سایت بالاترین در بدعتی غیرمنتظره از راهیابی لینک های توهین آمیز ( نسبت به مذاهب ) به صفحه اول سایت ممانعت بعمل می آورد . اقدامی که منشا بحث های فراوانی بین کاربران شده ، تا آنجا که گروهی آنرا نشانه تمایل این سایت به سیاست های جمهوری اسلامی (!) دانسته اند .
بحث در مقوله آزادی های فردی و بیان عقاید بسیار گسترده تر از آن ست که بتوان در بستری چنین آن را به کمال و کفایت نشاند اما من با توجه به ارزش های مورد قبولم این اقدام شجاعانه مهدی یحیی نژاد را می ستایم . اقدامی که از تشتت و تفرقه جلوگیری می نماید .
قبل از ورود به مبحث اصلی اشارتی می نمایم به سلاح تکفیر و اهانت که همیشه از سوی دگم اندیشان و مرتجعان بطرف منتقدان نشانه رفته . کافی ست سخنان اهانت بار مسئولین جمهوری اسلامی را بار دیگر در ذهن مرور کنیم .
چه هدفی در پشت اهانت هایی ست که بزرگان قوم جمهوری اسلامی نثار مخالفان می کنند : بزغاله و خس و خاشاک ( به تعبیر احمدی نژاد ) ، حیوانات وحشی ( به بیان جنتی ) ، میکروب ( به گفته خامنه ای ) و بسیاری القاب ناشایست دیگر !
ملایان از دیرباز هرگاه در مورد غیر مسلمانان صحبت می کردند و به منبر می رفتند برای آنکه آنان را نزد مخاطبانشان از وجهه و سکه بیندازند ، برچسب های دروغین و اکثرا توهین آمیز را بکار می بردند تا حتی کسی جرات نکند برای دفاع از آنکه احمق و بزغاله نامیده شده بود ، اقدام کند !
رویکرد تعدادی از دوستانی که فرصت تاختن به مبانی دین را مغتنم شمرده اند دقیقا همان سیاق و سلوکی ست که مردم ایران برای رهایی از آن قیام کرده اند . به قول موسوی ، مردم از دست دولت رمالی و خرافی خسته شده اند .
کاش عزیزان توجه می کردند که اهانت به دیگرانی که چون ما نمی اندیشند به معنی نفی شعور و منطق از سوی گوینده است تا خوار و سخیف شدن موضوع مورد نظرمان .
از شرایط الزامی در هر بحث آزادی ، فراهم شدن فضایی به دور از تشنج ، اهانت و سخنان غیرمستند و صد البته ایجاد فضایی امن برای طرفین مباحثه می باشد .
نکته دیگری که توجه به آن ضروری ست ، شرایط فعلی جامعه ایران است . درحالی که ادعا می کنیم جنبش سبز ملت صبور و قهرمان ایران تمامی گروه ها و اعتقادات را در خود جای می دهد ، گروهی آب به آسیباب جمهوری اسلامی می ریزند تا با ایجاد موضوعات تفرقه انگیز میان گروه های حامی مردم شکاف ایجاد کنند .
باید پذیرفت اکثریت قاطع مردم ایران مسلمان هستند ، باید بپذیریم اهانت به اعتقادات این مردم تنها نتیجه ای که در برخواهد داشت حاکم شدن جو بی اعتمادی مردم ( طبقه کف جامعه و توده ستنی ) نسبت به تحولاتی ست که جوانان پرشور و آزادیخواه در پی آن هستند .
انقلاب سال 1357 تجربه گرانبهای ست ، با وجود تمامی مبارزات ارزشمند گروه های سیاسی و فعالیت های روشنگرانه دانشجویان و روشنفکران ، انقلاب در زمانی به نتیجه رسید که توده مردم و قشر کف جامعه به حرکت درآمد . حکومت شاهنشاهی با تمامی امکانات و پشتوانه اش در دو روز سرنگون شد .
هنر این نیست که بگردیم و از میان روایات و احادیثی که به میزان بی شمار در کتب خاک خورده عصرحجری مذهبیون یافت می شود ، روایتی برگزینیم که در آن از افکار خرافی و ابلهانه یاد شده باشد ، هنر این نیست که از میان آداب و رسومی که در پانزده قرن پیش ترویج می شده ، سنت هایی بی سند و آدابی بی ادب و افکاری ابلهانه را بمنزله کشف بدیع خود عرضه کنیم و تصور کنیم ضربه ای غیرقابل جبران بر پیکر جمهوری اسلامی زده ایم !
هنر شاید این باشد ، در زمانی که جمهوری اسلامی تمامی تلاش خود را برای ایجاد تفرق و شکاف بین صفوف ملت بکار گرفته و همه مایی که مفتخر به تلاش جوانان و شهدای راه جنبش سبز هستیم را به بیگانگانی دین ستیز و بی خدایانی مذهب گریز نسبت می دهد ، نیرنگ و نفاق آنان را با اتحاد و همبستگی خود ، رسوا سازیم .
دوستان کاش توجه می کردند ، آیینی را که در طی ده ها قرن در دل مردم رسوخ کرده ، نمی توان یک شبه و با صرف استناد به چند حدیث ( و روایتی که خود ملایان نیز بر دروغ بودن بسیاری از آنان گواهند ) از روح و قلب ملت پاک ساخت .
باید اجازه دهیم تا جنبش به پیروزی رسد و در آینده و با تکیه بر بحث هایی مستدل ، در طی زمان و گام بگام ، خرافات از دل ملت زدوده شود .
مگر نه این ست که سکولاران ادعای باور شان انسانی و ایجاد قوانینی زمینی و مسئولینی بشری دارند ، همه اینها منافاتی با اعتقادات شخصی کسی ندارد . اجازه دهیم بستر خصوصی مردم ، خصوصی باقی بماند .
و کلام آخر :
هر حکومتی از همان جامعه ای برمیآید که بر آن حاکم می شود . جامعه دیروز ایران پذیرای چنین حکومتی بود وگرنه به جمهوری اسلامی و قانون اساسی ولایت پرورش رای نمی داد .
برای تغییر و تحول چنین جامعه ای نیاز به زمان است و فضایی که اجازه رشد دهد . با اهانت ( چه به مذهب یون و چه به لامذهبیون ) به راه دلخواه جمهوری اسلامی می رویم تا فضای رشد فراهم نگردد .، تا تفرقه مانع از تغییر گردد !
بحث در مقوله آزادی های فردی و بیان عقاید بسیار گسترده تر از آن ست که بتوان در بستری چنین آن را به کمال و کفایت نشاند اما من با توجه به ارزش های مورد قبولم این اقدام شجاعانه مهدی یحیی نژاد را می ستایم . اقدامی که از تشتت و تفرقه جلوگیری می نماید .
قبل از ورود به مبحث اصلی اشارتی می نمایم به سلاح تکفیر و اهانت که همیشه از سوی دگم اندیشان و مرتجعان بطرف منتقدان نشانه رفته . کافی ست سخنان اهانت بار مسئولین جمهوری اسلامی را بار دیگر در ذهن مرور کنیم .
چه هدفی در پشت اهانت هایی ست که بزرگان قوم جمهوری اسلامی نثار مخالفان می کنند : بزغاله و خس و خاشاک ( به تعبیر احمدی نژاد ) ، حیوانات وحشی ( به بیان جنتی ) ، میکروب ( به گفته خامنه ای ) و بسیاری القاب ناشایست دیگر !
ملایان از دیرباز هرگاه در مورد غیر مسلمانان صحبت می کردند و به منبر می رفتند برای آنکه آنان را نزد مخاطبانشان از وجهه و سکه بیندازند ، برچسب های دروغین و اکثرا توهین آمیز را بکار می بردند تا حتی کسی جرات نکند برای دفاع از آنکه احمق و بزغاله نامیده شده بود ، اقدام کند !
رویکرد تعدادی از دوستانی که فرصت تاختن به مبانی دین را مغتنم شمرده اند دقیقا همان سیاق و سلوکی ست که مردم ایران برای رهایی از آن قیام کرده اند . به قول موسوی ، مردم از دست دولت رمالی و خرافی خسته شده اند .
کاش عزیزان توجه می کردند که اهانت به دیگرانی که چون ما نمی اندیشند به معنی نفی شعور و منطق از سوی گوینده است تا خوار و سخیف شدن موضوع مورد نظرمان .
از شرایط الزامی در هر بحث آزادی ، فراهم شدن فضایی به دور از تشنج ، اهانت و سخنان غیرمستند و صد البته ایجاد فضایی امن برای طرفین مباحثه می باشد .
نکته دیگری که توجه به آن ضروری ست ، شرایط فعلی جامعه ایران است . درحالی که ادعا می کنیم جنبش سبز ملت صبور و قهرمان ایران تمامی گروه ها و اعتقادات را در خود جای می دهد ، گروهی آب به آسیباب جمهوری اسلامی می ریزند تا با ایجاد موضوعات تفرقه انگیز میان گروه های حامی مردم شکاف ایجاد کنند .
باید پذیرفت اکثریت قاطع مردم ایران مسلمان هستند ، باید بپذیریم اهانت به اعتقادات این مردم تنها نتیجه ای که در برخواهد داشت حاکم شدن جو بی اعتمادی مردم ( طبقه کف جامعه و توده ستنی ) نسبت به تحولاتی ست که جوانان پرشور و آزادیخواه در پی آن هستند .
انقلاب سال 1357 تجربه گرانبهای ست ، با وجود تمامی مبارزات ارزشمند گروه های سیاسی و فعالیت های روشنگرانه دانشجویان و روشنفکران ، انقلاب در زمانی به نتیجه رسید که توده مردم و قشر کف جامعه به حرکت درآمد . حکومت شاهنشاهی با تمامی امکانات و پشتوانه اش در دو روز سرنگون شد .
هنر این نیست که بگردیم و از میان روایات و احادیثی که به میزان بی شمار در کتب خاک خورده عصرحجری مذهبیون یافت می شود ، روایتی برگزینیم که در آن از افکار خرافی و ابلهانه یاد شده باشد ، هنر این نیست که از میان آداب و رسومی که در پانزده قرن پیش ترویج می شده ، سنت هایی بی سند و آدابی بی ادب و افکاری ابلهانه را بمنزله کشف بدیع خود عرضه کنیم و تصور کنیم ضربه ای غیرقابل جبران بر پیکر جمهوری اسلامی زده ایم !
هنر شاید این باشد ، در زمانی که جمهوری اسلامی تمامی تلاش خود را برای ایجاد تفرق و شکاف بین صفوف ملت بکار گرفته و همه مایی که مفتخر به تلاش جوانان و شهدای راه جنبش سبز هستیم را به بیگانگانی دین ستیز و بی خدایانی مذهب گریز نسبت می دهد ، نیرنگ و نفاق آنان را با اتحاد و همبستگی خود ، رسوا سازیم .
دوستان کاش توجه می کردند ، آیینی را که در طی ده ها قرن در دل مردم رسوخ کرده ، نمی توان یک شبه و با صرف استناد به چند حدیث ( و روایتی که خود ملایان نیز بر دروغ بودن بسیاری از آنان گواهند ) از روح و قلب ملت پاک ساخت .
باید اجازه دهیم تا جنبش به پیروزی رسد و در آینده و با تکیه بر بحث هایی مستدل ، در طی زمان و گام بگام ، خرافات از دل ملت زدوده شود .
مگر نه این ست که سکولاران ادعای باور شان انسانی و ایجاد قوانینی زمینی و مسئولینی بشری دارند ، همه اینها منافاتی با اعتقادات شخصی کسی ندارد . اجازه دهیم بستر خصوصی مردم ، خصوصی باقی بماند .
و کلام آخر :
هر حکومتی از همان جامعه ای برمیآید که بر آن حاکم می شود . جامعه دیروز ایران پذیرای چنین حکومتی بود وگرنه به جمهوری اسلامی و قانون اساسی ولایت پرورش رای نمی داد .
برای تغییر و تحول چنین جامعه ای نیاز به زمان است و فضایی که اجازه رشد دهد . با اهانت ( چه به مذهب یون و چه به لامذهبیون ) به راه دلخواه جمهوری اسلامی می رویم تا فضای رشد فراهم نگردد .، تا تفرقه مانع از تغییر گردد !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر