خامنه ای : یک نفر معترض کمتر ، بهتر !
آقا تصور می کند با اعدام افراد می توند اندیشه را به بند کشد و بر تخت امامتش تکیه زند . جوانان نخبه را یا به خارج فراری می دهد یا به زندانها اعزام می دارد . تلاش می کند تا ایران را از وجود نخبه ها و فرهیختگان خالی نماید به تصور اینکه شاید اگر همان چند صد هزار نفری که به قوم ساندیس خور معروفند ، برایش باقی بمانند ، می تواند بدون دردسر ادعای رهبریشان را داشته باشد .صدور احکام سنگین و بویژه اعدام برای معترضان هیچ توجیهی ندارد ، بخصوص برای جوانان !حتی اگر فرض را بر صحت ادعای نظام نظامی حاکم قرار دهیم ، باید گفت ، جوانانی که در چنین سن و سالی قرار دارند باید مورد توجه قرار گیرند تا بتوان از آنها بعنوان نیروی محرکه کشور بهره برد . حتی اگر بر خطا هم رفته باشند ( که اتفاقا دقیقا به هدف زده اند ) موجب نمی گردد تا حکومتی بدون توجه به سالیان درازی که این نسل در پیش دارد و در طی این سالیان به احتمال قوی عقاید و آرایشان دستخوش تحولاتی عمیق خواهد شد ، کشور را از وجودشان محروم سازد .
نگاهی به شهدایی که در این چند ماهه توسط ماموران حکومت بلاهت وقیح به قتل رسیده اند ، نشان می دهد ، هدف ضاربان جوانان هستند ، کینه حکومت به جوانان از همان روزهای آغازین هویدا شد . حذف تمامی مراکزی که جوانان می توانستند دوران جوانی خود را به شادی در آنجا بگذرانند و ترغیب این نسل به روی مین رفتن ، دیوار گوشتی شدن در مقابل دشمن ، و پس از جنگ ، تاکید بر نشانه های گمراهی جوانان چرا که آنها به موازین عهد عتیق ملایان بی توجه بودند و منتقد اهداف روحانیتی بودند که تمامی تلاش خود را وقف تصرف مال و ناموس مردم کرده بود .علمای حاکم از بیراهه رفتن این نسل دم میزدند و میزنند و نشانه های آن را دوستی ( ساده ) پسرو دختر اعلام می کنند درحالی که خود از تعدد زوجات و صیغه های فراوان پا فراتر نهاده اند و به هر که می رسند ( چه مه رو و چه آبله روی ) ، عنان اختیار از دست می دهند .
خود جوانی می کنند و جوانان را مطیع روایات خاک گرفته می خواهند .در این زمانه که زور تنها ابزار حکومت برای حاکمیت ست ، حکم غریقی را دارند که آب از سرشان گذشته و به مصداق چه یک وجب ، چه بیشتر ، آبرو چنان بر باد داده اند که بی پروا نیات پلید خود را در بوق و کرنا کرده اند .
دیگر حتی تلاش نمی کنند تا رنگ و لعابی امروزی ( مثل اوایل انقلاب ) و یا پوششی دینی بر صحبتهای خود زنند .
گستاخانه دروغ می گویند و توقع دارند دیگران آنرا پذیرا باشند ، حتی سعی نمی کنند تا در ترویج دروغ رویه ای ثابت و سخنانی هماهنگ معادل (!) بیان کنند . از این رو می بینیم در ارایه آمار و انتشار گزارش ها هر مسئول ساز خود می زند !
جالب تر از همه ابعاد رژیم ، می توان به وقاحت و پررویی مسئولانش اشاره نمود ، خامنه ای که از راست ایستادن در برابر ملت واهمه دارد و حتی هوادارانش هم فقط و فقط در معیت و حمایت مامورانی به مراتب بیشتر از قوم مطیعش ( ساندیس خوران ) خود را عیان می نمایند ، داعیه نابودی اینجا و آنجا را دارد !
رییس دولت کودتایش ، هدف را فتح جهان می نامد !
وای بر کشوری که قاضی دادگاهش بجای قلم ، طناب ( دار ) در دست گرفته باشد !آقا تصور می کند با اعدام افراد می توند اندیشه را به بند کشد و بر تخت امامتش تکیه زند . جوانان نخبه را یا به خارج فراری می دهد یا به زندانها اعزام می دارد . تلاش می کند تا ایران را از وجود نخبه ها و فرهیختگان خالی نماید به تصور اینکه شاید اگر همان چند صد هزار نفری که به قوم ساندیس خور معروفند ، برایش باقی بمانند ، می تواند بدون دردسر ادعای رهبریشان را داشته باشد .صدور احکام سنگین و بویژه اعدام برای معترضان هیچ توجیهی ندارد ، بخصوص برای جوانان !حتی اگر فرض را بر صحت ادعای نظام نظامی حاکم قرار دهیم ، باید گفت ، جوانانی که در چنین سن و سالی قرار دارند باید مورد توجه قرار گیرند تا بتوان از آنها بعنوان نیروی محرکه کشور بهره برد . حتی اگر بر خطا هم رفته باشند ( که اتفاقا دقیقا به هدف زده اند ) موجب نمی گردد تا حکومتی بدون توجه به سالیان درازی که این نسل در پیش دارد و در طی این سالیان به احتمال قوی عقاید و آرایشان دستخوش تحولاتی عمیق خواهد شد ، کشور را از وجودشان محروم سازد .
نگاهی به شهدایی که در این چند ماهه توسط ماموران حکومت بلاهت وقیح به قتل رسیده اند ، نشان می دهد ، هدف ضاربان جوانان هستند ، کینه حکومت به جوانان از همان روزهای آغازین هویدا شد . حذف تمامی مراکزی که جوانان می توانستند دوران جوانی خود را به شادی در آنجا بگذرانند و ترغیب این نسل به روی مین رفتن ، دیوار گوشتی شدن در مقابل دشمن ، و پس از جنگ ، تاکید بر نشانه های گمراهی جوانان چرا که آنها به موازین عهد عتیق ملایان بی توجه بودند و منتقد اهداف روحانیتی بودند که تمامی تلاش خود را وقف تصرف مال و ناموس مردم کرده بود .علمای حاکم از بیراهه رفتن این نسل دم میزدند و میزنند و نشانه های آن را دوستی ( ساده ) پسرو دختر اعلام می کنند درحالی که خود از تعدد زوجات و صیغه های فراوان پا فراتر نهاده اند و به هر که می رسند ( چه مه رو و چه آبله روی ) ، عنان اختیار از دست می دهند .
خود جوانی می کنند و جوانان را مطیع روایات خاک گرفته می خواهند .در این زمانه که زور تنها ابزار حکومت برای حاکمیت ست ، حکم غریقی را دارند که آب از سرشان گذشته و به مصداق چه یک وجب ، چه بیشتر ، آبرو چنان بر باد داده اند که بی پروا نیات پلید خود را در بوق و کرنا کرده اند .
دیگر حتی تلاش نمی کنند تا رنگ و لعابی امروزی ( مثل اوایل انقلاب ) و یا پوششی دینی بر صحبتهای خود زنند .
گستاخانه دروغ می گویند و توقع دارند دیگران آنرا پذیرا باشند ، حتی سعی نمی کنند تا در ترویج دروغ رویه ای ثابت و سخنانی هماهنگ معادل (!) بیان کنند . از این رو می بینیم در ارایه آمار و انتشار گزارش ها هر مسئول ساز خود می زند !
جالب تر از همه ابعاد رژیم ، می توان به وقاحت و پررویی مسئولانش اشاره نمود ، خامنه ای که از راست ایستادن در برابر ملت واهمه دارد و حتی هوادارانش هم فقط و فقط در معیت و حمایت مامورانی به مراتب بیشتر از قوم مطیعش ( ساندیس خوران ) خود را عیان می نمایند ، داعیه نابودی اینجا و آنجا را دارد !
رییس دولت کودتایش ، هدف را فتح جهان می نامد !
وای بر کشوری که رییس دولتش ، مدیون سرنیزه باشد !
وای بر کشوری که رهبرش ، از باغبانی تنها گل چیدن را آموخته باشد و کود پروری !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر