000

یکشنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۸۸

جایزه ادبی شعر نیما

بعضی وقتها باور گذشت زمان سخته ، مخصوصا اگه از نشانه ها به دور باشی .
رضا نه فقط برای من که حتی برای سه برادر دیگرمان هم هنوز همان پسر جنجالی و ...(محفوظ!) و شیطونه که باید چهارچشمی مراقبش بود .
وقتی کتابهایش بدستم رسید با علاقه فراوان شروع به خواندنش کردم اما دروغ چرا ، چیزی نفهمیدم ، من اهل ( محفوظ !) هستم و نهایتا اگه شعر نو بخونم ، میرم سراغ ( محفوظ ! ) . این نسل جدید شعرای ایران ، یه جوری از کلمات استفاده می کنند که انگار تک تک کلمه ها زنده اند و در متن می رقصند ، هویتی بیش از آنکه من قادر به درکش باشم ، از خودشان بروز میدند .
خلاصه من که چیزی ازشون نفهمیدم ، اولش خیال کردم لابد خودشون هم نمی فهمند چی میگند اما وقتی نامه دکتر اسماعیل نوری علا به رضا را خوندم ، متوجه شدم ، نخیر ، انگار من یه کمی کند ذهنم ! بالاخره اسماعیل نوری علا مطمئنا بیشتر از من می فهمه .
خلاصه خیلی سعی کردم در مورد جایزه نیما چیزی ننویسم مبادا (محفوظ !) ، اما نهایتا علاقه برادری بر من فائق آمد . بالاخره باید یه جوری می گفتم که من آنم که داداشم جایزه گرفت !

گزارشی از جایزه نیما :

"نخستين جايزه نيما با اهداي جوايز به برگزيدگان خود که عبارت بودند از رويا زرين، رضا حيراني و بهزاد خواجات و نيز تقدير از اعضاي هيئت داوران شامل شمس لنگرودي، حافظ موسوي، عليشاه مولوي، علي باباچاهي و شمس آقاجاني به کار خود پايان داد."
( جام جم آنلاین )

"
پیشتر قرار بود مراسم پایانی جایزه شعر نیما در روز ۳۰ خرداد برگزار شود، اما برگزارکنندگان این جایزه به دلیل ناآرامی ها و درگیری های پس از انتخابات ریاست جمهوری در روز ۳۰ خرداد، برگزاری آن را به زمانی دیگر موکول کرده بودند."
( رادیو فردا )


۴ نظر:

کریم پ گفت...

آقا تبریک از سر ذوق و شوق ما را برای شما فرهاد عزیز و برادرتان رضای نازنین(محفوظ!) بدار
الهی آمین

ناشناس گفت...

سلام

من هم از صمیم قلب به شما و برادرتان تبریک میگم

ناشناس گفت...

فرهاد جان خیلی‌ خوش حال شدم وقتی‌ این خبرو خوندم

فرهاد گفت...

از همه دوستانی که تبریک گفته اند ممنونم.

Free counter and web stats