سعی می کنم در روزهای آتی متن آنرا در اینجا قرار دهم.
هرچند مصاحبه ها با منشه امیر باعث شد تعدادی از دوستانی را که فرضیه ها و اصول تئوریک سیاسی خود را بر واقعیت ها ارجح میدانند ، از دست بدهم اما به جد معتقدم برای ایرانی آزاد و آباد ، امنیت بیش از هر مسئله دیگری حائز اهمیت است و در این رابطه ، دوستی با اسرائیل لازمه امنیت و پیشرفت ایران خواهد بود ، بویژه آنکه بدانیم طرف اسرائیلی بیش از ما خواهان ایجاد ارتباطی دوستانه است .
صرفنظر از پیوندهای تاریخی بین ایرانیان و یهودیان ، جهان امروز این نکته را یادآور می شود که بیش از حقیقت بایستی بدنبال واقعیتها بود .
هرچند باور و عمل به " ارجحیت واقعیت بر حقیقت در سیاست بین المللی " چندان خوشایند به نظر نمی رسد اما تنها راه حفظ منافع ملی و پیشرفت سرزمینمان است .
در همین راستا باید بدون پیش زمینه ذهنی ، نظرات تمامی کارشناسان و صاحب نظران را بشنویم و به آنها بها دهیم. کار ارزشمندی که متاسفانه از سوی مسئولین جمهوری اسلامی گناهی نابخشودنی به حساب می آید .
ذکر این نکته ضروری ست که سایت جدید تلویزیون ایرانیان در برلین هنوز مرحله آزمایشی خود را می گذراند و نمی توان به آرشیو آن دسترسی پیدا نمود .
متاسفانه هموطنان عزیزی که برای هر کنسرت و نمایشی پول بسیار خرج می کنند از توجه به این رسانه که بیش از یک دهه از فعالیت بدون وقفه آن می گذرد ، غافل مانده اند .
-------------------------------------------------
در نوشته هایم به ندرت به ورزش اشاره ای شده ، اما اعتراف می کنم ، استقلال ، عشقی ست که حدود چهار دهه قلب مرا تصرف نموده .
دیروز ( شنبه ) استقلال تهران به مصاف راه آهن رفت و جمعه باید با حریف قرمز پوش خود مقابله کند و سه شنبه هفته بعدش به دیدار مقاومت برود .
یعنی از آخرین بازی خود تا دربی ، 5 روز زمان برای برطرف کردن آسیب دیدگی بازیکنان و رفع معایب سیستم بازی خود فرصت دارد ، درحالیکه پیروزی ( بخوانید پرسپولیس ) تا دربی 7 روز استراحت دارد و پس از آنهم روز چهارشنبه بعدی با ابومسلم مقابله می کند . یعنی باز هم یکروز بیشتر از آبی پوشان !
اگر قبول کنیم که جدال در لیگ برتر بسیار فشرده است و تقریبا تمامی فوتبال دوستان این دو تیم را زیر نگاه تیز خود دارند ، از ظلم آشکاری که در این میان به استقلال می شود به درد می آئیم .
-------------------------------------------------
(1) . جناب محمد پاسدار پیش از انقلاب هم نامش پاسدار بود و علم غیب هم نداشت که از بد روزگار خمینی نامی به خلافت می رسد و نامش را بدون توجه به قانون کپی رایت ، برای مریدان سلاح بدست خود انتخاب خواهد کرد و البته از این بایت گناهی متوجه " محمد پاسدار " ما نیست که او نه پاسدار است و نه کمیته ای و نه بسیجی !