما ، هر خرافه ای را با صدای رسا بیان می کنند تا آبروی نداشته شان را به فرهنگ و هویت ملی ما گره بزنند. غده ای که در گلو بود راه نفس می بست ، مهم نبود که کسی شنوای حرفت باشه یا اصلا کسی به وبلاگت سربزنه ، مهم برای من این بود که موجی براه بیفته و بنوعی اعلام کنیم حساب ایرانیان را از جمهوری اسلامی جدا کنید .
مهم این بود که هر روز تعداد وبلاگها بیشتر بشه .
کم کم حس مشترکی بین اهالی وبلاگ فارسی دیدم ، با وجود سلیقه های متفاوت ، دیدهای متغایر و موضوعات مختلف ، همه ( خودآگاه یا ناخودآگاه ) کمک می کردند تا دنیایی از جنس دیگه ساخته بشه ، فضایی که می شد در آن حرف دلت را بزنی ، از تجربه ها و خاطرات گرفته تا آرزوها و اهداف ، هیچکس مانعت نمی شد ، پرده حجب و رودربایستی ها به کنار میرفت و تو همانی می شدی که می خواستی . کم کم یاد گرفتم چطور وبلاگ هایی را بیابم که قلمشان به دلم می نشست .
نوشته کسانی را براحتی ( و به روز ) در اختیار داشتم که قبل ها برای پیدا کردن کتابشان باید به هزار در میزدم . و این معجزه وبلاگستان بود .

اما !
امروز که میبینم دوستان یکی یکی از این فضا دل میکنند دچار نوعی افسردگی میشم ، وقتی حکومت غاصب کشور دنیای وبلاگ ما را چنان مهم میبینه که برای چنگ انداختن بر آن حاضره تا سرمایه و وقت گزافی را پرداخت کنه ، چرا باید ما با کم کاری و دلسردی تن به خواست آنها بدیم .

وقتی سراغ وبلاگ هایی میرم که زمانی پر رونق بودند و امروز سرایشان سرور گذشته را نداره ، حسرت می خورم .
ما ایرانیم ، اما نکنه واقعا ما ایرانی ها همینیم که زود دلسرد و خسته میشیم ؟!

تا دنیا بدلیل همین نوشته هایی که هرکدام از ما در خلوتی و خلوصی می نویسیم ، توجهش به صبوری و متانت مردم تحت ستم ما جلب شد، سلاح را به صلاح غاصب زمین و ظالم زمان ، زمین گذاشتیم .
روز وبلاگستان فارسی ست ، کاش وبلاگنویسان همتی می کردند و رونقی دوباره به این دنیای مجازی می بخشیدند .
و باز رسم این روز بر اینه که هر کسی نام چند وبلاگ مورد علاقه اش ذکر کنه .
دلم می خواد قبل از همه از دو وبلاگنویسی نام ببرم که اولی ، آخرین جمله اش یادی از وبلاگنویسها بود و دومی تا آخرین ثانیه حیاتش ( بر روی تخت بیمارستان ) مشغول نوشتن مطلب ( در وبلاگش ) .
جای ناخدا میداف و رامین مولایی خیلی خالیه .
من به همه وبلاگهایی که در پیوند وبلاگم قرار دارند ، علاقه دارم .خیلی از وبلاگهایی که خیلی دوستشون داشتم دیگه به روز نمشند ، مثل هاله ( کجایی ؟! ) ،مثل کیانوش ( تو دیگه چرا ! ) ، مثل قلم ( که فکر میکنم ازدواج کرده ! ) ، مثل مینو صابری ، مثل خیلی ها که فیس بوک وقتشون را پر میکنه ، ... چی بگم آخه !
فقط میتونم بگم حیف و صد حیف .اما امیدوارم اینها هیچوقت ناامید نشند :

باران زیبا ، نق نقو ، بلوچ ، مانی خان گل ،هادی خرسندی ، حسن درویش پور ، درپیروی از خرد ، کریم پورحمزوی ( با معرفت ) ، حافظه تاریخی ، اسد و بیلی ،مسعود برجیان ، یک گیله مرد ( کم کار شده ) ، عمو اروند ، امیریه ( استقلالی ) ، شهربانو ، فرهاد سلمانیان ( با همه کم کاریها و گرفتاریهایش ) ، کلموک جان ، ف م سخن ، ملای هیز ، خسن آقا ،زیتون ، بابک داد ، سیپریسک ، جمهور ، نوری علاء ، لقمانعلی ،زنانه ها ،دارالمجانین ، ...

۹ نظر:

هاله گفت...

ﺁخیش ... دل‌ام گرفت یاد قدیما افتادم. مرسی فرهاد جان که نوشتی. مخلص‌تم هوار تا!

فرهاد گفت...

هاله عزیز ، بنویس ، نذار فیس بوک جای وبلاگ را بگیره ف فیس بوک جاییه که حکومت راحت می تونه کنترل کنه ، بیرون از فیس بوک هم هیچ انعکاسشی نداره ...کاش می نوشتی

بیلی و من گفت...

سلام فرهادجان، بسیار خواندنی بود. در صفحه کلاسیکها لینک شد.

حسن درويش پور گفت...

يک دنيا تلاش و فراز و فرودها را در چند پارگراف کوتاه،و با زبانی ساده و دلنشين توضيح دادی تا يادمان باشد که اگر روزگاری وبلاگستان پُر فروغ بود، دليلش انگيزه هايی بودند که در درون تک تک ما وجود داشتند.
بسيار آموزنده بود و دلنشين

فرهاد گفت...

ممنون اسد عزیز

فرهاد گفت...

جناب درویش پور گرامی ،
از بذل محبت شما ممنونم

مسعود برجیان گفت...

فرهاد حیرانی عزیز!
از لطف و محبت شما ممنون‌ام. روز وبلاگستان فارسی را به شما هم تبریک می‌گویم.
من به‌شخصه به محض اینکه از شرایط ناگوار اجتماعی خارج شدم خیلی سریع دست به کار شدم و بار دیگر وبلاگ‌نویسی را شروع کردم. تقریباً هم منظم شده هر چند خودم هنوز راضی نیستم ولی به‌شدت در تلاش هستم که روال به‌روز کردن وبلاگ را منظم کنم.
من وبلاگ و وبلاگستان فارسی را بسیار دوست دارم. بسیار از آن آموخته‌ام و بی‌هیچ تعارف و اغراقی، بخش بزرگی از پیشرفت فکری خودم را مرهون و مدیون وبلاگستان فارسی و وبلاگ‌نویسان خوب آن می‌دانم.
باز هم این روز را به شما و وب‌نگاران عزیز ایرانی تبریک می‌گویم.

فرهاد گفت...

مسعود عزیز
مدتها بود نگرانت بودم ، امیدوارم مصائب بزودی برطرف شود تا مثل گذشته از قلمت بهره برم

تـــــرنـــٌــــم گفت...

فرهان جان درود دوباره
این پست روالان دیدم و کلی شرمنده شدم
مدتی طولانی گرفتاری شخصی داشتم
الان هم که هستم دیگه دست و دلم به نوشتن نمیره
اما نوشته زیبایی بود و سپاس که یاد هم کردی
پاینده باشی
ترنم

Free counter and web stats