قبلا در مورد کودتا در باند کودتا نوشته بودم . امروز گویا این تقابل آشکارتر شده .
با اعلام عدم مصونیت مرتضوی بزرگترین ضربه به باند کودتا ( جناح احمدی نژاد و سپاه ) وارد آمده . البته مسلما نه بجهت نقش کلیدی مرتضوی در این جناح ، بلکه وی بعنوان یکی از مهره های جناح رییس دولت هدف قرار گرفته . اقدامی که احمدی نژاد بخوبی پیام نهان در آن را در می یابد .
تغییر نگرش و ادبیات در مورد معترضان نشانه ای واضح از این پیام دارد ، آنجا خبرگزاری دولتی مهر از کشته شدگان کهریزک بعنوان شهید نام می برد و بنیاد شهید گویی برای آنها کارت شهادت صادر نموده !
اقدامی برای تصاحب شهدای کودتا تا آنها را بخود بچسبانند و از آنها بعنوان اهرم فشار بر دولت استفاده نمایند .
فشار جناح روحانیت سنتی هوادار خامنه ای از سویی و مخالفت های مردمی با باند کودتا از سوی دیگر فشار بر خامنه ای را افزایش داده تا آنجا که وی می کوشد ضمن ایجاد فاصله بین سران نظامی با سخنگویان این جناح ( احمدی نژاد ) بتواند ضمن حذف احمدی نژاد ( که به تصور جناح سنتی راه نجات از بحران تمام نشدنی داخلی ست ) حمایت نظامیان را هم از دست ندهد چرا که وی بخوبی دریافته تنها با تکیه به نیروی سرنیزه نظامیان و چماقداران ست که قادر به حفظ مقام فعلی ست .
اعلام جرم علیه مرتضوی به دو دلیل می باشد ، اول کاستن از فشارهای مردمی و اعتراضات در شرایطی که تهدید های خارجی جدی تر می شود و دوم کارت زردی به احمدی نژاد تا بداند نمی تواند از موقعیت خود برای مصونیت نزدیکانش استفاده نماید . به عبارت دیگر رییس جمهور منتخب رهبری اکنون دریافته که تمامی افراد جناحش و حتی خود او در تیر رس هستند .
در همین زمینه شاهد حملات بی پروا و بی پایان صادق لاریجانی به دولت هستیم . انتخاب صادق لاریجانی هم هشداری بود به رهبران جنبش سبز و مردم تا بدانند شقاوت و بی رحمی وصف ناپذیری در انتظار آنهاست و نیز اولتیماتومی به دولت تا راه خود را از رهبری جدا نسازد .
ائمه جمعه کشور همصدا با خامنه ای خواهان باز شدن باب گفتگو با معترضان شده اند و خامنه ای هم با خصلت ویژه خود ، چنان سخن رانده که گویی درخواست گفتگو با معترضان نشانه توبه آنهاست . همین خصلت خامنه ای در اشاره وی به تهدیدات خارجی نیز نمایان است که ضمن هشدار به غرب و تهدید آنان به گسترش مناطق درگیر حتی در دوردستها ، خواهان مذاکره با آنها شده !
بهرحال ترس حاکمیت از مواجهه نظامی با غرب از سویی و از سوی دیگر هراس از آتش زیر خاکستر مردم چنان رهبران باند کودتا را به چالش کشانده که در اردوگاهی که ادعا می شد نظراتشان بسیار بهم نزدیک ست و برای اداره کشور کافی ، جبهه گیری ها علنی شده و هرکدام بنوعی تلاش می کنند تا حامیان رقیب را از صحنه حذف نمایند .
با اعلام عدم مصونیت مرتضوی بزرگترین ضربه به باند کودتا ( جناح احمدی نژاد و سپاه ) وارد آمده . البته مسلما نه بجهت نقش کلیدی مرتضوی در این جناح ، بلکه وی بعنوان یکی از مهره های جناح رییس دولت هدف قرار گرفته . اقدامی که احمدی نژاد بخوبی پیام نهان در آن را در می یابد .
تغییر نگرش و ادبیات در مورد معترضان نشانه ای واضح از این پیام دارد ، آنجا خبرگزاری دولتی مهر از کشته شدگان کهریزک بعنوان شهید نام می برد و بنیاد شهید گویی برای آنها کارت شهادت صادر نموده !
اقدامی برای تصاحب شهدای کودتا تا آنها را بخود بچسبانند و از آنها بعنوان اهرم فشار بر دولت استفاده نمایند .
فشار جناح روحانیت سنتی هوادار خامنه ای از سویی و مخالفت های مردمی با باند کودتا از سوی دیگر فشار بر خامنه ای را افزایش داده تا آنجا که وی می کوشد ضمن ایجاد فاصله بین سران نظامی با سخنگویان این جناح ( احمدی نژاد ) بتواند ضمن حذف احمدی نژاد ( که به تصور جناح سنتی راه نجات از بحران تمام نشدنی داخلی ست ) حمایت نظامیان را هم از دست ندهد چرا که وی بخوبی دریافته تنها با تکیه به نیروی سرنیزه نظامیان و چماقداران ست که قادر به حفظ مقام فعلی ست .
اعلام جرم علیه مرتضوی به دو دلیل می باشد ، اول کاستن از فشارهای مردمی و اعتراضات در شرایطی که تهدید های خارجی جدی تر می شود و دوم کارت زردی به احمدی نژاد تا بداند نمی تواند از موقعیت خود برای مصونیت نزدیکانش استفاده نماید . به عبارت دیگر رییس جمهور منتخب رهبری اکنون دریافته که تمامی افراد جناحش و حتی خود او در تیر رس هستند .
در همین زمینه شاهد حملات بی پروا و بی پایان صادق لاریجانی به دولت هستیم . انتخاب صادق لاریجانی هم هشداری بود به رهبران جنبش سبز و مردم تا بدانند شقاوت و بی رحمی وصف ناپذیری در انتظار آنهاست و نیز اولتیماتومی به دولت تا راه خود را از رهبری جدا نسازد .
ائمه جمعه کشور همصدا با خامنه ای خواهان باز شدن باب گفتگو با معترضان شده اند و خامنه ای هم با خصلت ویژه خود ، چنان سخن رانده که گویی درخواست گفتگو با معترضان نشانه توبه آنهاست . همین خصلت خامنه ای در اشاره وی به تهدیدات خارجی نیز نمایان است که ضمن هشدار به غرب و تهدید آنان به گسترش مناطق درگیر حتی در دوردستها ، خواهان مذاکره با آنها شده !
بهرحال ترس حاکمیت از مواجهه نظامی با غرب از سویی و از سوی دیگر هراس از آتش زیر خاکستر مردم چنان رهبران باند کودتا را به چالش کشانده که در اردوگاهی که ادعا می شد نظراتشان بسیار بهم نزدیک ست و برای اداره کشور کافی ، جبهه گیری ها علنی شده و هرکدام بنوعی تلاش می کنند تا حامیان رقیب را از صحنه حذف نمایند .
و همه این دعواها تنها به یک دلیل است ، حفظ نظام برای بلعیدن ثروت ملی !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر