000

پنجشنبه، فروردین ۰۳، ۱۳۸۵

مصدق ، مردی که باید از نو شناخت

«... وقتي كه ملت ، دولتي را سر كار مي آورد و دولت مبعوث ملت است نمي تواند صداي ملت را خفه كند و نگذارد مردم حرف خودشان را بزنند . خفه كردن صداي مردم كار سياست استعماري است . روش آنهاست كه نفس كسي در نيايد تا هر كاري دلشان مي خواهد بكنند … وقتي اجازه داده شد كه مردم حرفشان را بزنند و انتقاد كنند ، آنوقت دولت هر كاري دلش خواست نميتواند بكند . بايد به صرف ملت و آرزوهاي ملت توجه كند . موجوديت دولت من روي افكار ملت بود . پس نمي شد جلوي اظهار نظر هاي مردم را گرفت و خفه اشان كرد (تقريرات مصدق در زندان - … - ص 133
به من گناهان زيادي نسبت داده اند . ولي من خود مي دانم كه يك گناه بيشتر ندارم و آن اين است كه تسليم تمايلات خارجيان نشده و دست آنان را از منابع ثروت ملي كوتاه كرده ام، و در تمام مدت زمامداري خود از لحاظ سياست داخلي و خارجي فقط يك هدف داشته ام و آن اين بود كه ملت ايران بر مقدرات خود مسلط شود و هيچ عاملي جز اراده ملت در تعيين سرنوشت مملكت دخالت نكند . پس از پنجاه سال مطالعه و تجربه به اين نتيجه رسيدم كه جز تأمين آزادي و استقلال كامل ممكن نيست كه ملت ايران بر مشكلات و موانع بيشماري كه در راه سعادت و عظمت خود دارد غلبه كند، و براي نيل به اين منظور تا آنجا كه توانستم كوشيدم. راست است كه مي خواستند سرنوشت من و خانواده ام را درس عبرت ديگران كنند. ولي من مطمئنم كه نهضت ملي ايران خاموش نشدني است و هرگز فراموش نمي شود. تنها آرزويم اين است كه تمام طبقات و آحاد ملت پيرو هر مسلك و مذهب و دين، بخصوص افراد طبقه جوان كه چشم و چراغ مملكت و مايه اميد كشورند، عظمت و اهميت نهضت خود را بخوبي درك كنند و به هيچ صورت از تعقيب راه پرافتخاري كه رفته اند دست نكشند...» (از دفاعيات دكتر مصدق در جلسه چهارم دادگاه فرمايشي نظامي)

هیچ نظری موجود نیست:

Free counter and web stats