شیرین نشاط برنده جایزه شیر نقره ای در شصت و ششمین جشنواره ونیز ، برای کارگردانی فیلم " زنان بدون مردان " شد .
وقتی قرار شد برای مصاحبه نزد شیرین نشاط برویم ، سعی کردم تصویری از او در ذهن داشته باشم . هرچند تقریبا تمامی اطلاعات لازم را از طریق اینترنت و دوستان بدست آورده بودم اما دقیقا نمیدانستم با چه تیپ شخصیتی روبرو خواهم شد .
دروغ چرا ؟! تا قبر آآآبه خودم گفتم ، خب ، شیرین نشاط هنرمندی ( عکاس ) بوده که در اولین تجربه سینمایی توانسته تحسین منتقدین و نیز جایزه شیر نقره ای شصت و ششمین جشنواره ونیز را از آن خود کند ، اولین قدم و موفقیتی بزرگ ، موضوع فیلم در مورد مبارزه 4 شخصیت داستانی زن ست که برای رهایی از محدودیت های خاص اجتماعی تلاش می کنند ، پس خانم ، فمینیست هم باید باشه ، خلاصه هرطور برآورد کردم دیدم نخیر ، با کسی روبرو خواهم شد که انگار از دماغ فیل افتاده !
چکنم که این درد هنرمندان ایرانی ست که تا توجه چند نفر به آنها معطوف می شود ، انگار شخصیتی دیگر پیدا می کنند !
اما به محض وارد شدن به اتاق مصاحبه ، بلند شد و بسیار صمیمی و خودمانی برخورد کرد . با اینکه ساعتها در این اتاق انواع و اقسام سوالات ( معمولا تکراری ) مصاحبه گران متفاوت را پاسخ داده بود و چهره خسته اش حکایت از نیاز به استراحتی چند ساعته می کرد ، اما آنچنان صمیمی و بی ریا به استقبال ما آمد که گویی منتظرمان بوده ! ( که فهمیدم این اشتیاق و استقبال بدلیل ایرانی بودمان ست ) .
ابتدا خواستم سوالات را با هم مرور کنیم تا یک پیش زمینه و آمادگی بدست آورد و اگر احتمالا به منبع و آماری نیاز دارد ، فراهم کنیم اما خیلی راحت گفت خیر ، ترجیح می دهد بدون آمادگی به سوالات پاسخ دهد ، می گفت اگر از سوال اطلاعی نداشته باشد راحت تر است .
دقایق قبل و بعد از گفتگو به صحبتهایی در رابطه با فیلمش گذشت و نهایتا نظرش را در مورد مرگ پرسیدم تا بتوانم روایتش را در مورد مونس ( یکی از 4 شخصیت داستانی فیلم ) بهتر حس کنم .همه را گفتم تا به اینجا برسم که شیرین نشاط یکی از صمیمی ترین ، دوست داشتنی ترین ، بی ریا ترین ، ساده ترین ( به معنای مثبت ) ، خوشرو ترین ، متین ترین ، متواضع ترین و در عین حال واقع بین ترین زنانی ست که دیده ام .
پس از برنامه و در راه بازگشت به خانه ، پیش خود یکبار دیگر رفتار او را مرور کردم ، با تمامی انتقادهایی که به نظراتم داشت و در طی گفتگو ، برداشتم از فیلم را اشتباه خوانده بود ، اما احساس بدی نداشتم ، اول اینکه من اصلا منتقد فیلم نیستم و دروغ چرا ؟! تا قبر آآآآ ، اصلا اهل فیلم هم نیستم ، پس حق او بوده که به صراحت دید مرا از فیلمش رد کند ( در نوبتی دیگر در موردش خواهم نوشت ، گاهی من مخاطب از قطعه ای موسیقی و یا سکانسی از فیلمی یا گفتاری از شخصیتی ، برداشتی دارم که نظر خالق آن نبوده ، هرچند شاید این برداشت را دیگر مخاطبان هم بدست آورده باشند ) .از انتقادش به نقدم خوشم آمد ، بدلم نشست ، نه چون نقدم را بی پایه یا انتقاد او را درست میدانم ، نه ، دروغ چرا ؟! تا قبر آآآآ . بدلم نشست چون شیرین نشاط را دوست داشتنی یافتم . هنرمندی از جنس مردم ، بی تکبر ، عاشق مردمش ، مهربان و اهل درد ، نقدپذیر و اهل مشورت .
خانم شیرین نشاط عزیز
خوشحالم که شما را از نزدیک دیدم ، خوشحالم که توانستم دقایقی با شما صحبت کنم . مطمئنا روزی که فیلم شما به نمایش عمومی درآید ، دوبار به دیدنش خواهم رفت . بار اول برای دیدن فیلم شما و بار دیگر برای آنکه شما و افکار شما را در فیلمتان بیابم .
جا دارد بار دیگر از محمد پاسدار عزیز تشکر کنم که چنین فرصتی را فراهم آورد تا با هنرمندی براستی دوست داشتنی گفتگو کنم .
۴ نظر:
alo
دو بار نظر دادم که ثبت نشد یه بار یادم اومد بابا ما هم بلاگر داریم بذار با اون وارد بشم ببینم چه جوریه که انگار نظر قبلی ثبت شد و با دیدن اون عکس کذایی بغلش جا خوردم چون سالها بود اینطوری نظر نداده بودم
به هر حل در دو نظر اول که ثبت نشد نوشتم که جالب بود با شیرین مصاحبه کردی البته من هنوز فیلم رو ندیدم ولی دوست دارم ببینم که مردان بدون زنان چه کارا میکنن !
دیگه اینکه چند وقت پیش توی وبلاگت دیدم از پسرت عکس گذاشتی که جالب بود که پسر به این بزرگی داری
:-)
باید اعتراف کنم که نه کتاب را خوانده ام و نه فیلم را دیده ام که منتظر اکرانش هستم واما در مورد این خانم افتخار آفرین با مصاحبه ها من بر عکس شما هرگز فکر نکردم تافته جدا بافته خودرا بداند چرا که تجربه ثابت کرده درختان پر بار همیشه سر بزمین داشته و فرو تن تر بوده اند و حال با این گزارش خوشحالم که حدس و گمانم نسبت به ایشان درست بوده است.
متولد عزیز
راست گفتی ، چون نظر خودم را هم پاک کرد و دوباره می نویسم...
اولا ممنون که پیام گذاشتی ، لااقل میدانم که هستی هرچند دیر به دیر می نویسی
در مورد فیلم هم بد نیست بدانی منهم هنوز ندیده ام و فقط قسمتهایی که بدستم رسیده بود را مرور کردم که گفت اینها از فیلم اصلی حذف شده !!! اینهم شانس من بود
راستی من پسری ندارم و تنها دو دختر دارم ، یکی 17 و دیگری 5 ساله که عکس دختر کوپک در سمت چپ وبلاگ قابل مشاهده است
حسین عزیز
بعضی وقتها آواز دهل را باید از دور شنید ، گاهی برخی هنرمندان چنانند که از دیدنشان پشیمان می شوی تا تصویری که از آنها در ذهن داشتی خدشه دار نمی شد اما این خانم نشاط براستی یک پارچه خانم بود
فلم جان کجایی !
امیدوارم کمنت مرا در پست قبلی خوانده باشی ، خیلی دوست دارم بیشتر ازت بشنوم ، همیشه به یادت بوده و هستم
ارسال یک نظر