000

دوشنبه، آذر ۱۶، ۱۳۸۸

ترس از شناخته شدن ، ترس از فردا


16 آذر هم روزی مثل روزهای قبل بود . مردم و بویژه دانشجویان همانی بودند که همه ( حتی حکومت خامنه ای انتظار داشتند ) ، بی پروا بدنبال حق خود از وطن .
این مردم عقب نمی نشینند تا حق خود را بگیرند .
عجیب ست که باند حاکم بر کشور می بیند که با وجود تمام تدابیرش بازهم مردم به خیابانها می آیند و تهدیدات ماموران را به ریشخند می گیرند اما گویا بین دیدن و فهمیدن فاصله ایست غریب که قداره بندان رژیم در این برزخ گرفتار مانده اند .
مردم را می کشند ، آنها را به شدیدترین و غیر انسانی ترین شیوه ها شکنجه می کنند ، از همه راههایی که آموخته اند ، سعی می کنند ترس و ارعاب را ترویج کنند ، در بین جماعت معترض حاضر می شوند و از آنها فیلم می گیرند تا به زبانی بگویند در آینده سراغتان خواهیم آمد ... اما کو گوش شنوا !
حضور همیشگی مردم نشان از آن دارد که این ملت جمهوری اسلامی را رفتنی می بیند و بهمین جهت نیرویی مضاعف می گیرد تا در برابر سرکوب آنها مقاومت کند .
اما !
کم کم خود مزدوران هم به این نتیجه میرسند که فردایی در کار است و از همین رو تلاش می کنند با سرکوب مردم شاید روزنه ای باز شود و طلوع سحر را به تاخیر اندازند .
سخنان مکارم شیرازی در دعوت به مذاکره و مهمتر از آن عکس هایی که از مقابله مزدوران ولایت فقیه با مردم در سایتهای خبری وابسته به دولت منتشر می شود ، نشانه از پس رفتن و تحلیل قدرت مقابله حکومت با مردم دارد .
به این چند عکس نگاه کنید ، ترس از چه باعث شده تا مزدوران صورت خود را بپوشانند ؟!
از که و از چه می ترسند ؟! از مردمی که در زمان کتک خوردن و حتی به قتل رسیدن از خود مقاومتی نشان نمی دهند و مظلومانه تنها به فریاد خواسته های بر حق خود بسنده می کنند ... یا از فردایی که در راه است و روز بازخواست !
تنوع یگانهای ماموران نشان از کمبود نیروی پلیس و سپاه و بسیج در کنترل اوضاع دارد و همین افراد نیز کم کم فهمیده اند که روزی خواهد رسید که باید جوابگوی جنایات خود باشند .
آقای ذوب شده در ولایت ! تو از چه می ترسی ؟ از دستگیر شدن ؟!





۱ نظر:

ناشناس گفت...

معلوم است از چه میترسد! از این که فردا توسط ما شناسایی شود و معلوم شود فرزند کدام پاسدار یا منصبدار یا آدم مهمی است!

Free counter and web stats