ایران بازمانده از فرهنگ و تاریخی کهن ست که اتصال به این فرهنگ و تاریخ هویت ایرانیان را شکل می بخشد.
از زمان تاسیس جمهوری اسلامی همواره تلاش بر این بوده که این هویت نابود و پوششی نامتجانس از آنچه که هستیم ، بر تنمان کنند .
تبلیغات گسترده حکومت برای ایجاد انزجار از مراسم و جشن های ملی ، تلاش گسترده برای تخریب آثار باستانی ( آنچه پس از حمله اعراب هنوز برجای مانده ) ، اصرار بر سوق دادن فرهنگ ایرانی بسوی اعتقادات مذهبی ( که بخش اعظم آن نه از مذهب که از خرافه های تولید حوزه علمیه ست ) ، و ... همه آنچه حکومت برای دگردیسی مردم انجام می دهد تنها به یک دلیل واضح و مشخص ست :
جمهوری اسلامی نیک می داند تا وقتی مردم ایران ، ایرانی بمانند ، حکومت شانسی برای بقا نخواهد داشت و سرانجام به همان جایی فرستاده خواهد شد که تاکنون این مردم ، حکومت های ضد ملت فرستاده شده اند .
در تاریخ ایران بسیاری از حکومتهای بیگانه بر کشور چنگ انداخته و مردم را به اسارت گرفتند که بعنوان نمونه می توان از مغولها ، محمود افغان و اعراب نام برد .
همه آنها تلاش کردند تا با نابودی هویت ملی ، بقای خود را تضمین نمایند اما نهایتا همه آنها در هویت ایرانیان غرق شدند . برخی با قیام مردم متواری گشتند و بعضی در فرهنگ ایرانی تحلیل رفتند و خود ایرانی شدند .
جمهوری اسلامی هم نهایتا به همان راهی خواهد رفت که پیش از این بسیاری رفته اند . شاهد بر این مدعا ، تفییر رفتار جمهوری اسلامی ست که ابتدا تلاش بر جاری ساختن قوانین فقه اسلامی داشت و اینک ساهاست که عقاید شخصی خود را تحت لوای دین بر کشور جاری می سازد .
این تغییر رویکرد که تنها برای ایجاد فشار و خفقان صورت می گیرد تنها بدین دیلیل ست که زوال خود را نزدیک می بیند .
جوانانی که در این حکومت رشد کرده اما عیله اعتقادات حکومتی جبهه گرفته اند ، نشانه های روشنی ست از آینده ای روشن که دور نیست . زمانی که ایران باز بدست ایرانیان اداره شود تا صلح و آرامش در کشور برقرار گردد.
مردم ایران ، مردمی صلح دوست هستند . حضور قوم هایی متنوع در این کشور ، که با وجود تفاوت های فرهنگی و زبانی ، در کمال ارامش با زندگی می کنند ، نشان از بلوغ این ملت دارد.
نگاهی به جهان بیرون کنیم ، حتی در اروپا ، هرجا که اقوامی مختلف در سرزمینی گردآمده اند ، نهایتا با جنگ و جدال و خونریزی ، بین خود مرزهایی کشیدند تا به زعم خود وطنی داشته باشند که تنها از آن خودشان باشد و لاغیر !
اما ایرانیان ، از هر قوم و قبیله ای ، خود را ایرانی می نامند و ایران را تنها به یک قوم خاص متعلق نمی دانند .
حتی ادیان که خود را صلح دوست و عاشق ، جهانی و فرامرزی معرفی می کنند ، خدای خود را در خانه ای پنهان می دارند و خود را کلیددار این خانه که هرکس سودای خدا را دارد باید از جنس ما شود .
اما در طول تاریخ این فرهنگ در سینه های ما جای گرفته : مهم نیست به چه زبانی سخن گوییم ، مهم نیست که چه نوع لباسی بر تن کنیم ، مهم نیست با چه مراسمی ازدواج کنیم و با چه آیینی به گور سپرده شویم ، مهم نیست حتی اگر زبان یکدیگر را گاه متوجه نشویم که در این سرزمین دلها بهم نزدیک ست .
هرکس که برای آبادی این مرز و بوم تلاش می کند ( رنگ سبز پرچم ایران )
هرکس که هدفش صلح ، آرامش و سعادت این سرزمین ست ( رنگ سفید پرچم ایران )
هرکس که برای حفظ این خاک از خون خود مایه می گذارد( رنگ سرخ پرچم ایران )
و هرکس که دلش برای این سرزمین می تپد ،ایرانی ست و هموطن ما .
ایران زنده خواهد ماند . این حکومت های غاصب وطن هستند که به گور سپرده خواهند شد . جمهوری اسلامی نه متعلق به ایران ست و نه برازنده ایرانیان .
فردا از آن ماست ....
۱ نظر:
خوب نوشته ای. قلمت سبز.
ارسال یک نظر