000

دوشنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۸۹

تلویزیون ایرانیان برلین ، نقدی بر مصاحبه شجونی و تحصیلات خامنه ای

برنامه این هفته تلویزیون ایرانیان برلین :
برخلاف اصرار دولت آلمان مبنی بر افزایش فشار ها و تحریم ها بر جمهوری اسلامی ، حجم مبادلات اقتصادی دولت مرکل با حکومت کودتا افزایش چشمگیری داشته .
تشابهات وضعیت کشورهای مصر ، اردن و تونس با جمهوری اسلامی .
نقدی بر مصاحبه شجونی ، تحصیلات خامنه ای ...
یادی از داریوش همایون ...





شنبه، بهمن ۰۹، ۱۳۸۹

داریوش همایون هم رفت

وقتی برای مصاحبه با داریوش همایون به محل برگزاری هشتمین کنگره حزب مشروطه رفتیم ، میدانستم باید با کسی صحبت کرد که تاریخ زنده معاصر ایران است .
صرفنظر از عقاید و آرایش ( دلبستگی به رضا پهلوی برای تشکیل حکومتی مشروطه ) نمی توان کتمان نمود که او آگاهی و تسلطی شگرف بر جریانات 5 دهه اخیر کشورمان داشت . تاکیدش بر حکومت مشروطه سلطنتی نه بجهت وابستگی به حکومت پهلوی ، که بدلیل شناختش از اجتماع متنوع ایرانی بود . همایون در روزهایی که بیش از هر زمان دیگر به استراحت و مراقبت از خود نیاز داشت ، دست از تلاش برای سازماندهی نیروهای موافق ( آرایش ) و پاسخگویی به انتقادات مخالفان ( عقایدش ) برای دگرگونی اوضاع سیاسی حاکم بر ایران بر نمی داشت .
حجم انبوه نوشته ها و سخنرانی های او موید این مطلب است .
همیشه آرزو داشتم تا با او در مورد تاکیدش بر نقش رضا پهلوی صحبت کنم ، در دیداری که گذشت متاسفانه بجهت ذیق وقت فرصت نشد تا این مسئله کاملا شکافته شود .
همایون اعتقاد داشت شاه بعنوان سمبل تمامیت ارضی کشور نقشی مهم در اتحاد مردم بازی می کند . از او پرسیدم حتی اگر قایل به حکومتی سلطنتی باشیم ، نمی توان و نباید از رضا پهلوی برای تصاحب مسند پادشاهی دعوت نمود .
کاش فرصتی می بود تا در این باره به تفصیل صحبت کنیم .
قرار شد در دیداری دیگر این بحث را بگشاییم . دیداری که هرگز مقدور نخواهد شد .
توجه شما عزیزان را به گفتگوی تلویزیون ایرانیان برلین با او جلب می کنم .



یکشنبه، بهمن ۰۳، ۱۳۸۹

شکست فوتبال ایران از نظام جمهوری اسلامی


فوتبال ایران تاریخ پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته . در ابتدا زنگ تفریح تیم های بزرگ آسیایی بود اما بجهت نگرش ورزشی مسئولین وقت به فوتبال ، به سرعت جایگاه قابل احترامی را در آسیا بدست آورد .
پس از یک دهه شکست ناپذیری در آسیا ، پیروزی بر ایران آرزویی دست نیافتنی برای قدرت های آسیا به نظر می رسید اما آنچه آسیا از انجامش ناتوان بود ، بدست حکومت جمهوری اسلامی محقق شد تا قدرت های درجه 2 و 3 آسیا هم برای فوتبال برتر ایران عرض اندام کنند .
پس از برقراری جمهوری اسلامی ، چماق تعهد و پایبندی به ارزش های اسلامی بر سر بسیاری از استعدادها و بازیکنان بزرگ کشور فرود آمد تا آنان از پوشیدن پیراهن تیم ملی ایران محروم بمانند . تا دفاع از حیثیت فوتبال ایران برعهده بازیکنان درجه چندم کشور قرار گیرد .....

در جام ملتهای آسیا ( قطر ) ، ایران به کره جنوبی باخت تا عمر داغ فتح این جام به چهار دهه برسد . هرچند بچه های غیور ایرانی در مرحله مقدماتی ، بین 16 تیم شرکت کننده در چهار گروه ، بهترین نتایج را کسب کرده بودند اما در مرحله دوم حریف کره جنوبی نشد . اگرچه بازیکنان ما تمام توان خود را برای دفاع از نام ایران بکار بردند اما این تیم تمام توان فوتبال ایران نبود .
ستارگان بسیاری بدلایل غیر ورزشی از تیم کنار ماندند تا آقایان کینه خود از بازیکنان غیر مطیع ( و به قول کمیته انضباطی " منشوری " ) را با تحمیل شکست به مردم جبران نمایند .
در تیم ملی امروز ما ، جای علی کریمی ، فرهاد مجیدی ، مهدوی کیا ، کعبی ... خالی بود. چه روش یا سیاستی بر اردوی تیم ملی حاکم ست که این بازیکنان را وادار به خروج و اعلام انصراف از پوشیدن پیراهن تیم ملی کرده بود ؟!
در دوره های پیشین هم جای بسیاری خالی ماند تا ایران بدون بازیکنان برترش به مقابله با رقیبانی رود که از هر روشی ( حتی استخدام بازیکنان کشورهای دیگر ! ) خود را آماده شرکت در مسابقات کرده بودند .

جالب است که رییس فدراسیون ( کفاشیان ) اعلام کرده از استعفا خبری نیست و از امروز ( شنبه، روز باخت به کره جنوبی ) بدنبال گزینش مربی جدید تیم ملی ست ! کفاشیان مهره ای ست در دست مسئولان تا برای انجام مقاصد خود ، او را به رقص آورند . در زمانی که علی آبادی تلاش میکرد تا بعنوان رییس فدراسیون برگزیده شود و همه جوانب امر را تحت کنترل گرفته بود ، فیفا بصراحت اعلام نمود که درصورت دخالت دولت در فوتبال ، ایران را از شرکت در مسابقات محروم خواهد نمود . علی آبادی که با دخالت احمدی نژاد مجبور به انصراف شده بود ، کفاشیان را بر این مقام نشاند تا بتواند فوتبال کشور را در کنترل خود داشته باشد . کفاشیان چندی پیش هم برای هموار کردن راه انتخاب سعیدلو در انتخابات کنفدراسیون آسیا ، از مقام اجرایی خود در این کنفدراسیون استعفا داد تا نفوذ ایران در آسیا بیش از پیش کمرنگ تر شود .
استعفایی که حتی از سوی منتقدان ( مثل دادکان ) بعنوان خیانت به فوتبال کشور قلمداد شد .

در مورد دو تیم محبوب پایتخت هم شاهدیم که از روزی که مقامات اطلاعاتی به فوتبال و بویژه دو تیم استقلال و پرسپولیس روی آورده اند ، همیشه "عدم ثبات مدیریتی " لطمه های جبران ناپذیری به این دو تیم وارد نموده .

بهر رو بار دیگر حسرت روزهایی را می خوریم که نام فوتبال ایران ، بمنزله ترس حریفان آسیایی بود .
زمانی که سوریه از حضور در تهران ( در دیدارهای مقدماتی جام جهانی 1978 آرزانتین ) خودداری میکرد تا بر ناتوانی خود در مواجهه با شیران ایرانی صحه گذارد .
زمانی که عربستان ( در همان دیدارها ) در ریاض 3 بر صفر شکست می خورد و بازی برگشت آنچنان از سوی مسئولین وقت فوتبال جدی گرفته نمیشد که دیدار برگشت با این تیم را در شهرستان و با بازیکنان ب و امید برگزار میکرد و باز هم نتیجه از آن ما بود : 2 بر صفر به نفع ایران .
در دیدارهای نهایی مرحله مقدماتی ، ایران در برابر کویتی که فتحی کمیل ، حمد بوحمد ، فیصل الدخیل و احمد طرابلسی را در اختیار داشت و مربی بزرگی چون زاگالو این تیم را هدایت میکرد ( در آنزمان ، کویت از قدرتهای آسیا بود ) ایران با بازیکنان زیر 23 سال خود به کویت رفت و این تیم را با همه بزرگانش با نتیجه 2 بر یک در هم شکست .

ایران یک دهه به تیم های آسیایی نباخت اما طی سه دهه ی پس از آن ، ایران همیشه پیش از مقابله با حریفان ، به جمهوری اسلامی باخته است .

سه‌شنبه، دی ۲۱، ۱۳۸۹

گاف های مسئولین !

هواپیمای بویینگ جمهوری اسلامی در ارومیه سقوط کرد .
وزیر راه : تنها عامل سقوط هواپیما ، بدی هوا بود که بدلیل کارنکردن دستگاه های فنی هواپیما ( منظورش سیستم ناوبری جی پی اس و Transponder بوده) ، خلبان متوجه خرابی اوضاع و ارتفاع کم نشد و محکم هواپیما را به زمین زد . البته خسارت هواپیما را از بازماندگان خلبان میگیریم !
وی در مورد اینکه چرا با توجه به سقوط هواپیما ، هیچ آتش سوزی بوقوع نپیوسته گفت : قضیه ساده است ، هواپیما بنزین نداشت که به محض برخورد به زمین منفجر بشه !

وزیر اطلاعات : با استفاده از تکنولوژی بومی در سازمان جاسوسی موساد نفوذ کردیم .
_ کاش از این تکنولوژی استفاده بهینه می کردید تا هواپیماها اینقدر سقوط نکنند .

مهمانپرست ، سخنگوی وزارت امور خارجه : تحریم هیچ تاثیری بر زندگی مردم نداشته الا سقوط هواپیماها و مختصر گرانی و کمبود و ...
بانک مرکزی : قیمت حبوبات خیلی افزایش یافته ، صلاح نیست قیمت آنها را اعلام کنیم !

سالروز زلزله بم از تقویم رسمی جمهوری اسلامی حذف شد .
_ اگه زورشون میرسید خود بم را هم حذف میکردند .

یک روز از زندگی : عبدالقادر بلوچ

در یوتیوب گشت می زدم که با این ویدیو مواجه شدم ، خب ایرانی بودن یعنی اینکه نیازی به اجازه و اینجور تعارفات غربی ها نداریم ، برش داشتم تا اینجا کپی کنم ، حالا اگه بلوچ عزیز راضی نیست ، می تونه حرص بخوره و یه کم نفرین کنه و ...
اما مهم اینه که در این فیلم میشه بلوچ را از نزدیک دید و به حرفهاش گوش کرد ، طنز تلخی که انگار نه فقط در قلم ، که از زبانش هم جاریه ، و احتمالا از همه جاش که اینطور مرتب باید بره بیمارستان و دل همه را بلرزونه .



یکشنبه، دی ۱۹، ۱۳۸۹

گزیده اخبار از تلویزیون ایرانیان برلین

اخبار هفته گذشته از دریچه تلویزیون ایرانیان برلین :
خودکشی علیرضا پهلوی و سکوت ترسناک خامنه ای و احمدی نژاد !


شنبه، دی ۱۸، ۱۳۸۹

گاف مهران مدیری

بنا نداشتم تا در این مقوله وارد شوم ، دعوایی که یک سر آن مهران مدیری ست و سوی دیگرش شهرام همایون . در این مقطع حیف ست حتی نیروهای بی طرف ، به طرفی دیگر رانده شوند .
مهران مدیری همین قدر که به دیدار و دست بوسی خامنه ای نرفته ، مورد احترام مردم قرار گرفته اما حیف شد که در بازی دست انداختن شبکه های لس آنجلسی ، شهرام همایون را هم ، هم مقدار و هم شان شبکه هایی قرار داد که تنها به فکر سودجویی هستند و نه از ایرانی و ایرانیت ، که از انسانیت هم بهره ای نبرده اند .

مهران مدیری همانی ست که در اوایل دوران حاکمیت باند فشار ، در برنامه های طنز خود ، به حمایت از آنان ، اصلاح طلبان را دست می انداخت ، اما کار بزرگ او در عدم کرنش به قدرتمندان ، آنقدر دوست داشتنی ست که حمایتهایی آنچنانی از حاکمیت نظامی بر نظام ، قابل اغماض بنظر می رسد .
اما کاش مدیری مدیریت میکرد و در طنز خویش ، همگان را به یک سطح نمی انگاشت .
مدتهاست که نه ماهواره دارم و نه تمایلی به دیدن برنامه های شبکه های ایرانی اما نهایت بی انصافی ست اگر در مورد شهرام همایون به چند نکته اشاره نکنم .
درست در زمانی که مردم ایران بدلیل اعتراض به امارات و زیاده طلبی های این شیخ نشین ، از پلیس کتک می خوردند ، شبکه های اصطلاحا لس آنجلسی تمام توان و امکانات خود را در اختیار دفاتر و مراکزی قرار داده بودند که برای جذب سرمایه ایرانی ها به امارات ، به هزار و یک خدعه متوسل می شدند .
در این ایام که سود فراوانی از تبلیغات این شرکت ها نصیب شبکه های تلویزیونی فارسی زبان می شد ، شهرام همایون با تمام مشکلات مالی ، هرگز اجازه نداد تا شبکه اش در اختیار اینگونه شرکتها ( ی وطن قروش ) قرار بگیرد . بار هزینه های شبکه خود را با فروش کتاب و وسایل دیگر سبک می کرد ، کمک مالی جمع می کرد اما از تبلیغ برای بیگانه ای که چشم طمع به تمامیت ارضی ایران ( بویژه جزایر سه گانه ) داشت ، خودداری نمود .

در جریان اعتراضات مردمی به دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و قتل مردم قهرمان و صبور بدست دژخیمان مزدور حاکمیت ، شبکه های لس آنجلسی به ساز و آواز مشغول بودند و چشم به جنایات حکومت بستند ، انگار که براستی همه چیز آرام بود و آنها خوشبختی را فریاد میزدند . اما شهرام همایون تمامی برنامه اش را به نشر و انعکاس اعتراضات مردم اختصاص داد .
اگر نگاه همایون به شبکه تلویزیونی ، نگاه تاجرمآبانه بود ، نفع در تبلیغ شرکت های اماراتی می دید و همچون دیگر شبکه های قرطی و قوطی (!) در اوج اعتراضات سبز مردم ، به تنها خبری که اشاره نمی بایست میکرد ، رذالت حکومت بود و رشادت مردم .
یادمان نرفته که در آن روزها چگونه از بی خیالی شبکه های فارسی زبان عصبی بودیم ، شبکه هایی که بجای حمایت از جنبش سبز مردم ، به تبلیغ مواد نیروزا می پرداختند و بجای نشان دادن صحنه های رشادت و شهادت جوانان ، کنسرت خوانندگان بی خیال را از دبی پخش می کردند !

من نه همایون را دیده ام و نه او را می شناسم اما از یک جهت برایش ارزش قائلم ، شبکه تلویزیونی همایون ، شبکه ای ست سیاسی برای انعکاس خواسته های هموطنانش . دیدگاه های او را نمی پسندم که تا زمانی که بیننده برنامه هایش بودم ، همیشه رنج می بردم از حمایت های غیر مستقیم وی از خاندان پهلوی ، اما اگر فقط یک نکته از جنبش سبز مردم یاد گرفته باشم ، شاید این باشد که همه آنانی را که دل به خواسته های مردم داده اند را ارج نهم و بجای تفرقه بدلیل تمایز آرا و تفاوت دیدگاه ، نگاه به هدفی والا داشته باشم : آزادی برای ایران تا همه ما بتوانیم صبورانه یکدیگر را تحمل کنیم و برای رسا شدن صدای همه ( حتی مخالف ) مبارزه کنیم .
برخی از دوستان در سایت بالاترین خرده گرفته اند که چرا از مدیری انتقاد می شود ، او همانی ست که تا دیروز بجهت سرپیچی از ابراز بندگی به ولایت ، مورد تکریم همه بود !
دقیقا این روش ، نشان از بلوغ فکری دارد که کسی را بت نکنیم ، مهران مدیری تا زمانی که در مقابل قدرت مداران تعظیم نکرد ، مورد ستایش بود و زمانی هم که به خطا رود ، بایستی جوابگوی رفتارش باشد .
و تصور میکنم این همان سیاق و رفتاری ست که ما باید پیشه کنیم تا کسی دیگر قهرمان نشود که قهرمان همانانی هستند که سینه ستبر نموده اند در مقابل ظلم . قهرمانی که بی تریدید باید از او تبعیت نمود ، ملت ایران ست و الا دیگر شخصیت ها ، حتی اگر به فرض رهبر جنبش سبز هم که باشد ، تا زمانی مورد قبول و احترام ست که نظرات مردم را بازگو کند ، نه اینکه توقع داشته باشد تا مردم مطیع رهبری او شوند که در این صورت تفاوتی بین شاه و خلیفه و ولی فقیه و سبز و سرخ و سیاه نخواهد بود .

کاش مدیری در این ورطه یا وارد نمی شد و یا اگر می شد ، حرمت حریم آشنا نگه میداشت .

سه‌شنبه، دی ۱۴، ۱۳۸۹

آب گل آلود و فرصت طلبان بی مروت

جنبش مردم ایران آنچنان حمایت جهانی را برانگیخته که حتی گروه های مطرود نیز به فکر افتاده اند تا از این فرصت سودی برند و از ورطه نابودی و خموشی نجات یابند .
روزنامه واشنگتن تایمز در مقاله ای آنچنان سوز و گداز از قرار داشتن نام سازمان مجاهدین در فهرست سازمانهای تروریستی به راه انداخته که گویا فراموش نموده همین سازمان در سالها قبل چگونه دست اخوت و برادری به صدام داده بود تا میلیشیای مجاهدین همدوش سربازان عراقی به جان مردم ایران بیفتند .
در مقاله دوم ژانویه آورده : امروز زمانی ست که اوباما نشان دهد با مردم ایران است و باید نام سازمان مجاهدین را از فهرست سازمانهای تروریستی خارج کند !
اینکه این سازمان چه ارتباطی با جنبش مردم ایران دارد ، نکته ای ست که در مقاله مورد ذکر به آن اشاره ای نشده . اما حکایت از آن دارد که همه آنانی که برای حکومت بر مردم ، ملت را قربانی خواسته هایشان کرده بودند ، امروز با شعار فریبنده حمایت از مردم ، به فکر سوء استفاده از نجابت و مظلومیت ملت شده اند .
بد نیست مقاله واشنگتن تایمز را بخوانید تا به تاثیر پول در ترویج ایده های مطرود پی ببرید .

Free counter and web stats