بنا نداشتم تا در این مقوله وارد شوم ، دعوایی که یک سر آن مهران مدیری ست و سوی دیگرش شهرام همایون . در این مقطع حیف ست حتی نیروهای بی طرف ، به طرفی دیگر رانده شوند .
مهران مدیری همین قدر که به دیدار و دست بوسی خامنه ای نرفته ، مورد احترام مردم قرار گرفته اما حیف شد که در بازی دست انداختن شبکه های لس آنجلسی ، شهرام همایون را هم ، هم مقدار و هم شان شبکه هایی قرار داد که تنها به فکر سودجویی هستند و نه از ایرانی و ایرانیت ، که از انسانیت هم بهره ای نبرده اند .
مهران مدیری همانی ست که در اوایل دوران حاکمیت باند فشار ، در برنامه های طنز خود ، به حمایت از آنان ، اصلاح طلبان را دست می انداخت ، اما کار بزرگ او در عدم کرنش به قدرتمندان ، آنقدر دوست داشتنی ست که حمایتهایی آنچنانی از حاکمیت نظامی بر نظام ، قابل اغماض بنظر می رسد .
اما کاش مدیری مدیریت میکرد و در طنز خویش ، همگان را به یک سطح نمی انگاشت .
مدتهاست که نه ماهواره دارم و نه تمایلی به دیدن برنامه های شبکه های ایرانی اما نهایت بی انصافی ست اگر در مورد شهرام همایون به چند نکته اشاره نکنم .
درست در زمانی که مردم ایران بدلیل اعتراض به امارات و زیاده طلبی های این شیخ نشین ، از پلیس کتک می خوردند ، شبکه های اصطلاحا لس آنجلسی تمام توان و امکانات خود را در اختیار دفاتر و مراکزی قرار داده بودند که برای جذب سرمایه ایرانی ها به امارات ، به هزار و یک خدعه متوسل می شدند .
در این ایام که سود فراوانی از تبلیغات این شرکت ها نصیب شبکه های تلویزیونی فارسی زبان می شد ، شهرام همایون با تمام مشکلات مالی ، هرگز اجازه نداد تا شبکه اش در اختیار اینگونه شرکتها ( ی وطن قروش ) قرار بگیرد . بار هزینه های شبکه خود را با فروش کتاب و وسایل دیگر سبک می کرد ، کمک مالی جمع می کرد اما از تبلیغ برای بیگانه ای که چشم طمع به تمامیت ارضی ایران ( بویژه جزایر سه گانه ) داشت ، خودداری نمود .
در جریان اعتراضات مردمی به دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و قتل مردم قهرمان و صبور بدست دژخیمان مزدور حاکمیت ، شبکه های لس آنجلسی به ساز و آواز مشغول بودند و چشم به جنایات حکومت بستند ، انگار که براستی همه چیز آرام بود و آنها خوشبختی را فریاد میزدند . اما شهرام همایون تمامی برنامه اش را به نشر و انعکاس اعتراضات مردم اختصاص داد .
اگر نگاه همایون به شبکه تلویزیونی ، نگاه تاجرمآبانه بود ، نفع در تبلیغ شرکت های اماراتی می دید و همچون دیگر شبکه های قرطی و قوطی (!) در اوج اعتراضات سبز مردم ، به تنها خبری که اشاره نمی بایست میکرد ، رذالت حکومت بود و رشادت مردم .
یادمان نرفته که در آن روزها چگونه از بی خیالی شبکه های فارسی زبان عصبی بودیم ، شبکه هایی که بجای حمایت از جنبش سبز مردم ، به تبلیغ مواد نیروزا می پرداختند و بجای نشان دادن صحنه های رشادت و شهادت جوانان ، کنسرت خوانندگان بی خیال را از دبی پخش می کردند !
من نه همایون را دیده ام و نه او را می شناسم اما از یک جهت برایش ارزش قائلم ، شبکه تلویزیونی همایون ، شبکه ای ست سیاسی برای انعکاس خواسته های هموطنانش . دیدگاه های او را نمی پسندم که تا زمانی که بیننده برنامه هایش بودم ، همیشه رنج می بردم از حمایت های غیر مستقیم وی از خاندان پهلوی ، اما اگر فقط یک نکته از جنبش سبز مردم یاد گرفته باشم ، شاید این باشد که همه آنانی را که دل به خواسته های مردم داده اند را ارج نهم و بجای تفرقه بدلیل تمایز آرا و تفاوت دیدگاه ، نگاه به هدفی والا داشته باشم : آزادی برای ایران تا همه ما بتوانیم صبورانه یکدیگر را تحمل کنیم و برای رسا شدن صدای همه ( حتی مخالف ) مبارزه کنیم .
برخی از دوستان در سایت بالاترین خرده گرفته اند که چرا از مدیری انتقاد می شود ، او همانی ست که تا دیروز بجهت سرپیچی از ابراز بندگی به ولایت ، مورد تکریم همه بود !
دقیقا این روش ، نشان از بلوغ فکری دارد که کسی را بت نکنیم ، مهران مدیری تا زمانی که در مقابل قدرت مداران تعظیم نکرد ، مورد ستایش بود و زمانی هم که به خطا رود ، بایستی جوابگوی رفتارش باشد .
و تصور میکنم این همان سیاق و رفتاری ست که ما باید پیشه کنیم تا کسی دیگر قهرمان نشود که قهرمان همانانی هستند که سینه ستبر نموده اند در مقابل ظلم . قهرمانی که بی تریدید باید از او تبعیت نمود ، ملت ایران ست و الا دیگر شخصیت ها ، حتی اگر به فرض رهبر جنبش سبز هم که باشد ، تا زمانی مورد قبول و احترام ست که نظرات مردم را بازگو کند ، نه اینکه توقع داشته باشد تا مردم مطیع رهبری او شوند که در این صورت تفاوتی بین شاه و خلیفه و ولی فقیه و سبز و سرخ و سیاه نخواهد بود .
کاش مدیری در این ورطه یا وارد نمی شد و یا اگر می شد ، حرمت حریم آشنا نگه میداشت .
مهران مدیری همین قدر که به دیدار و دست بوسی خامنه ای نرفته ، مورد احترام مردم قرار گرفته اما حیف شد که در بازی دست انداختن شبکه های لس آنجلسی ، شهرام همایون را هم ، هم مقدار و هم شان شبکه هایی قرار داد که تنها به فکر سودجویی هستند و نه از ایرانی و ایرانیت ، که از انسانیت هم بهره ای نبرده اند .
مهران مدیری همانی ست که در اوایل دوران حاکمیت باند فشار ، در برنامه های طنز خود ، به حمایت از آنان ، اصلاح طلبان را دست می انداخت ، اما کار بزرگ او در عدم کرنش به قدرتمندان ، آنقدر دوست داشتنی ست که حمایتهایی آنچنانی از حاکمیت نظامی بر نظام ، قابل اغماض بنظر می رسد .
اما کاش مدیری مدیریت میکرد و در طنز خویش ، همگان را به یک سطح نمی انگاشت .
مدتهاست که نه ماهواره دارم و نه تمایلی به دیدن برنامه های شبکه های ایرانی اما نهایت بی انصافی ست اگر در مورد شهرام همایون به چند نکته اشاره نکنم .
درست در زمانی که مردم ایران بدلیل اعتراض به امارات و زیاده طلبی های این شیخ نشین ، از پلیس کتک می خوردند ، شبکه های اصطلاحا لس آنجلسی تمام توان و امکانات خود را در اختیار دفاتر و مراکزی قرار داده بودند که برای جذب سرمایه ایرانی ها به امارات ، به هزار و یک خدعه متوسل می شدند .
در این ایام که سود فراوانی از تبلیغات این شرکت ها نصیب شبکه های تلویزیونی فارسی زبان می شد ، شهرام همایون با تمام مشکلات مالی ، هرگز اجازه نداد تا شبکه اش در اختیار اینگونه شرکتها ( ی وطن قروش ) قرار بگیرد . بار هزینه های شبکه خود را با فروش کتاب و وسایل دیگر سبک می کرد ، کمک مالی جمع می کرد اما از تبلیغ برای بیگانه ای که چشم طمع به تمامیت ارضی ایران ( بویژه جزایر سه گانه ) داشت ، خودداری نمود .
در جریان اعتراضات مردمی به دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و قتل مردم قهرمان و صبور بدست دژخیمان مزدور حاکمیت ، شبکه های لس آنجلسی به ساز و آواز مشغول بودند و چشم به جنایات حکومت بستند ، انگار که براستی همه چیز آرام بود و آنها خوشبختی را فریاد میزدند . اما شهرام همایون تمامی برنامه اش را به نشر و انعکاس اعتراضات مردم اختصاص داد .
اگر نگاه همایون به شبکه تلویزیونی ، نگاه تاجرمآبانه بود ، نفع در تبلیغ شرکت های اماراتی می دید و همچون دیگر شبکه های قرطی و قوطی (!) در اوج اعتراضات سبز مردم ، به تنها خبری که اشاره نمی بایست میکرد ، رذالت حکومت بود و رشادت مردم .
یادمان نرفته که در آن روزها چگونه از بی خیالی شبکه های فارسی زبان عصبی بودیم ، شبکه هایی که بجای حمایت از جنبش سبز مردم ، به تبلیغ مواد نیروزا می پرداختند و بجای نشان دادن صحنه های رشادت و شهادت جوانان ، کنسرت خوانندگان بی خیال را از دبی پخش می کردند !
من نه همایون را دیده ام و نه او را می شناسم اما از یک جهت برایش ارزش قائلم ، شبکه تلویزیونی همایون ، شبکه ای ست سیاسی برای انعکاس خواسته های هموطنانش . دیدگاه های او را نمی پسندم که تا زمانی که بیننده برنامه هایش بودم ، همیشه رنج می بردم از حمایت های غیر مستقیم وی از خاندان پهلوی ، اما اگر فقط یک نکته از جنبش سبز مردم یاد گرفته باشم ، شاید این باشد که همه آنانی را که دل به خواسته های مردم داده اند را ارج نهم و بجای تفرقه بدلیل تمایز آرا و تفاوت دیدگاه ، نگاه به هدفی والا داشته باشم : آزادی برای ایران تا همه ما بتوانیم صبورانه یکدیگر را تحمل کنیم و برای رسا شدن صدای همه ( حتی مخالف ) مبارزه کنیم .
برخی از دوستان در سایت بالاترین خرده گرفته اند که چرا از مدیری انتقاد می شود ، او همانی ست که تا دیروز بجهت سرپیچی از ابراز بندگی به ولایت ، مورد تکریم همه بود !
دقیقا این روش ، نشان از بلوغ فکری دارد که کسی را بت نکنیم ، مهران مدیری تا زمانی که در مقابل قدرت مداران تعظیم نکرد ، مورد ستایش بود و زمانی هم که به خطا رود ، بایستی جوابگوی رفتارش باشد .
و تصور میکنم این همان سیاق و رفتاری ست که ما باید پیشه کنیم تا کسی دیگر قهرمان نشود که قهرمان همانانی هستند که سینه ستبر نموده اند در مقابل ظلم . قهرمانی که بی تریدید باید از او تبعیت نمود ، ملت ایران ست و الا دیگر شخصیت ها ، حتی اگر به فرض رهبر جنبش سبز هم که باشد ، تا زمانی مورد قبول و احترام ست که نظرات مردم را بازگو کند ، نه اینکه توقع داشته باشد تا مردم مطیع رهبری او شوند که در این صورت تفاوتی بین شاه و خلیفه و ولی فقیه و سبز و سرخ و سیاه نخواهد بود .
کاش مدیری در این ورطه یا وارد نمی شد و یا اگر می شد ، حرمت حریم آشنا نگه میداشت .
۴ نظر:
man ham ba to movafegham farhad jan.vali dar ajabam ke chera shahram homayoon ba in ruhiyeye siyasi inghadr zood aghab neshini kard.be ghole yeki az montaghedane saitha ke migoft
tanz shakhsiyat nemishenaseh.kama in ke ma mibinim ba merkel che shookhi haee mishavad
aya bayad kenar merkel bayad kenar bekeshad?
man fekr mikonam uo ba in kare khod faghat khast nazar ha ro be khodesh jalb kone ta edehee az modiri delzadeh shavand .ke inn kheyli bacheganeh ast.har chand ke man az modiri aslan khosham nemiyad va be hich vajh barnameh hayash ra nemibinam
ناشناس عزیز
تقریبا با همه آنچه آوردید موافقم .
وجود برنامه های طنز از ملزومات هر جامعه بازی ست اما باید بیاد داشته باشیم جامعه ایران باز نیست ، در اینکه همه باید ظرفیت تحمل نقد ولو به شیوه طنز را داشته باشیم هم شکی نیست اما هراس من نه از طنز مدیری ، که از میل او به هموار ساختن راه مبادلات خودفروختگی با صدا و سیمای جمهوری اسلامیست .
عزیز من چه خودفروختگی ای؟ این بابا که تا دو روز پیش قهرمان بود. چرا فکر می کنید اگر کسی با شما نیست با جمهوری اسلامیه؟ ضیا آتابای باید بیشتر ناراحت بشه از این فیلم تا شهرام همایون. خدایی تا حالا فکر کردی که برای یکبار هم که شده بت نسازیم؟ الان ما با بت سر و کار داریم تو ایران. جان خودت و من دیگه بت نساز. میدونیم که شهرام همایون هم قیمتی داره. اگر تا حالا خودش رو نفروخته درود به شرفش اما این مانع نمیشه که نقد نشه. شهرام همایون فقط داره فحاشی می کنه، داستان سرایی می کنه و جز حرف کارینکرده. با حرف کاری درست نمیشه.
جناب آزاد عزیز
تمام صحبتهای شما گویا برگرفته از همین مطلب ست ، مثل اینکه اصلا آنرا نخوانده اید ، منهم تاکید داشتم که بت نسازیم و در مورد برنامه مدیری هم صحبتم این بود که باید طنز را با هجو در نیامیزیم . از شهرام همایون ویا بزرگتر از او هم باید نقد کرد و در موردش طنز ساخت اما حرف من این بود که همه را در یک شان قرار ندهیم . مدیری گاه بسیار یکاجانبه می تازد و فقط یک گروه خاص را مورد لعن قرار میدهد ، این لعن طنز نیست و این گروه گرایی در استفاده از امکانات هم نامش دموکراسی نیست .
ارسال یک نظر