به گزارش سایت دویچه وله ( فارسی ) دولت آلمان عزم جدی برای اخراج 40000 هزار پناهجوی افغانی دارد ، همین اعلام فله ای 40 هزار نفر نشان از آن دارد که دولت آلمان لیستی خالی برای اخراج 40 هزار نفر تهیه دیده و در تدارک ست تا این 40 هزار نفر را پیدا کند ! بدون در نظر گرفتن اینکه آیا حقیقتا 40 هزار نفر افغان ساکن آلمان ( پناهجویانی که به همه سختی ها و تحمل همه طرات خود را به آلمان رسانده اند ) شرایط بازگشت برایشان فراهم ست یا خیر !
دولت آلمان که به نظر می رسد زیر فشار افکار عمومی ( بخوانید پر و بال گرفتن احزاب تندرو دست راستی و البته احزاب مخالف دیگر ) مجبور به تعدیل سیاست پناهنده پذیری خود شده ، اعلام کرده ، این دسته از پناهجویان می توانند در سایر نقاط افغانستان که امن تشخیص داده می شود ، ساکن شوند.
دولت آلمان که به نظر می رسد زیر فشار افکار عمومی ( بخوانید پر و بال گرفتن احزاب تندرو دست راستی و البته احزاب مخالف دیگر ) مجبور به تعدیل سیاست پناهنده پذیری خود شده ، اعلام کرده ، این دسته از پناهجویان می توانند در سایر نقاط افغانستان که امن تشخیص داده می شود ، ساکن شوند.
تصمیمی که نشان از آن دارد که سیاستمداران حاکم چشمان خود را بر واقعیات درون افغانستان بسته اند.
اگر فرض کنیم چنین شرایطی برای کشوری چون آلمان پیش می آمد و آلمانی ها مجبور می شدند در شهرهایی امن ساکن شوند ، شاید می توانستیم قبول کنیم که این امر شدنی ست چرا که با توجه به بافت جمعیتی آلمان ( در این مقال منظور تنها آلمانی هایی با ریشه و هویت آلمانی مورد نظر است ) این جمعیت حتی ناهمخون دارای صفات اجتماعی ، علایق و دلبستگی های مشترک بودند ، شرطی اساسی که متاسفانه در افغانستان حاکم نیست.
برای درک مطلب باید در ابتدا جغرافیای انسانی و نژادی افغان ها را مورد توجه قرار داد:
افغان ها از 4 قوم بزرگ تشکیل می شوند : پشتو ، ازبک ، هزاره و بلوچ ها ، در کنار این اقوام می توان از قوم های دیگر مانند : آیماق ، ترکمن ، نیازی ، نورستانی و چند قوم اقلیت دیگر نام برد.
در این میان هزاره ها شیعه مذهب هستند و تقریبا تمامی قوم های دیگر افغانهای ساکن افغانستان ، سنی مذهب می باشند.
اختلاف بین هزاره و بیژه پشتوها چنان ست که نمی توان تصور کرد این دو قوم بتوانند یدگیر را ( در رایط امروز افغانستان ) تحمل کنند.
اگر حضور نیروهای تروریستی در افغانستان نبود ، طبیعتا تمامی گروه ها و اقوام زیر نام کشور واحد افغانستان ، بدون تهدید از جانب دیگری ، در صلح زندگی می کردند اما نباید از ذهن دور داشت که حضور گروه های تروریستی متعدد در این کشور ، امکان زندگی مسالمت آمیز را از مردم این کشور سلب کرده ، گرو هایی که با ادعای حمایت از یک قوم ، مردم متعلق به قوم دیگر را بی محابا می کشند و متاسفانه برخی از این گروه ها تحت حمایت دولت های منطقه ( از جمله جمهوری اسلامی ) قرار دارند .
گسیل پناهجویان به مناطق به ظاهر امن افغانستان تنها باعث خواهد شد تا تروریست ها در پوشش مردم عادی در این مناطق پایگاه های خود را استوار کنند ، در شرایط فعلی که در هر منطقه قومی اکثریت را در اختیار دارد، حضور اکثریتی مردم هر قوم مانع از استتار تروریست های وابسته به دولت های حامی دیگر اقوام می باشد اما با تغییر بافت نژادی منطقه ، نه تنها بدلیل تقابل فرهنگی و نژادی ، که به جهت ایجاد فرصت برای پوشش و حضور گروه های تروریستی ، حتی همین مناطق هم امنیت خود را از دست خواهند داد.
برای باور این مطلب ، کافی نگاهی کنیم به بافت شهر های کوچک و روستاهای افغانستان که هر منطقه شهر ور وستاهای اطرافش ف پیر و بزرگی دارد که رهبری جامعه آن قوم را برعهده گرفته .
برای ایجاد ثبات در افغانستان ، ابتدا باید شرایط رشد گروه های تروریستی را از بین برد ، باید سراسر افغانستان را متحد و یکپارچه از سلطه تروریست ها آزاد کرد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر