آقای سعیدی نماینده رهبری در سپاه پاسداران فرموده : بدترین نمره برای هر امتی آن است که رهبری امتش از او راضی نباشد !
اصولا امام باید ابتدا موازین اعتقادی خود را پیشنهاد دهد تا عده ای که این اصول را می پذیرند بر گرد او حلقه زنند .
مثلا پیامبر اسلام مردم را به پیروی از آیین اسلام ( بمعنی خاص آن یعنی آیات قرآن ) دعوت نمود و رهبری آن عده از کسانی که به او گرویده بودند را در دست گرفت .
بعبارتی رهبری ( حتی پیامبر ) فقط بر آنانی بود که دعوت و ادعای وی را پذیرفته بودند .
در مذهب تشیع ، نظر بر این است که امامت سوای پیامبری ست ، یعنی وظیفه پیامبر ابلاغ دستورات خداست و وظیفه امام ، رهبری مومنان ( ایمان آورندگان ) . از این رو وظیفه ائمه را سخت تر از وظیفه پیامبر می دانند و ...
اما نکته ای که مورد نظر نماینده رهبری در سپاه قرار گرفته و آن را چون چماقی برای تهدید مردم بکار برده ( تا مبادا امت منتقد امام شود ، ) نقش و تعریف امام در شرایط امروزی ست .
باید دقت نمود که هر امام ( بفرض قبول آیین تشیع ) امت خود ( یعنی ایمان آورندگان به آیین خود ) را رهبری می کند تا آنان را از خطا مصون دارد .
جمهوری اسلامی با رهبری آقای خمینی تاسیس شد ، وی با تفاسیری ( که همیشه مورد نزاع مفسرین ( قرآن ) و اساتید ( فقه ) حوزه بود ، ) مقام ولایت فقیه را بر مسند رهبری کشور نشاند . به تعبیری وی نقش پیامبری و نیز امامت امت خویش را ایفا نمود . پس از وی آقای خامنه ای از سوی مجلس خبرگان برگزیده شد ، اما !
آیا مردم ایران معتقد به جمهوری اسلامی و مهمتر از آن ، مومن به ولایت فقیه هستند ؟
بازگردیم به کلام نماینده ولی فقیه در مهمترین ابزار حفظ حکومت اسلامی یعنی : سپاه پاسداران انقلاب اسلامی .
ایشان فرموده بدترین نمره برای هر امتی آن است که امامش از آنها ناراضی باشد !
دو حالت متصور است ، اول آنکه مردم ایران اعتقادی به مقام ولایت فقیه ندارند ، در این صورت ، مردم ، امت رهبر محسوب نمی شوند و بدیهی ست که بنا بر تعریف امام و امت ، این امام است که از جایگاه خود سقوط می کند ، چرا که امتی نیست که وی امامش باشد !
در حالت دوم ، این امت معتقد به امام ، به بیان نماینده همان امام ، بدترین نمره را دریافت کرده اند چرا که امام از امتش راضی نیست . باز به همان نتیجه می رسیم ، امت از جاده آیین امام خارج شده اند و نارضایتی امام نیز آنها را بر بازگشت به آنچه این جناب آنرا صراط مستقیم ( اطاعت از امام و جلب رضایت او ) میداند ، کارساز نیست ، لذا باز همان آش و همان کاسه : امتی نیست که امام بر آنها امامت کند !
به بیان ساده و البته منطقی ، حتی اگر کلام نماینده مقام ولایت جمهوری اسلامی را مبنا قرار دهیم ، آقای خامنه ای یا به خواست مردم باید امامتش را رها کند و پی امتی دیگر باشد و یا بنا بر اعوجاج و کج فهمی (!) امت ،مسئولیت و وظیفه شرعی هدایت امت از او ساقط است .
در هیچ کجای آیات قرآنی که این جنابان ادعای پذیرش آنرا دارند نیامده که امتی را به زور سرنیزه و با رد شدن ماشین از روی بدن آنها و یا شکنجه های گوناگون مجبور به پذیرش دعوت حق نمود . در سوره بقره ( آیة الکرسی ) به وضوح می بینیم که در قرآن از بلوغ فکری انسانها ( بمعنی عام و نه فقط مسلمانان ) یاد شده و بهمین دلیل آنها در پذیرش یا رد اعتقادات پیشنهادی آزاد گذاشته شده اند . تمام آنچه بعنوان احکام مجازات و شکنجه های گوناگون از قبیل جرایم ارتداد ، رویگردانی از حق و .... یاد می شود ، مقرراتی ست که خارج از کتاب آسمانی مسلمانان ایجاد شده .
بنا بر این حتی در صورتی که به مسلمان بودن اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران هم نظر باشد ، با فتوای نماینده ولی فقیه ، ولایت آقای خامنه ای از درجه اعتبار ساقط است و این نظام مشروعیتی ندارد .
تمام آنچه بیان شد نه بجهت نقد کلام آقای سعیدی ، که شرحی مختصر از اعتقاداتی ست که ملایان با استناد به آنها سعی در ترویج خرافاتی مبهم تر و ارتجاعی تر از اصل می نمایند . یعنی با توجه به شرایط امروز ایران ، هم با در نظر گرفتن قوانین بین المللی و هم به تاسی از قوانین شرعی ( اسلامی ) حکومت وجاهت قانونی ندارد . شاید در نظر اول این جمله ساده جلوه نماید اما اگر هنوز مردم ایران را معتقد به شارع دین ( الله ) بدانیم ، به حسب همان آیات قرآنی موظف به هجرت و یا مبارزه با ظلم هستند . ایران متعلق به تمامی ایرانیان است ، اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی و بهایی و زرتشتی و غیرمذهبیون و ... . مسلما اقلیت ها نیز در این مبارزه در کنار اکثریت ملت قرار دارند که آنجا که نام ایران به میان آید ، اصول اعتقادی رخت بر می بندد و ملیت نقش اول را بازی می کند . خاک متعلق به مردمی ست که بر آن میزیند و نه اعتقاداتی که در طی سالیان می آیند و می روند آنچنان که نشانی هم از آنها یافت نمی شود .
اصولا امام باید ابتدا موازین اعتقادی خود را پیشنهاد دهد تا عده ای که این اصول را می پذیرند بر گرد او حلقه زنند .
مثلا پیامبر اسلام مردم را به پیروی از آیین اسلام ( بمعنی خاص آن یعنی آیات قرآن ) دعوت نمود و رهبری آن عده از کسانی که به او گرویده بودند را در دست گرفت .
بعبارتی رهبری ( حتی پیامبر ) فقط بر آنانی بود که دعوت و ادعای وی را پذیرفته بودند .
در مذهب تشیع ، نظر بر این است که امامت سوای پیامبری ست ، یعنی وظیفه پیامبر ابلاغ دستورات خداست و وظیفه امام ، رهبری مومنان ( ایمان آورندگان ) . از این رو وظیفه ائمه را سخت تر از وظیفه پیامبر می دانند و ...
اما نکته ای که مورد نظر نماینده رهبری در سپاه قرار گرفته و آن را چون چماقی برای تهدید مردم بکار برده ( تا مبادا امت منتقد امام شود ، ) نقش و تعریف امام در شرایط امروزی ست .
باید دقت نمود که هر امام ( بفرض قبول آیین تشیع ) امت خود ( یعنی ایمان آورندگان به آیین خود ) را رهبری می کند تا آنان را از خطا مصون دارد .
جمهوری اسلامی با رهبری آقای خمینی تاسیس شد ، وی با تفاسیری ( که همیشه مورد نزاع مفسرین ( قرآن ) و اساتید ( فقه ) حوزه بود ، ) مقام ولایت فقیه را بر مسند رهبری کشور نشاند . به تعبیری وی نقش پیامبری و نیز امامت امت خویش را ایفا نمود . پس از وی آقای خامنه ای از سوی مجلس خبرگان برگزیده شد ، اما !
آیا مردم ایران معتقد به جمهوری اسلامی و مهمتر از آن ، مومن به ولایت فقیه هستند ؟
بازگردیم به کلام نماینده ولی فقیه در مهمترین ابزار حفظ حکومت اسلامی یعنی : سپاه پاسداران انقلاب اسلامی .
ایشان فرموده بدترین نمره برای هر امتی آن است که امامش از آنها ناراضی باشد !
دو حالت متصور است ، اول آنکه مردم ایران اعتقادی به مقام ولایت فقیه ندارند ، در این صورت ، مردم ، امت رهبر محسوب نمی شوند و بدیهی ست که بنا بر تعریف امام و امت ، این امام است که از جایگاه خود سقوط می کند ، چرا که امتی نیست که وی امامش باشد !
در حالت دوم ، این امت معتقد به امام ، به بیان نماینده همان امام ، بدترین نمره را دریافت کرده اند چرا که امام از امتش راضی نیست . باز به همان نتیجه می رسیم ، امت از جاده آیین امام خارج شده اند و نارضایتی امام نیز آنها را بر بازگشت به آنچه این جناب آنرا صراط مستقیم ( اطاعت از امام و جلب رضایت او ) میداند ، کارساز نیست ، لذا باز همان آش و همان کاسه : امتی نیست که امام بر آنها امامت کند !
به بیان ساده و البته منطقی ، حتی اگر کلام نماینده مقام ولایت جمهوری اسلامی را مبنا قرار دهیم ، آقای خامنه ای یا به خواست مردم باید امامتش را رها کند و پی امتی دیگر باشد و یا بنا بر اعوجاج و کج فهمی (!) امت ،مسئولیت و وظیفه شرعی هدایت امت از او ساقط است .
در هیچ کجای آیات قرآنی که این جنابان ادعای پذیرش آنرا دارند نیامده که امتی را به زور سرنیزه و با رد شدن ماشین از روی بدن آنها و یا شکنجه های گوناگون مجبور به پذیرش دعوت حق نمود . در سوره بقره ( آیة الکرسی ) به وضوح می بینیم که در قرآن از بلوغ فکری انسانها ( بمعنی عام و نه فقط مسلمانان ) یاد شده و بهمین دلیل آنها در پذیرش یا رد اعتقادات پیشنهادی آزاد گذاشته شده اند . تمام آنچه بعنوان احکام مجازات و شکنجه های گوناگون از قبیل جرایم ارتداد ، رویگردانی از حق و .... یاد می شود ، مقرراتی ست که خارج از کتاب آسمانی مسلمانان ایجاد شده .
بنا بر این حتی در صورتی که به مسلمان بودن اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران هم نظر باشد ، با فتوای نماینده ولی فقیه ، ولایت آقای خامنه ای از درجه اعتبار ساقط است و این نظام مشروعیتی ندارد .
تمام آنچه بیان شد نه بجهت نقد کلام آقای سعیدی ، که شرحی مختصر از اعتقاداتی ست که ملایان با استناد به آنها سعی در ترویج خرافاتی مبهم تر و ارتجاعی تر از اصل می نمایند . یعنی با توجه به شرایط امروز ایران ، هم با در نظر گرفتن قوانین بین المللی و هم به تاسی از قوانین شرعی ( اسلامی ) حکومت وجاهت قانونی ندارد . شاید در نظر اول این جمله ساده جلوه نماید اما اگر هنوز مردم ایران را معتقد به شارع دین ( الله ) بدانیم ، به حسب همان آیات قرآنی موظف به هجرت و یا مبارزه با ظلم هستند . ایران متعلق به تمامی ایرانیان است ، اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی و بهایی و زرتشتی و غیرمذهبیون و ... . مسلما اقلیت ها نیز در این مبارزه در کنار اکثریت ملت قرار دارند که آنجا که نام ایران به میان آید ، اصول اعتقادی رخت بر می بندد و ملیت نقش اول را بازی می کند . خاک متعلق به مردمی ست که بر آن میزیند و نه اعتقاداتی که در طی سالیان می آیند و می روند آنچنان که نشانی هم از آنها یافت نمی شود .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر