این حکومت رفتنی ست . از هر زاویه ای به اوضاع نگاه کنیم و رفتار مسئولین حکومتی را تبیین نماییم به نتیجه ای نمی رسیم مگر اینکه : این حکومت روزهای آخر عمرش را سپری می کند .
خامنه ای این روزها کمتر رخ نشان می دهد . دیگر از صلابتی که سعی در نمایش آن داشت خبری نیست . قبلا تصور می کرد در صورتی که بعنوان ولی فقیه حکمی دهد ، همه عالم مجبور به تاسی از اویند اما امروز متوجه شده که این باور پوچ بود همچون وعده برقراری امنیت توسط باند مراقب او !
خامنه ای دو ایراد بزرگ دارد :
اول اینکه واقعا باورش شده که ولی فقیه است !
و دوم اینکه توقع دارد دیگران هم این مقام را باور کنند !
امروز گویا بر سر دوراهی ( فرار یا مقابله تا آخرین نفس ) قرار گرفته ، از سویی با توجه به ضعیف النفس بودن آخوندها در مواجهه با زور و قدرت ، مسلما به فکر نجات جان خود و خانواده اش است و می خواهد به نوعی امنیت خود و اینان را تامین کند ولو مجبور به کناره گیری شود . اما از سویی فرماندهان سپاه و نزدیکانش ( مجتبی ) می دانند در صورت کناره گیری استاد اعظم ، تمامی جنایات و سوءاستفاده های مالی و سیاسی و ... ( اسمش رو نبر ! ) برملا خواهد شد ، لذا به هر نحوی می کوشند تا با کشتار و ارعاب ، وضعیت را نه به حالت عادی که به حالت مرگ و خاموشی تغییر دهند . اینان هم بخوبی فهمیده اند دیگر اوضاع بر وفق مراد نخواهد شد ، پس راهی نیست مگر برقراری حکومتی از نوع استالین ( یا شاه ) که در آن مردم هم بدانند حق نظر و رای ندارند و در خاموشی مرگ به زندگی نه چندان زنده خود ادامه دهند و دل خوش دارند به اینکه در زندان یا تبعید به سر نمی برند .
دستگیریهای فله ای این روزها ، تیر اندازی نیروهای تحت امر حکومت به سوی مردم ، مقابله وحشیانه ( عبور با ماشین از روی تظاهر کنندگان ) ماموران با مردم معترض که نه فقط در تهران که در دیگر شهرها هم شاهد آن بودیم ، نشان از دستوری واحد برای ایجاد ارعاب و ترس و نیز کینه عمیق مزدوران از مردم دارد .
جالب است سایتهای هوادار رژیم هم گویی مراجع خبری روز خود در توجیه حکومت ولایت فقیه ( بلاهت وقیح ) و اجبار بر تبعیت از او از دست داده اند و مجبور شده اند برای یافتن گواهی تبعیت از ولایت ( بلاهت ) نقبی به دل تاریخ بزنند و مثلا تایید طالقانی از خمنینی را نشانه لزوم تایید خامنه ای از سوی مردم نشان دهند .( اینجا و اینجا و اینجا )
یا به مصاحبه های 20 سال پیش رجوع نموده اند تا تایید کسی را بیابند که امروز او را منافق یا عضوی از خوارج می نامند .
اینچنین آشفتگی و سراسیمگی در نشر اخبار و روایاتی بی مایه ، حکایت از خالی شدن دست مزدوران خبری رژیم دارد.
بویژه آنکه بنظر می رسد حمایت پدرخوانده خود را هم از دست داده ، پدر خوانده ای که پس از غارت اموال ملت ، تفاله های حکومتی را پس میراند !
امروز فقط تهران شاهد اعتراض مردم به کودتای حکومتی نیست ، تمام شهرهای ایران به مقابله با حکومت اسلامی برخاسته اند ، این یعنی عجز حکومت از کنترل و سرکوب مردم ، یعنی تکرار تاریخ ، سال 57 هم وقتی شهرهای ایران یکپارچه برعلیه شاه قیام کردند ، پایه های حکومت لرزان شد .
باید بار دیگر بر دستان دلیر مردان و زنانی که در ایران به خیابانها می آیند و با وجود تمامی تهدیدها و جنایات آشکار و نهان عوامل حکومتی ، شجاعانه برای آزادی وطن تلاش می کنند ، بوسه زد .
براستی آزادی و آزادی برازنده چنین مردمی ست . مردمی که جهان به پاس ایثار و تلاششان ، در مقابلشان سر تعظیم فرو آورده و به تحسین آنها لب گشوده اند.
-------------------------------
ضرب و شتم جوانان و دانشجويان ايراني توسط محافظين سفارتي در برلين
خامنه ای این روزها کمتر رخ نشان می دهد . دیگر از صلابتی که سعی در نمایش آن داشت خبری نیست . قبلا تصور می کرد در صورتی که بعنوان ولی فقیه حکمی دهد ، همه عالم مجبور به تاسی از اویند اما امروز متوجه شده که این باور پوچ بود همچون وعده برقراری امنیت توسط باند مراقب او !
خامنه ای دو ایراد بزرگ دارد :
اول اینکه واقعا باورش شده که ولی فقیه است !
و دوم اینکه توقع دارد دیگران هم این مقام را باور کنند !
امروز گویا بر سر دوراهی ( فرار یا مقابله تا آخرین نفس ) قرار گرفته ، از سویی با توجه به ضعیف النفس بودن آخوندها در مواجهه با زور و قدرت ، مسلما به فکر نجات جان خود و خانواده اش است و می خواهد به نوعی امنیت خود و اینان را تامین کند ولو مجبور به کناره گیری شود . اما از سویی فرماندهان سپاه و نزدیکانش ( مجتبی ) می دانند در صورت کناره گیری استاد اعظم ، تمامی جنایات و سوءاستفاده های مالی و سیاسی و ... ( اسمش رو نبر ! ) برملا خواهد شد ، لذا به هر نحوی می کوشند تا با کشتار و ارعاب ، وضعیت را نه به حالت عادی که به حالت مرگ و خاموشی تغییر دهند . اینان هم بخوبی فهمیده اند دیگر اوضاع بر وفق مراد نخواهد شد ، پس راهی نیست مگر برقراری حکومتی از نوع استالین ( یا شاه ) که در آن مردم هم بدانند حق نظر و رای ندارند و در خاموشی مرگ به زندگی نه چندان زنده خود ادامه دهند و دل خوش دارند به اینکه در زندان یا تبعید به سر نمی برند .
دستگیریهای فله ای این روزها ، تیر اندازی نیروهای تحت امر حکومت به سوی مردم ، مقابله وحشیانه ( عبور با ماشین از روی تظاهر کنندگان ) ماموران با مردم معترض که نه فقط در تهران که در دیگر شهرها هم شاهد آن بودیم ، نشان از دستوری واحد برای ایجاد ارعاب و ترس و نیز کینه عمیق مزدوران از مردم دارد .
جالب است سایتهای هوادار رژیم هم گویی مراجع خبری روز خود در توجیه حکومت ولایت فقیه ( بلاهت وقیح ) و اجبار بر تبعیت از او از دست داده اند و مجبور شده اند برای یافتن گواهی تبعیت از ولایت ( بلاهت ) نقبی به دل تاریخ بزنند و مثلا تایید طالقانی از خمنینی را نشانه لزوم تایید خامنه ای از سوی مردم نشان دهند .( اینجا و اینجا و اینجا )
یا به مصاحبه های 20 سال پیش رجوع نموده اند تا تایید کسی را بیابند که امروز او را منافق یا عضوی از خوارج می نامند .
اینچنین آشفتگی و سراسیمگی در نشر اخبار و روایاتی بی مایه ، حکایت از خالی شدن دست مزدوران خبری رژیم دارد.
بویژه آنکه بنظر می رسد حمایت پدرخوانده خود را هم از دست داده ، پدر خوانده ای که پس از غارت اموال ملت ، تفاله های حکومتی را پس میراند !
امروز فقط تهران شاهد اعتراض مردم به کودتای حکومتی نیست ، تمام شهرهای ایران به مقابله با حکومت اسلامی برخاسته اند ، این یعنی عجز حکومت از کنترل و سرکوب مردم ، یعنی تکرار تاریخ ، سال 57 هم وقتی شهرهای ایران یکپارچه برعلیه شاه قیام کردند ، پایه های حکومت لرزان شد .
باید بار دیگر بر دستان دلیر مردان و زنانی که در ایران به خیابانها می آیند و با وجود تمامی تهدیدها و جنایات آشکار و نهان عوامل حکومتی ، شجاعانه برای آزادی وطن تلاش می کنند ، بوسه زد .
براستی آزادی و آزادی برازنده چنین مردمی ست . مردمی که جهان به پاس ایثار و تلاششان ، در مقابلشان سر تعظیم فرو آورده و به تحسین آنها لب گشوده اند.
-------------------------------
ضرب و شتم جوانان و دانشجويان ايراني توسط محافظين سفارتي در برلين
۴ نظر:
تفسير واقعي است - بايد اين سيستم تغيير كند - من خودم تا ديپلم براي خامنه اي گريه مي كردم ولي الان 35 سال دارم و معتقدم او جاني است
سند فرار خامنه ای
http://j-iz.blogspot.com/2009/12/blog-post_8132.html
ایرانیان برلین
شما را دیدم
برخود بالیدم
دربین ایرانیان خارج
بجز ایرانیان سوئد شجاعتی اینچنین ندیدم
...
احسنتم, تبارک الله
سلام، البته رفتنی نیست، بلکه راندنی است.
ارسال یک نظر