قافیه چو تنگ آید
شاعر به جفنگ آید
آقا مثل اینکه قافیه به رئیس جمهور خیلی تنگ آمده ، این نظر کرده چاه جمکران وقتی که مصرع اول شعرش را سرود ، فکر میکرد بزودی مدیریت جهان را هم پیشکش می کنند ، اما خبر نداشت که ای آقا ، همچین هم که تو فکر می کنی دنیا شیر تو شیر نیست ، یعنی هست اما به شرطی که به اندازه دهانت حرف بزنی ، نه اندازه زبانت !
جناب محمود خان ، وقتی اسمش را از توی صندوق رای درآوردند فکر کرد این " دست غیب " همه جا حاضره ، برای همین گفته بود " در امریکا دیکتاتوری حزبی وجود دارد " و " خواستار نظارت ایران بر انتخابات امریکا " شده بود تا شاید از بین نامزدهای دموکرات و جمهوریخواه ، هاله نور ظاهر بشه و اسم محمود بیرون بیاد ، آخ که چقدر خوابش را می دید که دائم برای مدیریت جهان اعلام آمادگی میکرد.
آقای رئیس جمهور با ذوق می گفت "ما تمایلی برای گفتگو با امریکا نداریم " ، ... ، " مردم ایران هیچ نیازی به امریکا ندارند " . چرا ؟ چون جنس امریکایی را از امارات وارد می کنیم با ده برابر قیمت تا هم اماراتی ها راضی باشند و هم پولمان توی بانک ها باد نکنه ، آخه تورم زاست !
بعد که دید محلش نمیذارند یهو اعلام کرد " امریکایی ها میخواستند بدزدنش و با انتقالش به امریکا ، از رژیم باج خواهی کنند "!
هرچند هرچی به این الهام سفارش کرد یه چند تا نمونه از این کارها پیدا کنه ، نشد که نشد ، الهام می گفت ریگی در سیستان و بلوچستان از این کار ها می کنه ، اما معمولا امریکا می کشه ، آدم ربائی هم می کنه ولی در مورد شما چند تا اشکال هست ... !
از طرف دیگه انتخابات آینده ریاست جمهوری ایران نزدیک می شه ، حالا موقع سرودن مصرع دوم شعر ایشونه ، اما ! اینجاست که قافیه تنگ میاد .
از یه طرف مردم از کمبود و گرانی ناله هایشان به هواست ، از طرفی دیگه شعارهای انقلابی پیش شعور مردمی ، رنگ باخته .
دیگه کسی برای هاله نور و حق مسلم و خاک فلسطین تره هم خرد نمی کنه ، خب آقا محمود چکار میکنه ؟ هیچی ، انگار نه انگار که نگاری داشته ، میگه کی گفته امریکا می خواسته منو بدزده ، اصلا من و جرجی ( بوش ) داداشیم ، " مخالفین امریکا و ایران می خواستند مرا بدزدند " .
تازه کی گفته ما تمایلی به رابطه با امریکا نداریم ، " اصلا بایدرابطه ما خیلی هم وسیع باشه ، یه دفتر امریکایی هم تو تهران باز کنند " که من بتونم هر هفته سر بزنم .
شما فکر می کنید مصرع دوم شعر رئیس جمهور چه معنی ای داره ؟
جز اینکه حتی افراطی ترین و انقلابی ترین مسئولین حکومت ملایان هم فهمیدند دیگه حنایشان پیش مردم رنگ نداره .
خب آدمهای بی عقل ، می مردید این حرفها را از اول بزنید ، حتما باید وضعیت قرمز بشه که جام زهر بنوشید ، یکی هست بگه اینها که اینهمه جام زهر به حلقوم میریزند ، چرا تا حالا زنده موندند ؟!
شاعر به جفنگ آید
آقا مثل اینکه قافیه به رئیس جمهور خیلی تنگ آمده ، این نظر کرده چاه جمکران وقتی که مصرع اول شعرش را سرود ، فکر میکرد بزودی مدیریت جهان را هم پیشکش می کنند ، اما خبر نداشت که ای آقا ، همچین هم که تو فکر می کنی دنیا شیر تو شیر نیست ، یعنی هست اما به شرطی که به اندازه دهانت حرف بزنی ، نه اندازه زبانت !
جناب محمود خان ، وقتی اسمش را از توی صندوق رای درآوردند فکر کرد این " دست غیب " همه جا حاضره ، برای همین گفته بود " در امریکا دیکتاتوری حزبی وجود دارد " و " خواستار نظارت ایران بر انتخابات امریکا " شده بود تا شاید از بین نامزدهای دموکرات و جمهوریخواه ، هاله نور ظاهر بشه و اسم محمود بیرون بیاد ، آخ که چقدر خوابش را می دید که دائم برای مدیریت جهان اعلام آمادگی میکرد.
آقای رئیس جمهور با ذوق می گفت "ما تمایلی برای گفتگو با امریکا نداریم " ، ... ، " مردم ایران هیچ نیازی به امریکا ندارند " . چرا ؟ چون جنس امریکایی را از امارات وارد می کنیم با ده برابر قیمت تا هم اماراتی ها راضی باشند و هم پولمان توی بانک ها باد نکنه ، آخه تورم زاست !
بعد که دید محلش نمیذارند یهو اعلام کرد " امریکایی ها میخواستند بدزدنش و با انتقالش به امریکا ، از رژیم باج خواهی کنند "!
هرچند هرچی به این الهام سفارش کرد یه چند تا نمونه از این کارها پیدا کنه ، نشد که نشد ، الهام می گفت ریگی در سیستان و بلوچستان از این کار ها می کنه ، اما معمولا امریکا می کشه ، آدم ربائی هم می کنه ولی در مورد شما چند تا اشکال هست ... !
از طرف دیگه انتخابات آینده ریاست جمهوری ایران نزدیک می شه ، حالا موقع سرودن مصرع دوم شعر ایشونه ، اما ! اینجاست که قافیه تنگ میاد .
از یه طرف مردم از کمبود و گرانی ناله هایشان به هواست ، از طرفی دیگه شعارهای انقلابی پیش شعور مردمی ، رنگ باخته .
دیگه کسی برای هاله نور و حق مسلم و خاک فلسطین تره هم خرد نمی کنه ، خب آقا محمود چکار میکنه ؟ هیچی ، انگار نه انگار که نگاری داشته ، میگه کی گفته امریکا می خواسته منو بدزده ، اصلا من و جرجی ( بوش ) داداشیم ، " مخالفین امریکا و ایران می خواستند مرا بدزدند " .
تازه کی گفته ما تمایلی به رابطه با امریکا نداریم ، " اصلا بایدرابطه ما خیلی هم وسیع باشه ، یه دفتر امریکایی هم تو تهران باز کنند " که من بتونم هر هفته سر بزنم .
شما فکر می کنید مصرع دوم شعر رئیس جمهور چه معنی ای داره ؟
جز اینکه حتی افراطی ترین و انقلابی ترین مسئولین حکومت ملایان هم فهمیدند دیگه حنایشان پیش مردم رنگ نداره .
خب آدمهای بی عقل ، می مردید این حرفها را از اول بزنید ، حتما باید وضعیت قرمز بشه که جام زهر بنوشید ، یکی هست بگه اینها که اینهمه جام زهر به حلقوم میریزند ، چرا تا حالا زنده موندند ؟!
۱ نظر:
سلام
بعد از مدتها من فهمیدم اینجا چطوری میشه نظر گذاشت خوب ولی باید بگم که دوس عزیز یادتان رفت که بگید دو روز پیش این نظر کرده فرمودند که با امریکاحاضرند بی واسطه مذاکره کنند ظاهرا قافیه تنگ نیامده بلکه فشار آمده خوب موفق باشید
ارسال یک نظر