بالا گرفتن مبارزه قدرت
با اوج گرفتن مبارزه برای تصاحب قدرت بیشتر از سوی انجمن حجتیه ای های سابق و وابستگان به مدرسه حقانی فعلی ... جناح بندیها در هیئت حاکمه تغییر نموده و انتقادها علنی و گستاخانه تر شده است .
خامنه ای که گسترش نفوذ شاگردان مدرسه حقانی را در مجلس و قوه مجریه زیر نظر دارد... برای حفظ تاج و تخت خود مجبور شد علیرغم میلش امتیازاتی به باند رفسنجانی بدهد و در قبال آن هاشمی رفسنجانی متعهد شده تا با رقبای دیروزی متحد شود شاید بدین وسیله با توازن قوای سیاسی زمینه حاکمیت ولایت فقیه امروزی برقرار بماند .
تحمیل قالیباف ( ملیجک رهبری ) جهت تصدی شهرداری و بی اعتنایی احمدی نژاد به شهردار و نیز صحبتهای صریح خاتمی در افشای باند تحجر وهمچنین موضع گیری جسورانه شاگردان و سخنگویان مصباح در قبال خاتمی بازی قدرت در ایران را به مراحل حساس خود نزدیک نموده است .
بی تردید تمامی تلاش باند مصباح برای بدست گرفتن مقام ولایت و تحمیل عقاید متحجرانه حجتیه ای های سابق می باشد .
از دیدگاه اینان دین برای اصلاح انسان نازل شده و حق شریعت بر مردم غیر قابل تفسیر و تردید است . به نظر مصباحیون میبایست برای هدایت مردم از هر وسیله ای ولو خشونت کور ( قتلهای زنجیره ای و منکراتی ... حمله به مراسم و جلوگیری از بیان نظرات دگراندیشان ....) بهره برد.
جای تعجب است که خداوندی که اینان به آن اشاره میکنند بر طبق آیات قرآن به عقل انسان اعتماد نمود و بشر را مختار و آزاد آفرید تا خود خدایش را بشناسد و آنگونه که مصلحت میداند زندگی کند اما اینک گویی این جماعت مصلح اعمال خدایشان شده اند و اشتباه پروردگارشان را تصحیح میکنند . صراحت بیان در ارجحیت اجرای احکام شرع بر رفع مصائب مردم و حتی معنویات نشان از تعصب دگم این فرقه دارد .
از سوی دیگر باند هاشمی رفسنجانی که قدرت گرفتن هواداران مصباح را به معنی حذف خود از صحنه سیاست و احتمالا تادیب و تنبیه به جهت قصور در رفتار گذشته خود می بینند چاره را در آن یافتند تا با نزدیک شدن به جماعت رقیب دیروزی و رفیق امروزی بتوانند ضمن موازنه قدرت در صحنه سیاست ایران راه را بر استیلای کامل مدرسین و شاگردان مدرسه حقانی ببندند.
با توجه به اینکه ابزار قدرت خامنه ای ( انصار ) کاربرد خود را در این معرکه از دست داده و حتی پاسداران و تندروهای انصار گرایش بیشتری به تند رویان اسلامی (برای قبضه قدرت) پیدا نموده اند.
عطای قدرت به مجمع تشخیص مصلحت برای نظارت بر قوای سه گانه نشان از ترس روزافزون مقام رهبری در کشوری دارد که بنا به قانون اساسی آن علی الظاهر نباید بر استیلایش در همه شئون تردید داشت . و این از ویژگیهای بازی سیاسی در ایران است !!!
ناهمگونی قانون اساسی و ریخت و پاش مراکز تصمیم گیری بدون نظارت و هماهنگی با یکدیگر اکنون بار دیگر ناتوانی این قانون را برای اداره کشور عیان ساخته است . یعنی همان انتقادی که مخالفین " به تمرکز مطلقه قدرت در شخص رهبر" وارد میدانستند اینک بلای همان رهبر گشته بگونه ای که برای حفظ خود ملزم به ایجاد مراکز کنترل قوا شده .
در این میان مسئله هسته ای و فشار غرب نیز به عنوان اهرم فشار جناح ها بر یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرد و هواداران مصباح میکوشند بدون توجه به پی آمد های آن و تنها با سوء استفاده از غرور جریحه دار شده مردم ... عوام را برای فتح سنگرهای قدرت در ایران همراه خود کنند .
تنها تاسف من برای ملتی ست که ناظرند و در انتها باید هزینه سنگین قدرت طلبی های جناح های سیاسی را بپردازند. هرچند شاید این آخرین دور بازی در ایران برای ملایان باشد
Farhad Heyrani
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر