000

جمعه، مرداد ۲۹، ۱۳۸۹

28 مرداد و یادی از اخوان

اخوان حال و روز پس از کودتا ی 28 مرداد را با طبع پراحساس خویش بیان نمود ...

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

سرها در گریبان است.

کسی سربر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

نگه جز پیش پا را دید نتواند

که ره تاریک و لغزان است

وگر دست محبت سوی کس یازی

به اکراه آورد دست از بغل بیرون

که سرما سخت سوزان است

نفس کز گرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریک

چو دیوار ایستد در پیش چشمانت

نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم

زچشم دوستان دور یا نزدیک

مسیحای جوان مرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین

هوا بس ناحوانمردانه سرد است...آی...

دمت گرم و سرت خوش باد

سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای!

منم من میهمان هر شبت لولی وش مغموم

منم من سنگ تیپا خورده رنجور

منم دشنام پست آفرینش نغمه ناجور

نه از رومم نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگم

بیا بگشای در بگشای دلتنگم

حریفا میزبانا میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد

تگرگی نیست مرگی نیست

صدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان است

من امشب آمدستم وام بگذارم

حسابت را کنار جام بگذارم

چه می گویی که بیگه شد سحر شد بامداد آمد

فریبت می دهد برآسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست

حریفا! گوش سرما برده است این یادگار سیلی سرد زمستان است

و قندیل سپهر تنگ میدان مرده یا زنده

به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود پنهان است

حریفا! رو چراغ باده را بفروز شب با روز یکسان است

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

هوا دلگیر درها بسته سرها در گریبان دستها پنهان

نفس ها ابر دل ها خسته و غمگین

درختان اسکلت های بلور آجین

زمین دلمرده سقف آسمان کوتاه

غبار آلوده مهروماه

.

.

زمستان است......

امروز هم شاهد کودتایی دیگر در کشورمان هستیم ، کاش اخوان می بود تا ببیند امروز دست نه در جیب که در دستی دیگر ست ، سلام ها را پاسخ می دهند با طعم ایران برای همه ایرانیان و همه درها به روی دوستان و یاران باز ست تا به چنگ دژخیم بدخیم نیفتند.
غبار از مهر و ماه کنار رفته و نور آفتاب سیمای بداندیشان را آشکار ساخته .
در چنین روزهایی جای بسیاری خالی ست .... کاش اخوانی که کیش منش ایرانی را به کیش شخصیت تازی پرستان نفروخت و سوخت می بود تا بسراید حال و روز امروز ما را ...

۲ نظر:

ناشناس گفت...

به بخشید آقا من ربط این شعر را با ۲۸ مرداد نمی فهمم. در دوران دانشجویی هم در سالهای ۱۳۴۰ صحبتی از این حرفها نبود.

فرهاد گفت...

ناشناس عزیز
ممنون از توجه و تذکرت
اخوان حال و روز افسرده و بی اعتمادی و نیز رخوتی که پس از کودتا بر مردم و کشور حاکم شده بود را بیان نموده .

Free counter and web stats