000

دوشنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۸۸

متن اعترافات جمهوری اسلامی در دادگاه نمایشی رژیم !

(1)
جمهوری اسلامی _ اینجانب اعتراف می کنم که بدستور دشمن می خواستم جمهوری اسلامی ...
قاضی _ صبر کن ببینم ، چرا بنام خدا نگفتی ؟!

جمهوری اسلامی _ ترسیدم آقای قاضی ، آخه سعیده پورآقایی تو خونه خودشون ، نصف شبی که همه خواب بودند ، الله اکبر گفت ، هم گرفتنش ، هم بهش تجاوز کردند ، هم کشتند و هم سوزوندنش . من بیچاره که هنوزم جای تجاوز صدام بهم درد میکنه ! دیگه طاقت ...
قاضی _ بسه ... ادامه بده .

جمهوری اسلامی _ بله اعتراف می کنم که بنده اولا جمهوری نیستم ، این ایادی دشمن بودند که می خواستند به من القا کنند که جمهوری باشم ، در صورتی که در انتخابات شکوهمند اخیر که مردم حماسه آفریدند ، مشت محکمی تو دهن جمهوری و همه دشمنانی که بهش اعتقاد داشتند خورد . همه دیدند که نتیجه انتخابات رسوایی دشمنان و بخصوص خود جمهوری بود . بنده پس از سخنان داهیانه رهبر عظیم الشان اندک تکانی خوردم و در بازجویی هم تکانهای بیشتری به من وارد شد تا کاملا شیرفهم بشم که نه جمهوری هستم ، نه اسلامی ، یعنی بنده حکومت .... ، ببخشید ، این کلمه را برادران یه کم بد خط نوشتند نمی تونم درست بخونم ...
قاضی_ از سطر بعدی ادامه بده.

جمهوری اسلامی _ بله داشتم می گفتم که آدم در انفرادی یاد میگیره که نباید فکر کنه و بفهمه چقدر در اشتباه بوده . بنده فهمیدم که اصلا اسلام هم اگه مورد تایید رهبری نباشه ، ارزشی نداره ، اصلا جانم فدای رهبر ، اعتقادم فدای رهبر ، اصلا همه مردم فدای رهبر که اگه رهبر نخواد ، همه مردم هم جمع بشند ، بازم رای اونها ارزشی نداره ، بچه هاشون هم ارزشی ندارند ...
بنده اعتراف می کنم تا حالا خیال می کردم می تونم " جکهوری " ، ببخشید جمهوری اسلامی باشم اما الآن فهمیدم حتی الله اکبر هم ارزش نداره اگه رهبر آمین نگه . یعنی الله ، اکبر که نیست ، خیلی باشه ، علی اصغره ، علی اکبر همین سید علی خودمونه که هم سیده و هم اکبر ، که زورش به همه میرسه و الا خدا سید که نیست هیچی ، تازه زورش به مرتضوی هم نمیرسه چه برسه به جانشین امام عصری که خود امام زمان هم ازش حساب میبره ....
من میخوام بگم که در انفرادی داشتم فکر میکردم که .. یعنی ببخشید ، اصلا فکر نمی کردم ، همینجور حدس زدم که شاید خود خدا هم در جلسه بعدی دادگاه پیداش بشه و اعتراف کنه که در آسمون با شیطان لواط میکرده ، بعد که شیطان یه کم پررو شده بود و یه کم هم عادی ، خدا حضرت آدم را خلق کرد و شیطان هم که به آدم حسودیش شده بود که می خواد جاش رو بگیره قهر کرد و اومد اینجا ...
قاضی _ این مزخرفات چیه میگی ؟!

جمهوری اسلامی _ ببخشید آقای قاضی ، وقت قرص هام رسیده ، نمیدونی چه حالی میده وقتی می خوری ، اصلا نمی فهمی کی هستی ، چی هستی ، کجات درد میکنه ، کجات کجاست ، نمیدونی این برادران بازجو چقدر منو دوست دارند که بعد از هر بازجویی بهم قرص میدند که یادم بره که اونها " بازجو " بودند یا " بازورجو" ..... یکی به من قرص بده ، حالم ...
قاضی_ ختم جلسه ، جلسه بعدی با شرکت خدا و شیطان برگزار میشه !
----------------------------
1. این مطلب را تقدیم می کنم به دوست عزیزم ، Germany ، که بدلیل جنایتکار خواندن مرتضوی ، حسابش به مدت یکهفته در بالاترین مسدود شد !

جمعه، شهریور ۰۶، ۱۳۸۸

حالا کی بی غیرته !

حسن عباسی که به پشتگرمی رهبر در دوران خاتمی به همه توهین میکرد ، زمانی که از فروش دختران ایرانی در امارات خبردار شده بود ، فرصت را مناسب یافت تا بگوید : آقای خاتمی ، آقای رفسنجانی ، آقای شاهرودی ، آقای یونسی ، فرمانده سپاه .... شما بی غرتید !
بی غیرتید که دختران شیعه (ایرانی) در امارات حراج می کنند . خلاصه به همه گفت بی غیرت الا شخص شخیص رهبر که مسئولتر از همه بود !
حالا چطور جناب حسن عباسی !
الآن که دختران ایرانی و به زعم شما ، شیعه را در افغانستان و پاکستان و هند به فروش میرسانند ، حالا کی بی غیرته !

چرا امروز که به دختران و پسران ایرانی که در خاک ایران و در بازداشتگاه جمهوری اسلامی مورد تعرض واقع می شوند ، توجهی نمی کنی ، امروز چرا فریاد نمیزنی :
آقای خامنه ای تو بی غیرتی !
آقای احمدی نژاد تو بی غیرتی
فرمانده ناجا ، ماموران اطلاعات ، فرماندهان سپاه و بسیج ، شما ها بی غیرتید !
راستی کجایند مدعیان دین و مبلغان خدا ؟!

کجایی آقای اردبیلی ؟ کجایی آقای مکارم شیرازی ،کجایید مراجعی که خود را جانشین امام و پیامبر می دانید : این بود حکومت اسلامی ؟!همه شما بی غیرتید !
این حکومت داعیه رسیدن به مدینه فاضله پیامبرتان را دارد ؟
شما که جانشین اویید چنین می کنید ، در آن حکومت وعده داده شده ، چه ها بر سر مردم خواهند آورد ؟!

تفسیر خبر !

ابتدا به کشف جالب خبرگزاری مهر باید اشاره کرد : دارو گران نیست ، مردم توان مالی ندارند !
با این توضیح خبرگزاری دولتی مهر ، تمامی انتقادات نسبت به دولت رفع و مقصر اصلی شناخته شد : مردمی که توان مالی لازم برای خرید دارو ندارند ! که البته بجهت همین تقصیر که بنوعی بازی با آبروی نظام ست بهتر است از بیماری بمیرند تا مبادا دشمن بگوید در جمهوری اسلامی به بیماران رسیدگی نمی شود .
از این قبیل استدلالها می توان بوفور در جملات مسئولین جمهوری اسلامی یافت :

احمدی نژاد : " کارهای زشت در کهریزک کار براندازها بوده " !
اولا آقای احمدی نژاد که تخصصی ویژه در حرام کردن ادبیات فارسی دارد ، با یک جمله تمامی تلاش لاریجانی برای پنهان کردن " کارهای زشت " را بر باد داد !
آقای احمدی نژاد همچنین فرمودند : در این ماجرا ( کارهای زشت ) ، بسیجیان و نیروی انتظامی مورد ظلم واقع شدند !
البته کسی هم نپرسید در این " کارهای زشت " ، کدام عضو از ماموران مورد ظلم و تهاجم واقع شده !
معلوم نیست مسئولین نظام مقدس جمهوری اسلامی چه رژیم غذایی دارند که تمامی صحبتهای آنان بنوعی سکسی ست . مثلا آقای احمدی نژاد در تعریف از لنکرانی ( وزیر سابق بهداشت ) گفته : لنکرانی مثل هلو میمونه ، آدم می خواد بخوره این جوون رو " !
و باز هم مشخص نشد رییس جمهور بیت رهبری ، کدام قسمت وزیر پیشین به دهانش بیشتر مزه می کند .
خبر دیگر مربوط به برکناری رییس بهشت زهرا بدلیل بازی با آبروی نظام بوده ( رجا نیوز ) !
قبلا هم آقای خامنه ای اشاره ای کوتاه داشت به بی آبرو شدن نظام . معلوم نیست این چه نظام حکومتی ست که هرچند به قول رهبرش بارها بی آبرو شده اما همچنان بر بی آبروگری هرچه بیشتر پافشاری می کند .

خانم تهمینه دانیالی ، که قرار است از سوی رییس جمهور بیت رهبری بعنوان وزیر به مسجد شورای اسلامی معرفی شود در تازه ترین بیانات خود فرموده : برابری جنسیتی معنایی ندارد " ! ... " وظیفه اصلی زنان ایفای نقش همسری و مادری ست " !!
یکی از این خانم سوال کند : تو که لالایی بلدی ، چرا خوابت نمی بره ! چرا نمیری تو خونه بشینی و نقش همسری و مادری خودت رو بازی کنی !

بد نیست به افاضات آقای مکارم شیرازی هم اشاره ای شود . این مرجع مقلد حکومت ، خواستار رسیدگی قوه قضاییه به حوادث اخیر و مجازات خاطیان شده .
آخه مرجع بزرگواری که هنوز نسبت به قتل و تعرض به مردم اعتراض نکرده ، چطور رویش شده تا از قوه قضاییه بخواهد وظیفه او را انجام دهد . گویا پرداختن به مسایل خطیری چون : تار موی هویدای دختران ، بازی فوتبال و دوچرخه سواری بانوان وقتی برای ایشان باقی نگذاشته تا موضوعات بی اهمیتی مثل قتل و ریخته شدن خون جوانان ، تعرضات و تجاوزات ماموران را دنبال نمایند.

پنجشنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۸۸

خامنه ای : نظام بی آبرو شد !

آیت الله خامنه ای روز چهارشنبه در دیدار با دانشجویان به کشته شدن برخی در جریان حوادث پس از انتخابات و تخلفات انجام شده در بازداشتگاه کهریزک اشاره کرد اما گفت مسئله اصلی "هتک آبروی نظام در مقابل ملتها" است.

با همین یک جمله ، خامنه ای اعتراف نمود که فرمانده تمامی ماجراها خودش بوده و بس ! چیزی که دیگران می کوشیدند بیان کنند و او پیش از اینها ، بیش از اینها سعی در کتمانش داشت .
مخالفین جمهوری اسلامی بارها اعلام نموده بودند در جمهوری اسلامی ، تمامی نهادها ، بازیچه دست رهبر هستند ، تمامی جریانات ، حتی ساده ترین آنها به فرمان رهبر انجام می شوند و او سعی می کرد ، جلوه ای موجه از حکومتش ارائه نماید اما ....
سوالی از شما دارم ، سوالی که پاسخش را می توانید نزد مردم جهان بیابید :

آقای خامنه ای ، این چگونه نظامی ست که با افشای وقایعی که در درون آن می گذرد ، بی آبرو می شود ؟
همه دولتهای جهان سالانه مبالغ هنگفتی هزینه می کنند تا بتوانند واقعیتهای کشورشان را به دیگران معرفی کنند . برخی حتی با تقبل هزینه برگزاری بازیهای المپیک و جام جهانی ، تمام دشواریها را به جان می خرند تا توجه رسانه ها و مردم جهان به سوی آنها جلب شود.
اما نظامی که شما مدعی هستید الگویی ست برای دیگران (!) از افشای حقایقی که بر آن حاکم است می ترسد و به گفته شما " بی آبرو می شود " ( آقای خامنه ای قبلا ادعا کرده بود که حاضر است اندک آبروی خود را هم فدا کند ، گویا امروز آن اندک هم فنا شده !).

آقای خامنه ای ، در همه کشورهای متمدن ، به افشاکنندگان " جنایات سرپوش گذاشته شده وبویژه جنایات و خیانتهای مسئولین " جوایز ارزنده می دهند . افشاگر را پاس می دارند تا خود را از جنایاتش بری و تبرئه کنند اما شما برخلاف ادعای اسلامی و الهی بودنتان ، با خشم ، بیان حقایق را نشانه دشمنی و تحریک دشمنان می دانید ( دشمنی با که ؟ دشمنی با قتل بی گناهان ؟ دشمنی با تعرض و تجاوز به مردم ؟ دشمنی با تقلب و دیکتاتوری ؟ ) . چه باید از سخنان شما برداشت کرد جز اینکه تمامی تعرضات و تجاوزات و کشتار مورد تایید شما بوده .

آقای خامنه ای بزرگترین دستاورد رهبری شما ، فاش نمودن تزویر و ریاکاری مسئولین نظام جمهوری اسلامی ست .
خمینی با همه جنایاتی که کرد ، آنچنان نزد هوادارنش مقبول بود که بخاطر کلامش با جان و دل روی مین می رفتند . هواداران شما با میلیونها و میلیاردها پولی که به دامانشان می ریزید ، تا کجا حاضرند از شما تبعیت کنند ؟

شما حتی نزد خانواده تان هم آبرویی ندارید ، باید که بی پروا شوید تا با تعرض و تجاوز و قتل ، دیگران را وادار به اطاعت نمایید .... اما درس بگیرید از تاریخ ، شاه ، انور سادات را داشت تا پناهش دهد ، شما کجا را دارید ؟!

یکشنبه، شهریور ۰۱، ۱۳۸۸

دردی ست غیر مردن ...

دردی ست غیر مردن ، کآن را دوا نباشد ...

عزیزانی برای عزت عزیزانشان به میدان می آیند ، به مقابله با نیرویی نابرابر ، منطق در برابر جنون !
جانیانی مجنون ، مسلح به کینه و عداوت ، آنها را به بند می کشند و در بند آنچنان غیر انسانی و وحشیانه مورد تعرض قرار می دهند که وحوش از چنین وحشیگری تبری می جویند و خموش به نظاره رفتاری غریب در بلادی شهره به غریب نوازی می نشینند که خروش بر خویش خویش برآورده ، نه به زنده رحم می آورند و نه از مرده می گذرند . که اندک آبروی مفروض خویش بر فرض وجود گرفته تا وجود بی وجود خود را آشکار و عیار خود عیان نمایند .
اینچنین ست که مادر شهیدی آرزو می کند فرزند دلاورش در خیابان شهر و در ملاء عام کشته شده باشد ، مبادا رنج اسارت در زمان صدارت خلیفه ناخلف چشیده و از انسانیت خود نادم گشته .
مزدوران مزوری که کاش در همان مدینه فاضله خود بدنیا می آمدند تا جایگاهی هم شان خویش می یافتند .
قطعه 302 بهشت زهرا ، خاورانی دیگر ست . جایگاه شهدایی که به جرم شهود شهید شدند ، مظلومانی که از ظلم ظالم تظلم به خالق خلق می برند ، شاید خونشان دامان خان گیرد و سلطه مسلط ، به رسم تاریخ ، به مستبدان پیشین بپیوندد . زمانی که چندان دور نمی نمایاند .
در این گذر از گذار ، سیاهی ننگ بر دامان آنانی می نشیند که سکوتشان ، نه از رضایت ، که از خجلت همنوایی در ایامی چند بوده . امروز زمان اعلام وجود است ، برخیزید و براندازید و تبری جویید از قوم خونخواری که از تحویل جنازه به ماتم زدگان دریغ می کنند .هزاران سال مبلغ اشک و مویه بودند و امروز از بلاغت اشک و آه می هراسند ، از اشک مادران ماتم زده می ترسند ، از رنگ دین می پرهیزند و از نام خدا به خود می لرزند مبادا کسی به ناکسی آنها زبان گشاید .
فریاد برآورید و آبروی خود از بی آبرویی ستمکاران بی مقدار جدا سازید که نعلین کم بهاتر از نعل گشته و عمامه علامه بی مقدار تر از افسار اشتر !
روزه نگیرید ای ملبس به لباس اینان که سکوت بر جنایات حاکمی ملعون ، لعن محکومان بی گناه را بدنبال خواهد داشت . آه مظلوم بر دعای سحر و تلاوت ذکر و امساک بر تناول شما ، خط بطلان خواهد کشید .

جمعه، مرداد ۳۰، ۱۳۸۸

خاورانی دیگر در حال احداث است !

حکومت فاسد و وحشی جمهوری اسلامی ، جسد پاک جوانان رشید و آزادیخواه ایران را مخفیانه دفن نمود .
اینان مرده را همچون زنده بگور می سپارند ، در خاموشی و خفا که از مرده ها هم مثل زنده می ترسند ! .
این جماعت ( به قول خمینی ) وحشی از ترس پیروزی مردم و فاش شدن جنایاتشان ، دست به هر عمل کثیف و غیر انسانی میزنند ، مبادا پرده درافتد که نه رهبر می ماند و نه رهروش !
آیا تصور می کنید برای اعتراف گیری از خمینی ، نیازی هست تا روحش احضار شود ؟ خیر او در زمان حیاتش حقیقت را به وضوح گفت ، اما ما منظورش را نفهمیدیم !
خمینی بصراحت هویت خود و یارانش را اعلام کرد و گفت که هم خودش و هم دیگر یارانش وحشی هستند . گفت که ملت ایران در مقابله با این وحشی ها ، تنها هستند .... اما متاسفانه ما نخواستیم حقیقت را دریابیم ...
او گفت : مردمی که قیام کردند ، فریادش این بود که ما آزادی می خواهیم ، استقلال می خواهیم . این مردمی که آزادی و استقلال ا می خواهند ، وحشی نیستند ، اینها متمدن هستند .... وحشی آنهایی هستند که آزادی و استقلال را از اینها گرفته اند !
آن کسانی که سلب می کنند این حق را از مردم ، او وحشی ست !
اینها ( مردم ) متمدنهایی هستند که مقابل وحشی ها ایستاده اند .
خاورانی دیگر در حال احداث است !



چهارشنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۸۸

تره به تخمش میره ، حسنی به باباش !

شکر بی پایان خداوند تبارک و تعالی را که بر من حقیر ثابت شد ، سید محمود کاشانی فرزند حلال زاده پدرش ، مرحوم آیت اله کاشانی ست .
این جناب حلال زاده در گفتگویی با روزنامه خبر فرموده : 28 مرداد اصلا کودتایی نشد !
استدلال این بزرگوار همان توجیهی ست که امروزه حکومت جمهوری اسلامی برای حقانیت ! کودتایش بکار میبرد :
" فرمان برکناری مصدق روز 24 مرداد به وی ابلاغ شد و وی با دریافت فرمان شاه رسید داد ...بنابراین دوره نخست‌وزیری مصدق در روز 23 مرداد که شاه فرمان نخست‌وزیری زاهدی و فرمان برکناری مصدق را صادر کرد، تمام شد، نه 28 مرداد، بنابراین کودتای 28 مرداد یک دروغ تاریخی است که کوچک‌ترین مبنا و پایگاهی از نظر سیاسی و نظامی ندارد. ." !!
بعبارت دیگر در این زمان هم بدلیل حکم خامنه ای ، می توان آرای مردم را نادیده گرفت و بواسطه همین حکم ، دولت کودتا را به رسمیت شناخت !
فقط این سوال بی پاسخ می ماند که اگر مبنا چنین است که شما می گویید ، پس چرا 1400 سال برای غصب حکومت از حسین بن علی سینه می زنید و حکومت خلفای پیش از علی را برسمیت نمی شناسید ؟!
ابوبکر و عمر و عثمان و مهمتر از همه ، یزید هم بواسطه حکم حکومتی بر مسند خلافت نشستند ، دلیل اعتراض شما چیست ، آنهم پس 14 قرن که هنوز دست از لعن آنها بر نمی دارید !

دوشنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۸۸

نوید اخوان

وقتی قرار شد با نوید اخوان ، بازیگر فیلمهای " برای یک لحظه آزادی " و " سالامی علیکم " گفتگویی انجام دهیم ، در ذهن تصویری از یک خواننده جوان لس آنجلسی داشتم ، ذهنی و افکاری پریشانتر از ظاهرشان !
اما وقتی نوید وارد سالنی شد که بنا بود با تلویزیون ایرانیان برلین و شبکه ای آلمانی مصاحبه کند ، عمیقا تحت تاثیر رفتار او قرار گرفتم . بخود گفتم کاش از لحظه ورودش تا انتها ، فیلمی تهیه می شد تا تفاوت شخصیت این بازیگر جوان با هنرمندانی که هنری جز ارائه حرکاتی مبالغه آمیز و بیانی توهم بار ندارند ، آشکار شود . بسیار با شخصیت ، متین اما در عین حال صمیمی و آشنا بود . هرچند در 5 سالگی ایران را ترک کرده بود ، اما فارسی را بسیار روان و مادری صحبت میکرد ، برای ادای کلمات و حروف بخود فشار نمی آورد ، آنگونه که برخی خوانندگان ایرانی مقیم خارج در زمان صحبت ، سعی می کنند حروف فارسی را با مخرج لاتین ! ادا کنند .

پس از مصاحبه نزدش اعتراف کردم که با پیش زمینه ذهنی که من از خوانندگان جوان ایرانی مقیم خارج داشتم ، سعی داشتم ناجوانمردانه ! ( بدون اطلاع از خوست او ) بحث را به جایی بکشم که بتوانم موضوع صحبت را با جنبش مردم داخل ایران ربط دهم ! اما در حین گفتگو او خودش صریح به موضوع پرداخت و حتی از ترانه ای خبر داد که در حال تهیه است و به مردم ایران تقدیم می شود .

مصاحبه با نوید اخوان با تلویزیون ایرانیان برلین در 3 قسمت بر روی سایت یوتیوب قرار گرفته :




یکشنبه، مرداد ۲۵، ۱۳۸۸

مصاحبه رضا با روزنامه اعتماد ملی

در راستای تبلیغات خانوادگی ، مصاحبه رضا با روزنامه اعتماد ملی را درج می کنم !


گفت‌و‌گو با «رويا زرين» و «رضا حيراني» (برندگان جايزه شعر نيما)
وقتي اثر انگشتاهايمان شبيه هم مي‌شود


علي مسعودي نيا

آقاي حيراني! در تاريخ معاصر ما، همواره تابو‌ها و خطوط قرمزي تعريف شده‌اند که عدم رعايت و گذر کردن از آنها، منجر به اعمال مميزي بر آثار نويسندگان و شاعران بوده‌اند. در چنين شرايطي چگونه بايد با اين خطوط قرمز ساخت و در عين حال گفتني‌ها را هم نا‌گفته باقي نگذاشت و به گوش مردم رساند؟


رضا - به اعتقاد من اين دور زدن مميزي از سال‌ها پيش در شعر معاصر ما رسوخ کرده به حدي که حتي در مواردي که جزو خطوط پررنگ قرمز هم محسوب نمي‌شوند شاعران باز هم طبق عادت شعر فارسي وابستگي شديدي به استفاده از ايهام و تمثيل و استعاره دارند هرچند شيوه برخورد شاعر امروز با شاعران دهه‌هاي 40 تا 60 بسيار متفاوت است اما به هرحال شعر معترض فارسي همواره وابسته به استعاره بوده و هست. البته ما شاهديم که شاعراني مانند احمد شاملو و نصرت رحماني و حتي شاعران سياسي‌تري مانند سياوش کسرايي باز هم از همان شگردهاي دور زدن مميزي دست بر نمي‌دارند. اين مساله در نسخه‌هاي کمرنگ‌تر خود در اوايل دهه 70 هم به چشم خورد البته اين بار شگردهاي زباني و زيبايي‌شناسي شعر معاصر که به واسطه تحولات انجام شده در جامعه سياسي و اجتماعي ايران دچار تغيير شده بود باعث شد برخي شاعران اين دوره به زباني تيزتر و عريان‌تر شعر بنويسند اما همان ذائقه معتاد شده مخاطب به ايهام و استعاره باعث شد بسياري از اين شعرها متهم به فاصله گرفتن از بن‌مايه شعري شوند. امروزه ما بعد از تجربه کردن و بازخواني دو دوره متفاوت از شعر معاصر که درگير مميزي سنگين شده به اين نکته دست پيدا کرده‌ايم که اولين اصل براي نوشتن شعر موفق، دوري از خودسانسوري‌ است. بايد بپذيريم که امروز اين فرصت براي شاعران ايجاد شده که با توجه به حرکت شعر معاصر به سمت جزئي‌نگري و جزئي‌نويسي هنوز بدنه اتاق فکر سانسور وابسته به کلي‌نگري‌ است و خطوط قرمز هم به واسطه همين کلي‌نگري مسائل بسيار مشخص و خط‌کشي‌شده‌اي هستند. اين تضاد باعث شده که با اندکي خلاقيت شاعر معاصر بتواند حرف خودش را بزند بي‌آنکه درگيري آنچناني با مقوله خطوط قرمز پيدا کند. البته مساله‌اي که ما امروزه با آن به نام مميزي و عدم اجازه انتشار آثارمان طرفيم ربطي به خطوط قرمز ندارند بلکه بيشتر حاصل تفکري ا‌ست که اساسا هرنوع جنب و جوش فکري و فرهنگي را برنمي‌تابد. به همين خاطر سعي مي‌کند ميزان آثاري که به زعم ايشان مولفش غيرخودي و از آن مهمتر مولد فکر و انديشه است را متوقف کند.

به نظر شما چه تعريفي مي‌توان در باب شعر سياسي- اجتماعي ارائه داد که بتواند سره و ناسره‌بودن آن را در قياس با شعارها و شعر‌هاي مانيفستيک تاريخ مصرف‌دار مشخص کند؟

رضا - من براي خودم تعريفي مشخص داشته‌ام که فرق بين شعر و شعار در اين است که ما با دو نوع شعر معترض طرفيم اول شعر سياسي نوشتن و دوم سياسي شعر نوشتن. در نسخه سياسي شعر نوشتن، شاعر شعرش را وابسته به علايق سياسي خويش مي‌کند و سعي دارد در هر حالتي شعرش تريبوني براي تفکر سياسي مورد نظرش باشد اما در نسخه شعر سياسي نوشتن شاعر به واسطه حساسيت‌هاي ذاتي‌اش نسبت به جهان اطراف از تحولات سياسي و اجتماعي به عنوان نيروي سوخت اثرش استفاده مي‌کند. من معتقدم بيشترين تفاوت شعر امروز با شعر پيش از خود در همين شيوه نگارش است که شاعر امروز از روي همان حساسيت‌هاي ذاتي به سمت شعر سياسي مي‌رود و نيازي نمي‌بيند که براي اثبات جريان فکري سياسي‌اش شعرش را تريبون کند. وقتي شعر وسيله يا به زبان ساده‌تر پلاکارد شاعر باشد جدا از نوع سليقه سياسي فرد ما با آثار تاريخ‌مصرف‌دار مواجه مي‌شويم. شاعر واقعي در هنگام نوشتن تعهدش پيش از سليقه سياسي، مومن به ظرفيت‌هاي ادبي اثرش است. ابتدا سعي مي‌کند اثري درخشان بيافريند و در مرحله دوم تلاش مي‌کند سويه‌هاي سياسي به آن بدهد.

تفاوت‌هاي مضموني و ساختاري و تکنيک بياني شعر امروز ما در قبال بحران‌هاي اجتماعي چه تفاوت‌هايي با دهه‌هاي پيشين دارد و کلا به نظر شما اين روند، پيوند شاعران را با عامه مردم پيوسته‌تر ساخته يا گسسته‌تر؟

رضا -گمان مي‌کنم مهمترين تفاوت شاعر امروز با پيشينيان خود در آگاهي او به بحث عدم قطعيت است. شاعر جوان امروز مي‌داند که هيچ انديشه سياسي‌اي نمي‌تواند تمام قد آراسته و توانا باشد. او به واسطه همين آگاهي سعي مي‌کند به دور از تعصبات نسل‌هاي گذشته هر انديشه‌اي را با ظرفيت‌هاي موجود بسنجد. بنابراين دچار هيجانات قهرمان‌ساز نمي‌شود. او مي‌داند ساختار هرمي‌شکل قدرت مساله‌ساز است؛ بنابراين براي پرداختن به انديشه‌هاي سياسي خود سعي نمي‌کند از هر فردي بتي بي‌خطا بسازد و البته همانطور پيش از اين گفتم مهمترين تفاوت نسل امروز با گذشته در حرکت شعري او به سمت استفاده از جزئيات زباني و محتوايي‌ است. او ديگر به کلي‌گويي نمي‌پردازد. آزادي براي او يک کلمه با تمام معاني دروني‌اش نيست. آزادي از منظر او مي‌تواند مصداق‌هاي جزئي و ساده‌تري داشته باشد که پرداختن به آن گرچه در نگاه اول شايد شعرش را سياسي جلوه ندهد اما مخاطب هوشمند مي‌تواند از سطر سطر آن به تفکر اعتراضي مولفش پي ببرد. شاعر امروز براي پاس داشتن آزادي نمي‌گويد «آه اگر آزادي سرودي مي‌خواند» زيرا سرود آزادي براي او در يک شعار کلي معنا پيدا نمي‌کند. او ريزترين وقايع زندگي خويش و اطرافيانش را مي‌کاود تا از جزئي‌ترين اتفاق‌ها مصداقي براي محدود شدن آزادي پيدا کند. به قول «بهزاد زرين‌پور:
«ما از روي دست هم خواب مي‌بينيم
آنقدر به يک‌سو اشاره کرده‌ايم
که اثر انگشتهايمان شبيه هم شده است
دست خودم نيست
دلم براي در زدن
دير رسيدن
گم شدن
دلم براي از دست دادن تنگ شده است»
اگرچه بايد بپذيريم که عامه مردم به دليل همان ذائقه معتاد به کنايه و کلي‌گويي هنوز نتوانسته با شيوه نوين شعر معترض فارسي ارتباط برقرار کند اما قرار هم نيست شعر معاصر دستاوردهاي گرانبهاي خويش را فداي ذائقه کلي مخاطب کند. شاعر پيشرو دنباله‌روي از سليقه مخاطب نمي‌کند چراکه به ظرفيت‌هاي اثرش ايمان دارد.

چه بايد کرد تا رگه‌‌هاي اجتماعي و سياسي شعر، تنها بدل به يک فيگور تو‌خالي روشنفکرانه نشود که شاعران براي پروپاگانداي خويش به کار مي‌بندند؟ اصولا آيا محکي براي تميز دادن چهره‌هاي جعلي از چهره‌هاي انديشمند و خواهان سعادت اجتماعي وجود دارد؟

رضا -چه محکي شفاف‌تر از زيست شاعر؟ آيا ما مي‌توانيم کساني که روي موج رسانه‌ها وجدانشان به درد مي‌آيد را با کساني همسان بدانيم که در وقايع اجتماعي‌اي که حتي بازخورد رسانه‌اي هم ندارند فعاليت مي‌کنند؟ آيا آناني که خرماي مقتول را با شربت قاتل فرو مي‌دهند با آناني که حتي حضور بي‌کلامشان نيز حساسيت ايجاد مي‌کند يکي هستند؟ فاصله بين چهره‌هاي به قول شما جعلي با شخصيت‌هاي اصيل را مي‌توان از زيست آنها شناخت. خوشبختانه امروزه فضاي رسانه‌اي به حدي همه‌گير است که کوچک‌ترين حرکت هنرمند به رخ کشيده مي‌شود بنابراين کسي نمي‌تواند با آسودگي نان به نرخ روز بخورد. در سال‌هاي اخير داشته‌ايم چهره‌هايي که در محافل و مجالس مختلف بسته به شرايط حاکم بر جلسه تغيير موضع داده‌اند. در جلساتي شور انقلابي و کارگري‌شان گل مي‌کند و به کمتر از زنده‌باد فلاني و فلان تن نمي‌دهند و در جلسه‌اي پوستين فاخر به تن مي‌کنند و آوازهاي قجري سر مي‌دهند. نگراني نبايد داشت. خوشبختانه همه ما از آنچه در پستوي عزيزان مي‌گذرد به اندازه غذايي که امروز خورده‌ايم باخبريم. بگذاريم کبکشان در زير برف هم دست از خروسخواني بر ندارد. چه باک...

مراسم جايزه شعر نيما، امسال، بعد از کش و قوس‌هاي فراوان، سرانجام برگزار شد. اين جايزه به دو شاعر که آثارشان طي سال 87 در مجلات ادبي اينترنتي و کاغذي به چاپ رسيده و به يک نقد که به صورت مستقيم در رابطه با بررسي شعر مدرن فارسي بوده تعلق گرفت. شرايط شرکت در جايزه هم چنين بود که تمام شاعران فارسي‌زباني که آثارشان در حوزه ادبيات مدرن (شعر نو) در سايتها و مجلات يا به صورت کتاب به چاپ رسيد، بدون هيچ محدوديتي، در اين جايزه بررسي شد. امسال، برگزيدگان، «رويا زرين» و «رضا حيراني» بودند و گفت‌و‌گوهايي که مي‌خوانيد به‌منظور آشنايي بيشتر با برندگان جايزه شعر نيما انجام شده. بحث محوري هر دو گفت‌و‌گو شعر سياسي- اجتماعي، محدوديت‌ها و قابليت‌هاي آن است؛ آنچه هر دو شاعر و تمام نويسندگان و هنرمندان با آن آشنا هستند و هميشه نقل مجالس رسمي و غيررسمي بوده است. در اين ميان برخي معتقدند محدوديت‌ها باعث رشد خلاقيت مي‌شود و برخي ديگر نيز به‌شدت اين ايده را رد مي‌کنند. وقتي از آقاي حيراني در مورد معيار اصالت شعر سياسي مي‌پرسيم چنين مي‌گويد: « فاصله بين چهره‌هاي به قول شما جعلي با شخصيت‌هاي اصيل را مي‌توان از زيست آنها شناخت. خوشبختانه امروزه فضاي رسانه‌اي به حدي همه‌گير است که کوچک‌ترين حرکت هنرمند به رخ کشيده مي‌شود بنابراين کسي نمي‌تواند با آسودگي نان به نرخ روز بخورد».
به‌ هر ‌حال شعر سياسي- اجتماعي در تحولات اخير حضور خود را به رخ کشيد؛ گرچه گاهي به شعار انجاميد.

(نظر خانم رویا زرین هم در صفحه 10 به چاپ رسیده است )


نوید اخوان

این مطلب را لطفا در اینجا ملاحظه فرمایید .

برای یک لحظه آزادی


"درک شرایط مردمی که در وطن خویش غریبند و بی پناه ، برای دیگرانی که در محیطی امن زندگی می کنند ، آسان نیست .
نگاه اینان برگرفته از باورها و واقعیتهای حاکم بر جامعه ای ست که وظیفه مسئولین آن حفظ شان انسانی ، ترویج رفاه و گسترش امنیت و آزادی شهروندان است .
قبول حقایق مشهود برایشان دشوار است که نامردمانی حاکم ، مردمی را محکوم و مصلوب می کنند به جرم وطن دوستی و آرمانگرایی .
در این فضای مسموم ، بسیاری از ایرانیانی که از جور حکومت به تنگ آمده اند ، به امید یافتن هوایی برای تنفس ، جان از جانان بر می کنند و همه تلخی ها را بجان می خرند تا فردایی بهتر برای خود و کودکانشان ترسیم کنند و در این ترسیم مجاز به انتخاب باشند .
رسمی که در ایران مرسوم نیست !
اما گذر از این گذار همیشه آسان نمی باشد . کودکانی که قادر به درک دشواریها و لزوم تغیر شرایط نیستند ، با سوالات بی شمار و بی پاسخی مواجه می شوند که تاثیری عمیق و دردناک بر روحیه پاک و زلال آنها وارد می آورد .
کودکی که از پدر و مادر به دور افتاده ، در تلاش وصل به اصل از خود می پرسد چرا برای دیدار با مادر ، نیاز به کاغذی دارد که بیگانه باید بدستش دهد !
کودکی دیگر از پدردر وطن مانده می پرسد اگر کاغذ سفر برایت مهیا نیست ، لااقل به خوابم بیا ، دیدار در خواب که نیاز به کاغذ تایید ندارد !
همه را می بینند وباور نمی کنند . باور کردنی نیست برای اینها ، که مردمی برای سفر به " دیار دور از یار " چنین رنجی را مشتاقانه و به قیمت جان خریدار باشند .
فیلم " برای یک لحظه آزادی " با بازی تحسین برانگیز " نوید اخوان " و کارگردانی " آرش ریاحی " ، سعی در به تصویر کشیدن حقایق آشکاری دارد که آشکارا حقانیت مردمی مورد تردید واقع می شود ! "

مگر خدا به فریاد ملت برسد !

پس از اتمام دوره ریاست شاهرودی بر قوه قضائیه ، خامنه ای صادق لاریجانی را بجای وی منصوب کرد . بسیاری از این تغییر استقبال کردند و از رفتن شاهرودی شاد شدند ، اما اگر نگاهی کوتاه به گذشته و حال بیندازیم ، می بینیم که باید در انتظار روزهایی بسیار تاریک برای قوه قضائیه و درنهایت مردم مظلومی بود که قرار است در محکمه های جمهوری اسلامی ( و نه دادگاه ) به اتهامات بی اساس پاسخ گویند .
در مواردی که بیان خواهد شد نظر به تطهیر شاهرودی از جنایات رژیم و بویژه قوه قضائیه نیست ، بلکه تلاشی ست برای واقع نگری : آینده ای بسیار وخیم تر و ظالمانه تر در پیش روست .
1 . شاهرودی از نظر علم ( حوزوی ) در مقامی بسیار فراتر از خامنه ای قرار داشت ، از همین رو هیچگاه خامنه ای و یارانش جسارت آنرا نداشتند تا در مقابلش موضع گیری علنی نمایند یا حکم حکومتی صادر کنند .
در موارد لزوم قاضی مرتضوی بعنوان عامل اعمال نظریات باند رهبری عمل میکرد .
2. شاهرودی از جهت شخصیتی ( کاراکتر ) مستقل بود و تحمل کمترین انتقادی را نداشت ، حتی شاهد بودیم نمایندگان مسجد ( مجلس ) شورای اسلامی را بدون توجه به مصونیتشان و فقط بدلیل انتقاد از قوه قضائیه دستگیر و حبس نمود .
3. از همین رو در مواردی ( ولو بسیار اندک ) حکم قضات را نقض می کرد و از سنگسار و اعدام تعدادی جلوگیری می نمود . بدون اینکه باند رهبری که به اسلام افراطی روی آورده اند ، بتوانند وی را متقاعد به پس گرفتن احکامش نمایند .
4.شاهرودی اعتقادی راسخ به کاهش تعداد زندانیان و محدود نمودن جرایمی داشت که به زندانی شدن متهم منجر می شد . بارها اعلام نمود باید قوانینی تازه به تصویب برسد تا با هر اتهامی نتوان متهم را روانه زندان کرد .

اما صادق لاریجانی :
1.صادق لاریجانی عضو فقهای شورای نگهبانی ست که خزعلی و جنتی تصمیمات آن را اعلام می کنند و به غلط تصور می شود بازگو کننده افکار خودشان هستند ، در حالی که این تصمیمات توسط هر 6 نفر عضوی که توسط رهبری انتخاب شده اند به تصویب رسیده ، بنابراین می توان اندیشه های دگمی که توسط جنتی و خزعلی اعلام می شود را افکار صادق لاریجانی هم دانست .
2.صادق لاریجانی در بحبوحه دادگاه های نمایشی رژیم ( جنایت علیه شان انسانی ) وارد عرصه عملی کارزار شده ، که از این بایت با شاهرودی برابر است . اما در فضای امروز که انتقاد از روش حکومت در سرکوب مردم حتی از سوی روحانیون نیز شنیده می شود و تعدادی حتی نظر به برکناری خامنه ای دارند ، تنها کسانی در خدمت باند قدرت قرار می گیرند که از هر جهت مطابق میل و سلیقه آنان رفتار کنند .
خامنه ای در اوایل حکومت سعی داشت تا چهره ای متفاوت از خود به نمایش بگذارد ، از همین رو به جای شیخ محمد یزدی ، شاهرودی را گزینش کرد . اما امروز ، فاصله ای ست بعید بین خامنه ای آنروزها و اینروزها . شاید این جمله بیان کننده تفاوت ها باشد : بد ، بد است و بدتر از بد ، بد تر است اما غیرقابل تحمل از هر دو بدتر است !
3. صادق لاریجانی نه تنها در مقامی همطراز با شاهرودی قرارندارد ، بلکه با توجه به خوی افراطی لاریجانی ها ، خود عاملی خواهد بود برای شتاب بخشیدن به اعدامها و سنگسارها و نقض بیش از پیش حقوق بشر .
توجه به این نکته ضروری ست که این برادر هم مانند دیگر اخوان زبانی پویا و کوشا در توجیه دارد ، لذا باید منتظر باشیم با بیانی آرام و آرامشبخش و با توجیهاتی بظاهر منطقی ، تیغ بر بر گلو و تیر بر قلب زند .
4.باند خامنه ای از مدتها قبل ( حدود 5 سال پیش ) تصمیم به یکدست نمودن مسئولین در همراهی با تندروهای اسلامی حاکم نمود .
ظهور احمدی نژاد ، عزل و نصب گسترده مسئولان که در اکثریت قریب به اتفاق آنها ، سرداران بر مسند نشسته اند ، فضای حاکمیت را به شدت نظامی و مناسب برای اجرای تئوریهای (1) مصباح یزدی کرده . انتخاب لاریجانی در همین راستا صورت گرفته .

اقدام بعدی حکومت ، پس از قلع و قمع مخالفان کودتا ، مطمئنا ، تصویه مسجد خفتگان ( مجلس خبرگان ) رهبری ست تا تمامی مجراهای خطر علیه رهبری را کور نمایند . غافل از آنکه سرنوشت حکومتها در خیابانها و بدست مردم تعیین می شود . تمامی این تلاشها بر خفقان بیشتر است و محرکی برای به صحنه آمدن اکثریت خاموشی که در جلسات آمران و عاملان کودتا ، از آنها به عنوان قشر سنتی و مذهبی یاد می شود .

شنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۸۸

تشابه در عمل ، شباهت در توجیه !

تاریخ در حال تکرار است ، به امید فرارسیدن دوباره 22 بهمن و سقوط حکومت خلیفه ای !


جمعه سیاه ، 17 شهریور 1357 ، مردم را گارد شاهی در میدان ژاله ( شهدای فعلی) با رگبار گلوله شهید می کنند . یک روز بعد حکومت شاه در توجیه این جنایات از کلماتی استفاده می کند که امروز مسئولین جمهوری اسلامی آنرا بکار می برند !

ارتشبد غلامعلی اویسی پس از این کشتار اعلام می کند ( روزنامه اطلاعات ، 18 شهریور 1357 ، صفحه 4 ) :

"در میان تظاهر کنندگان، تعدادی معلوم الحال آشوب طلب که با توجه به اعمال مرتکبه، روشن است با پول و نقشه خارجی عمل کرده و از پشتیبانی بیگانگان برخوردار هستند با مواد آتش زا و تیراندازی با سلاح های مختلف، مبادرت به تعرض به جان و مال مردم نموده و با هجوم و تعرض به مامورین، تعدادی سرباز را با تیراندازی مجروح کرده...."

---------

سال 1388 ، پس از کودتای رهبری در انتخابات ریاست جمهوری :

در پی کشته شدن هفت نفر در تظاهرات روز دوشنبۀ بیش از یک میلیون تن از معترضان به نتایج اعلام شدۀ انتخابات ریاست جمهوری، استاندار استان تهران تظاهرکنندگان را متهم کرد که باسلاح گرم وسرد به مردم حمله کرده و آنان را کشته اند.

استاندار تهران ادعا کرد که در تظاهرات روز دوشنبه هواداران افراطی میرحسین موسوی عامل کشته و زخمی شدن مردم بوده اند.

-----------
عده اي از اوباش که از طرف بيگانگان هدايت مي شوند در پي ايجاد ناامني و آشوب بودند .
به گزارش رجانيوز، طبق اطلاعات به دست آمده از يک منبع آگاه امنيتي عوامل گروهک تروريستي منافقين با سوء استفاده از ناامني پديد آمده در برخي مناطق تهران ضمن طراحي سناريوي خطرناک، اقدام به هدف قرار دادن مسلحانه مردم با هدف سلب آرامش عمومي کرده اند.
حمايت دولت‌هاي خارجي از آشوبگران نشانه خط‌گيري از دشمن است ( رییس ستاد احمدی نژاد )
سردار علی مویدی : حق نبود كه معاندان نظام و اراذل و اوباش به خيابان ها ريخته و با تخريب اموال عمومى، پرتاب سنگ به مردم و آتش زدن مراكز علمى براى مردم مزاحمت ايجاد كنند.
سردار رادان جانشین فرماندهی نیروی انتظامی : وجود اشرار وعناصر نفوذی گروهکهای ترویستی در داخل جمعیت واستفاده آنان از انواع سلاح گرم وسرد عامل اصلی تلفات آشوبهای دیروز است .
علی فضلی : حدود ۳۰۰ تن از عزیزان بسیجی در حوادث گذشته توسط چاقو، قمه و شمشیر مجروح شده اند و حدود ۸ نفر از این عزیزان نیز در دفاع از مردم تهران به درجه رفیع شهادت نائل شدند

نامه احمدی نژاد به خامنه ای برای انتصاب مجدد مشایی !

بسمه تعالي

محضر حضرت آيت الله خامنه اي دام ظله العالي

رهبر معظم انقلاب اسلامي

سلام عليكم

1. شما در حکم حکومتی که دستور عزل مشایی را صادر نمودید ،فرموده بودید که انتصاب آقای مشایی به معاونت ریاست جمهوری برخلاف مصلحت بنده است !
یعنی من که خدمت گذار مردم هستم ، مصلحت خود را نمی دانم اما به مصلحت هفتاد میلیون ایرانی واقفم !

2. در زمان تقلب در شمارش آرای انتخابات ریاست جمهوری ، گفتید که آب از آب تکان نخواهد خورد ، چون شما بلافاصله بنده را بعنوان برنده معرفی و تایید می کنید و کسی جرات نخواهد کرد بر خلاف دستور شما عمل کند ، اما دیدیم اشتباه کردید .
3. گفتید با سرکوب مردم و کشتن تعدادی ، می توان دهان همه را بست ، اما باز اشتباه کردید .
4. گفتید هیچ مرجعی جرات نمی کند روی حرف شما حرفی بزند .
5. فرمودید در بازداشتگاهها از خجالت بازداشت شدگان در آیند و اطمینان دادید هیچ خبری به بیرون درز نخواهد کرد .

با توجه به موارد فوق تصور می کنم این شما هستید که مصلحت خود را نمی دانید ، نه بنده !
فلذا استدعا می کنم اجازه دهید آقای مشایی که از ذخائر جمهوری اسلامی ست به معاونت بنده دوباره انتصاب شود.

ایام عزت که چه عرض کنم ، فعلا علی الحساب ، ایام عمر مستدام باد

محمود احمدی نژاد

اعتراف مسئولین جمهوری اسلامی

گاهی این جماعت حاکم بر ایران و ایرانیان مظلوم ، از هول تکذیب واقعیتها به خطا میروند و با سخنان خود ، ادعای مدعی را تایید می کنند . کافی ست با دیدی دیگر به اخبار نگاه کنیم :
علی لاریجانی رییس مجلس هشتم در پاسخ به واکنش آقای کروبی که او را متهم به تکذیب بدون بررسی کرده است، به بررسی 100 ادعای تجاوز اشاره کرده و گفته است که تکذیبش با بررسی کامل بوده است.

این چگونه شایعه و تهمتی ست که فقط 100 مورد آن تقدیم رییس مسجد ( مجلس ) شورای اسلامی شده .

در همین رابطه نماینده ولی فقیه در سمنان با اشاره به مساله آزار جنسی و بدنی و روحی زندانیان کهریزک ، از مهدی کروبی گله کرده که :
در دين مبين اسلام به مسائل و اتهاماتي كه در رابطه با اين موضوعات است، به صورت پنهاني رسيدگي مي‌شود !
کاش این روحانی از حضرت علی هم انتقاد می کرد که چرا نسبت به ظلم به زن یهودی از خانه بیرون آمده و در بین مردم فریاد میزد !
البته احتمالا نظر نماینده ولی فقیه به واکنش حضرت علی به ظلم و جور حکومت وقت بوده که سر بر چاه می برد تا صدای فریادش را کسی نشنود ، از همین رو این روحانی برجسته مسایل دینی هم از کروبی و دیگران توقع دارد در ملا عام کشته شوند و در بازداشتگاه مورد سوءاستفاده جنسی قرار گیرند ، اما بجای شکایت سر به چاه برند تا کسی از ظلمی که بر آنها میرود خبردار نشود .

مصباح یزدی نه گذاشت و نه برداشت ، فرمود : اطاعت از رییس جمهور ، اطاعت از خداست !
نگاهی دیگر به این فرموده شیخ خرافات و مبتکر تئوری خشونت این است که این جماعت حق خداوندی بر خود قایل هستند .
فقط این سوال بی پاسخ می ماند که آیا خداوند تبارک و تعالی هم در روز قیامت ، به گناهکاران تجاوز خواهد کرد ؟!

رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد خبر داد که با توجه به وجود بین 60 تا 70 هزار مسجد در کشور ، برای هر هزار ایرانی یک مسجد دایر است.
توجه کنید که این مقام مسئول نگفته برای هر مسلمان ایرانی ، بلکه برای هر ایرانی اعم از مسلمان و غیر مسلمان!
باید از جمهوری اسلامی تشکری ویژه نمود که حداقل در امر مسجد سازی ، اقلیتها ها را هم خودی محاسبه می کند !

آیت اله مکارم فارغ از جنایاتی که در کشور بر مردم میرود ،بی احترامی ماموران عربستان به ایرانی ها را محکوم کرد.
سوال : آیا نوع رفتار ماموران عربستانی خلاف عقاید اسلامی ایشان بوده ، مثلا اگر ماموران عربستانی مثل ماموران ایرانی ، به مردم تجاوز می کردند یا دست و پا می شکستند و می سوزاندند و می کشتند ، دلیلی برای اعتراض ایشان باقی نمی ماند ؟
و الا این بزرگوار چرا در مقابل رفتار خودیها ( یش ) با مردم ، آنهم در وطن همین مردم ، چرا سکوت کرده !
کاش پادشاه عربستان که از نظر مالی در مضیقه نیست کارخانه شکر یا سهم امامی به مرجع بزرگ تقدیم میکرد تا بتواند فارغ البال بالهای ایرانیان را بچیند !

علم الهدی که برخلاف علمی که در نامش قید شده در ضلالت و گمراهی بسر می برد برای اولین بار حرفی درست زده : وبلاگ ،سایت و پیامک برای مقابله با نظام مثل بمب افکن و تانک هستند .
آی اهالی وبلاگستان ، دست شما درد نکند که چنین موشکهایی بر سر این جماعت نازل می کنید .

هاشمی شاهرودی هم در پاسخ به رفسنجانی گاف بزرگی داده و گفته در زندانهای تحت نظارت قوه قضاییه نه کسی شکنجه می شود و نه مورد تجاوز قرار میگیرد !
باید به رییس قوه قضاییه تبریک گفت که آشکارا اعتراف نموده در نظام جمهوری اسلامی :
اولا تعداد زندانها بسیار است و هر ارگانی برای خود زندانی فراهم آورده ، در حالی که قاعدتا باید تمامی زندانها زیر نظر قوه قضاییه باشد !
دوم اینکه ایشان با گفتار خود تلویحا شکنجه و تجاوز را در سایر زندانها و بازداشتگاهی کشور تایید نموده !

تا وقتی دولت خبرگزاریهایی مثل رجا نیوز را دارد ، نیازی به منتقد ندارد !
رجا نیوز اعلام نموده :
«علی لاریجانی عصر روز انتخابات در تماسی تلفنی با میرحسین موسوی، در حالی که از اطلاعات محرمانه و طبقه‌بندی شده اطلاع داشته است، پیروزی وی را در انتخابات به وی تبریک گفته است و ...»
این یکی بدون شرح است !

اما از هرچه بگذریم ، از بلاهت وقیح نمی توان گذشت ! خودتان چند خبر زیر را در کنار هم قرار دهید و نتیجه گیری کنید :
خامنه ای دستور تعطیلی بازداشتگاه کهریزک را صادر نمود . مجلس ( لاریجانی و کمیته حقیقت یاب ! ) ، شکنجه و تجاوز را در کهریزک انکار کردند ، سید احمد خاتمی ، روحانی مدافع تندرویان ، آنرا تکذیب نمود و خواستار مجازات سخت افشاگران شد ، خلاصه همه و همه دست به دست هم دادند تا بگویند هیچ اتفاقی در کهریزک نیفتاده ...
اگر واقعا چنین بوده ، پس خامنه ای چرا دستور بسته شدن کهریزک را صادر نمود ؟ !
لابد چون نسبت به بازداشتگان رافت اسلامی بکار می بردند !!

پنجشنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۸۸

سر تبریک نگفتن به احمدی نژاد دعواست !

همه چیز این حکومت برعکس آدمیزاده . معمولا وقتی در کشوری انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشه ، در اخبار اعلام می کنند سران چه کشورهایی به رییس جمهور تبریک گفتند اما در مورد ایران :

وزارت خارجه امریکا ارسال نامه جهت تبریک به رییس جمهور ایران را تکذیب کرد .
مصر تبریک به احمدی نژاد را تکذیب کرد .
بان کی مون ، دبیر کل سازمان ملل متحد ، خبر تبریک به احمدی نژاد را تکذیب کرد .
آیت اله مکارم خبر تبریک به احمدی نژاد را تکذیب کرد .
آیت اله صافی گلپایگانی خبر تبریک به احمدی نژاد را تکذیب نمود .

مثل اینکه دوست و دشمن رژیم با هم مسابقه گذاشتند برای تکذیب خبر تبریک ! تازه خیلی ها هم اعلام کردند که اصلا تبریک نمی گند ، مثل : مرکل ( آلمان ) ، سارکوزی ( فرانسه ) ، ایتالیا ، سوئد ، ...

ممنون میشم دوستان یاری کنند تا این لیست تکمیل بشه .

چهارشنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۸۸

افزایش خدایان !

شیخ مصباح یزدی فرموده : پس از تنفیذ حکم ریاست جمهوری توسط رهبری ، اطاعت از رییس جمهور ، اطاعت از خداست !
اولا افزایش تعداد خدایان را به شیوخ حوزه و مراجعی که ختم " ذکر سکوت " را گرفته اند تبریک می گم.
دوم : مگه حکم خاتمی را شیطان امضا کرده بود که مخالفت با خاتمی از واجبات شمرده می شد ؟!
تنفیذ حکم ریاست جمهوری خاتمی ، زایش خدا نبود اما در مورد رییس جمهوری که با تقلب و کودتا به این مقام منصوب شده ، خدایی دیگه متولد شده !
تازه مگه این شیخ مقلوک یادش رفته که اگه اطاعت از رییس جمهوری مثل اطاعت از خداست ، پس چرا اولا دوستاش به حکم مشایی اعتراض کردند ؟
مگه با اعتراض به حکم معاون اولی مشایی که توسط رییس جمهور صادر شده بود ، معترضین کافر و مرتد نشدند ؟ چرا این جماعت مرتد را دستگیر نمی کنند تا به کهریزک بفرستند و برای یکبار هم که شده ، بازجو ها طعم خودی ها را هم بچشند ؟!
درضمن این چه خدا بازیه که بین خدای اول ( خامنه ای ) با خدای ثانی ( رییس جمهور ) دعوا شد و خدای اول حکم خدای دوم را باطل کرد ؟!
بر همین اساس و بنا بر نظریه شیخ مصباح یزدی می توان نتیجه گرفت که خدای این جماعت هم از همین قماش است ، متقلب است و متجاوز به دختر و پسر در بند . با چنین حکایتی بنده برای حفظ ماتحت مبارکم از دست و باتوم خداوند تعالی ، ترجیح میدهم به جهنم بروم که نزد شرابخواران و رقاصان امنیت بیشتری خواهم داشت . فلذا : السلام علیکم یا جنیفر جون لوپز ، السلام علیک یا نادیا بورلین ، الدخیل یا شیطان الکریم و الرجیم ، الغیاث الغیاث ، اعوذ بالشیطان من الخداوند تبارک و تعالی بجهت حفظ الماتحت ، ... خلاصه شیطان هرچه باشه ، کاری به ...ون ما نداره !

دوشنبه، مرداد ۱۹، ۱۳۸۸

مرگ انسانیت!

نامه کروبی به هاشمی رفسنجانی ، نه خبر خبرگزاریهای خارجی ست و نه فریاد مخالفین نظام که در توهم رهبرش "دشمن " نام گرفته .
این نامه بیان حقایقی دردناک است از روحیه حاکمین بر کشور . به قول فریدون مشیری :

هيچ حيواني به حيواني نمي دارد روا

آنچه اين نامردمان بر جان انسان مي كنند.


مهدی کروبی :

«عده‌ای از افراد بازداشت‌ شده مطرح نموده‌اند که برخی افراد با دختران بازداشتی به شدتی تجاوز نموده‌اند که منجر به ایجاد جراحات و پارگی در سیستم تناسلی آنان گردیده است. از سوی دیگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشیانه تجاوز کرده‌اند به طوری‌ که برخی دچار افسردگی و مشکلات جدی روحی و جسمی گردیده‌اند و در کنج خانه‌های خود خزیده‌اند.»


بازداشتگاه کهریزک به دستور خامنه ای تعطیل شد ، اما نه بخاطر دلسوزی برای مردمی که در آنجا شکنجه می شدند ، بلکه فقط موقعی دل رهبر به درد آمد که فهمید پسر یکی از نورچشمی هایش هم در آن بازداشتگاه بوده و به دلیل بذل محبت ماموران ناجا ، به قتل رسیده !

خامنه ای تا قبل از کشته شدن " محسن روح الامینی " ، فرزند مشاور محسن رضایی از شنیدن اخبار کهریزک هیچ غمی به دل راه نمی داد .

مسئله مورد توجه این است که دستور قتل مردم ، شکنجه بازداشت شدگان ، تقلب در انتخابات ، حذف شخصیتها و بسیاری دیگر از این قبیل ، تنها از سوی رهبر باید صادر شود . هیچ مقام دیگری در اندازه ای نیست که چنین گستاخی و جسارتی بتواند از خود بروز دهد . حتی به فرض صدور حکم از سوی مسئولین ، بدون تایید رهبری ، چنین حکمی اجرا نمی شود .

خامنه ای خونخواری شده که برای پیشبرد اهدافش ، تشنه به خون مردم است .

آقای خامنه ای !

آیا در زمان شاه ، ساواک همین رفتار را با شما داشت ؟!

آیا صدامیان در اردوگاه های اسرا ، چنین رفتاری را با اسرای ایرانی داشتند ؟


آقای خامنه ای !

گویی روی سخن با شماست :

هيچ حيواني به حيواني نمي دارد روا

آنچه اين نامردمان بر جان انسان مي كنند.

...

در كويري سوت وكور،

در ميان مردمي با اين مصيبتها صبور،

صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق،

گفتگو از مرگ انسانيت است.


هرچند او هم باور نمی کرد روزگاری چنین جنایتکارانی بر مردمش حاکم شوند که " دست خونالود را از پیش چشم خلق " حتی پنهان نمی کنند و به آن افتخار می کنند !


از صمیم قلب برایتان آرزوی سلامتی دارم تا زنده بمانید و روزی که زیاد هم دور نیست ، تقاص جنایاتی را که مرتکب شده اید ، پس دهید !


دو هفته در بازداشت لمپن‌ها؛ خاطرات تکان‌دهنده‌ی یکی از بازداشت شدگان

گزارشی تکاندهنده از جنایات رژیم در اردوگاه مرگ کهریزک


در کهریزک تعرض و ضرب وشتم متهمین توسط اراذل و اوباش با اراده بازجویان صورت می گرفته است

یکشنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۸۸

جایگاه اختصاصی روحانیون !

اصلا این روحانیون تافته جدا بافته هستند :
لباس اینها از جنس زمان نیست ، کلامشان از جنس زبان نیست ، اعمالشان قابل بیان نیست ، افکارشان ....
دور نیست که جایگاه اختصاصی دفن افکارشان برپا شود .
روحانی ، قصابی ست که ذبح آدمیت و کشتار انسانیت پیشه نموده .
با چنین هاله مقدسی که به دور خود کشیده اند ، باید هم هر منتقدی را به بازداشتگاه هایی که بیشتر شبیه سلاخ خانه است بفرستند و جنازه اش را لایق مراسم یادبود هم ندانند .
می ترسند از روزی که سپر مقدس از دستشان بگیرند و ردای ریا از ایشان برفکنند تا چهره خبیث و مزور و مزدورشان آشکار شود ، چهره ای که لایق لعن هم نیست .
اگر همان روزی که خمینی تشکیل دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم روحانیت را اعلام نمود ، بر بدعت تبعیض اعتراض می شد ، امروز این جماعت " از ما بهتران " چنین گستاخ نمی شدند تا ایرانی را در ایران ، اجنبی بخوانند و حق شهروندیش را نفی کنند .
روزی نوشتم ، دادگاه ویژه روحانیت یعنی اگر آخوندی جرمی مرتکب شود ، لباس از تنش بدر می آورند تا به من و تو بفهمانند ، آخوند مجرم و پلید کسی ست که باید رخت ملایی برکند تا تازه بشود کسی مثل من و تو !

شنبه، مرداد ۱۷، ۱۳۸۸

سخنان دادستان کل کشور !

خبرگزاری ایلنا صحبتهای آقای دری نجف آبادی ، دادستان کل کشور جمهوری اسلامی را منتشر نموده .
وبلاگ تقویم تبعید با کمی رتوش ، سخنان وی را شفاف تر و واضح تر منتشر می نماید .( در دولت دهم قرار است طی لایحه ای به مجلس ، نام دادستان به " داد در آور " تغییر یابد !)
دادستان کل کشور :
تعداد کل بازداشتی ها زیر 200 نفر بوده ، البته یه چند صد نفر دیگه ای هم بازداشت شدند که به طریق معمول در آمار محاسبه نمی شوند .
از ماه گذشته تذکر داده بودیم که " کسی را کهریزک نبرند " و هر که را هم بردند ، سریعا جنازه اش را به خانواده اش تحویل دهند . در مورد کهریزک شایعات زیادی ساخته اند ، البته برخی تخلفات غیر قابل دفاع است اما بقیه اموری هستند که در همه جا حتی دانشگاه ها هم شاهدیم ، مثل تجاوز ، کتک زدن با میله آهنی ، چاقوکشی و قتل .
ممکن است در روزهای اولیه بازداشت ، افراد را هم شکنجه کرده باشند ، البته پس از اعتراف و مصاحبه های تلویزیونی این شکنجه ها قطع می شود .
قطعا تخلفات غیر قابل دفاعی در کهریزک روی داده ، مثل همه جای دیگر ، مثل اوین ، بازداشتگاه های وزارت اطلاعات ، بازداشتگاه های سپاه ، بازداشتگاه های منکرات ، بازداشتگاه های بسیج ، بازداشتگاه های نیروی انتظامی ، بازداشتگاه های حزب اله ، ... خلاصه اینقدر در این مملکت بازداشتگاه هست که باید به ما حق بدهید نتوانیم آنها را کنترل کنیم .
از اول درگیریها تا امروز فقط 300 نفر بازداشت شده اند ، ما از همان زمان ، روزی 100 نفر آنها را آزاد کرده ایم و امروز فقط 200 نفر باقی مانده اند که البته تعدادی دیگر هم قرار است به آنها اضافه شود که در تعداد بازداشتی ها تاثیری ندارد و همان 200 نفر بازداشتی هستند ....


پنجشنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۸۸

هر دم از این باغ بری می رسد ...

قبلا به موضوع سفر ( بخوانید فرار ) روحانیون به نجف اشاره کرده بودم (اینجا ) اما نمی دانستم این جماعت در حکومتی مستبد که از قتل کودکان هم دریغ نمی کند ، چگونه می خواهند دلارهای خود را به خارج انتقال دهند و از گزند باند رهبر در امان بمانند . البته با توجه به ریخت و پاش احمدی نژاد برای تثبیت موقعیت خود ، بعید نمی دانستم که شاید حکومت اسلامی به گروهی از روحانیونی که ساز مخالف میزنند اجازه خروج دهد اما خروج مبالغ هنگفت ارزی ، مطمئنا رژیم را با مشکلاتی مضاعف روبرو می کند و مسلما سربازان گمنام چماق بدست تمامی منافذ خروجی بانکی جهت انتقال ارز را به شدت کنترل می کنند تا فقط خودی ها ا جازه صدور " ارز " به امثال حسن نصراله و چاوز را داشته باشند .
این روزها خبر انتقال مبلغ 18/5 میلیارد دلار ( ارز و شش طلا ) به ترکیه باعث شده تا کارشناسان جهان در این رابطه واکنش نشان دهند . از جمله تحلیل رادیو فرانسه است :

"کارشناسان معتقدند که ٧٫٥ ميليارد دلار نمی تواند از نظام بانکی ايران به راحتی خارج شود، زيرا خروج اين حجم از دلار صدمات جدّی به نظام بانکی کشور وارد می آورد، از همين رو آنان می گويند که اين ميزان پول نمی توانسته در نظام بانکی کشور جريان داشته است. مهمتر از آن اما اين است که ٧٫٥ ميليارد دلار وجه نقد رقم اندکی نيست که يک نفر – حتا اگر تاجر بزرگی باشد – بتواند خود را مالک آن بداند.

يک کارشناس امور گمرکی ايران که نخواسته نامش فاش شود به روزنامۀ "اعتماد ملی" (به تاريخ ١٣ مرداد ١٣٨٨/٤ اوت ٢٠٠٩) گفته است : در اين شکی نيست که گنجينه و وجوه خارج شده از کشور قابل توجه و به ارزش ميلياردها دلار بوده است. اما تعجب آورتر از همه سکوت مسئولان سياسی و اقتصادی کشور و کادر ديپلماتيک ايران در ترکيه است، به ويژه اينکه مدعی مالکيت اين پول و طلاها خود را رسماً معرفی کرده است."

شاید بتوان با کنارهم قرار دادن این دو خبر ( سفر روحانیون به خارج و انتقال ارز و طلا به ترکیه ) به نتیجه ای مناسب رسید . بویژه آنکه در اواخر حکومت شاه هم شاهد خروج بی رویه ثروت ملی از کشور بودیم.

بد نیست اخباری مرتبط را هم مرور کنید :

ایلنا : کاهش 24 درصدی ذخایر طلای کشور !

اقتصادانه
: ذخیره ارزی ایران کجاست ؟

موجودي نقدي حساب ذخيره ارزي در پايان دي‌ماه 87 منفي 14.9 ميليارد دلار بوده است.

فرصتی برای تنفس !

امروز امتحانات تمام شد ، رفت تا حدود یکماه دیگه ، البته برنامه روزانه همان ست که بود ، ....
فقط به چند خبر اشاره می کنم :

آیت الله صانعی : منتشر کنندگان اعترافات خواه ناخواه در زمانى نه چندان دور، قبل از جزاى آخرت، كيفر و جزاى عمل خائنانه خود را در اين دنيا و در محكمه اى صالح و عادلانه خواهند ديد.
توجه به تاکید آقای صانعی در مورد کیفر خائنین در همین دنیا و در دادگاهی صالح بسیار دلگرم کننده و شیرین است .
وقتی یک روحانی طراز اول چنین بی محابا از خیانت حکومت اسلامی سخن گوید و وعده مجازات عاملین را دهد ، مسلما نظرش محدود به بازجویان نیست و فراتر از آن ، نظرش به سران رژیم است .
و همه اینها وقتی شیرین است که بدانیم یک مرجع تقلید شیعه در ایران اینچنین منتقد ولایت فقیه فعلی ست .قطعا مردم توجهی به این صحبتها ندارند و اهدافشان بسیار فراتر از این مواضع است اما شکاف میان روحانیون حکومتی نشان از تزلزل رژیم و تاثیر جنبش مردم بر جمهوری اسلامی دارد .
در همین رابطه می توان صحبتهای امامی کاشانی را بازخوانی کرد :
" نور ولایت فقیه کم شده و وی نمی تواند مشکلات کشور را حل کند " ...وی سپس با اشاره به کم سو شدن نور ولایت فقیه در ایران ادامه داده است: "او که نمی تواند مشکل را حل کند، این است اوضاع کشور، این است اوضاع دنیا، تو باید بیایی، تو باید مشکل را حل کنی."(!)

حال تصور کنید در چنین معرکه ای که همه آخوندها به فکر نجات حکومت اسلامی و دین هستند تا مبادا انقلاب مردم ایران همان راه انقلاب فرانسه و نهایتا عزلت کلیسا را دنبال کنند ، آخوند حسین اسلامی فرموده : ( در حمایت و توجیه طرح تعدد زوجات )
مرد ، صبح ها می رود سرکار ، زنانش هم در خانه با هم میزنند و می رقصند و خرید می روند . شب هم که آقا برگشت خانه چهارطبقه ، هر زنی این را صواب می داند که حقش را به زن دیگر بدهد و آقا به یکی از این طبقات برود (!)

حجه الاسلام قزوینی : هرکس خامنه ای را قبول نداشته باشد ، نمازش باطل است !
گاهی اوقات قلم از بند ادب رها می شود ، در مورد ابراز فضل آخوند قزوینی چه باید گفت ؟ من مانده ام چرا قزوینی ها حتی وقتی در مورد نماز هم حرف می زنند باید اشاره به قسمت پایین کمر کنند ، تشابه آقای خامنه ای با باد معده و تاثیر هر دو در ابطال نماز از شاهکارهایی ست که فقط از ملایی ولایت مدار بر می اید و بس !

یکشنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۸۸

جایزه ادبی شعر نیما

بعضی وقتها باور گذشت زمان سخته ، مخصوصا اگه از نشانه ها به دور باشی .
رضا نه فقط برای من که حتی برای سه برادر دیگرمان هم هنوز همان پسر جنجالی و ...(محفوظ!) و شیطونه که باید چهارچشمی مراقبش بود .
وقتی کتابهایش بدستم رسید با علاقه فراوان شروع به خواندنش کردم اما دروغ چرا ، چیزی نفهمیدم ، من اهل ( محفوظ !) هستم و نهایتا اگه شعر نو بخونم ، میرم سراغ ( محفوظ ! ) . این نسل جدید شعرای ایران ، یه جوری از کلمات استفاده می کنند که انگار تک تک کلمه ها زنده اند و در متن می رقصند ، هویتی بیش از آنکه من قادر به درکش باشم ، از خودشان بروز میدند .
خلاصه من که چیزی ازشون نفهمیدم ، اولش خیال کردم لابد خودشون هم نمی فهمند چی میگند اما وقتی نامه دکتر اسماعیل نوری علا به رضا را خوندم ، متوجه شدم ، نخیر ، انگار من یه کمی کند ذهنم ! بالاخره اسماعیل نوری علا مطمئنا بیشتر از من می فهمه .
خلاصه خیلی سعی کردم در مورد جایزه نیما چیزی ننویسم مبادا (محفوظ !) ، اما نهایتا علاقه برادری بر من فائق آمد . بالاخره باید یه جوری می گفتم که من آنم که داداشم جایزه گرفت !

گزارشی از جایزه نیما :

"نخستين جايزه نيما با اهداي جوايز به برگزيدگان خود که عبارت بودند از رويا زرين، رضا حيراني و بهزاد خواجات و نيز تقدير از اعضاي هيئت داوران شامل شمس لنگرودي، حافظ موسوي، عليشاه مولوي، علي باباچاهي و شمس آقاجاني به کار خود پايان داد."
( جام جم آنلاین )

"
پیشتر قرار بود مراسم پایانی جایزه شعر نیما در روز ۳۰ خرداد برگزار شود، اما برگزارکنندگان این جایزه به دلیل ناآرامی ها و درگیری های پس از انتخابات ریاست جمهوری در روز ۳۰ خرداد، برگزاری آن را به زمانی دیگر موکول کرده بودند."
( رادیو فردا )


شنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۸۸

اعتراف به افتضاح !

دادگاه متهمین انقلاب مخملی تشکیل شد تا اعتراف جمهوری اسلامی باشد به افتضاحی که درگیر آن است .
بنا به گزارش " بنگاه امنیتی خبرسازی فارس " همه دستگیر شدگان از تلاش موسوی و خاتمی برای " انقلاب مخملی و زیر سوال بردن جمهوری اسلامی " صحبت کردند اما هیچ کس از آقای خامنه ای و سربازان گمنامش نمی پرسد اگر براستی خودتان به چنین نمایش و بازیهایی اعتقاد دارید ، چرا سران توطئه را دستگیر نمی کنید ؟!!
خامنه ای بد بازی و نمایشی را شروع کرده ، این اعترافات حتی اگر ساختگی هم نباشد ، نشان از وضعیت وحشتناک و غیرقابل تحمل بازداشتگاهها دارد .

باید بار دیگر به امثال سهراب اعرابی و حسین اختر زند و محسن روح الامینی درود فرستاد ، محسن روح الامینی فرزند یکی از مسئولین نظام بود ، پدرش که از معتقدان به ولایت فقیه و سینه چاکان جمهوری اسلامی ست در وصف آنچه بر پسرش رفته می گوید :
جنازه‌اش را که دیدم، متوجه شدم که دهانش را خرد کرده‌اند. .. وی را به شدت کتک زده و زیر شکنجه کشته‌اند.
عکسی از جنازه شهید حسین اختر زند نشان می دهد که بازجویان با چه روشی از بازداشت شدگان بازجویی می کنند ،سینه اش شکافته شده ، دستش شکسته ، چشمش را گویی منفجر و منهدم کرده اند و ...
براستی کدامیک از ما تاب تحمل چنین رفتاری را داریم ؟
به قول یکی از دوستان که می گفت اگر من زیر چنین شکنجه ای قرار گیرم ، اعتراف می کنم در 6 ماهگی و زمانی که از سینه مادرم شیر می نوشیدم ، با او چه ها میکردم !
شاید شاخص ترین متهم در بیدادگاه را بتوان ابطحی بخت برگشته دانست .
اگر به صحبتهای ( منتسب ) به ابطحی توجه شود ، می توان مطمئن شد تمامی این بازیها ساختگی ست ، هرچند جلوگیری از حضور رسانه های بی طرف و منتقد دولت ، خود گواهی آشکار در نمایشی بودن اعتراف متهمین ( بخوانید افتضاح رژیم ) می باشد . اما نکاتی چند در سخنان ابطحی ست که قابل توجه می نماید ، وی با نام بردن از موسوی ، گویا فضا و شرایط را برای بیان منظورش فراهم می نموده :
ملت ايران بايد از تيزهوشي مقام معظم رهبري و سربازان با نام و بي نام ايران كه اين كشور را از اين مسئله نجات دادند تشكر كند.
اگر به جاي پيام به موسوي به احمدي‌نژاد تبريك مي‌گفتيم امروز بهترين وضعيت را در تاريخ ايران دارا بوديم. (!)
اين آشوب‌ها دلبستگي‌هاي مردم مسلمان را نسبت به ايران قطع كرد،
بنده مي‌گويم كه هيچكس نمي‌تواند روي امام و نظام تاكيد كند ولي در عين حال كوچكترين عملي انجام دهد كه نظام را هم به خطر بيندازد.
ما افتخار اين حضور 40 ميليوني را از دست داده و آنرا خدشه‌دار كرديم ما مي‌توانستيم در دنيا بهتر از اين باشيم.

تصور نمی کنم هیچ عقل سلیمی بپذیرد این سخنان دو پهلو بمنظور اعتراف به گناه بیان شده باشد .

اتهامات دیگر متهمان هم شنیدنی ست :
امیر شناور متهم است به تمرد از دستور ماموران و پرتاب سنگ به سوی آنها ، در بازرسی از منزل وی تعدادی کلت ، فشنگ جنگی و اسناد ... کشف شد .
خودتان قضاوت کنید کسی که مزدور خارجی ست ( بنا به اسناد مکشوفه ) ، کلت و فشنگ جنگی هم دارد ، به چه دلیل در اعتراضات سنگ پرتاب می کند ؟
احتمالا کلت و فشنگ را گذاشته بود کنار تا ماموران آنها را کشف کنند !

موسی شاه کرمی ، متهم است به همراه داشتن کوکتل مولوتف و پرتاب سنگ !
طرف کوکتل مولوتف دارد اما سنگ پرت می کند !

مهدی فتاح بخش فرزند هادی که در حين ارتکاب جرم دستگير شده، اظهار می دارد: "در تجمع غيرقانونی خيابان آزادی اقدام به سنگ پرانی و حمله به مأموران نيروی انتظامی کردم.
در حین ارتکاب جرم ، یعنی شرکت در اعتراضات مردمی و پرتاب سنگ به سوی کسانی که تیر شلیک می کنند !( دفاع از جان یعنی ارتکاب جرم !)

احتمالا فردا گروهبان فیروزآبدی به خود خدا نامه می نویسد و از مظلومیت بازجویان در بازجویی از بازداشت شدگان سخنها خواهد گفت !
Free counter and web stats