000

شنبه، آذر ۲۳، ۱۳۸۷

دین سیاسی یا سیاست دینی !

رهبران جمهوری اسلامی پس از پیروزی انقلاب سعی نمودند تا سیاست مبتنی بر دین را دنبال کنند اما با گذشت زمان به این نتیجه رسیدند که دین قادر به حکومت نیست ، پس دینی از نو ساختند و آنرا سیاست نام نهادند ، یعنی به جای آنکه سیاست را دینی کنند ، دین را سیاسی کردند .
اسلام امروز ایران به همه چیز شباهت دارد الا دینی که برای اصلاح اخلاق و تذکیه نفس برنامه ای داشته باشد .
نگاهی هرچند گذرا بر مال اندوزی و شهوت رانی و قدرت طلبی مسئولین در تاریخ سی ساله نظام جمهوری اسلامی ، نشان از آن دارد که دینی نو بر پایه بدعتها و تفسیر به رای ها بر اساس خرافاتی ساختگی به مردم تحمیل می شود تا عنان و اختیار در دست حاکمیت فاسد باقی بماند .
برهمین اساس دین پیامبری که برای بشیرا و نذیرا آمده بود تبدیل به چماقی شده که حتی نظر معتقدین به خود را بر نمی تابد و بر سرو رویشان می کوبد .

تنها دو حسن می توان برای انقلاب و جمهوری اسلامی قایل شد :
1. تمامی مردم به شدت سیاسی شده اند .
2. با رشد فرهنگ سیاسی و احساس نیاز به دموکراسی از سوی مردم ، نهایتا این حکومت جای خود را به حاکمیتی نوین خواهد داد و دین مجالی برای خوشنت طلبی نخواهد یافت .

۸ نظر:

ناشناس گفت...

سلام و درود
امید ملت به این سطح از آگاهی برسند که دین ربطی به دولت ندارد و آنگاه طلوع آزادی نزدیک تر میشود

ممنون از لینکی که دادید.
گرچند همین حاکمان وبلاگ عزیزتان را فیلتر کرده اند ولی آنان که بخواهند خود باز میکنند. با آرزوی تحمل حاکمان.

ناشناس گفت...

وب - آ - ورد

ناشناس گفت...

من نمیخواهم به اعتقادات کسی توهین کنم اما مگر اسلام از ابتدا جز چماق بود و قتل وغارتها از ایران تا اسپانیاو . . آیا حکایت از این نمیکند در انتها سپاس از لینک ملوک
پیوسته شاد باشی

ناشناس گفت...

فرهاد موضوع فراموش شده ای را دوباره مطرح کردی . در بلاگ لینک دادم . متأسفانه گذشته از اینهمه گرفتاری که با آن سرو کله تاریخی می زنیم مدعیان ملت ساز به نحو دیگری بر اینهمه مشکلات می افزایند .

ناشناس گفت...

دوست گرامی به نظر من اسلام در کل دینی است سیاسی .دلیلش هم این است که بنیان گذارش یعنی محمد.خود .یک پیغمبر شاه بودو خودش در زمان حیاتش شخص اول بیابانهای حجاز تلقی می شدوفرمانهایش بی برو برگرداجرا میگردید.پس این داستانی نیست که خمینی از خودش درآورده باشد.او اسلام را خیلی بهتروبیشتر از من وشما میشناخت. بادرود وسپاس

ناشناس گفت...

ضمن تشکر از همه دوستان ، نکته ای را باید ذکر کنم،
صرفنظر از درستی یا نادرستی اسلام ، آنچه منظور من بوده از مطلب این نوبت ، فقط و فقط این است که دینی که امروز مدعیانش در ایران معرفی میکنند ، دینی نوظهور است و بجز نام و ظاهر ، شباهتی با آنچه در قرآن نوشته شده ، ندارد.

شاید .. بگذریم ، از همه دوستانی که نقد میکنند ممنونم و مطمئنا بیش از اینها خواهم آموخت

آرمین گیله‌مرد گفت...

سلام ... ببخش اما بنظر من هم ادیان از بدو بوجود امدنشان یک وسیلهء سیاسی بودند. بخصوص در ایران. بخصوص این شیعه ایرانی که همیشه یا دستگاهی برای سیاست سکون شکنی قدرت و یا سیاست پایداری سکون نظام بود. اما خب فکر کنم که منظور تو یک چیز دیگری هست با اینحال فکر نکنم نوظهور باشد بلکه تکمیل یک روش یا حتی اصلاح ... یک طوری یک لایه دلالان را بکنار گذاشتند ... دیگر وسیله، دستگاه، توجیه، ... سیاست حاکم و نظام نیست بلکه چنان تفسیر یا تکمیل یا اصلاح یا ... کردن بقول تو نوظهور شد تا به سیاست حاکم و نظام تبدیل شد ...هم هم هم (چانه خاریدن ... آبرو کشیدن ... سر خاریدن ... قیافه به تفکر عمیق گرفتن ... با لب و لوچه بازی کردن) ... نمیدانم و اما قابل بحث و شاید کم و بیش درست ... اما یک نکته تکراری در مورد اخلاق و ادیان، هروقت جامعه اخلاقی تر میشد (یک اکثریت نسبی ...) ادیان اخلاقی‌تر میشدند ....

ناشناس گفت...

سلام داداش
تولدت مبارک
تلفن که جواب نمیدی
امیدوارم در هر حال موفق باشی

Free counter and web stats