000

جمعه، دی ۰۹، ۱۳۸۴

اگر مردم مخالف هم باشند به میان دو پای اسب حضرت عباس



محسن غرویان ، شاگرد مصباح یزدی و سردبیر مجله معرفت و از اساتید حوزه علمیه قم و....
( ببینید چند تا پست داره این آقا !!! ) در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا فرموده :
1. اولا حکومت مورد نظر امام خمینی جمهوری نبوده و حکومت اسلامی بوده !!!!
2. امام خمینی مشروعیت حکومت را ناشی از رای مردم نمیدانسته
3. فرمایش اما م که " میزان رای ملت است " در پاسخ به جو ایجاد شده توسط غرب بوده و امام اعتقادی به رای ملت نداشته !!!!
4. متاسفانه حوزه های ما آنچنان که باید سیاسی نشده اند !!!!!!

حال سئوال این است :
1. اگر مشروعیت حکومتی مبتنی بر رای مردم نباشد بر چیست ؟ یعنی اگر مردم حکومت اسلامی را نخواهند چه باید کرد .
بنا بر نظر این شاگرد مصباح و استاد حوزه ، اگر مردم مخالف هم باشند به میان دو پای اسب حضرت عباس ، حکومت باید اسلامی باشد .
اگر مردم حکومت اسلامی را نخواهند ، چگونه این حکومت ایجاد میشود ؟
طبیعی ست ، همانگونه که در ایران ایجاد شد ، یعنی اول میگوییم : ای ملت ایران ، تو نمیخواهی آزاد باشی ، میخواهی نوکر باشی ؟ بیا آزاد باش و جمهوری را انتخاب کن ، ملتی که آزادی را میخواهد وحشی نیست ، وحشی آن کسی ست که ازادی را از مردم میگیرد... اصلا میزان رای ملت است ...( اشاره به صحبتهای خمینی پیش از انقلاب ) بعد که مردم رای دادند به جمهوری و ما آمدیم سرکار ، میگوییم ، مردم کیلویی چندند ؟؟؟
2. آقای احمدی نژاد هم که اولش مهرورزی و پول نفت را قول داده بود و الآن یادش رفته ، برمیگردد به همان استدلال سوم بالا ... یعنی به خاطر جو ایجاد شده چنین گفته بود و الا ، حکومت اسلامی و مهرورزی !!!! جیب آخوند و پرداخت پول نفت به مردم !!!!!
3. حوزه های ما هم سیاسی نشده اند !!! الآن که همه ی امور بدست سفید و کارنکرده ی آخوندها سپرده شده و مجلس هم تبدیل به مسجد شده و ریاست و مصادر تمامی امور در ید توانا و مغز بی بخار آخوندهاست ....... پس اگر اینها سیاسی نیستند چگونه مصدر امور سیاسی هستند !!!!
وای به وقتی که آخوند سیاسی شود !!!!!!
4. این شیخ پرکار و پرمسئولیت ، تازه شاگرد مصباح یزدی ست ، ببینید دیگر خود مصباح چگونه می اندیشد !!!!
بهرحال خود دانید . فرمایش این حکیم را سرسری نگیرید . امروز که چنین میگوید ، فردا خواهد گفت ملت غلط میکند مخالفت کند . ما ، حاکم اسلامی هستیم ، ما خود امام زمان هستیم ، اصلا ما خودخود خدا هستیم . بابا یکی به این بگه ، اونکه خدا بود به فرشته ها حکم نکرد به مخلوقش تعظیم کنند و شیطان بواسطه مخالفت ، فقط از درگاهش اخراج شد و تمامی آنچه میخواست برای مبارزه با خدا را هم خود خدا در اختیارش گذاشت ، نه مجبور به اعتصاب غذا شد و نه انفرادی کشید. خدا به او گفت از ملک من برو ، شما که مخالفین را اجازه خروج نمیدهید ، هیچ ، میزنید و می کشید و مصادره میکنید . تازه نه شما خدا هستید و نه ملت شیطان .

Farhad Heyrani

چهارشنبه، دی ۰۷، ۱۳۸۴

گزیده اخبار


شبکه صبا راه نیفتاده ، خاموش شد .
شیخ مهدی کروبی در حالیکه اشک خود پاک میکرد گفت :
" حکومت پس چه کسی را تحمل میکند ؟ "
این جناب که از عدم انتصاب خود به عنوان رئیس جمهور هنوز عصبی ست
قسم خورد که در شبکه ی خود خارج از اصول نظام بلاهت وقیح چیزی منتشر نکند
اما لاریجانی( که به تازگی کتاب امثال و حکم را خوانده ، ) با بالا بردن ابروی خود گفت :
اولا چرخه سوخت هسته ای باید در داخل باشد و اگر هم نباشد ملت ما دراز نمیکشد بلکه نشسته چرت میزند ، ثانیا آژانس انرژی اتمی هنوز ملک خصوصی آمریکا نشده
که اگر بشود ، ملت ما دست راست را بالا میبرد و دست چپ را دولا کرده به کمر میرساند تا اثرات صحبتهای مرا پاک کند ثالثا ملت ما ماهواره را حرام میداند و اگر شبکه صبا راه افتد ، ما از کجا بدانیم این دیش ها را ملت برای شبکه صبا خریده اند یا کارتون های تام و جری . ملت ما یک چشمی هم به برنامه های ماهواره نگاه نمیکند بل چهار چشمی برنامه های اسمش رو نبر را میبیند .

از دیگر اخبار جالب توجه ، انتشار کتاب " چرا حبس " میباشد . جناب شاهرودی در این کتاب آورده :
"تمام مجازات‌هاي اسلامي ما از نظر حقوق بشري قابل دفاع است. آيا شلاق وحشيگري است....."
البته از دید ایشان مجازاتهای اسلامی مانند شلاق ، سنگسار ، اعدام نوجوانان و همجنسگرایان ،و....
بسیار انسانی ست و اعتراض مجامع هوادار حقوق بشر را بی اساس میداند ، شاید به دلیل اینکه از نظر ایشان ، اصولا بشر حقی ندارد تا مدافع داشته باشد و اجرای حدودی که در 15 قرن گذشته وضع شده ، جوابگوی انسان امروزی ست . نکته قابل تامل این است که جناب شاهرودی در بین آخوندهای متحجری مانند شیخ محمد یزدی و مصباح یزدی ( این یزد هم عجب پر برکت بوده !!! ) کمی تا قسمتی نرمخو تر است !!!!
وی اضافه نمود زندانبانان باید رفتاری انسانی با زندانان داشته باشند و قطعا اگر کار به ذکر مثال میرسید ، این جناب نمونه ای بارز همچون گنجی را بیان میکرد .

سرکار خانم شایق که از بانوان ( بنویسید نماینده ، بخوانید ) مواجب بگیر در مسجد شورای اسلامی ست .....
مسئله فوق العاده مهمی را ابراز نموده اند :

"شايق در خاتمه در پاسخ به پرسشي ديگر مبني بر جايز بودن يا نبودن حضور خانم‌ها در استاديوم‌هاي ورزشي اذعان داشت: بستگي دارد، اگر فوتبال بانوان باشد ما هم كف مي‌زنيم، ولي اگر در آنجا آقاياني هم باشند كه ما را ببينند، عشق كنند و رعشه پيدا كنند، جيغ بزنند و نشئه شوند، به اعتقاد من گناه دارد و نبايد شركت كرد، چرا كه منجر به مريض شدن آقايان مي‌شود."
منظور ایشان البته بروز حالاتی ست که به غسل واجب منتهی شود . مرضی هم که این سرکار علیه فرموده همان امراض رایج در قشر عمامه داران است .
من نمیدانم چرا تمامی امراض ملایان را به کل جامعه عمومیت میبخشند . با مراجعه به کتب آخوندها و استراق سمع در حجره های طلبه های نازنین این موضوع عیان مشود که 90 در صد دروس احکام این قشر به شکم و زیر شکم منتهی میگردد .

در شایعات آمده بود که خاتمی در وبلاگی با عنوان " مردی با عبای شکلاتی " مطلب مینویسد .
هرچند خود او اعتراف کرده زمانی قرار بود تا ابطحی این کار را یاد او دهد ( کوری عصاکش کور دگر شود ) . من مانده ام که اگر بنا باشد دیگر همجنسان او هم وبلاگ نویس شوند چه عناوینی برمیگزینند ، مثلا مصباح یزدی باید وبلاگش چنین عنوانی داشته باشد : تنها قرائت صحیح از دین ، آنهم با تیغ شمشیر.....و یا جنتی که میتواند چنین انتخابی داشته باشد :اگر من انسانم پس دیگران حیوانند .... یا محمود احمدی نژاد : چه کسی بود صدا زد : محمود !! هاله نورش کو ؟ ....خامنه ای هم نباید عقب بیفتد قطعا اقدامی عاجل خواهد کرد ، وبلاگی با عنوان : با یکدست نمیتوان هندوانه برداشت اما میتوان مملکت را داشت !!!! به هر حال برای اداره اوضاع از دید ایشان ، داشتن یک سیفون کافی ست .
راستی رفسنجانی چه وبلاگی خواهد داشت ؟
شاید وبلاگ : سردار سازندگی ، استاد بازندگی .

آقای حسین اسلامی از نمایندگان مسجد شورای اسلامی در مدح مصباح چنین زبان گشوده :
: آقاي مصباح يكي از فيلسوفان بزرگ معاصر ما هستند و فيلسوف يك فرد استدلالي است كه درست در نقطه مقابل تحجر مي‌‏ايستد.
ایشان نگفتند که سوفسطاییان هم خود را فیلسوف میدانند آنهم با بیان استدلالهایی که تنها خود قبول دارند .
ضمن اینکه تعریفی هم از تحجر بیان نکردند شاید معنی آنرا نمیدانند که اگر این جناب در کلام مرادشان – مصباح - در اصرار بر اجرای احکام هزاره گذشته و پوشش سالهای دور از منطق و نیز تلاش برای دستیابی به صلح با ایجاد تنش و جنگ افروزی در جهان ، توجهی مینمودند ، میتوانست کمکی باشد برای بیان تحجر.

Farhad Heyrani

یکشنبه، آذر ۲۷، ۱۳۸۴

چه کیفی داره

اول :
"آریل شارون" نخست وزیر رژیم ‌صهیونیستی یکشنبه شب سکته مغزی کرد.
خوش به حال اسرائیلیها که نخست وزیرشون مغز داره که سکته کنه !!!!
دوم :
داشتم تو اینترنت دنبال مطلب میگشتم که به اسم برادرم برخوردم!
رضا حیرانی شاعر خوبیه فقط اشکالش اینه که من سر از شعرهاش در نمیارم .
کتاب اولش ( تلخ لطفا) را چند بار خوندم اما خدائیش چیزی دستگیرم نشد
خواستم اینجا یه نمونه از شعرها ی رضا بیارم اما ترسیدم ، به همین خاطر از
ترانه هاش یه نمونه میارم ، نمیدونید چه لذتی داره وقتی آدم شعری از برادرش رو تو
سایتهای ادبی میخونه ، و نمیدونم چه کیفی داره وقتی آدم بتونه اون شعر را درک کنه !!
تو شهري كه ميرغضبا
ستاره اخته ميكنن
به اسم حفظ امنيت
درارو تخته ميكنن

تو شهري كه پرنده ها
بال پريدن ندارن
چشماي كور آدما
جرات ديدن ندارن

تو شهري كه رستمشو
يك شبه چنگيز ميكنن
با گردن پروانه ها
گيوتين و تيز ميكنن

چطور ميخواي ترانه مو
به دست گريه نسپرم
تو اين هواي خط خطي
بمونم و خط نخورم

نميشه تو بستر بغض
موند و به گريه پا نداد
تو شهر مرده پروري
كم نياورد و وا نداد

دوشنبه، آذر ۲۱، ۱۳۸۴

گزارش سفر رئیس جمهور به عربستان


رئیس جمهور پس از بازگشت از عربستان ، طبق معمول خدمت مراد خود – مصباح یزدی – رسید و شرح سفر را بازگو کرد :
حضرت در انتظار رهبری ،
از بنده در مکه مکرمه آنچنان استقبالی شد که از صدر اسلام تاکنون از کسی نشده بود ، اینکه میگویم استقبال ، غلو نمیکنم ، مثل اینکه دستی همه را به حضور ما آورده بود.
بعد هم پادشاه عربستان شخصا و تنها بخاطر ما مهمانی شام ترتیب داد و باز هم بخاطر ما تمامی روسا و پادشاهان حاضر در عربستان را دعوت نمود که این هم بی سابقه بوده چون تا بحال در عربستان کسی شما نمیخورده و انگار نیرویی آنان را مجبور به خوردن کرده بود .
در مراسم خوش آمد گویی ، ما بسیجیان هیئت ایرانی داشتیم سر چگونگی کشیدن نخ انگشتمان در هنگام سخنرانی صحبت میکردیم که یهو یک شیخ با دستار سبز ظاهر شد.اینکه میگویم دستار سبز غلو نمیکنم ، دستار سبز بود نه از این عمامه های تخمی شما .
یکی از همراهان گفت من دیدم انگار پیامبر به حضورت میرسد اما من خودم فهمیدم که در آن جو روحانی و معنوی ، پیامبر کیلویی چنده ، خود خدا آمده بود تا مشکلاتش را از ما بپرسد ، اینکه میگویم خود خدا ، خالی نمیبندم ، خود خود خدا بود . منهم گفتم عریضه ای بنویسد و در چاه جمکران بیندازد بلکه آقا امام زمان به فریادش برسد و خدا را نجات دهد.
بعد هم رفتیم طواف کعبه و حجرالاسود چای .باور کنید اغراق نمیگویم اما انگار دستی همه روسا را آورده بود تا همراه ما طواف کنند و نیرویی همه را واردار کرده بود مثل ما لباس سفید بپوشند.
راستی در مهمانی شام ، بچه های غربتی هیئت دولت عزا گرفته بودند چگونه خود را به میز شام برسانند .
یکی از همراهان ما میگفت من همش فکر میکردم الان اون رون بره که از همه بزرگتره سهم پادشاه عربستان میشه که یهو یه نوری یا بادی یا یه همچین چیزی از شما خارج شد همه روسا را عقب راند راه برای ما باز شد.
من خودم متوجه خروج این نیرو شدم ، باور کنید غلو نمیکنم اما همه عقب عقب رفتند و به احترام من با دست دماغشان را خاراندند.
در محل اقامت ما خدمتکار عرب میگفت : ان هر وقت انک رویت ، یاد انتر پادشاه می افتم ، اینکه میگیم انتر خالی نمیبندم ، انگار انتر پادشاه شده بودم .
هنگام بازگشت هم برای ما سنگ تمام گذاشتند ، و چند قراردادچای نشتند که چون همش ایات قرانی بود من نفهمیدم کدام آیات بود ، به احترام زبان قرآن آنها را امضا کردم که پادشاه عربستان از ذوق داد میزد:
انک شنگولی ، انک شنگولی !!!

پنجشنبه، آذر ۱۷، ۱۳۸۴

اگر بار گران بودیم رفتیم....اگر نامهربان بودیم رفتیم


سقوط هواپیمای حامل خبرنگاران نه عجیب ست و نه دور از عقل ، البته اگر عقلی بکارافتد .
در این حادثه تعدادی که هنوز معلوم نیست چند نفرند به دیار باقی شتافتند . هر چند تمامی مسافرین جانسپرده اند اما هنوز مسئولین آمار دقیقی از تعداد جانباختگان ارائه نداده اند که نشاندهنده حساب کتاب دقیق و ثبت اسامی ست.
آگاهان اعلام نموده اند احتمالا دفتر ثبت اسامی را خبرنگاران با خود به داخل هواپیما برده اند.
البته بعضی مسئولین که به امدادهای غیبی و روایات خرافی پایبندند تلاش دارند تا این تعداد را بر عدد 110 تثبیت نمایند تا شاید بدلیل تطبیق آن با حروف ابجد نام اولین امام شیعیان از شدت اندوه مردم کاسته شود.
همانگونه که مرغ دفتر حزب جمهوری در اعلام هفتاد و دو تن شهید در انفجار هفتم تیر ،نیز یک پا داشت .
همچنین خبرنگارانی که تا پیش از پرواز ،،دردسر آفرین و مزدور اجانب نامیده میشدند ، به یکباره مفتخر به دریافت مدال شهادت شدند . یکی از مسئولین به بازماندگان اعلام نمود با توجه به شهید بودن قربانیان دیگر نیازی به ختم و عزا نیست چرا که اینان به باغهای بهشتی رهنمون خواهند شد .
بزرگترین حمایت هم طبق معمول توسط مقام رهبری کل انقلاب (و غیره ) بعمل آمده ،( با برگزاری مجلس ختمی به یاد مرحوم شدگان ) . هرچند آگاهان همین امر را هم در راستای ترویج نوحه خوانی و روضه خوانی و تاکید بر نقش غیر قابل انکار روحانیت در تمامی مصائب و فجایع !!! به شمار آورده اند.
نکته مهم در این فاجعه عدم وجود جعبه سیاه هواپیماست .
صاحبنظران معتقدند یا این جعبه بجهت حفظ اسرار نظامی نادیده گرفته خواهد شد تا بتوان تمامی مسئولیت سقوط هواپیمای نخ نما را بر دوش خلبان مادرمرده گذاشت و یا بدلیل اتکای سران بر هاله نور و ایمان مصباحی ، کسی انتظار بروز فاجعه در سرزمین ولایت را نمیداده ، و آنچه هم که در گذشته رخداده قطعا بدلیل قصور خلبانها در انجام فرایض مذهبی بوده و الا چرا نعلین آقا از پایش در نمیرود و یا عمامه مصباح کج نمیشود !!! ، نکته ای که باید همسطح چاه جمکران و هاله نور ، به آن توجه شود .
در این میان امتناع خلبان اول از پرواز با هرکولس بی یال و اشکم نیز در هیاهوی اعلام تسلیت و نشان شهادت به فراموشی سپرده شده .
نشریه پرتو وابسته به جناح خرافه پرور مصباح خواستار دستگیری و مجازات خلبانی ست که حاضر به شهادت نشده . خلبان هم در پاسخ اعلام نموده با حضور رئیس جمهوری چنین و عالمانی چنان ، هرگز ایران را به مقصد بهشت ترک نخواهد کرد . چرا که باور ندارد در بهشت هم بتوان چنین افراد نظر کرده ای را یافت .
هیئت دولت نیز اعلام نمود با درسی که از چنین حوادثی میباید گرفت در آینده ای نزدیک اقدام به دعوت از تمامی منتقدین جهت پرواز با هواپیماهای سی 130 خواهد نمود .


فرهاد حیرانی

یکشنبه، آبان ۲۹، ۱۳۸۴

کوچکترين زندانی سياسی دنيا

(نقل از روز آنلاین )
هليا نسب عبدالهی که وقتی در رحم مادر بود، نجميه اميدپرور مادرش هم به شوهر خود در زندان پيوست با تاسيس يک وب لاگ خود را کوچک ترين زندانی سياسی جهان خواند.
در اولين صفحه وب لاگ هليا نوشته شده :
ساعت هفت عصر یکشنبه سوم مهرماه سال1384 خورشیدی در بیمارستان حافظ شیراز به دنیا آمدم.مرا کوچکترین زندانی سیاسی دنیا نام نهادند.از آن رو که در زمانی که در وجود مامانم(نجمه امیدپرور) بودم،به همراه او و بابام(محمدرضا نسب عبداللهی) طعم تلخ دیوارهای زندان را تجربه کردم و فریادهای بازجوها را بر جان خریدم.من نیز به مانند مامان و بابام،وبلاگی ساخته ام که به پیشنهاد خاله سوزان،نام آن را ستوس(یک کلمه اصیل فارسی:به معنای باران)گذاشتم.راستی سن من دو ماه هم نشده(۲۸در تاریخ راه اندازی بلاگم/۸/۱۳۸۴)ولی بلاگ اسکای نمیذاره سن کمتر از ده رو وارد کنی.........
وبلاگ هلیا را میتوانید در اینجا ببینید .

سه‌شنبه، آبان ۲۴، ۱۳۸۴

خدا احمدی نژاد را از ما نگیره

به دنبال اعلام خبر حضور هديه تهراني بعنوان مجري در تلويزيون صبا
،
خانم کروبی : ما هنوز نمرده ايم که اجراي برنامه هاي شبکه تلويزيوني صبا به کسي مثل هديه تهراني سپرده شود...

فرهاد : ای کاش می مردید تا چنین اتفاقی بیفتد !!!

پاسخ رئیس جمهور به خواسته های ترکمن ها :
از همان بخواهید که به او رای داده اید
http://roozonline.com/01newsstory/011662.shtml

فرهاد : با اعلام تقسیم بندی جدید توسط آقای محمود ا. ن. مشخص می شود ایشان رئیس جمهور ایران نیست و تنها رئیس جمهور حوزه علمیه ، شورای نگهبان ، پسر خامنه ای ، بسیجیان چماقدار ، و تعدادی دیگر از اوباش هستند و دیگر اقشار میبایست به همان که رای داده اند مراجعه نمایند !!!

بلاهت وقیح : باید به رئیس جمهور و دولت فرصت کار داده شود
فرهاد : با توجه به سخنرانی های رئیس جمهور و فرصت آفرینی های قبلی وی باید اعتراف نمود این مردک کم هم کار نکرده .

نماینده داراب در مسجد شورای اسلامی : تخریب کنندگان دولت مریض هستند !!!

http://www.aftabnews.ir/vdccx4q2bsqpi.html
فرهاد: احتمالا بیماری دموکراسی و اعاده حیثیت ایران را دارند !!!

بازتاب : جنگ سرد دولت با نخبگان کی تمام میشود ؟؟
فرهاد : کند همجنس با همجنس پرواز

بازتاب : همايش «استشهاديون» فردا در دانشگاه صنعتي شاهرود برگزار مي‌شود.
فرهاد : تل آویو تل آویو ما داریم می آییم !!!

رئیس جمهور :
هنگام سخنراني در مجمع عمومي سازمان ملل احساس كردم كه در حفاظی از نور قرار گرفته‌ام
فرهاد : آقا یکی اون پرزوکتورها رو خاموش کنه این بابا جو گیر نشه

انتخاب : در اطراف بازار قديمي تهران و بخشهاي جنوب و مركز تهران ، دست فروشان و فروشندگان دورگرد بسياري مشاهده مي شوند كه با صداي بلند «كاپشن احمدي نژاد» را تبليغ مي كنند و به فروش مي رسانند:‌«كاپشن احمدي نژاد ببر پنج تومان»

فرهاد : با بو یا بی بو !!!

در پی سخنان احمدی نژاد در رابطه با بورس ، اسرائیل ، خواسته های مردم ترکمن و .....
صراحت لهجه رئیس جمهور ستودنی است !!!
فرهاد : خرج که از کیسه مهمان بود حاتم طایی شدن آسان بود
بیچاره ملت !!!

احمدی نژاد به تونس نمیرود
فرهاد : احتمالا قبلا فکر میکرده تونس نزدیک کهک از دهات قم است !!!

ایران زوج بریتانیایی را آزاد کرد
فرهاد : حتما عقد نامه را ارائه کردند

ایران :رئیس جمهور در جلسه دولت : فرد فرد ملت ايران براى ما مهم هستند و ما فارغ از مخالف و موافق بايد مشكلات مردم را برطرف كنيم
محمود احمدي نژاد، طي ديداري مردمي، در پاسخ به تقاضاي تعدادي از شخصيت هاي ترکمان براي رسيدگي به مشکلاتشان، به آنها گفته است: "برويد از همان کانديدايي که به آن رأي داده ايد بخواهيد که خواسته هايتان را پيگيري کند."

فرهاد : این آقا حرفاش بیرون و توی دولتش فرق میکنه !!! شاید هم ترکمن ها ایرانی نیستند از دید این آقا

FARHAD HEYRANI

چهارشنبه، آبان ۱۸، ۱۳۸۴

گنجی- اسیری کز یاد رفته

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد ( وحشی بافقی)
آقای حیرانی :
امروز هنگام مطالعه بی بی سی نیوز به مطلبی راجع به اکبر گنجی بر خوردم که بسیار منقلبم کرد -درد از میان کلمات این زن چنان ملموس است که نمیشود نادیده اش گرفت................................................................باور کنید آسان نیست نشستن و منتظر مرگ عزیزی بودن.اسان نمی گذرد شبهایی که ...........نمیدانی تا صبح ادامه میابد یا نه؟ساعاتی را که دعا میکنی اما نمی دانی برای ( آزادی ) دعا میکنی یا رهاییش از دردی که میکشد.حالا .........................به فریاد مظلومانه زنی بر میخورم که از دیدار همسر بیمارش محروم شده به فرزندی که اجازه دیدار پدر را ندارد به مردی که از کوچکترین حق طبیعی یک شهروند برخوردار نیست....................وخجالت میکشم........حال خواهش عاجزانه ام از شما اینست بیایید همگی کمک کنیم نه به خاطر گنجی نه برای سیاست نه عناد ورزی به کسانی که بویی از انسانیت نبرده اند و جان و مال و ناموس این ملت را در دست دارند. بلکه برای پاسخگویی به ندای درد مند یک زن که حق طبیعی خود را طلب میکند.من فکر میکنم علی رغم فشاری که بر گرده ما سنگینی میکند هنوز تعصب ایرانی در وجود تک تک ما هست.پس فرصت را از دست ندهیم شاید با متمرکز شدن قدرت قلم وبلاگ نویسانی که هنوز قلبشان برای هموطنشان می طپد و حمایت مخاطبین راهی برای باز گشتن یک پدر به اغوش خانواده اش باز شود . با سپاس فراوان ............... باران......
متن فوق نامه ی یکی از هموطنان دردمند و اهل درد میهنمان است .
بعضی از جملات برای محفوظ بودن نام این دوست گرامی حذف شد ه .
بیا ای ابر بر باغی بگرییم که امید بهاری هم ندارد ( نیما یوشیج)

پرداختن به گنجی به منزله حمایت از یک فرد نیست که توجه به تمامی زندانیان سیاسی ست که در بند حکومت ددمنشانه آخوندی از حداقل حقوق انسانی و بل زندانی محرومند.
گنجی به جرم بی گناهی در ولایت خیانت کاران محکوم به تحمل کیفری بس ناعادلانه است.
امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم ، اکبر گنجی نماد مظلومیت زندانیان سیاسی در ایران است که توجه جهان را به خود جلب نموده . برای افشای ماهیت رژیم دیکتاتوری مذهبی در ایران و به جهت تلاش در راستای دستیابی به آزادی های حقه باید اقدام نمود... امروز و این ساعت ...........و حتی اگر اهل سیاست هم نباشیم، برای نجات جان یک انسان مبارز که هستی خود را فدای آزادی من و تو کرده ، برای زدودن اشک از چشمان همسر همراه و خسته اش ، و برای آنکه همسرانی دیگر از گزند ستیزه جویان در امان باشند ، برای شادی فرزندی که تنها گناهش داشتن پدری ست که آزادی ایرانیان را بر مهر پدری ارجح دانسته ،و برای آنکه فرزندانمان داغی اینچنین نبینند .... باید شتاب کرد. خود را باور کنیم اگر میخواهیم باورمان داشته باشند .

از خموشی من این سکوت مرا ناشنیده مگیر
دل ديوانه من به غير از محبت گناهي ندارد خدا داند
شده چون مرغ طوفان كه جز بي پناهي پناهي ندارد خدا داند
منم آن ابر وحشي كه در هر بيابان به تلخي سرشكي بيفشاند
به جز اين اشك سوزان دل نا اميدم گواهي ندارد خدا داند
اي بي وفا راز دل بشنو از خموشي من اين سكوت مرا ناشنيده مگير
اي آشنا چشم دل بگشا حال من بنگر سوز و ساز دلم را نديده مگير
( آلبوم افسانه شیرین - هایده )

این نوشته هم بد نیست خوانده شود

فرهاد حیرانی

چهارشنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۴

چند خبر کوتاه

چند خبر کوتاه
ابتدا لطفا این کلیپ را ببینید تا با آرامش بیشتری اخبار را بخوانید . کار هنرمندانه ای از نویسنده وبلاگ ایران من
1.شاهزاده ايراني در ژاپن
روايتي از يك ژاپني كه اجدادش از شاهزادگان ساساني بودند و در پىِ ويران شدن تيسفون به ژاپن رفتند.


اگر اجداد این شاهزاده خانم تعدادی از اسطبل بانها و تیمارچی ها و نوکر های خود را هم همراه برده بود ...امروز ما دیگر در ایران احمدی نژاد و مصباح را نداشتیم .حیف شد.
البته بنیانگزار سلسله ساسانیان بخوابم آمد و گفت نوکران من شریف تراز اینانند . این قوم نوادگان عربهای ملخ خوارند و هر نوع نسبتی با این اوباش را دور از شان خود میدانیم.

2. 3 تا 10 سال زندان براي تخريب کنندگان تئاتر شهر


یعنی تنگه بلاغی و پاسارگاد به اندازه این سالن هم ارزش ندارد

3.جمعه 13 آبان سالروز تسخیر لانه جاسوسی ست

آقا یکی تو را خدا جلوی دهان این احمدی نژاد رو بگیره که حرف نزنه !!!!

4. دختران ايراني بالاترين قيمت و خواهان را در بازار قاچاق دختران و زنان در كشور امارات متحده عربي دارند.


حالا که جلوی چرخه سوخت هسته ای و لاجرم صدور سوخت هسته ای را گرفته اند... دولت اسلامی هم برای مبارزه با شیطان بزرگ دست به صدور دختران ایرانی زده ...!!!
گاو ما شیر نداره ماشااله به شا ...شش .

5. فرزندان علي اكبر هاشمي رفسنجاني به پدرشان توصيه كرده اند كه براي مرجعيت، كارهاي پژوهشي و تدريس به قم برود.

سر پیری معرکه گیری..... شاید هم قراره به امید خدا بلایی سره رهبر ( بلاهت وقیح ) بیاد !!!
من که نمیدونم چرا این خانواده قبل از انجام هر تروری از آن خبردار می شوند. نمونه اش انفجار 7 تیر است که همه اونجا بودند و فقط همین هاشمی رفسنجانی قبل از انفجار اومد بیرون !!!!

6. سعيد حجاريان به سيدمحمد خاتمي گفته است: برويد خودتان را آماده كنيد، شما حتماً در دور بعد با رأيي بالا ، رييس جمهور خواهيد شد و در اين موضوع شك نكنيد.

جناب حجاریان اول اجازه بدید جای بخیه این 8 سال خوب شه بعد .....

7. جمعه 13 آبان باز هم مصادف است با تصرف لانه جاسوسی
خمینی : این انقلاب از انقلاب اول هم بزرگتر است
هم انقلابش بزرگ تر است و هم گند زدنش !!!
قبول ندارید ...مطلب زیر را بخوانید

8. 21 شهريور 1359: از سوي رهبر انقلاب شروط چهار گانه براي آزاي گروگانها اعلام شد. اين شروط عبارت بودند از: باز گرداندن داراييهاي شاه، تعهد به عدم مداخله در امور ايران، آزاد كردن داراييهاي ايران در آمريكا و لغو ادعاهاي آمريكا عليه ايران.

گروگرانها !!! آزاد شدند...به آمریکا برگشتند...بعضی هاشون تا حالا هفت کفن هم پوسوندند اما دریغ از یک پاپاسی پولهای ایران و اموال شاه و ......

9. شارون:احمدی نژاد حرفی زد که خیلی ها جراتش را ندارند


نه خیر عقل دارند که این حرفها رو نمیزنند

10. با حكم ستاد استهلال دفتر مقام رهبري شصت گروه نجومي امشب و فردا شب در نقاط مختلف كشور، هلال ماه شوال را رصد مي‌كنند.

بیچاره فکر میکنه همه مثل خودش ماه ندیده هستند.هرچند با این رهبر کار از محکم کاری عیب نمیکنه !

11. سپاه پاسداران: به زودي شاهد دنياي بدون اسرائيل خواهيم بود


حالا خوبه اسمشون پاسداره..اگه سپاه ویرانگر بود چیکار میکردند !!!!

12. شباهت هاي شگفت انگيز احمدي نژاد و بوش


اولیش اینه که هردوشون شکل میمونند !!!

13. ايران در راستاي جلوگيري از ارجاع پرونده هسته‌اي خود به شوراي امنيت، به بازرسان هسته‌اي آژانس اجازه داده است از يك پايگاه نظامي فوق امنيتي بازديد كنند.


نگفتم ایران عاشق تسلیم در دقیقه نود است

14. صائب عريقات، مسئول مذاکرات صلح در تشکيلات خودگردان فلسطينی در گفتگو با تلويزيون جهانی بی بی سی گفته که ايران بهتر است به جای اينکه اسرائيل را از نقشه جهان محو کند، کمک کند تا فلسطين بر نقشه جهان ظاهر شود.


نام تازه آقای محمود ا.ن. " آقای کاسه داغتر از آش "
راه حل رئیس جمهور برای حل بحران بازار سرمایه :.15
اعدام دو – سه نفر بورس را به حالت عادی بر میگرداند

بر همین منطق احتمالا اعدام چند نفر بیکار هم بیکاری را از بین میبرد و اعدام چند سرمایه دار باعث ایجاد جامعه بی طبقه توحیدی میشود و با اعدام چند گدا هم فقر از جامعه رخت بر می بندد و با اعدام......

16.از شگفتيهاي دولت احمدي نژاد اين است كه وزرايي پيشنهاد شده از سوي رئيس جمهوري را هيچكس نمي شناسد.

این بابا چی چیش به آدمها رفته که کابینه اش برود !!!

.17 حسین سناپور : نویسنده زمان نوشتن از ناخودآگاه خود مینویسد


میشه بگید رئیس جمهور موقع حرف زدن از کجای آگاهش حرف میزند
Farhad Heyrani

پنجشنبه، آبان ۰۵، ۱۳۸۴

تفاوت احمدی نژاد با مصدق

تفاوت احمدی نژاد با مصدق !!!!
همیشه سعی کرده ام حرمت قلم را نگاهدارم.یعنی برای حروف فارسی تا بدان حد ارزش قائل بوده و هستم که نمیخواهم آنانرا بگونه ای کنار هم قرار دهم که از سر جبر تشکیل کلمه ای زشت را دهند.اما امروز از همه دوستان عذر خواهی میکنم . صبرم تمام شده و میخواهم آنگونه که لایق این آقایان است با آنها صحبت کنم .
جناب آقای احمدی نژادکاش آنان که شما را به این مقام گماشتند میدانستند باید گماشته ای چون شما را کنترل کنند تا تتمه نای و نوای ملت را به باد ندهید.نه نمیشه... باید خودمونی تر بنویسم تا این یارو حالیش بشه......آخه الاغ جان تو فکر میکنی همه ی دنیا مثل همین ایرانه که بتونی هرچی حرف مفته بزنی و کسی نگه خرت به چند؟؟؟بابا یکی بیاد این مرتیکه رو بگیره.... این با اینجور حرف زدنش میخواد کاری کنه که تمام کشور ها آب اگه دستشونه بذارن زمین بیان به ایران حمله کنند
اون از حرف زدنش تو سازمان ملل که اگه آدم چشم هاشو می بست فکر میکرد یه آخوند داره تو مسجد روضه میخونه..... همه منتظر بودند ببینند طرح جدید ایران برای چرخه سوخت هسته ای چیه ... این آقا رفت براشون موعظه کرد که بیاید مومن بشید تا آقا امام زمان زودتر ظهور کنه ...خاک بر سر ت با اون طرح هسته ای.
اون از تبریک به یکی از کاندیداهای صدراعظمی آلمان که هنوز سر انتخاب شدنش دعواست ... بعدهم میگند خوب چون زن بوده زودتر تبریک گفته...حالا شانس آوردیم که طرف دختر نبوده والا رئیس جمهور تو گهواره بهش تبریک میگفت .
این هم از نطق آتشین حمال خان که اسرائیل رو تهدید به نابودی کرده ..تازه میگه هرکس هم که اسرائیل رو به رسمیت بشناسه تو آتیش قهر امت اسلام میسوزه...خودش کونش سوخته چرا هیچکس داخل آدم حسابش نمیکنه ... می پره پاچه اسرائیل رو میگیره....آخه الاغ .... سعی کن آدم باشی... خود فلسطینی ها میگند به ما یه وجب خاک بدید ...حالا تو کاسه داغتر از آش شدی؟؟؟؟مگه کم همین فلسطینی ها تو جنگ طرف صدام رو گرفتند ....
حالا اگه ما بگیم مصدق چنین و چنان بود میگند طرف ملی گراست...لیبراله ... غرب زده ست ... آقایون عمامه به سر .... به خدا گناه نیست اگه اجازه بدید مختون یه کم هوا بخوره بلکه به کار بیفته... مصدق تو دوره ای که سلطه انگلیس از تسلط امروز آمریکا بیشتر بود .. رفت تو دادگاه لاهه پرونده نفت رو به نفع ایران پیش برد و انگلیس رو محکوم کرد اما این الاغ پر روی بی خاصیت ... رفت تو سازمان ملل ... یه جوری حرف زد و تهدید کرد که اون چند تا کشوری هم که طرفدار ایران بودند ترسیدند و علیه ما رای دادند ... اون هم در مورد پرونده ای که همه میدونند حق با ایرانه اما خوب هنر این مرتیکه همینه که میتونه با چند دقیقه صحبت تمام نظر ها رو علیه ایران بسیج کنه ... من میگم این الاغ را بفرستید آمریکا تا اونجا سیاست رو دنبال کنه و بتونه رئیس جمهور آمریکا بشه ... بلکه این نظراتش بتونه امریکا را به باد بده.
بجز مورد بالا تفاوتهای دیگر به شرح زیر است :
مصدق نه ریش داشت و نه مو ... اما احمدی نژاد هم ریش داره هم مو و هم تا دلت بخواد رو
مصدق یه رئیس داشت ( شاه ) که اون رو هم به خاطر ملت از کشور فراری داد اما این برای خودش صد تا رئیس درست کرده
...اول مصباح که رئیس جمهورش کرده بعدش هم بلاهت وقیح (خامنه ای ) وحالا هم باهنر که هرچی خواهرزاده داشته شده مصدر کار ( خدا برکت بده به مادر باهنر !!! ) و انصار و حوزه و .....
مصدق آنچه رو که داشت (طلاو نفت ) نمیذاشتند بفروشه ولی این آنچه رو هم که نداره ( فروش سوخت هسته ای 30% ارزانتر از بازار جهانی ) حراج میکنه .
مصدق رو حتی دشمنانش قبول داشتند ولی الاغ جان رو حتی دوستانش هم تحویلش نمیگیرند.
مصدق اشراف زاده بود ولی پول نفت رو برای ملتش ملی کرد ولی این فلاکت زده قول پول نفت رو داده ولی تو عملی کردنش زاییده مصدق پشتیبانش ملت بود ولی این باکتری حماقت پشتش به ملته و دلگرمیش به غلامزادگیش .
مصدق ...مصدق بود اما این معلوم نیست کی بوده و کی میخواد باشه .
مصدق بعد از یه عمر مبارزه سیاسی شد نخست وزیر ولی این ویروس رو یه شبه از تو قوطی درآوردند.
مصدق رو با زور اسلحه برکنار کردند اما این رو با زور اسلحه سر کار آوردند
.
Farhad Heyrani

سه‌شنبه، آبان ۰۳، ۱۳۸۴

به خدا شرم آور است

آقای احمدی نژاد .. هرکسی را بهر کاری ساختند
رئیس جمهوری که قواعد سیاست بین الملل را نمیداند
آقای احمدی نژاد که به دلیل وابستگی های پشت پرده و با حمایت
بسیجیان و شورای نگهبان برای ایجاد حکومت اسلامی به شیوه
مصباح یزدی در راس قوه مجریه قرار گرفته ..گویا هنوز نتوانسته
مشاورین خود را از بین افراد کاربلد انتخاب نماید .
هر روز شاهد دسته گلهای این جناب در عرصه های مختلف سیاسی
و اقتصادی هستیم و در این میان آبروی ملت ایران بدست ایشان
حراج می شود.
در آخرین شاهکار رئیس جمهور و تیم مشاورین و مباشرین و معاملین....
احمدی نژاد پیام تبریکی برای انتخاب آنجلا مرکل به عنوان صدراعظم
آلمان فرستاد . در حالی که هنوز مجلس به ایشان رای نداده و بازیهای
سیاسی در آلمان ادامه دارد.
البته با توجه به سابقه ی این جنابان در امر خواب نمایی و مذاکره با
امامان و الهام از امدادهای غیبی.. به نظر میرسد بار دیگر آثار دعاهای
سحری در قضیه نمود پیدا نموده .
به خدا شرم آور است
مطلبی که در
سایت انتخاب آمده را مرور کنید تا ببینید در این مملکت تا چه حد مسئولین از سیاست
خارجی سردرمی آورند . اسف بار است ؟ خیر شرم آور است !!!!
نایب رئیس کمیسیمو سیاست خارجی مجلس :
احمدی نژاد به مرکل .... رئیس جمهور !!!! جدید آلمان تبریک گفته است !!!!
روز ۲ شنبه ۲ آبان مطلبی خواندم در روزنامه آفتاب يزد که توضيحي بود از طرف نائب رئيس كميسيون امنيتِ مالی و سياست خارجي مجلس نسبت به پيام تبريكرئيس جمهور به خانم مركل. اينطور که بنظر مي رسد گويا در اين مملکت حتی از كميسيون سياست خارجي مجلس هم نمی شود توقع داشت که بداند سياست خارج از ايران چگونه است و چه خبری در دنيا هست. جناب آقای رودكي نماينده محترم شيراز فرمودند که تبريك زودهنگام آقای احمدی نژاد به صدراعظم آلمان به خاطره اين بوده که يک خانم به صدراعظمي اعظمی انتخاب شده است.ايشان فرموده اند که اصولا به نماينده انتخاب رياست جمهوری کشورهای دوست در سطحي که توسط مردم انتخاب ميشوند نيز تبريک ميگويند.... اولا رئيس جمهور آلمان آقای Horst Kِhler است و ثانيا نه رئيس جمهور و نه صدراعظم از طرف مردم انتخاب ميشود. يکی از دلايلی هم که هنوز مشخص نيست که چه کسی بلاخره به مقام اعظمی برسد همين است که هيچکدام از احزاب از طرف مردم رای به اندازه کافی نياورده اند که بتوانند مقام صدراعظمی را انتخاب بکنند. در حال حاضر خانم مركل در حال چانه زني با حزب SPD است که بتواند با باج دادن به اين حزب، آراي آنها را هم به دست بياورد که شانس برای صدراعظمی داشته باشد.... به هرحال که هنوز نه به بارِه نه به دارِ.کاشکی نائي رئيس كميسيون سياست خارجي مجلس هم کمی مطالعه ميکردند که اقلا با نحوهِ انتخابات کشور به قول ايشان دوست آشنای بهتری پيدا ميکردند
( نقل از انتخاب )
Farhad Heyrani

چهارشنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۴

هواداران انقلاب



فقط ۱۸ + سال . بعد نگید نگفتم
بار اول این کلیپ را در
سایت ایرانیان دیدم.

بار دوم در سایت هادی خرسندی .

نمیدانم چه برداشتی خواهید داشت اما لطفا اول صدای مونیتور را کم کنید تا فقط

قضاوت با خودتان..اما تمامی کسانی که بازجویی های وزارت اطلاعات را تجربه

نموده اندمیتوانند شهادت دهند همین جملات را تحمل کرده اند البته با چاشنی

کتک و غیره....

Farhad Heyrani

جمعه، مهر ۲۲، ۱۳۸۴

بالا گرفتن مبارزه قدرت


بالا گرفتن مبارزه قدرت

با اوج گرفتن مبارزه برای تصاحب قدرت بیشتر از سوی انجمن حجتیه ای های سابق و وابستگان به مدرسه حقانی فعلی ... جناح بندیها در هیئت حاکمه تغییر نموده و انتقادها علنی و گستاخانه تر شده است .

خامنه ای که گسترش نفوذ شاگردان مدرسه حقانی را در مجلس و قوه مجریه زیر نظر دارد... برای حفظ تاج و تخت خود مجبور شد علیرغم میلش امتیازاتی به باند رفسنجانی بدهد و در قبال آن هاشمی رفسنجانی متعهد شده تا با رقبای دیروزی متحد شود شاید بدین وسیله با توازن قوای سیاسی زمینه حاکمیت ولایت فقیه امروزی برقرار بماند .

تحمیل قالیباف ( ملیجک رهبری ) جهت تصدی شهرداری و بی اعتنایی احمدی نژاد به شهردار و نیز
صحبتهای صریح خاتمی در افشای باند تحجر وهمچنین موضع گیری جسورانه شاگردان و سخنگویان مصباح در قبال خاتمی بازی قدرت در ایران را به مراحل حساس خود نزدیک نموده است .

بی تردید تمامی تلاش باند مصباح برای بدست گرفتن مقام ولایت و تحمیل عقاید متحجرانه حجتیه ای های سابق می باشد .

از دیدگاه اینان دین برای اصلاح انسان نازل شده و حق شریعت بر مردم غیر قابل تفسیر و تردید است . به نظر مصباحیون میبایست برای هدایت مردم از هر وسیله ای ولو خشونت کور ( قتلهای زنجیره ای و منکراتی ... حمله به مراسم و جلوگیری از بیان نظرات دگراندیشان ....) بهره برد.

جای تعجب است که خداوندی که اینان به آن اشاره میکنند بر طبق آیات قرآن به عقل انسان اعتماد نمود و بشر را مختار و آزاد آفرید تا خود خدایش را بشناسد و آنگونه که مصلحت میداند زندگی کند اما اینک گویی این جماعت مصلح اعمال خدایشان شده اند و اشتباه پروردگارشان را تصحیح میکنند . صراحت بیان
در ارجحیت اجرای احکام شرع بر رفع مصائب مردم و حتی معنویات نشان از تعصب دگم این فرقه دارد .

از سوی دیگر باند هاشمی رفسنجانی که قدرت گرفتن هواداران مصباح را به معنی حذف خود از صحنه سیاست و احتمالا تادیب و تنبیه به جهت قصور در رفتار گذشته خود می بینند چاره را در آن یافتند تا با نزدیک شدن به جماعت رقیب دیروزی و رفیق امروزی بتوانند ضمن موازنه قدرت در صحنه سیاست ایران راه را بر استیلای کامل مدرسین و شاگردان مدرسه حقانی ببندند.

با توجه به اینکه ابزار قدرت خامنه ای ( انصار ) کاربرد خود را در این معرکه از دست داده و
حتی پاسداران و تندروهای انصار گرایش بیشتری به تند رویان اسلامی (برای قبضه قدرت) پیدا نموده اند.

عطای قدرت به مجمع تشخیص مصلحت برای نظارت بر قوای سه گانه نشان از ترس روزافزون مقام رهبری در کشوری دارد که بنا به قانون اساسی آن علی الظاهر نباید بر استیلایش در همه شئون تردید داشت . و این از ویژگیهای بازی سیاسی در ایران است !!!

ناهمگونی قانون اساسی و ریخت و پاش مراکز تصمیم گیری بدون نظارت و هماهنگی با یکدیگر اکنون بار دیگر ناتوانی این قانون را برای اداره کشور عیان ساخته است . یعنی همان انتقادی که مخالفین " به تمرکز مطلقه قدرت در شخص رهبر" وارد میدانستند اینک بلای همان رهبر گشته بگونه ای که برای حفظ خود ملزم به ایجاد مراکز کنترل قوا شده .

در این میان مسئله هسته ای و فشار غرب نیز به عنوان اهرم فشار جناح ها بر یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرد و هواداران مصباح میکوشند بدون توجه به پی آمد های آن و تنها با سوء استفاده از غرور جریحه دار شده مردم ... عوام را برای فتح سنگرهای قدرت در ایران همراه خود کنند .

تنها تاسف من برای ملتی ست که ناظرند و در انتها باید هزینه سنگین قدرت طلبی های جناح های سیاسی را بپردازند. هرچند شاید این آخرین دور بازی در ایران برای ملایان باشد

Farhad Heyrani

دوشنبه، مهر ۱۸، ۱۳۸۴

ایران و انرژی هسته ای – قسمت دوم

ایران و انرژی هسته ای – قسمت دوم
اورانيوم يكى از عناصر معدنى است كه مى تواند هم به عنوان سوخت براى نيروگاه هاى هسته اى و هم براى ساختن بمب اتم به كار برود. اورانيومى كه از معدن به دست مى آيد يك دست نيست. به عبارت ديگر،همه ى اتمهاى اورانيوم دارى يك وزن نيستند. بعضى از آن ها سنگين تر و بعضى ها از آن ها سبك ترند.همه ى اتم هاى اورانيوم، يعنى چه اورانيوم سنگين و چه اورانيوم نيمه سنگين و چه اورانيوم سبك، در درون هسته ى خود داراى 92 پروتون مى باشند، اما تعداد نوترون هاى آن ها متفاوت است. اورانيوم سنگين، در هسته ى خود، تعداد 146 نوترون دارد. در حال كه اورانيوم نيمه سنگين تعداد 143 نوترون و اورانيوم سبك تعداد 142 نوترون دارد.براى نام گذارى اين سه نوع اورانيوم، دانشمندان تعداد پروتون ها و نوترون هاى آن ها را به اسم اورانيوم اضافه مى كنند. به عنوان مثال، اورانيوم سنگين را به نام اورانيوم-238 يا "يو- 238" (U238)، اورانيوم نيمه سنگين را به نام اورانيوم-235 يا "يو-235"(U235) و اورانيوم سبك را به نام اورانيوم-234 يا "يو-234" (U234)مى نامند.براى سوخت راكتورهاى هسته اى و بمب اتم، اورانيوم نيمه سنگين از همه مناسب تر است، اما در صد آن در سنگ معدن اورانيوم چيزى كمتر از يك در صد است. به طور کلی، اورانيوم سنگين به مقدار زياد يعنى حدود نود و نه و سه دهم در صد و اورانيوم نيمه سنگين به مقدار بسيار كم يعنى حدود هفت دهم در صد و اورانيوم سبك به مقدار فوق العاده جزئى يعنى به مقدار يك صدم در صد، به طور طبيعى، در معدن اورانيوم وجود دارد.اورانيوم نيمه سنگين يا يو-235، عنصر اصلی براى راه انداختن و ادامه يافتن چرخه ى سوخت در راكتورهاى اتمى است. اما، مقدار طبيعى آن، يعنى مقدار هفت دهم در صد،كافى نيست و بايد غلضت اورانيوم نيمه سنگين از هفت دهم در صد به پنج در صد افزايش يابد. عمليات مربوط به افزايش غلظت اورانيوم نيمه سنگين از هفت دهم در صد به پنج در صد را ،اصطﻼحا، عمل "غنى سازى اورانيوم" مى نامند. مهم ترين معدن اورانيوم در ايران، معدن ساغند است كه دويست كيلومترى شهر يزد، قرار دارد. مساحت اين معدن حدود 150 كيلومتر مربع و ظرفيت آن حدود پنج هزار تن است.از نظر فنى، معدن ساغند از دو بخش درست شده است: يكى “ساغند ۱” كه در عمق شانزده مترى از سطح زمين قرار دارد و داراى 750 تن سنگ اورانيوم است. ديگرى “ساغند ۲” كه در عمق هفتاد مترى از سطح زمين قرار دارد و داراى چهار هزار و دويست و پنجاه تن سنگ اورانيوم مى باشد. استخراج از اين معدن دشوارتر است، زير بايد هفتاد متر زمين را بكنند تا به آن برسند. در حا لی كه در “ساغند ۱”، كافى است حدود شانزده متر نقب بزنند تا به سنگ اورانيوم برسنداورانيوم در معدن ساغند، هرگز به صورت خالص يافت نمى شود، بلكه به صورت اكسيد اورانيوم مخلوط با ساير مواد شيميايى در داخل سنگ هاى معدنى وجود دارد. اكسيد اورانيوم (UO2) يا “يو - او - تو” از نظر شيميايى از يك ملكول اورانيوم و دو ملكول اكسيژن درست شده استسنگ اورانيوم خام به رنگ سياه متمايل به قهوه اى است كه جلاى فلزى ندارد و مات و كدر مى باشدايران براى راه اندازى معدن ساغند ازكارشناسان كشورهاى آرژانتين، آلمان، چكسلواكى، مجارستان،و روسيه استفاده كرده است. اما مهمترين نقش را چينى ها مخصوصا پنجاه نفر از كارشناسان موسسه ى تحقيقاتى استخراج اورانيوم در پكن، ايفا كرده اند. در حال حاضر حدود 20 پژوهشگر و 80 مهندس ايرانى در معدن ساغند كار مى كنند كه قرار بوده است تعداد آن ها به 235 نفر برسد(ب) مرحله ى تبديل سنگ خام اورانيوم به كيك زردكارخانه ى توليد كيك زرد اردكان، در سال 1992 ميلادى تاسيس شد. در اين كارخانه، ابتدا سنگ اورانيوم خام را آسياب مى كنند و به صورت پودر در مى آورند. سپس به اين پودر،اسيد سولفوريك اضافه مى كنند. بر اثر اين فعل و انفعال، اكسيد اورانيوم موجود در پودر اورانيوم با اسيد سولفوريك تركيب مى شود و به صورت سولفات اورانيل در مى آيد UO2 + 3SO4 à UO2(SO4)3به اين سولفات اورانيل، حلال هاى مخصوصى اضافه مى كنند تا سر انجام آن را به ماده اى به نام كيك زرد (U3O8)تبديل مى نمايند. اين ماده از نظر شيميايى از سه ملكول اورانيوم و هشت ملكول اكسيژن درست شده است. از اين كيك زرد براى توليد گاز هگزا فلورايد اورانيوم در اصفهان استفاده مى شوداردكان علاوه بر كارخانه ى توليد كيك زرد، دارى معادن اورانيوم نيز مى باشد. معدن ساغند در وسط بيابان و در فاصله ى دويست كيلومترى شهر يزد قرار دارد، اما معدن اردكان در نزديكى شهر و در فاصه ى 35 كيلومترى اردكان قرار دارد. نزديكى معدن به كارخانه دو مزيت عمده دارد: يكى آن كه در هزينه ى حمل و نقل سنگ معدن صرفه جويى مى شود و ديگر آن كه آسان تر مى توان براى كادر فنى و خدماتى خانه هاى سازمانى ساخت. به همين علت، به نظر مى رسد كه از چند سال پيش، عمليات استخراج اورانيوم از معدن اردكان نيز آغاز شده است.***ج) مرحله ى تبديل كيك زرد به گاز هگزا فلورايد اورانيومدر كارخانه ى توليد گاز اورانيوم در اصفهان، ابتدا كيك زرد را در اسيد نيتريك حل مى كنند. بر اثر اين عمل، ماده اى به نام نيترات اورانيوم UO2(NO3)2 توليد مى شود. پس از جدا كردن نيترات از اين ماده، اكسيد خالص اورانيوم (UO2) به دست مى آيبه اين اكسيد خالص اورانيوم ماده اى به نام هيدروژن فلورايد اضافه مى كنند. بر اثر اين عمل، اورانيوم با فلورايد تركيب مى شود و ماده اى به نام اورانيوم تترا فلورايد توليد مى گردد UO2 + 4HF à UF4 + 4H2O در سال 1998 ميلادى مذاكرات محرمانه اى بين مقامات ايران و چين براى خريد صد ها تن ماده ى هيدروزن فلورايد براى استفاده در مركز تحقيقات اتمى اصفهان انجام شد كه از سرنوشت و نتيجه ى آن اطلاعى در دست نيستسرانجام به گاز اورانيوم تترا فلورايد، گاز فلوراين ( F2) اضافه مى كنند. بر اثر اين فعل و انفعال، گاز هگزا فلورايد اورانيوم تولید می شود . این گازهگزا فلورايد اورانيوم UF4 + F2 à UF6 [ همان گازی است که برای عملیات نیروگاه نطنر مورد نیاز است. بنابراین أن را از اصفهان به نطنز مى فرستند تا در طبله هاى چرخان آن جا، غنى شودبا توجه به مطالب بالا، مشاهده می شود که دولت ایران برای غنی کردن اورانيوم در نطنز، نقشه ی گسترده ای کشیده است و مقدمات کار را به خوبی فراهم کرده است. یعنی ابتدا سنگ اورانيوم خام را ازمعدن ساغند استخراج می کند. سپس سنگ اورانيوم خام را در اردكان به كيك زرد تبدیل می کند. آن گاه، كيك زرد را در اصفهان به گاز هگزا فلورايد اورانيوم تبدیل می کند. و سرانجام، گاز هگزا فلورايد اورانيوم را در نطنز غنى می کند اورانيوم غنى شده، به چه كار مى آيد؟سوالی که در این جا پیش می آید این است که این گاز اورانيوم غنى شده، به چه كار مى آيد؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که می توان این گاز را به اورانيوم جامد تبدیل کرد. به این ترتیب که پس از آن كه گاز اورانيوم در نيروگاه نطنز غنى شد، آن را به آزمايشگاه جابر بن حيان در مركز تحقيقات اتمى تهران مى فرستند. در اين آزمايشگاه، گاز غنى شده ى هگزافلورايد اورانيوم را با كلسيم مخلوط مى كنند. در اثر اين عمل، فلز اورانيوم به وجود مى آيد كه به آن اصطلاحا ميله ى اورانيوم مى گويندUF6 + 3Ca à U + 3CaF2اگر غلظت اورانيوم نيمه سنگين و يا “يو_235” در ميله ى اورانيوم حدود پنج در صد باشد مى توان از آن بر عنوان سوخت در نيروگاه اتمى بوشهر استفاده كرد. اما اگر غلظت اورانيوم نيمه سنگين در ميله ى اورانيوم حدود نود در صد باشد مى توان با آن بمب اتم ساخت. به همين علت دولت هاى غربى حساسيت زيادى نسبت فعالیت های اتمی ایران دارند و به احتمال قريب به يقين نمى گذارند كه ايران صاحب تكنولوزى اتمى بشود. با اين حساب، مليون ها دﻻرى كه در اين راه سرمايه گذارى شده است،ً بر باد خواهد رفت و صدها تكنيسين و كارشناسى كه براى اين كار تربيت شده اند، از كار بيكار خواهند شد و به خيل عظيم بيكاران ايران خواهند پيوستعمليات مربوط به افزايش غلظت اورانيوم نيمه سنگين از هفت دهم در صد به پنج در صد را ،اصطﻼحا، عمل "غنى سازى اورانيوم" مى نامند. براى اين كار از دستگاهى به نام "سانتريفيوژ گازى" استفاده مى كنند.سانتريفيوژ گازىدستگاه سانتريفيوژ گازى از تعداد زيادى طبل هاى مخصوص درست شده است كه با سرعت زياد دور خود مى چرخند. اورانيوم را،ابتدا، به صورت گاز هگزافلورايد اورانيوم یا"يو اف6 " (UF6) در مى آورند و آن را در اولين طبل چرخان وارد مى كنند. اين طبل به دور خود مى چرخد و بر اثر اين چرخش، نيروى گريز از مركز ايجاد مى شود. اتم هاى سنگين تر اورانيوم يعنى (يو- 238) در اطراف اين طبل و اتم هاى سبكتر يعنى يو-235 در مركز اين طبل متمركز مى شود. گازى را كه در مركز اين طبل جمع شده است و در صد بيشترى از اورانيوم نيمه سنگين را دارد، وارد طبل ديگرى مى كنند. اين طبل دوم نيز با سرعت به دور خود مى چرخد و باعث مى شود كه اتم هاى سبكتر، بيش از بيش، در مركز طبل متمركز شوند. دوباره، گازهایی را كه در مركز اين طبل جمع شده است، وارد طبل سوم مى كنند و اين عمل را همچنان با طبل چهارم و پنجم و الی آخر تكرار مى كنند تا سرانجام، غلظت اورانيوم نيمه سنگين يا "يو-235" در طبل آخرى به حدود پنج در صد برسد. به اين ترتيب سوخت مناسب براى راكتورهاى اتمى فراهم مى شود. كلمه ى سانتريفيوژ، در لغت، به معناى چيزى است كه به سرعت دور خود مى چرخد. كلمه گاز نيز اشاره به اين موضوع مى كند كه از اورانيوم به صورت گاز در اين دستگاه استفاده مى شود. اورانيوم جامد را نمى توان مستقيما وارد اين آن دستگاه كرد. اورانيومى را كه از معدن استخراج مى كنند. به صورت كلوخه مخصوصى است كه به آن "كيك زرد" مى گويند. اين كيك زرد را به صورت گاز هگزافلورايد يا "يو اف ۶" در مى آورند و سپس آن را وارد دستگاه سانتريفيوژ مى كنند.نيروگاه نطنزدولت ايران چندين سانتريفيوژ گازى در منطقه ى نطنز احداث كرده است. اين عكس در تاريخ هفتم فوريه سال 2003 گرفته شده است.
در قسمت چپ و باﻻى عكس، فلشى ديده مى شود كه محل مونتاژ كردن فطعات دستگاه سانتريفوژ را نشان مى دهد.در قسمت چپ و يايين عكس، ساختمانى ديده مى شود كه حدود 200 سانتريفوژ در آن جا نصب شده است. از اين ساختمان به عنوان كارخانه ى آزمايشى و يا "پايلوت پﻼن" استفاده مى شود.در قسمت راست و باﻻى عكس، دو فلش سفيد مشاهده مى شود كه زير زمين هاى مخصوص دستگاه هاى اصلی سانتريفيوژ را نشان مى دهد.در سمت راست و پايين عكس، فلش ديگرى وجود دارد كه ساختمان هاى مربوط به پشتيبانى و تعميرات دو سانتريفيوژ اصلی را نشان مى دهد.بمب اتماولين قدم براى ساختن بمب اتم، غنى كردن اورانيوم است. از همان سانتريفيوژى كه اورانيوم را تا پنج در صد غنى مى كند، مى توان براى افزايش غلظت اورانيوم، به نحوى كه قابل استفاده در بمب اتم باشد استفاده كرد. اگر تعداد طبل هاى سانتريفيوژ گازى را افزايش دهند، مى توانند غلظت اورانيوم نيمه سنگين را به حدى برسانند كه براى ساخت بمب اتم مناسب باشد.برای تولید بمب اتم وجود پلوتونیوم ضروری ست .براى توليد پلوتونيوم احتياج به تاسيسات مخصوصى نيست. اين فلز به طور خود به خود، در نيروگاه هاى توليد برق مانند نيروگاه بوشهر كه با سوخت اتمى كار مى كنند توليد مى شود. فلز پلوتونيوم در خاكستر كوره ى اتمى اين نيروگاه وجود دارد و كافى است تا آن را از اين خاكستر جدا كرد. به همين علت است كه روسيه اصرار دارد كه خاكستر اتمى نيروگاه بوشهر را از دولت ايران تحويل بگيردراه حل اول، اين است كه ابتدا اورانيوم را در سانترى فوژ هاى نطنز تا حد مجاز پنج در صد، غنى كنند و سپس اين اورانيوم غنى شده را در نيروگاه هايى مانند نيروگاه بوشهر كه با آب معمولی خنك مى شود، بسوزانند. سرانجام، از خاكستر و سوخته ى اورانيوم، فلزديگرى به نام پلوتونيوم را استخراج كنند. از اين فلز مى توان به جاى اورانيوم در ساختن بمب اتم استفاده كردراه حل دومراه حل دوم، این است که اورانیوم را بدون آن که غنى کنند در نيروگاه هايى كه با آب سنگين كار مى كند، بسوزانند و سپس از خاكستر و سوخته ى اورانيوم، فلز پلوتونيوم را استخراج كنند. گرچه در اين جا ديگر نيازى به اورانيوم غنى شده وسانترى فوژهاى نطنز نيست، اما در عوض، دولت ايران احتياج دارد كه يا آب سنگين را از خارج وارد كند و يا آن كه آن را در داخل ايران توليد نمايد. به علت نظارت شديدى كه بر خريد و فروش آب سنگين در بازارهاى بين المللی وجود دارد، گزينه ى منطقى، راه اندازى كارخانه ى توليد آب سنگين در داخل كشور استسوال چگونه پلوتونيوم، به طور خود به خود، در نيروگاه بوشهر توليد مى شودنيروگاه بوشهر يك نيروگاه توليد برق است. با اين تفاوت كه در كوره ى آن به جاى نفت، از سوخت اورانيوم استفاده مى شود. اورانيومى كه در اين سوخت به كار مى رود، يك دست نيست. قسمت اعظم آن يعنى نود و پنج در صد آن ، از اورانيوم سنگين (يو 238) و مابقى، يعنى چيزى حدود پنج در صد از آن، از اورانيوم نيمه سنگين (يو235) تشكيل شده است. اما همين اورانيوم نيمه سنگين، در هنگام سوختن از خود ذراتى به نام نوترون ايجاد مى كند كه اگر به اتم هاى اورانيوم سنگين (يو 238) اصابت كنند، باعث به وجود آمدن فعل و انفعال شگفت انگيزى مى شود كه بى شباهت به اعمال كيمياگران قرون وسطى نيست. در اين فعل و انفعال فيزيكى، اورانيوم سنگين 238 كه فلز تقريبا بى خطرى است به پلوتونيوم 239 كه فلز بسيار خطرناكى است تبديل مى شود. به عبارت ديگر، در كوره ى اتمى نيروگاه بوشهر، مس وجود اورانيوم سنگين كه ارزش چندانى ندارد به لطف اكسير نوترون، به طلاى پلوتونيوم 239 تبديل مى شود. پلوتونيوم 239، گنجى است كه در دل خاكستر كوره هاى اتمى، پنهان است، گنجى كه با آن مى توان عالى را به آتش و خون كشيدهمان طور كه مى دانيم، هسته ى اورانيوم سنگين داراى 92 پروتون و 146 پروتون است. هنگامى كه يك نوترون از اورانيوم نینه سنگین، به اين هسته ى سنگين اصابت مى كند، تعداد نوترون هاى آن موقتا از 146 به 147 افزايش مى يابدافزايش نوترن ها باعث مى شود كه هسته ى اورانيوم سنگين تعادل خود را از دست بدهد. براى آن كه هسته ى اورانيوم تعادل خود را مجددا به دست بياورد، دوعدد از نوترون ها ى آن به پروتون تبديل مى شود. يعنى از تعداد نوترون هاى آن، دو عدد كم مى شود و شماره ى آن ها به 145 كاهش يابد و در عوض، به تعداد پروتون ها ى آن ، دو عدد اضافه مى گردد و شماره ى آن ها به 94 عدد افزايش مى يابداين كاهش در نوترون ها و افزايش در پروتون ها باعث مى شود كه اورانيوم سنگين 238 تبديل به فلز خطرناكى به نام پلوتونيوم 239 شود كه 94 پروتون و 145 نوترون دارد. در هر چهارهزار كيلو گرم خاكستر اورانيوم سنگين، مقدار يك كيلو پلوتونيوم 239 وجود داردقدم بعدى، استخراج پلوتونيوم از خاكستر اورانيوم است. اما از آن جا كه نيروگاه اتمى بوشهر هنوز آغاز به كار نكرده است، ايران از كجا خاكستر اورانيوم به دست مى آورد تا از آن براى استخراج پلوتونيوم استفاده كند؟ در پاسخ به اين سوال بايد گفت كه آمريكا يى ها در زمان شاه ، در سال 1967 ميلادى، يك راكتور تحقيقاتى اتمى به طرفيت پنج مگا وات براى دانشگاه تهران ساختند كه از آن زمان تا كنون در مركز تحقيقات اتمى دانشگاه تهران مشفول به كار است. اين راكتور اتمى كه در منطقه ى امير آباد تهران قرار دارد، با سوخت اورانيوم كار مى كند و دولت ايران احتماﻻ از اين خاكستر براى استخراج پلوتونيوم 239 استفاده مى كند. در تصوير زير، عكسى از راكتور اتمى تحقيقاتى دانشگاه تهران نشان داده شده استتصوير ۳ - راكتور تحقيقاتى دانشگاه تهران، امير آباد، تهران، كه در خاكستر كوره ى آن پلوتونيوم وجود دارد
اما عمليات مربوط به جدا كردن پلوتونيوم از خاكستر اورانيوم در ايران در كجا انجام مى شود؟ در پاسخ به اين سوال بايد گفت كه مهم ترين مركز براى استخراج پلوتونيوم، احتماﻻ آزمايشگاه اتمى جابر بن حيان در تهران است كه وابسته به مركز تحقيقات اتمى دانشگاه تهران مى باشد. در تصوير زير، عكسى از محل احتمالی آزمايشگاه اتمى جابر بن حيان در تهران نشان داده شده استتصوير ۴- آزمايشگاه اتمى جابر بن حيان در تهران دولت هاى غربى ادعا مى كنند كه دولت ايران، با استفاده از راكتور تحقيقاتى ساخت آمريكا ، توانسته است در آزمايشگاه اتمى جابر بن حيان به فن آورى مربوط به روش استخراج پلوتونيوم دست يابد و اكنون براى به دست آوردن خاكستر اتمى به مقدار زياد، سفارش تكميل و ساخت بيروگاه اتمى بوشهر را به روسيه داده است. دولت ايران، اين اتهام را رد مى كند و مدعى است كه هدف او استفاده ى صلح جويانه از اتم است. روسيه اصرار دارد كه دولت ايران زباله ها ى اتمى نيروگاه هسته اى بوشهر را به روسيه باز گرداند. دولت ايران مى گويد كه "خاكستر اورانيوم" را مجانى بر نمى گرداند، اما حاضر است آن را به روسيه بفروشد. دولت روسيه حاضر به خريد خاكستر اورانيوم نيست و در عوض براى دفن زباله هاى اتمى در خاك روسيه تقاضاى حق انباردارى مى كند. به هرحال، دولت روسيه تا مطمئن نشود كه مى تواند خاكستر اورانيوم را از دولت ايران پس بگيرد، پروژه ى بوشهر را تمام نخواهد كرداما، توليد پلوتونيوم در ايران منحصر به نيروگاه بوشهر نيست و مى توان آن را به روش آسان ترى در نيروگاه اتمى اراك نيز توليد كردراكتور اتمى اراكايران در مراحل پايانى طراحى يك راكتور اتمى چهل مگا واتى در اراك است كه با اورانيوم خام و آب سنگين كار مى كند. عمليات ساختمانى راكتور اراك قرار است در سال 2009 ميلادى به پايان برسددولت ايران ادعا مى كند كه هدف از ساختن اين راكتور، توليد ايزوتوپ هاى اتمى براى استفاده در پزشكى و كشاورزى است. اما آزانس بين الملی انرزى اتمى نگران توليد پلوتونيوم در نيروگاه اراك است. علت اين نگرانى نيز اين است كه در نيروگاه اراك مانند نيروگاه بوشهر از اورانيوم براى سوخت استفاده مى شود و همان طور كه در مقاله پيش نشان داديم، اورانيوم سنگين 238 مى تواند تبديل به فلز پلوتونيوم 239 شود. مزيتى كه نيروگاه اراك نسبت به نيروگاه بوشهر دارد اين است كه نيروگاه اراك با آب سنگين كار مى كند، و به همين علت مى تواند از اورانيوم معمولی و غنى نشده استفاده كند و احتياجى به تاسيسات پر هزينه ى غنى سازى اورانيوم نطنز ندارد. در حالی كه نيروگاه بوشهر با آب سبك كار مى كند و به همين علت بايد در كوره هاى آن از اورانيوم غنى شده استفاده كرد و اين امر مستلزم غنى كردن اورانيوم به مقدار پنج در صد استنيروگاه اراك، مى تواند سالی هشت تا ده كيلوگرم پلوتونيوم توليد كند كه براى ساختن يك يا دو بمب اتم در سال كافى است. البته براى اين كار بايد خاكستر كوره ى اتمى اراك به مراكزى مانند آزمايشگاه اتمى جابر بن حيان در تهران فرستاده شود تا در آن جا فلز پلوتونيوم از خاكستر اورانيوم جدا شود. ما در مقاله پيش راجع به اين آزمايشگاه سخن گفتيم و در اين جا از تكرار آن پرهيز مى كنيم. اما به جاى آن، به مساله ى توليد آب سنگين در ايران مى پردازيم.كارخانه ى توليد آب سنگين در اراكگفتيم كه راكتور اتمى اراك با آب سنگين كار مى كند. براى تهيه ى آب سنگين دو راه وجود دارد. يا بايد آب سنگين را از كشورهاى خارجى خريدارى كرد و يا بايد آن را در داخل ايران توليد نمود. چهار كشور يعنى آرژانتين، كانادا، هند، و نروژ از بزرگ ترين صادر كنند گان آب سنگين در جهان مى باشند، اما خريد آب سنگين از اين كشورها احتياج به كسب مجوز مخصوص از آژانس بين الللی انرزى اتمى دارد كه به آسانى به دست نمى آيد. دولت ايران به جاى خريد آب سنگين، مشفول احداث كارخانه اى در اراك با ظرفيت توليدِى، صد تن آب سنگين در سال استتصوير ۱- كارخانه ى توليد آب سنگين در اراك، 150 مايلی جنوب غربى تهراندر تصوير باﻻ، كارخانه ى توليد آن سنگين در اراك نشان داده شده است. همان طور كه در اين عكس هوايى مى بينيد، يك حصار بزرگ دورتادور محوطه ى اين كارخانه كشيده شده است. در داخل اين حصار بيرونى، حصار ديگرى با برج هاى ديده بانى به چشم مى خورد. تاسيسات اصلی توليد آب سنگين در داخل اين حصار دوم قرار داردآب سنگين در طبيعت به مقدار تقريبا يك دهم در صد وجود دارد. يعنى نود و نه مميز نود و نه درصد آب رودخانه ها و درياها از آب معمولی و فقط مقدار بسيار ناچيزى از آن از آب سنگين درست شده است. براى توليد آب سنگين معموﻻ از روش تبخير و تقطير استفاده مى كنند. چون نقطه ى جوش آب سنگين باﻻ تر از نقطه ى جوش آب معمولی است مى توان با اين روش آن را از آب معمولی جدا كردآب معمولی از يك اتم اكسيژن و دو اتم هيدروژن درست شده است. درحالی كه آب سنگين، از يك اتم اكسيژن و دو اتم "دئوتريوم" (Deuterium) تشكيل شده است . اتم دئوتريوم مانند اتم هيدروژن است با اين تفاوت كه در هسته ى آن يك نوترون اضافى وجود دارد. اين نوترون اضافى باعث مى شودكه "دئوتريوم" ده در صد از هيدروژن سنگين تر باشد. با اين حساب، آب سنگين ده در صد از آب معمولی سنگين تر است. يعنى اگر يك ليتر آب معمولی يك كيلوگرم وزن داشته باشد، يك ليتر آب سنگين حدود يك كيلو و صدگرم وزن داردبهر حال به نظر میرسد تصمیم ایران برای در دست داشتن چرخه سوخت هسته ای جدی است اما چرا جهان با این خواسته به ظاهر مشروع مخالفت میکند و دلایل عدم دسترسی آزانس به اماکن مخصوصتولید بمب اتم و نیز هدف اصلی سیاسیون ایران از پرداخت هزینه های هنگفت برای دستیابی به چرخه سوخت هسته ای را در مطلب آتی اشاره خواهم کرد.

سه‌شنبه، مهر ۱۲، ۱۳۸۴

خامنه ای و انرژی هسته ای


خامنه ای و انرژی هسته ای


روزی که امیر عباس هویدا از مجلس شورای ملی رای اعتماد گرفت

در پاسخ به این سوال که برنامه کابینه شما چیست ؟ گفت : هدف دولت

من اجرای منویات اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر است .

هویدا به این گفته ی خود وفادار ماند و به مدت 13 سال بر مسند نخست -

وزیری رژیم آریامهری تکیه زد . و سرانجام مزد این خوش خدمتی را

در دوران انقلاب مردم از شاهنشاهش گرفت .

ساواک هم مخالفان رژیم را سرکوب میکرد تا شاه فارغ از دگراندیشان

اهداف خود را برای رساندن ایران به دروازه های تمدن بزرگ دنبا ل کند .

هرچند ایران را نه به آن دروازه ها که به درب حوزه علمیه قم سپرد !!!

حداد عادل هم پس از انتخاب به عنوان رئیس مجلس رژیم اسلامی در

پاسخ به خبرنگاری که پرسیده بود اهداف مجلس هفتم چیست ...گفته بود :

برنامه مجلس هفتم تبدیل فرامین رهبری به قوانین است !!!!

حداد عاد ل نیک دریافته بود برای استمرار حضور در عرصه سیاست

ایران میبایست مراتب بندگی خود را به رهبری مورد تاکید قرار دهد.

هیچ کس از رئیس مجلس توضیح نخواست که فرامین رهبری حکم حکومتی

بوده و جایگاهش بالا تر از مصوباتی ست که به یک کرشمه شورای نگهبان

دود میشود .

بیان این دیدگاه از گذشته تا بحال اعلام علنی حکومت مطلقه و تک اندیشی ست .

رژیم بی بدیل ولایت مطلقه فقیه بر آن بود تا کلیه نیروهای ناهمگون را از مصادر

حکومتی حذف و دست پرورده های اندیشه ی مدرسه حقانی را جایگزین نماید .

در این راه هیچ موردی را به قضا و قدر نسپرد . حتی مواردی را هم که مردم

میبایست انتخاب میکردند را بازیگردانی نمود و افراد طرد شده از سوی ملت را

در پست های کلیدی دیگری ابقا کرد ( امثال لاریجانی و قالیباف و...) .

خلف ساواک هم در این زمانه انصار حزب اله هستند که بدلیل عدم وابستگی

اثباتی و سندی به دولت یا نهاد های حکومتی از پاسخگویی معاف شده اند.

هرچند تمامی اعضا و رهبران این جماعت به اصطلاح لباس شخصی

شناخته شده اند و حتی ارگان رسمی اینان تبلیغ مرام و تهدید علنی مخالفان را

اعلام مینماید اما بواسطه وابستگی علنی ولی غیر اثباتی به رهبری از گزند

قانون در امان هستند .

مهره های جدید پس از تثبیت حضور به دستبوسی و دست لیسی رهبر شتافتند

تا بنا بر صلاحدید مشاوران خود بگونه ای آشکار سر سپردگی به نظام فرد گرا

را فریاد کنند . تفاوت شاه و خامنه ای شاید در این باشد که خامنه ای بر خلاف

شاه علاقه ای به افکار عمومی دنیا ندارد و تنها به دنبال رهبری جامعه جهانی

اسلامی ست . هرچند که اکثریت قاطع مسلمانان بدلیل اعتقادات مذهبی ( تسنن )

تکذیب گر اصل امامت هستند چه رسد به ولایت مطلقه فردی که اعتبار علمی

( دینی ) او مورد تمسخر موافقان و مخالفانش قرار گرفته .

طمع دستیابی به سلاح هسته ای دقیقا در همین راستا دنبال میشود چرا که اساس

تفکر آخوندی بر تزویر و مردم فریبی در وهله اول و تطمیع و تهدید در گام بعدی

و نهایتا حذف و سرکوب دگراندیشیان استوار گشته ... تئوریسین های این نظام

بر این باورند به شرط دارا بودن سلاح هسته ای میتوانند تمامی دول اسلامی را

با چماق بمب اتمی با خود همراه کنند و نیز سپر دفاعی مطمئنی در برابر دخالت

خارجی بوجود آورند . در زمینه داخلی هم حذف نیروهای مخالف را به روش های

مختلف در دستور کار دارند . رژیم بلاهت وقیح چاره ای جز دستیابی به سلاح

هسته ای ندارد. در مقاله آتی ابتدا به زبانی ساده انرژی هسته ای و توان و امکانات

ایران را مورد بررسی قرار داده و سپس دلائل عدم دسترسی بازرسان به اماکن

ساخت این سلاحها در ایران را آشکار خواهم کرد .

فرهاد حیرانی

یکشنبه، مهر ۰۳، ۱۳۸۴

قبولی بسیجی در دانشگاه آزاد با نمره صفر


قبولی بسیجی در دانشگاه آزاد با نمرات صفر و صفر و...
عجب دانشگاهی عجب دانشجویی!
آن قدیم‌ها، دوران شاه را می‌گویم اکثرا می‌گفتند که دانشگاه‌ها پر است از سهمیه خاندان هزار فامیل و وابستگان دستگاه حکومتی. راستش را بخواهید ما خودمان هزاران دانشجوی لایق را سراغ داشتیم که بدون دخالت این یا آن وارد دانشگاه‌ها می‌شدند و حداقل اگر حقی از کسی ضایع می‌شد تا به این اندازه نبود. حکومت عدل علی شرف را خورده آبرو را قی کرده.دانشگاهی که با این گونه دانشجو پر شود، رئیس جمهورش هم باید از این نوع باشد. آمارها و ثمرات دیگر حکومت الله بر ایران را هم که همگی می‌دانیم و نیازی به توضیح بیشتر نیست. فقط گفتم برای اینکه شما هم کمی بخندید (در حقیقت باید گریه کرد به حال ایران و ایرانی) یک نگاه به این نتیجه قبولی آزمون بیندازید. (برای مشاهده باید وارد این صفحه شوید و سپس این شماره 244233 داوطلب را وارد کنید)
آقا با نمره صفر در ریاضیات برای مهندسی شیمی صنایع گاز قبول شده! بی خود نیست که یک مرتبه یک ده با سکنه آن در اطراف و اکناف ایران بر اثر انفجار لوله بنزین یا گاز دود می‌شود و به هوا می‌رود.تصویری از صفحه نتیجه آزمون را در این آدرس می‌توانید ببینید، گفتم شاید فردا برای از بین بردن مدرک نتیجه این دانشجوی بسیجی را پاک کردند.
برگرفته از خسن آقا
Farhad Heyrani

شنبه، مهر ۰۲، ۱۳۸۴

ملت مدیون دولت است

تحقق وعده ها !!!!

از روزی که احمدی نژاد را بر مسند ریاست جمهوری نشاندند ...

میدانستم این آخوندک هم بنا بر رویه ی عمامه داران پیرو بلاهت وقیح

شعارهایی را سر میدهد که در عمل خلافش را خواهیم دید. یکی از

اصول بی تردید رژیم مقلد پرور همین ست ... یعنی فرضا اگر بخواهند

بنزین را گران کنند ... از چند ماه قبل فریاد میزنند :قیمت نفت و بنزین

تثبیت شده و افزایش نخواهد یافت ... اگر بخواهند سر روزنامه نگاران را

زیر آب کنند از آزادیهای اسلامی و حکومتی در با ب رسانه ها خواهند

سرود ... و اگر بنا بر باج دهی به دول بیگانه باشد داد از استقلال کشور و

توانایی دولت میزنند .

بهر حال برای آشنایی با برنامه های کابینه ی دست لیس و دستبوس امروز

ایران بد نیست به شعارها و برنامه های ارائه شده از سوی اینان توجه کنیم :

1. صفار هرندی – وزیر ارشاد :

، گسترش فضاي نقد سالم در حوزه مطبوعات ... ، ايجاد امنيت شغلي و...

ساماندهي به امر نشر، چاپ و توزيع، ايجاد آرامش خاطر براي نويسندگان، مترجمان و...

ايجاد آرامش خاطر براي موسيقيدانان و دست اندركاران موسيقي،

و وفا بعهد : با چراغ سبز وزارت ارشاد اسلامی : کافه نشر چشمه تعطیل شد !!!


2. سید پرویز فتاح – وزیر نیرو :

تلاش براي اصلاح قيمت آب و برق،... توسعه صنعت و تامين آب و برق،....

تنگه بلاغي، بخشي از نخستين پايتخت هخامنشيان زير آب مي رود


سد سيوند 129 محوطه مهم باستاني و تاريخي را با خود به زير آب مي‌برد.


3. احمدی نژاد - رئوس كلان برنامه‌هاي كلان دولت نهم

راهبرد سياسي: حفظ استقلال همه جانبه كشور و تعامل بين الملل برمبناي عدالت

ت، صلح و عزت براي همه و مبارزه با بي عدالتي، تبعيض، ناامني و تحقير ملتها

احمدی‌نژاد در گفتگو با CNN: سوخت هسته‌ای را 30 درصد ارزانتر خواهیم فروخت


در حاليكه محمود احمدي نژاد در ميثاق نامه اي از اعضاي كابيته خود تعد گرفته كه

از هرگونه خويشاوندسالاري در دولت پرهيز كنند برادرش را به سمت مشاور و

رئيس دفتر بازرسي ويژه رئيس‌جمهوري منصوب كرد


-10) حركت در جهت تحقق اين شعار كه مردم صاحبان حقيقي كشور بوده

و مسؤولين و مديران، خدمتگزاران مردم هستند....

فرهاد دانشجو استاندار جدید تهران در اولین مواجهه خود با خبرنگاران با ادبیات جدیدی

که در بین مسئولین کشور سابقه نداشته، ملت را مدیون کسانی دانست که

در سپاه و وزارت دفاع مشغول هستند.

نه برادر هنوز افتاب نتابیده...کاین هنوز از نتایج سحر ست !!!!

Farhad Heyrani

شنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۸۴

سایت مخصوص پاسارگاد بر قرار شد

سایت مخصوص پاسارگاد بر قرار شد
هنوز نمیدانم گردانندگان این سایت چه کسانی هستند اما از هر
اقدامی در جهت حفظ خصوصا پاسارگاد و عموما آثارباستانی
خود را ملزم به حمایت میدانم .
Farhad Heyrani

چهارشنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۸۴

تکلیف شرعی بالا تر از خداست


آيت‌الله عميد زنجاني: در انديشه سياسي اسلام، تكليف مقدم بر حق است

آیا تابحال ناچار بوده اید بین منافع خود و حق یکی را اتخاب کنید ... و به

فرض ترجیح نفع خود بر حق آیا آنقدر گستاخی و جسارت دارید تا اعتراف

کنید من را بر حق اولی شمرده اید!!! مسلما پاسخ شما خیر ست ...تصور

میکنم حتی اگر هیتلر یا نرون یا صدام هم بازخواست شوند سعی میکنند تا

به نوعی اقدام خود را موجه جلوه دهند ... اما این آخوند های حاکم بر ایران

گستاخی را تا بدان حد رسانده اند که برای حفظ منافع ...نه تنها خود بل همه ی

ایرانیان را ملزم به نفی حق و عدالتخواهی مینمایند.

صحبت بر سر دین نیست . به گواهی آرشیو وبلاگ .. بارها نوشته ام این اسلامی

که آقایان دم از آن میزنند نه دین خدا که آیین ابداعی این قوم از ما بهتران ست .

کدام خدا نفی حق میکند که گر کند از خداوندی ساقط میشود . مگر الله جز حق

ست !!!...که اگر حق نباشد خدا نیست !!! حال این چه فریضه ایست که ابطال

میکند حق را و یا به تعبیری الله را !!!

یکبار دیگر فرمایش این شیخ بی پروا را بخوانید .. معنی آن این است :

اگر تکلیف شود بر امری آن تکلیف ( که قدر مسلم باید از جانب همین بی شرمان

صادر شود ) مقدم است بر حق ( حتی اگر حق خود خدا باشد !!! )

این ست اندیشه سیاسی اسلام از دید قشر بی مایه و وقیح عمامه داران .

گاهی دوستان گله دارند چرا من شیخ اعظم اینان را بلاهت وقیح مینامم...

بلاهتی وقیح تر از این هم سراغ دارید!!! فقط مانده تا بگویند اگر آقا حکم جهاد

بر علیه خدا صادر کند واجب ست بر همه قتل او

دوشنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۴

صدور ویزا برای اتباع عربستان آزاد شد



پادشاه عربستان : دیگر دستم را نبوسید !!! بوسیدن دست مغایر با دستورات الله است

آزادگان از انجام این کار پرهیز کنند





از کلیه علاقمندانبه بوسیدن و لیسیدن دست دعوت میشود برای انجام این فریضه واجب

که از اهم امورات ابراز ارادت و سرسپردگی ست به ایران _دفتر مقام رهبری کل

انقلاب و ایران _ مشرف شوند. برای ایجاد انگیزه به کلیه بوسندگان دست رهبر هدایا

و مقا مات اهدا خواهد شد

و من الرهبر توفیق علی جمیع الچاپلوسان و البندگان

دفتر مقام رهبری کل انقلاب و ایران و تاریخ

شنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۸۴

تبعید در تبعید

تبعيد در تبعيد

از ظواهر امر اینگونه پیداست که آخوندک های رژیم با من هم سر

ناسازگاری دارند . چرا که هر جا وبلاگی از من می یابند

با حجاب سانسور آنرا از دید محومیکنند . برای تادیب این

نابخردان خردستیز بر آن شدم تا هر جا فضایی مییابم

آنرا به نقد حکومت بلاهت وقیح اختصاص دهم . ابتدا تقویم تبعید در

پرشین بلاگ را هدف قرار دادند و سپس وبلاگ بلاهت وقیح

در همان سایت و امروز خبردار شدم وبلاگ تقویم تبعید درهمین سایت
را هم فیلتر نموده اند . شاید دلخوش باشند به این دست و پا زدنها
اما مسلما نمیتوانند عزم جزم وبلاگ

نویسها برای افشای جنایات رژیم را تحلیل برند.

این بی مقداران قادر بر سرنوشت ملت ایران تنها زبان تهدید و تحدید را

آموخته اند و به گمان خود با محروم نمودن مردم از شنیدن

حقایق میتوانند واقعیات را موجه جلوه دهند .

بهر حال از حکومت فقاهتی که ولیش بر بلاهت وقیح تکیه دارد و معلمش

مصباح بی علم وعمل و هوادارش انصار علیل المغز و قلمش چماق باشد

نباید بیش از این توقع داشت .

حکومتی که آخوند را تافته ی جدابافته می پندارد... بدان حد

که عمامه داری اگر جنایت هم کند در دادگاه عادی همچون

دیگر مردمان محاکمه نمیشود و به فرض مجرمیت ...خلع لباس میگردد

تا به قولی این آخوند مجرم بشود مثل من وتو ... مثل مردم عادی

!!! خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل !!!

در هر وبلاگی که مینویسم بنا را بر دو هدف استوار نموده ام :

اول شکستن حریمی که این آخوند ها برای خود قائل شده اند

بعنوان رابطین با آسمان ... که سعی بر آن دارم تا به زبان طنز

بگویم اگر نقدتان کنم سوسک نمیشوم !!!

و دوم نقد ساختار حکومت و افشای ظلم آشکار و نهان اینان .

دموکراسی شایسته ایرانیان است . حیف از ملتی که اولین

منشور آزادی را به جهان عرضه نمود و خود از آن محروم است.

فرهاد حیرانی Farhad Heyrani

سه‌شنبه، شهریور ۱۵، ۱۳۸۴

شنبه، شهریور ۱۲، ۱۳۸۴

تلاش رژیم آخوندی برای محو آثار جنایات خود



تلاش رژيم برای محو آثار جنايات خود
امروز ميکوشند خاوران را به بهانه تبديل به گلستان نمودن زير و رو کنند ...شايد آثار جنايات خود از ديد محو نمايند... قصه کبک ست و برف!!! در سال ۱۳۶۷ و در پی نوشيدن جام زهر ...رژيم نوميد و عصبی از عدم دستيابی
به کربلا و صدور انقلاب آخونديسم به کشورهای همجوار به دنبال بهانه ای بود تا
صدای هر مخالفی را خاموش کند...حتی ناله های در بندشدگان اسير در چنگالشان
را. با انجام عمليات ابلهانه مرصاد بدستور رجوی یا همان خمينی نيروی اپوزيسيون
گروهی از مقلدين وی کورکورانه تحليل های اين جناب را باور کرده و برای تغيير رژيم
از مرزهای غربی وارد کشور شدند تا با گلوله های کلاش و توپ های تانک های
قرضی صدام...تهران را فتح نمايند!!!
تحليل نا بخردانه رجوی اين بود که با ورود ما به ايران ...مردم به ما خواهند پيوست
و با شورش زندانيان حکومت فرو می پاشد ...
همين بهانه کافی بود تا سردمداران رژيم بار ديگر سفاکی خود را نشان دهد...
محاکمه هايی سريع با سوالات کليشه ای :
نماز ميخوانی ....به جمهوری اسلامی معتقدی ....
پاسخ منفی نشانه مفسد فی الارض بودن بود...شايد اگر امروز چنين سوالاتی را
از مردم ايران بپرسند اکثريت اينان واجب القتل شناخته شوند و ديگر نه دشت
خاوران ...که اينبار کوير لوت و نمک و بل کل ايران پذيرايشان خواهد بود .
خواندن صحبت ها و توجيهات مسئولين آن زمان که اينک ترفيع گرفته و بر مسند های
بالاتری نشسته اند گويای همه چيز خواهد بود:
خامنه ای رهبر فعلی و رئيس جمهور وقت :
* با اين آدمی که توی زندان ٬ از داخل زندان ٬ با حرکات منافقين که حمله مسلحانه
کردند به داخل مرزهای جمهوری اسلامی ... ارتباط دارد او را به نظر شما بايد برايش
نقل و نبات ببرند * راديو ج ا ا /۱۵ آذر ۱۳۶۷ و روزنامه رسالت ۱۶ آذر ۱۳۶۷
جناب خامنه ای نفرمودند اولا چگونه رژيمی هستيد که حتی از کنترل زندانتان نيز
عاجز يد و دوم اينکه آيا بهايی ها و مارکسيستها و سياسيون هم همآوای رجوی
بودند !!!!
رفسنجانی رئيس مجمع تشخيص مصلحت فعلی
* در تمام دنيا هميشه انسانهايی هستند که هيچ راهی جز سرکوب آنها نيست
آنها را ما بايد سرکوب کنيم . اين حالت وحشت بايد برای انسانهای خائن و ناصالح!!
باشد * راديو ج ا ا / ۱۶ آذر ۱۳۶۷
خوئينی ها دادستان کل کشور در آن زمان :
* ما از بالا رفتن آمار اعدامها واهمه ای نداريم * ۲۰/۱۰/۱۳۶۷
مجيد انصاری رئيس سابق سازمان زندانها :
*عده ای از زندانيان در زندان تشکيلات داشتند که پس از عمليات مرصاد کشف شد
لذا اينان که تعداد بسيار کمی ( !!!) بودند پس از عمليات اعدام شدند *
کيهان ۲۸/۲/۱۳۶۸
حسينعلی منتظری ( خطاب به خمينی)
* پس از عرض سلام و تحيت ٬ به عرض ميرساند راجع به دستور اخير حضرتعالی
مبنی بر اعدام منافقين موجود در زندانها ٬ اعدام بازداشت شدگان حادثه اخير
را ملت و جامعه پذيراست ولی اعدام موجودين از سابق در زندان ٬ آنها اولا در
شرايط فعلی حمل بر کينه توزی و انتقام جويی می شود *
منتظری تاکيد بر آن داشت افرادی که حکم محکوميت گرفته اند را نميتوان به جای
تحمل کيفر ٬اعدام نمود ... اما ديد که ميتوان !!!!
اکنون ميبينيم همان عاملان تمامی مسند های حکومتی را در قبضه دارند٬ حتی
وزير کشور اين دولت مجری احکام تابستان خونين ۶۷ است.
حال چگونه گروهی ساده انديش به شعار مهرورزی دل خوش کرده اند ..خود دانند
با استفاده از مطلی
ايرج مصداقی در سايت ديدگاه

سه‌شنبه، شهریور ۰۸، ۱۳۸۴

یافتم !!! یافتم

یافتم ... یافتم
در سایت میراث فرهنگی گشت همی زدم ... به ناگاه استدلال آخوندک ها برای انهدام آثار القدیمیه من جمله تنگه البلاغی بر من هویدا شد
كشف كارگاه توليد نوعی نوشیدنی در تنگه بلاغي
باستان‌شناسان ايران و لهستان با كاوش‌هاي نجات‌بخشي در پشت سد سيوند تنگه بلاغي ساختارهاي معماري را كشف كردند كه براي
http://www.chn.ir/News/?section=2&id=21325 توليد شراب استفاده می شده است
چون ارشمیدس که قرائت نو از دین همی میکرد (خدایش نیامرزد ) از منزل به خیابان همی دویده و بانگ بر آوردم
یافتم ... یافتم
الآجان برلین مرا پرسید از چه رو با شلوارک اندرونی به برون آمده و فریاد سر میدهی گر ارشمیدسی باید مستور در لنگ روم باستان برون آیی
بگفتم : یا شیخ در موطن من .. آثار قدیم را برمی چینند و ترسم گر با لنگ خزینه همچون ارشمیدس برون آیم .. آنرا از من برچینند
آجان بخندید و گفتا : ما بندگان دیار خارجه نه ریش بر جمال که مخ در نهاد داریم. پس مترس و آرام گیر که ما آسایش ز مردگان نگیریم
القصه بدو گفتم .حا لیا بدانم از چه رو سرنوشت تنگه بداغی را بر الاغی وا نهاده اند تا زیرو زبر کند
کاندرین دشت در هزاران سنه قدیم مجوسان می و شراب بار میزدند و انصار در تهران گردن !!! چون خبر به تهران رسید
انصاریون بر کافریون شوریدند و آب روی مردگان گرفتند تا آبروی خود ببرند
Farhad Heayrani

دوشنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۸۴

من کوروش هستم.این مشتی خاک را از من دریغ نکنید


تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
( http://samira-mis.blogfa.com/ )با تشکر از وبلاگ پر محتوای : سميراميس
که باعث شد توجه وبلاگ نويسان به فاجعه ای در شرف وقوع جلب شود.
کوروش کبير ...افتخار ايرانيان ... کسی که اولين منشور آزادی بيان و عقیده را
صادر نمود ... و شخصيتی که (در کتب مقدس از جمله قرآن ) بعنوان اراده ی خدا
و (در تاريخ )آزادیبخش انسانها از او ياد شده... مورد تهاجم قرار گرفته.
احداث سد سيوند منجر به نابودی آرامگاه وی و باقيمانده ی پاسارگاد خواهد شد
پروين صيدي: اگر گذرت به تنگه بلاغي در پاسارگاد افتاد، هنوز هم مي‌تواني پس از
گذشت 2500 سال جاي چرخ‌هاي ارابه شاهي را كه بر دل اين جاده به يادگار مانده،
ببيني. جاده‌اي كه به فرمان داريوش بزرگ هخامنشي ساخت آن از سارد (پايتخت ليدي) آغاز
شد و پس از اينكه پاسارگاد را به تخت جمشيد متصل كرد به شوش پايتخت
هخامنشيان كشده شد و از همان زمان به نام راه شاهي معروف شد. داريوش شاه بارها و بارها براي اداره امور كشوري و … برگزاري جشن‌هاي بهاره در
تخت جمشيد با ارابه مخصوص خود از اين جاده گذر كرد. اين جاده كه قرن‌هاست در زير خروارها خاك مدفون شده به تازگي سر از غبار زمان
برآورده كه با ما از رازها گويد. از خاطره‌ها، از پيروزي‌ها، از عبور پر از جلال و شكوه داريوش و خشايارشا و اردشير و
ديگر شاهان هخامنشي در طول 220 سال سلطنت، از جشن‌ها و … ناگهان از سايه
وحشت‌انگيز جنگ، از تعقيب داريوش سوم به وسيله اسكندر مقدوني كه از همين راه
داريوش مي‌گريزد و پس از سه روز «بسوس» (قاتل داريوش) باز از همين راه سر
داريوش سوم هخامنشي را مي‌آورد و بر دامن اسكندر مي‌افكند و پس از آن آتش و
خون. آرامشي 250 سال بر اين سرزمين حاكم بود دستخوش طوفان حوادث شده و همه
چيز برباد مي‌رود. مجموعه كاخ‌هاي ساخته شده بر روي صفه تخت جمشيد بوسيله
اسكندر به آتش كشيده مي‌شود و اسكندر و سربازانش باز از همين راه به طرف
شوش حركت كرده و آنجا را نيز ويران مي‌كنند. اين راه تمامي اين رازها را در دل خود نگاه داشته كه اكنون همه را فاش كند اما هنوز
سر از خاك برنياورده، اين بار ناچار است براي هميشه به زير آب رفته و غرق شود،
براي هميشه خاموش بماند...در دل سرد سد سيوند! كشف شواهد سفالگري از 7500 سال پيش _ يك محوطه باستاني 7000 ساله _
تدفين اموات مربوط به 6000 سال پيش _ آثاري از بقاياي دوران ايلامي _ بقاياي
معماري يك روستاي هخامنشي با ديوارهاي دفاعي ولوله‌هاي سفالي دفع فاضلاب _
يك گورستان كلان سنگي ساساني _ دو اسكلت دفن شده به همراه اشياء در گور _
حوض ساخته شده از لاشه سنگ با اندود گچ _ كارگاه توليد شراب _ خمره ذخيره
آذوقه (بزرگ‌ترين ظرف باستاني ايران با 120 كيلوگرم وزن) و …همه اينها پس از چندين قرن سكوت و خاموشي اراده كرده‌اند كه با ما سخن گويند و
از فرهنگ و هنر و آداب و رسوم و اعتقادات خود كه به نوعي اجداد ما هستند، پرده
بردارند اما محكومند به فنا، فنا در دل سد سيوند! اين كشفيات تنها بخشي از آثار ارزشمندي است كه از دل منطقه بلاغي بيرون
كشيده شده، شايد با بررسي‌هاي باستان‌شناسي بيشتر در اين مكان هزاران اثر و
شاهد زنده از دنياي گذشتگان و نياكان ما سر از خاك برآورند و بخواهند مايه شگفتي
و يا عبرت ما شوند! اما سد سيوند همه و همه را با بيرحمي به كام خود مي‌كشد. به راستي اين سد از كجا پيدا شده و از جان اين محوطه كهن چه مي خواهد؟
كارشناسان زمان مورد نياز براي نجات‌بخشي تمام محوطه‌ها را 4سال مي‌دانند اما
زمان تخصيص داده شده از طرف سازمان آب منطقه‌اي استان فارس (مجري ساخت
سد سيوند) براي اين كار تنها يك سال مي‌باشد. اين در حاليست كه تا آبگيري سد
تنها 6 ماه زمان باقيست، اما آيا مي‌توان تمامي اين محوطه‌ها را در اين فرصت اندك
نجات داد يا اينكه بايد همه را به سد سيوند سپرد؟
......
تيم‌هاي نجات‌بخشي با بررسي و مطالعات خود در اين محوطه‌ها تنها قادرند برخی
اطلاعات و آثار منقول را نجات دهند در حاليكه بقاياي ارزشمند غيرمنقول اين
محوطه‌ها براي هميشه نابود مي‌شود. (!!!!!!!!)ساخت سد سيوند از سال 71 روي رودخانه پلوار در منطقه بلاغي آغاز شد. تنگه 18
كيلومتري بلاغي در فاصله 4 كيلومتري از محوطه ثبت جهاني پاسارگاد قرار دارد اين
تنگه تا پايان دي ماه امسال آبگيري مي‌شود و 129 محوطه مهم باستاني و تاريخي را
با خود به زير آب مي‌برد. محوطه پاسارگاد در استان فارس پنجمين محوطه جهاني ايران است كه طي آخرين
جلسه يونسكو در تيرماه سال 83 كه در چين برگزار شد به علت دارا بودن
شاخص‌هاي فراوان در فهرست جهاني يونسكو ثبت شد.
http://www.chn.ir/News/?id=23706§ion=2
اگر درست به ياد داشته باشم کوروش در کتيبه ای چنين آورده :
من کوروش هستم..... اين مشتی خاک را از من دريغ نکنيد ...
طی ۲۵۰۰ سال کوروش از گزند چنگيزها...مغولها...و اعراب در امان ماند
اما اينک آخوند های ايرانی نما هويت ايرانی ما را نابود ميسازند.
جالب ست که مجری طرح دليل ادامه ی کار را بودجه ی هزينه شده
اعلام نموده.!!! تفو بر تو ای چرخ گردون تفو ثروت ايرانيان را خرج نابودی ايران ميکنند

چهارشنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۸۴

باید خون گریست


باید خون گریست
اگر تنها یک دلیل برای آخوند کشی لازم باشد
همین بی کفایتی در حفظ ناموس ایرانیان ست
من هفت تا شوهر دارم!
شرعي ازدواج مي كنند . قيمتش هم بين يكصدهزار تا يك ميليون تومان است . به راحتي به محله هاي فقير نشين مي روند و دختر مي خرند
کامبيز توانا
K_tavana51@yahoo.com

بالای سر در ساختمان محل کار ما تابلوی نصب شده بود. "UN" بعنوان مأمور سازمان ملل در شناخت و تشخيص پناهندگان واقعی تحت کنوانسيون 1951 به مشهد دفته بودم . طبيعی است که اسم سازمان ملل خيلی دهن پر کن است. "UN" خيلی ها فکر می کردند ما آنجا نشسته ايم تا صلح جهانی را تأمين کنيم. از بيرون، همه فکر می کردند داخل آن ساختمان چه خبر است. اين که هزاران افغانی به زحمت از کله سحر می آيند و صف می کشند تا بعد از سه روز بتوانند نوبت بگيرند و به داخل بيايند نيز مضاف بر آن شده بود افغانها فکر می کردند بعد از داخل شدن پذيرايی مفصلی می شوند و از آنها پرسيده می شود چه مشکلی دارند حتما بعدش می آیند و از هزار مشکل خود در ايران صحبت می کنند و بعد از آنها پرسیده می شود که کجای دنيا می خواهند بروند حتما آنها می گويند ژنو .بعد ما دست می زنيم و يک خدمتکار با سينی وارد می شود که داخل سينی يک بليط لوفت هانزا به مقصد ژنو گذاشته شده است . همکارها و دوست های وزارت کشور هم آنجا بودند. به ما به چشم خائنين وطن فروش نگاه می کردند که می خواهند کشور را ايران افغانی کنند.
طبق قوانين کنوانسيون 1951 کسانی که می خواهند ادعای پناهندگی کنند حتماً بايد در کشوری خارج از محل زندگی خود اين درخواست را بدهند و بسيار طبيعی است که هيچ ايرانی در داخل خاک ايران نميتواند به دفترمراجعه کند و تقاضایUNHCR پناهندگی بدهد.
يک روز صبح زود که رفته بودم صلح جهانی را تأمين کنم متوجه شدم کسی که به داخل اتاق مصاحبه آمده يک دختر جوان است که با چادر روی خود را سخت گرفته و سر خود را به زير انداخته است. خيلی از زنان افغانی وقتی به داخل می آمدند، به همين حال می آمدند و می پرسيدند کدام يک از ما مأمور سازمان ملل است. به مأمورين وزارت کشور اعتماد نداشند. از همکارم خواستم بيرون برود . برايش توضيح دادم که هرگونه اطلاعی که او به ما بدهد کاملاً محفوظ می ماند و در پرونده های سازمان ملل ضبط شده و بدون اجازه او هيچ استفاده ای از آن نمی شود. با متانت و آرامش و با احترام کامل از او خواستم حداقل صورتش را نشانم بدهد. خيلی راحت چادر را از سرش برداشت. روسری سرش بود. خيلی جوان بود ولی دور چشمانش کبودی می زد و رنگ زرد چهره اش را گرفته بود. به افغانی ها نمی خورد. حدس زدم بايد از فارس های کابل باشد. اسمش را پرسيدم. اگر شروع به صحبت می کرد می توانستم بفهمم اهل کجای افغانستان است ولی آرام و شمرده گفت: من کمک می خواهم. فارسی خودمان را خالص صحبت می کرد. پرسيدم شما افغانی هستيد؟ گفت: نه.
گفتم: ما فقط برای افغانی ها فعاليت می کنيم. بفرماييد که اهل کدام کشور هستيد؟
گفت: ايران. مشهد.
گفتم: متأسفم. لطفاً تشريف ببريد.
قبلاً هم چنين اتفاقی افتاده بود. ايرانی هايی که فکر می کردند مأمورين سازمان ملل، کبوترهای صلح هستند که هر کدام يک برگ زيتون بر منقار دارند، می آمدند و از حقوق بشر و غيره شکايت می کردند. کلی طو ل می کشيد تا به آنها بفهمانيم سازمان ملل آژانس های مختلف دارد و ما مأمورين کميساريای عالی
سازمان ملل متحد در امور پناهندگان هستيم و آنها دست آخر بلند مي شدند و با فحش و ناسزا آنجا را ترك مي كردند .
با صدايي گرفته گفت : من كمك مي خواهم .
با خود گفتم باز اين سناريو قرار است تكرار شود . به صندلي تكيه دادم و اجازه دادم مشكلش را بگويد . مي گفت و من توضيح مي دادم و او مي رفت . مثل روزهاي ديگر .
گفت : من مي خواهم مرا از دست شوهرم نجات بدهيد .
با لحن تمسخر آميز گفتم : خوب به دادگاه خانواده برويد و درخواست كمك كنيد .
گفت : شوهرم افغاني است .
شروع شد . باز هم يك بدبخت ديگر . دختران ايراني فقير و بيچاره اي كه در ازاي پرداخت پول به افغاني ها فروخته مي شدند تا مرد افغاني بتواند كارت اقامت بگيرد . رويه اشتباه وزارت كشور . ازدواج شرعي و غير رسمي . چون افغاني ها نمي توانند رسمي در ايران ازدواج كنند . شرعي ازدواج مي كنند . قيمتش هم بين يكصدهزار تا يك ميليون تومان است . به راحتي به محله هاي فقير نشين مي روند و دختر مي خرند . وزارت كشور هم تبعه خودش را اين طور حفظ مي كرد كه به شوهر اجازه اقامت مي داد تا دختر مجبور نشود به افغانستان برود . بدبخت ها نمي دانند با ازدواج با يك افغاني تابعيت ايراني خود را از دست مي دهند .
گقتم : كار شما چندان هم سخت نيست . برويد و دادخواست بدهيد . دادگاه حكم مي دهد و شوهرتان را هم از كشور اخراج مي كنند .
گفت : نه مي خواهم شما مرا نجات بدهيد .
گفتم : ما نمي توانيم . بعد با بي حوصلگي گفتم : خوب . بگو مشكل چيست .
گفت : پدرم معتاد است . ما هفت تا خواهر و برادريم , من بزرگتر ازهمه هستم. پدرم از من بدش مي آيد . مي گويد دختر فقط بدبختي به بار مي آورد . اگر پسر بودي مي توانستي كمك خرج من باشي . منظورش از كمك خرج اين است كه مي توانستم برايش مواد ببرم . لااقل بدوك مي شدم و برايش جنس خوب مي آوردم . خلاصه خيلي سر كوفت مي زد .
زياد داستان جديدي نبود . نگاهش كردم . مستقيم و خيره به موزاييك جلوي پايش نگاه مي كرد . پاهايش را محكم به هم چسبانده بود ولي پاهايش مي لرزيدند . دست خود را روي پايش گذاشت تا جلوي لرزش را بگيرد . ولي دستهايش هم لرزيدند .
تا اينكه غلام سخي آمد . من فقط مي توانستم كارهاي خانه را بكنم . كسي هم خواستگاري من نمي آمد . ما در محله فقير نشين پشت طلاب زندگي مي كنيم . يك خانه خرابه داريم و مادرم در خانه هاي مردم كار مي كند تا بتواند خرج ما وموادبابام رابدهد . غلام سخي آمد پيش پدرم . پدرم مرابراندازكرد وگفت : يك ميليون تومان مي خواهم . غلام سخي رفت و فردا با يك بسته ترياك آمد . با هم چانه زدند و سر هفتصدهزار تومان توافق كردند . ديگر هرچه ترياك آورد , پدرم كمتر از هفتصدهزار تومان رضايت نداد . غلام سخي مهلت خواست و يك هفته بعد آمد و پول را داد و من نزد صلاي محله به عقد غلام در آمدم . گفتم : خوب اينكه چيز تازه اي نيست . متاسفانه به دليل رويه غلط اداره اتباع امور خارجه و جهل مردم اين اتفاق زياد مي افتد . ما كاري نمي توانيم بكنيم ولي حداقل دادگستري خوب عمل مي كند برويد و دادخواست طلاق بدهيد. لحظه اي چشم در چشم من دوخت و چيزي نگفت در عمق چشمانش خواندم كه خود را بسيار دور از من مي بيند در حالي كه كمتر از 3 متر با من فاصله دارد.
گفت : حداقل گوش كنيد .
گفتم : ما وقت گوش كردن نداريم . بفرماييد .
به چشمانم زل زد و با بغضي فرو خورده گفت : بايد گوش كنيد .
سيگاري آتش زدم و تكيه دادم و با دست اشاره كردم كه ادامه دهد .
گفت : من فقط هفته اي يك شب غلام سخي را مي بينم .
گفتم : آخر اين هم شد مشكل ؟ حتما مي رود دنبال پخش مواد .
گفت : شايد هم برود ولي اين مشكل من نيست .
گفتم : خانم دست بردار . چند سالته ؟
گفت : 19 سال .
گفتم : شكر خدا كه عقلت كار مي كنه ؟
گفت : نمي دانم .
بيش از حد آرام بود . عصبي شده بودم .
گفتم : خانم جان . دخترم . زندگي قواعد خاص خودش را دارد . شوهر را بايد در خانه نگهداشت . اگر هم سر به راه نيست جدا شو . اين كه مشكلي نيست .
گفت : نمي دانم .
گفتم : پس مشكلت چيه ؟
گفت : من هفت تا شوهر دارم .
نمي دانستم چه بايد بگويم . خشك شدم . اشك از چشمانش سرازير شد . لرزش پايش بيشتر شد . سرش را به زير انداخت و ادامه داد .
گفت : اوايل فقط مي ترسيدم و گريه مي كردم . از خود غلام سخي هم مي ترسيدم ولي وقتي شبهاي بعد آدمهاي ديگر آمدند نمي توانستم هيچ جيز بگويم يا خفه مي شدم يا خفه ام مي كردند .
گفتم : كتكت مي زدنند ؟
گفت : اوهوم .
گفتم : همه افغاني هستند ؟ شش تاي ديگر ؟
گفت : اوهوم .
ديگر تحمل نكرد . هنوز هم دلم مي لرزد . گريه به اين تلخي تا به حال نديده بودم . فقط گريه كرد و دستانش مي لرزيدند .
گفت : به غلام سخي گفتم چرا پدر سگ ؟ گفت : من كه پول نداشتم . هفت نفر شديم . نفري صد هزار تومان گذاشتيم وسط . خوب آنها هم حقشان را مي خواهند . گفتم : بي رحم بي همه چيز , لااقل به من رحم كن . گفت : رحم كه ما را ارضا نمي كند . حالا آمده ام شما براي من كاري بكنيد . تو را به خدا نجاتم بدهيد . دوبار رفتم قهر به خانه , قبل از اينكه چيزي بگويم پدرم مرا با كتك انداخت بيرون . مي ترسيد غلام سخي بيايد و پولش را پس بگيرد . غلام سخي مرا مي آورد به خانه و دوباره همان قضايا .I...I بدبخت شده ام . I... Iفقط يك توده گوشت و استخوان شده ام . تو را به خدا نجاتم بدهيد .
بلند شدم. دوست وكيلي داشتم كه درآنجا وكالت مي كرد. با موبايل بهش زنگ زدم وگفتم يك مشكل خاص دارم و تمام حق الوكاله اش را خودم مي پردازم .
بلند شد . گفتم : اگر نمي تواند راه برود اجازه بدهد آمبولانس خبر كنم . گفت : كه مي تواند راه برود . با هم آهسته از اتاق بيرون رفتيم . همكارم اداره اتباعم با اخم به من نگاه كرد . پيش خود مي گفت كه اين خائنين كم دردسر دارند . حالا زن افغاني را هم با خود بيرون مي برند . به آرامي گفتم كه چادرش را بر سرش بياندازد . وقتي از پله ها مي رفتيم از او پرسيدم صبحانه خورده است يا نه ؟ گفت : كه فقط روزي يك وعده غذا مي خورد . پيشاني اش عرق كرده بود . آهسته گفت : من حامله هستم .
http://www.womeniniran.com/gozaresh/1-07-81-g.htm
با تشکر از دوستی که این مطلب را ارسال نمود.
خامنه ای : خمینی آسوده بخواب که ما ایران را به ...... دادیم

پنجشنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۸۴

کابینه حکومت نظامی


جلائی پور: چنين کابينه ای در تاريخ معاصر
يگانه است
کابينه يکدست و گوش به فرمان
حميدرضا جلايي پور پژوهشگر و استاد دانشگاه در گفتگو با خبرنگار امروز تاكيد كرد:
كابينه احمدي نژاد از نظر سياسي امنيتي با مركزيت حكومت از يك دستي بالايي
برخوردار بوده و كابينه بسيار هماهنگ و گوش به فرماني است.
------------------------
گويا آقای جلايی پور از تاريخ معاصر بی اطلاع است !!!
چرا که در دوران حکومت نظامی شاهنشاه ( يا به تعبير امروزی ولی فقيه )
کابينه ازهاری هم همينگونه بود
Farhad Heyrani

یکشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۸۴

دعوت از حوزه های علميه برای سرمايه گذاری در بورس

دعوت از حوزه های علميه برای سرمايه گذاری در بورس


حسين عبده تبريزی، دبيرکل بورس اوراق

بهادار تهران در جريان افتتاح هفدهمين

بورس استانی ايران در قم از حوزه های

علميه مذهبی دعوت کرد فعاليتهای سرمايه گذاری خود را تقويت کنند

ای کاش من هم يک طلبه بودم
برای خواندن مطلبی در مورد گنجی به آدرس زير مراجعه کنيد:

http://farhadheyrani.blogfa.com

قانون اساسی

محمود سالاركيا - معاون دادستان تهران اظهار داشت: يكي از مشكلات مددجو (گنجی) وجود وكيلي
مشكوك و مرتبط با بيگانگان است كه نه صلاح موكل خود را در نظر دارد و نه مصالح كلي نظام را مي
خواهد .
اصل ۳۹ قانون اساسی :هتك‏ حرمت‏ و حيثيت‏ كسي‏ كه‏ به‏ حكم‏ قانون‏ دستگير، بازداشت‏، زنداني‏ يا
تبعيد شده‏، به‏ هر صورت‏ كه‏ باشد ممنوع‏ و موجب‏ مجازات‏ است‏.
-----------------------
از جمله وظایف جدید دادستانی این است که اگر صلاح ندانست وکیلی وکالت موکلی را برعهده داشته
باشد ...میتواند یا وکیل را حبس کند و یا موکل را اعدام نماید ویا وکیل را با اعمال رفتارهای کاملا معمولی
و رایج وادار نماید غلط کردم نامه بنویسد .
بهتر است برای صرفه جویی در انرژی دادستانی ...متهمینی که به جرم بیان اعتقادات خود و بر طبق
اصل ۲۳ قانون اساسی (تفتيش‏ عقايد ممنوع‏ است‏ و هيچكس‏ را نميتوان‏ به‏ صرف‏ داشتن‏ عقيده‏ اي‏
مورد تعرض‏ و مواخذه‏ قرار دارد.) و نیز اصل ۳۵ همان قانون درکوزه بذار ..ببخشید قانون اساسی
(در همه‏ دادگاه‏ ها طرفين‏ دعوي‏ حق‏ دارند براي‏ خود وكيل‏ انتخاب‏ نمايندو اگر تواناي‏ انتخاب‏ وكيل‏ را
نداشته‏ باشند بايد براي‏ آنها امكانات‏ تعيين‏ وكيل‏ فراهم‏ گردد.)........................ دستگیر شده اند
اول از دادستانی برای استخدام وکیل مجوز بگیرند ... چرا که معمولا حکم اینان از قبل صادر شده
و نیازی به گرفتن وکیل نیست . اینها باید اول توبه کرده و بعد هم به زبان خوش بروند بمیرند .
والسلام علی الگنجی و البقیون
فرهاد حیرانی
اینجا را هم بد نیست ببینید :
http://farhadheyrani.persianblog.com/

جمعه، تیر ۲۴، ۱۳۸۴

خدا را شکر معین انتخاب نشد


خدا را شکر معین انتخاب نشد
او که برای رییس جمهور شدن/ "گنجی" را دوست صمیمی
خوانده بود .اینک که این یار دیرین در حال مرگ است
زبان در کام شیرین نگه داشته ....شاید قوای خود را برای
پس از مرگ گنجی حفظ میکند تا ناله ها سر دهد..

پنجشنبه، تیر ۱۶، ۱۳۸۴

برنامه های دولت آقای احمدی نژاد اعلام شد :



برنامه های دولت آقای احمدی نژاد اعلام شد :

شنبه، تیر ۱۱، ۱۳۸۴

آیات قرآن در چرخه زمان

آیات قرآن در چرخه زمان

بیش از 1400 سال از نزول آیات قرآن میگذرد . در این فاصله ی زمانی

که جهان بسیار متحول شده جای تعجب است اندیشمندان دینی هنوز بر

این باورند میبایست نیازهای خود را از آیاتی جستجو کنیم که معیارش

برای احکام شتر است .

نیازهای امروزی نسل ما نه شبهه بر دخول با پای راست و چپ و نه شک

بین رکعت های 2 تا 6 !! نماز است.

این که آخوند ها مصرانه بر استواری این قواعد پافشاری میکنند بسیار

هوشمندانه میباشد.

استراتژی اینان بر این اصل استوار است که دور دین باید دیواری آهنین

کشید تا مردم در هر زمینه ای برای کشف راه حل و رستگاری به طلبه های

بی مقدار و دور از دانش روز و جاه طلبی( که در شرایط عادی مردم حتی

نگاهشان را از آنان دریغ میورزند ) روی آورند .

تز حکومت اسلامی هم دقیقا" از همین ایده سرچشمه میگیرد و الا چگونه

مبانی فقهی که در طول جدلهای هزاره هنوز هم مایه اختلاف است به

یکباره تبدیل به قوانینی منسجم برای کشورداری گردد.

بحث بی پایان مالکیت بر زمین / منابع و اموال عمومی / تجمع ثروت /

تعاریف جرم / و مسایل بسیاری که به قول آخوند ها از صدر اسلام

تا کنون بی جواب مانده .

قضیه ساده تر ازاین تصورهاست . دین به معنی خدا شناسی ست و

ایجاد رابطه ای بین بنده و خدا تا انسان درستکار باشد و عاشق .

خداوند نه نیاز به عبادت ما دارد که فرشتگانش بهتر و بیشتر از ما

او را ستایش میکنند و ده نیاز دارد ما دشمنانش را نابود کنیم چرا که

بسیار ابلهانه است اگر تصور کنیم خداوند از سر بیکاری گروهی را

خلق کرده تا گمراه باشند و گروه دیگری را مامور قلع و قمع آنان !!

آنچه پیش از آفرینش انسان نبود اما نیاز به وجودش احساس می شد
( با توجه به صفات خدا ) عشق بود . خدا انسان را آفرید تا عاشق

باشد . اما عشق همراه آزادی انتخاب و استواری بر آن در کوره

راه مشکلات و مشغولیتها .

بنابرهمین اصل نمیتوان اجباری بر سر پذیرش دین متصور شد

که عشق الزامی نیست.

و باز بر همین مبنا قوانین همچون انسانها با گذر زمان باید همراه

و هماهنگ باشتد. پس چگونه رهبران دینی چماق روایات و احکام

10 قرن گذشته را بر سر مردم میکوبند تا هدایت یافته و مطیع

اوامر این مدعیان دارای علم آسمانی و ارتباط با جن و روح و امداد

های غیبی شوند.

مثالهای ارائه شده میتواند در این زمینه یاریگر باشد.

یک . حجاب

زمانی که زنان مسلمان از خانه بیرون می آمدند جوانان معاند بر سر

راهشان قرار گرفته و با سخنان خود آزارشان میدادند.

حجاب برای محفوظ ماندن آنان از تیغ نگاه مردان کافر نازل شد.

بنابر همین اصل که " حجاب برای حفظ زن مسلمان از شر و وسیله ی

آرامش او برای حضور در اجتماع و نیز جلوگیری از ( به قول

امروزی ها ) استفاده ابزاری و سوء استفاده جنسی " آمده پس زمانی

که این انگیزه ها از بین رفته باشد و بویژه خود حجاب / مانعی

بر سر راه زنان در مشارکت عمومی باشد / ( یعنی تغییر انگیزه ها )

بایستی آیات بگونه ای دیگر تفسیر شوند .

دو . مجازات های اسلامی

در این برهه که حتی حیوانات دارای حقوق غیر قابل انکاری هستند

نمیتوان پذیرفت کرامت انسانی که خداگونه است با ضربات شلاق

سنگسار / قطع عضو / و .........

مورد هتک حرمت قرار گیرد. اینکه به صرف خطاکار و یا مجرم

بودن فردی چماق تنبیه بر سرش بکوبیم فقط از مغز علیل آخوندها

تراوش میکند.

احکام فقهی فسیل وار باقی مانده اند . اگر ( به فرض صحت جامعیت

/ سلامت و کاربری فقه ) آخوند هائی که میبایست قوانین را به روز

میکردند اما به دلیل بی مقداری نتوانسته اند // نباید مردم از همه جا

بی خبر تاوانش را پس دهند.

جالب است در این زمینه کتابهائی مورد استناد قرار میگیرد که حتی

در حوزه ها دستمایه تفریح طلبه هاست !!!.

سه . رهبری

نکته بسیار بسیار شگفت آور در زمینه ادعای رهبری مذهبی علمای

دینی خود قرآنی ست که این مدعیان بر سر مردم میکوبند

آقایان تمامی خواه میگویند ما را خدا برای هدایت شما مامور نموده

( با واسطه به وسیله امام یا علم علما ) و بر همین مبنا ما ناگزیر به

ارشاد شما هستیم و باید حکومت در دست داشته باشیم تا بتوانیم

اسلام را پیاده کنیم.

در صورتی که قرآن به صراحت تمام میگوید از کسانی پیروی

کنید که از شما نخواهند مزدی !!!!!

حال خود قضاوت کنید بر اینان که نه تنها مزد که حتی خون مردم

را طلب میکنند.

ادامه این بحث به وقتی دیگر

خود بیندیشید بدون هراس از عتاب
Free counter and web stats