000

شنبه، آذر ۱۳، ۱۳۸۹

نارضایتی مهدی جامی از زمانه خود و نقد زمانه رضا !

رضا حیرانی در مصاحبه با رادیو زمانه ، از شارلاتانیسم در ادبیات سخن گفت . شارلاتانیسمی که همه بسترهای جامعه را بخود آلوده .
رضا از رواج روش های غیراخلاقی و غیر حرفه ای بین جماعت شاعرپیشه انتقاد کرد ، اما گویا این مصاحبه چنان مهدی جامی را بی تاب نمود که یکسره بر مصاحبه و مصاحبه گر تاخت و با گلچین نمودن برخی جملات ( و البته بدون توجه به معنا و مفهوم کلی آرای رضا ) هرچه خواست نوشت و هرچه پسندش آمد بر قلم راند تا یک تنه از پاکی حاکم بر شعر و شعرای معاصر دفاع کرده باشد !
باری ، مصاحبه رضا با سایت رادیو زمانه را می توانید اینجا بخوانید و نقد مهدی جامی را نیز در اینجا می یابید .
چند خطی را که رضا در پاسخ به جامی نگاشته در اینجا می آورم . به امید آنکه خصومت ما با دیگران باعث نشود قلم از بند رها کنیم و خصومت با ( سایت ) زمانه را به کینه با زمانه (عصر) دیگران تبدیل سازیم !

پاسخ رضا به جامی :
" جناب جامی برای شما خصوصی و با احترام نظرم را نوشتم اما در جوابتان به جناب نوش آذر دوباره احساس کردم یک سطر از مصاحبه مرا بر می دارید و رویش بحث می کنید .
بله تاکید می کنم آفت جامعه ادبی ما بزرگ کردن افراد در حد معصومان و ولی فقیه ادبی از آنا...ن ساختن است ( به ) حدی که اجازه نقد آنها را به نسل های بعد نمی دهد .
برای شما خصوصی نوشتم که بسیاری از این بزرگان چه بلاها بر سر نسل های بعدی نیاوردند ، گفتید افشاگری صحیح نیست .

فقط محض نمونه یادآور می شوم آیا وقتی شاعر بزرگی که بسیاری اسطوره اش می خوانند در مرگ فروغ فرخزاد شعر می نویسد و ستایشش می کند و بعد در جواب نامه بزرگ!!! دیگری می نویسد معتقدم جای زن در آشپزخانه است نه ادبیات ، نسل جوان حق ندارد به ماهیت اندیشه این فرد شک بکند؟

آیا اگر چنین فردی را نقد بکنیم متهم به پدرکشی و اهانت به بزرگان!!!!! نمی شویم؟
وقتی شاعر بزرگ!!! دیگری که بسیاری مریدی اش را می کنند در تلویزیون جمهوری اسلامی (شبکه چهار جلسه نقد کتاب موسوی گرمارودی) او را مهمترین شاعر شعر نو بعد از نیما می خواند و وقتی شاعری جوانی در جلسه ای به او معترض می شود با پوزخند می گوید تو بیشتر بده تو را بهترین بدانم ، باید بازهم روی بزرگ بودن افراد تاکید کرد؟
جناب جامی برای شما خصوصی چند مثال از وضعیت مطبوعات و غیره زدم ، باور کنید بسیاری از بزرگان شناخته شده را وقتی از نزدیک می بینید متوجه حقارت کلمه ی بزرگ می شوید کدام بزرگ؟ وقتی چند لول تریاک و چند قوطی ابجو می تواند نظر بسیاری از این بزرگان را در حوزه ادبیات تغییر دهد تا کی باید سر پوش گذاشت روی حقارت بسیاری از افراد از ترس اینکه مبادا دیگران سو استفاده کنند .
خوشحالم که آن مصاحبه فرصت کنار زدن برخی پرده ها داد . شیوه نقد کردن؟؟؟؟؟ و نقد نویسی ؟؟؟؟ در جامعه ای که هیچ چیزش سر جای خودش نیست؟
جامعه ای که اگر کوچکترین انتقادی از بزرگی!!!! بکنی بایکوتت میکنند؟ جامعه ای که بزرگانش!!!‌به تو پیشنهاد کار در روزنامه یا مجله ای را می دهند به شرطی که هوای آنان و مریدانشان را داشته باشی؟؟؟؟ کثافت از سر و روی ادبیات ما بالا رفته و دوستان انتظار دارند مراقب لحن و بیانمان در داوری باشیم؟ همین مراقبت های دائمی مارا به چنین روزی رسانده که بخار اعتراض نداریم .....

ضمن ایکه بازهم روی این موضوع اصرار می کنم که برای خودم متاسفم که در آن مصاحبه خودسانسوری کردم که اگر نکرده بودم تکلیف کانون نویسندگانی را که می بینیم برای مرگ امثال بیژن الهی حتی پیام تسلیت نمی فرستد(تنها کار مفیدی که در این سالها انجام مید...اده) یکسره می کردم و می نوشتم برخی از اعضای دبیران سابق این کانون وقتی برای عضویت در کانون به ایشان مراجعه کردم گفتند چون کتاب دومت بدون مجوز و زیر زمینی چاپ شده نمی توانیم آن را جزو اثارت به حساب بیاوریم!!!
یعنی کانون مدعی آزادیهی خواهی و آزادی بیان ، معیارش مجوز وزارت ارشاد جمهوری اسلامیست . باز صد رحمت به گروه فعلی که این شرط را برداشتند .
بله جناب جامی اگر بزرگ از نظر شما شفیعی کدکنی ست من به کلمه بزرگ اعتقادی ندارم که اگر داشتم مثل بسیاری از اساتید گرام و بزگان قوم باید سر از حوزه هنری و جلسات نقد کتاب علی رضا قزوه و موسوی گرمارودی در می آوردم . "


۵ نظر:

ناشناس گفت...

آقای حیرانی خیلی دمت گرم.
یک عده بر اساس باد شکم و علایق غیر منطقی شخصی یک ایده را علم میکنند و دیگران باید با آنها هم آواز شوند در غیر اینصورت بایکوت میشوند.ما ایرانیها همه دیکتاتوریم.ما جامعه باز میخواهیم هر کسی که تصمیم میگیرد سیاستمدار،هنرمند ،فعال حقوق بشرو... باشد باید در مورد زندگی و روابط پنهانی خودش هم پاسخگو باشد.آخوندها با همین آب زیر کاهی دمار ما را در آوردند.ما جامعه باز میخواهیم همین

فرهاد گفت...

ناشناس عزیز
رضا در ایران زندگی می کنه و در محافل شعر به عینه می بینه چه جریانی وجود داره ، کافیه به همان یک نکته ای که اشاره کرده توجه کرد که کانونی که باید از شعرا حمایت کنه میگه اگر کتاب شعر مورد تایید وزارت ارشاد نباشه قابل قبول نیست ، یعنی این عده شدند مامور احمدی نژاد با همان وظایف وزارت ارشاد !

خُسن آقا گفت...

فرهاد جان اصولا در ممکت آخوند زده ایران چیزی به نام شرف دیگر باقی نمانده که کسی از آن حفاظت کند. شارلاتامنیزم شده پول خرد جیب اکثریت و شرف و وجدان هم شده مطاعی غیر قابل دست یافت.
خلاصه بگویم حکمت اسلامی است به تمام معنا!

فرهاد گفت...

خسن آقای گل ،
مشکل اینه که بعضی ها کاسه داغتر از آش شدند و دور از محیط سنگ کسانی را به سینه می زنند که سنگ بر سر ادبیات زده اند .

خلیل گفت...

سلام. بنده که از ادبیان چیزی سرم نمیشه، اما شارلتان بازی که اصلن عادت شده بطوری که حتا قابل لمس هم نیست!

Free counter and web stats