بحث های بی پایانی در مورد نجاست سگ در اسلام ، بین موافقان و مخالفان درگرفته . این مباحث پایانی نخواهد داشت الا اینکه نقطه شروع مشترکی که هر دو طرف به آن معتقد باشند ، یافته شود و سپس با اتکا به این رکن ، بنای مباحثه ساخته شود .
در ابتدا باید به این نکته اشاره نمود که طرح این مبحث صرفا مربوط به معتقدان آیین اسلام و بویژه مذهب تشیع ست . بدیهی ست کسانی که اعتقادی به این آیین ندارند ، بدون دغدغه خاطر و بی اعتنا به همه ممنوعیت ها از مواهب یاری این مخلوق دوست داشتنی بهره مند می شوند .
برای یافتن نقطه شروعی که مورد تایید هردو گروه باشد ، تصور نمی کنم سندی معتبر تر از قرآن بتوان یافت . ( بعد از آن به استدلال فقهای اسلام _ بویژه تشیع _ اشاره خواهیم کرد که مبنای استدلال آنها ابتدا آیه 34 سوره آل عمران و تسری آن به ائمه معصوم بعنوان جانشینان رسول اسلام می باشد ) .
در قرآن تنها در سه آیه به سگ اشاره شده :
1. سوره کهف ، آیه 18
" وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ
الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ
بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا
وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا"
" و مىپندارى كه ايشان بيدارند در حالى كه خفتهاند و آنها را به پهلوى راست
و چپ مىگردانيم و سگشان بر آستانه [غار] دو دستخود را دراز كرده [بود]
اگر بر حال آنان اطلاع مىيافتى گريزان روى از آنها برمىتافتى و از
[مشاهده] آنها آكنده از بيم مىشدى"
آنچه از این آیه برمیآید تنها اشاره به دو نکته ( در مورد سگ ) دارد ، اول آنکه سگ درون غار نرفته و بیرون غار به انتظار ( بخوانید به پاسداری و نگهبانی ) نشسته .دوم آنکه در آیه تاکید بر غریزه وفاداری و نگهبانی شده که هردو صفت از صفات نیکوست .
ضمن اینکه هیچ اشاره ای بر نجس یا ناپاک بودن سگ نشده و همانطور که گفته شد ، بیرون از غار نشستن سگ هم نه به نشانه نجس بودن ، بلکه به اعتبار غرایز طبیعی سگ بوده .
2. سوره اعراف ، آیه 176
"وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ
وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ
يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ذَّلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ
كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ "
"و اگر مىیخواستيم قدر او را به وسيله آن [آيات] بالا مىیبرديم اما او به
زمين [=دنيا] گراييد و از هواى نفس خود پيروى كرد از اين رو داستانش چون
داستان سگ است [كه] اگر بر آن حمله ور شوى زبان از كام برآورد و اگر آن را
رها كنى [باز هم] زبان از كام برآورد .اين مثل آن گروهى است كه آيات ما را
تكذيب كردند پس اين داستان را [براى آنان] حكايت كن شايد كه آنان بينديشند
( شاید نظر قرآن این ست که سگ در دو حالت به هیچ چیزش حساب نمی کند و به راه خود میرود ؟!)
سوره مورد اشاره نظر به دانشمندی دارد که بدلیل توجه به لذایذ دنیوی از راه خدا غافل می شود و خداوند در این آیه او را به سگ تشبیه نموده .
مسئله بسیار مهمی که در این آیه متاسفانه مورد توجه قرار نگرفته و بل اسف بار تر اینکه با دیدی غیرواقع بینانه سگ را بنوعی غیر مستقیم مورد نکوهش قرار داده اند این ست که گویی این تشبیه نشان از آن دارد که سگ از راه خدا غافل ست که " بلعم باعورا " به آن تشبیه شده !
حتی با فرض صحت این ادعا هم باید قبول کنیم که این تشبیه هیچ ربط و اشاره ای به نجس یا پاک بودن سگ ندارد . دلیل این تشبیه هم بسیار واضح ست :
سگ شاید تنها حیوانی باشد که به اراده خود از حیات وحش دست کشیده و به سوی انسان آمده .
اصل نژاد سگ به گرگ ها برمی گردد . گرگ هایی که برای امنیت و صدالبته غذای بی مصیبت ، همزیستی با انسان ( نمک نشناس !) را بر حیات طبیعی خود ترجیح دادند .
در آیه مورد ذکر ، بلعم باعورا به سگ تشبیه شده چرا که از او توقع میرفت به راه خدا ( لابد تزکیه و عبادت ) برود اما او لذایذ دنیوی را برگزید و ...
راهی که سگها نیز از سالیانی دراز برگزیدند تا ضمن بهره بردن از منافع همزیستی با انسان ( تغذیه ) خدمات غیر قابل انکار خود را بر آنها عرضه نمایند .
بنابراین انحراف بلعم باعورا از فطرت ( مورد نظر و تاکید فقها و اسلام شناسان ) ربطی به هار بودن ( بیماری ) سگها ندارد ( برخی از توجیه گران ادله فقها ، اعتقاد دارند دلیل تشبیه بلعم باعورا با سگ ، بیمار شدن این شخص ست که راه نجات را رها کرده ) که اگر بنا بود خداوند در قرآن دلیل تشبیه این دانشمند با سگها را بدلیل بیماری و بیماریزا بودن سگها ذکر کند ، نیازی نداشت تا آنرا بر عهده فقهای اسلام بگذارد و همانطور که فقهای اسلام ( بویژه تشیع ) معتقدند هر کلمه قرآن با وسواس و بدلیل خاص انتخاب شده ،در این مورد هم خداوند می توانست به صراحت از بیماری یا بیماری زا بودن سگها نام برد.
بنابراین معتقدم فاصله گرفتن سگها از اجداد ( گرگ ) خود برای تحصیل غذا ( بخوانید لذات دنیوی ! ) دلیل اصلی تشبیه بلعم باعورا با سگها بوده و نه بیمار بودنشان !
ضمن اینکه در این آیه آمده ، چه به سگ حمله کنی و چه نیکی ، زبان از دهان در میآورد اما نگفته این زبان درآوردن با آن زبان درآوردن مثال مثل میان ماه من تا ماه گردون ست !
3. سوره مائده ، آیه 4
" يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ
وَمَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ
مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ فَكُلُواْ مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ
وَاذْكُرُواْ اسْمَ اللّهِ عَلَيْهِ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ
سَرِيعُ الْحِسَابِ "
" از تو مىپرسند چه چيزى براى آنان حلال شده است بگو چيزهاى پاكيزه براى شما
حلال گرديده و [نيز صيد] حيوانات شكارگر كه شما بعنوان مربيان سگهاى شكارى
از آنچه خدايتان آموخته به آنها تعليم دادهايد [براى شما حلال شده است]
پس از آنچه آنها براى شما گرفته و نگاه داشته اند بخوريد و نام خدا را بر
آن ببريد و پرواى خدا بداريد كه خدا زودشمار است "
یقینا قطعی ترین و صریح ترین کلام قرآن در مورد سگها ، همین آیه ست .
و بدیهی ست اگر همین آیه را بتوانیم دلیل اثباتی پاک بودن سگها بدانیم !
الف. در این آیه در مورد سگ اشاره شده که همان چیزهایی که خدایتان به شما آموخته ، به سگ های خود بیاموزید .
چگونه می توان سگی را نجس یافت اما بتوان او را نگهداری نمود و به او آموزش داد . همه می دانیم طبیعت سگها ( بویژه سگهای نگهبان و شکاری ) بگونه ای ست که باید دایما زیر نظر باشند . باید مستمرا ( هرروزه ) به آنها آموزش داد و برای آنها برنامه ریخت که اگر از این مهم غفلت شود ، سگها تلاش می کنند نقش آلفا را ایفا کنند .
اینگونه سگها چنانچه بخوبی و مستمرا تربیت نشوند ، رفتاری خشن و تخریبی از خود بروز می دهند . اکثر سگها ( و طبیعتا سگهای شکاری و نگهبان ) باید بدانند و مطمئن شوند که مورد علاقه و عشق صاحب خود هستند ، به عبارت دیگر ، اینگونه سگها باید دایما مورد محبت صاحبان خود قرار گیرند . یکی از طبیعی ترین ابراز محبت به سگ ( که سگ توقع آنرا دارد ) نوازش ست و دیگر رفتار مهم در آموزش سگ ، با دست غذا دادن به آنهاست .
بسیاری از نژاد سگها نمی توانند دوری از خانواده ( صاحب ) خود را تحمل کنند و دچار افسردگی یا میل به خرابکاری ( روحیه تهاجمی ، آسیب رساندن به اشیا و افراد ) پیدا می کنند .
حال چگونه ست که خداوندی که از همه حالات و رفتارهای مخلوقات خود باخبر است حکم داده سگها را برای شکار و نگهبانی تربیت کنید اما بدانید و آگاه باشید که آنها نجس هستند و بنا بر فتوای برخی فقها هر چیزی که آنها لمس می کنند باید چنین و چنان آب کشیده شود و....
توجه به این مسئله بسیار ضروری ست که در آیه 4 سوره مائده آمده شکاری را که سگ میآورد می توانید میل کنید !
این شکار را می توان در دو حالت تجسم کرد ، اول آنکه شکارچی تیری بسوی شکار اندخته و سگ آنرا برای صاحب خود می آورد و در حالت دیگر ، سگ به تنهایی حیوانی را شکار میکند .
در هردو حالت قطعا شکار مجروج شده ، یعنی خون آلود ست ( خفه کردن شکار باعث حرام شدن گوشت آن می شود ! ) و طبیعتا به بزاق دهان سگ آلوده ! حال چگونه ست که خدایی که شکار آلوده به بزاق دهان سگ را بر شما حلال می داند ، لمس پوست سگ را حرام می شمارد !
بنابراین آنچه از قرآن برمیآید تنها دلالت دارد بر وفاداری ، نگهبانی و غریزه شکار سگ .
قسمت دوم :
موافقان نجس بودن سگ قبول دارند در قرآن حکمی بر نجس بودن سگ نیامده اما آنها اشاره به این مطلب دارند که در آیه 32 سوره آل عمران و آیه 54 سوره نور تاکید شده از خدا و رسول خدا پیروی کنید و .....
"قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّمَا
عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِيعُوهُ
تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ "
"بگو خدا و پيامبر را اطاعت كنيد پس اگر پشت نموديد [بدانيد كه] بر عهده
اوست آنچه تكليف شده و بر عهده شماست آنچه موظف هستيد و اگر اطاعتش كنيد
راه خواهيد يافت و بر فرستاده [خدا] جز ابلاغ آشكار [ماموريتى] نيست" نور ، 54
" قُلْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْكَافِرِينَ "
" بگو خدا و پيامبر [او] را اطاعت كنيد پس اگر رويگردان شدند قطعا خداوند كافران را دوست ندارد "
با نظر به شان نزول آیات در می یابیم که آیه فوق در زمان و معرکه جنگ نازل شده ، نه برای احکام حیوانات یا نجاسات و نه برای همه موارد در همه زمانها .
در همه کشورها هم چنین قانونی رایج ست که در بحبوحه جنگ ، سرپیچی از فرمان فرمانده عقابت و مجازاتی سخت در پی دارد .
با اتکا بر اینکه ائمه ( دوازده معصوم ) حکم جانشینان پیامبر را داشته و آنها نیز مشمول این آیه می شوند ، به روایاتی استناد می کنند که در آنها از قول ائمه ( بویژه امام صادق ) بر نجس بودن سگ تاکید شده .
حال حتی بر فرض قبول جاری بودن آیات قرآن در همه زمانها و همه موارد ، باز هم می بینیم که این مورد جای نقد فراوان دارد.
ابتدا باید اشاره کنیم که کدامیک از جملات برترند ، بعبارتی کدام جمله ناسخ ست و دیگری منسوخ ، کدام جمله از اعتبار بیشتری برخورد ست ، کلام خدا یا جملات نقل شده از پیامبر و دوازده اما م؟
در واقع اگر بین کلام خدا و بیان پیامبر و ائمه ، اختلاف و ناهمخوانی پیدا شد ، کدام را باید برگزید ؟
شاید فقها بگویند چنین چیزی محال ست ، اما از پیامبر اسلام روایت شده که پس از مرگم از من نقل ها خواهند کرد ، همه آنها را با قرآن بسنجید ، اگر قرآن آنها را تایید کرد ، بپذیرید و اگر نه ، بدانید آنها از من نیست !
این کلام پیامبر در مورد روایاتی ست که از خود او نقل خواهد شد ، چه رسد به روایاتی که از دوازده نسل پس او نقل می شود !
جمله فقها و حدیث شناسان تشیع بر این مورد اتفاق نظر دارند که بسیاری از احادیث و روایات جعلی ست . در ثانی ، نیک می دانیم که حتی در مورد روایات ( به قول فقها ) صحیحه هم باید دانست که بسیاری ( اکثریت عظیمی ) از روایات بنا به شرایط خاص موجود در زمان بیان نظر ، ایراد شده .
فقهای شیعه ، اجماع نظر علما در گذر زمان را دلیل اثباتی نجس بودن سگ می دانند که اگر خدشه ای بر این اجماع می بود ، شاید محلی و موردی برای بحث در نفی نجس بودن سگ باقی می ماند ، اما !
متاسفانه برخلاف ادعای فقهای شیعه ، مبنی
بر پویا و به روز بودن فقه شیعه ، قرنهاست که احکام فقهی تشیع دچار رخوت و
رکون ست ، قرن هاست که این احکام از زبانی به زبان دیگر منتقل می شود بدون
آنکه اصلا و ابدا در انگیزه یا علت حدوث مسئله و صدور حکم جرات دخالت داشته
باشند .
در گذر زمان ، حجره و لباس فقها نو شده اما افکار آنها ، خیر !
در همین مورد مورد بحث ، آقای خامنه ای فرموده ، سگ نجس ست اما اشکالی ندارد نگهداری سگ در خانه !
اصلا هم بخود زحمت نمی دهد تا این مسئله را باز کند چگونه می توان سگی را در خانه نگه داشت با علم بر نجس بودنش !
لابد توقع دارد که اهل منزل تمام 24 ساعت شبانه روز شلنگ آب در دست گیرند و تمام خانه ، از در و دیوار را هفت بار بشویند !
چنین برخورد ساده انگارانه ای در اکثریت قریب به اتفاق احکام شرع صداق ست ، برای نمونه می توان به موارد ذیل اشاره نمود :
الف _ رویت ماه نو با چشم غیر مسلح !
آنهم
در زمانی که حرکات ماهواره ها و سیارات کهکشانها در دقت بسیار بوسیله
دستگاه اندازه گیری مدرن زیر نظر گرفته می شود ، مراجع تقلید تشیع باید
برای رویت ماه روی بلندی _ پشت بام ) روند تا ماه نو را با چشم خود ببینند و
نتیجه اینکه در شهری به کوچکی قم ، گاه سه روز متفاوت برای حلول ماه نو
اعلام می شود !
ب _ عده نگهداشتن زن پس از طلاق !
شاید
در زمانهای دور نگهداشتن عده برای اطمینان از باردار نبودن زن امری قابل
قبول بنظر می آمد اما امروزه که می توان با آزمایشی ساده وجود جنین در رحم
زن را مشاهده نمود ، اصرار بر نگهداشتن عده برای زن ، به معنی نفی شعور و
انکار علم ست
ج _ تفاوت در قوانین مربوط به زنان و مردان !
هیچ نگوییم که اگر وارد این مبحث شویم بحث به درازا کشیده می شود
د_ نجس بودن غیر مسلمان !
کجای قرآن حکم به چنین دستوری داده ، لابد می گویند آیه 28 سوره توبه ؟
آنچه در این آیه آمده مربوط به تعدادی معدود از مشرکانی بوده که قصد تسخیر کعبه را داشتند و پیامبر اسلام با توسل به این آیه مسلمانان را ترغیب به حفاظت از کعبه و عدم این طایفه آنها به محوطه کعبه نموده و الا این آیه هیچ غیر مسلمانی را نجس نمی شمارد .
حال بخوانید احکام نجاست در رساله مراجع تقلید تشیع را ، همه غیر مسلمانان و حتی مسلمانانی که معتقد به چهارده معصوم نباشند از جمله ناپاکان و نجس ها بشمار می روند !
یعنی نژاد ( امت ) پرستی از نوع افراطی !
....
شاید لازم باشد بر این نکته تاکید شود که رد و نفی نجس بودن سگ ، به معنی نفی و رد صلاحیت ائمه شیعه برای اهل تشیع نیست ، شیعیان می توانند بر احترام خود در مورد ائمه تاکید بورزند و بر علم آنها تاکید نمایند . اما باید باور نمود که آنان در زمان خود زندگی می کردند و طبیعی بود که برای مردم زمان خود صحبت کنند . این تصور بسیار ابلهانه ست که توقع داشته باشیم امام صادق در مورد سگ مثلا گفته باشد سگ نجس ست برای سیصد سال و پس از آن نجس نخواهد بود چون علم پزشکی پیشرفت می کند و بیماری هاری مهار می شود . یا اینکه مثلا همانگونه که شما از بیابان گردی و خاک نشینی خلاص می شوید ، سگها نیز آلودگی های جامعه را از خانه ای به خانه ای انتقال نخواهند داد یا ....
مورد دیگر تاکید فقها بر این ست که بسیاری از احکام در قرآن نیامده اما با توسل به طریقت و رفتار پیامبر و ائمه ، حکم قطعی یافته ، مثل تعداد رکعت های هر نماز .
در اینمورد می توان گفت :
الف _ مواردی از این دست که آسیبی به کسی وارد نمی کند ، مورد نزاع نیست .
ب _ چگونه ست که در اینگونه موارد به رفتار پیامبر استناد می کنید اما در مورد سگ ، رفتار پیامبر را نادیده گرفته و به روایات از ائمه متوسل می شوید . در زمان پیامبر ، سگها مورد لطف او قرار می گرفتند و حتی داستانهایی از حضور سگها در کنار مساجد و در محل استراحت و تغذیه پیامبر مشاهده شده که مورد نوازش وی قرار گرفته اند .
ج_ پیامبر اسلام در هیچ موردی به نجس بودن سگ اشاره ای نداشته ، تصور نمی شود ائمه در جایگاهی بالاتر از وی قرار داشته باشند ( بین شیعیان )
د_ یکی از دلایل موافقان نجس بودن سگ ، روایتی از امام صادق ست :
"از امام صادق(ع) از نوشیدن و وضو گرفتن با پس مانده آبی که بعضی از حیوانات
(سنور، گوسفند، گاو، شتر ، الاغ ، اسب، استر و درندگان) نوشیده اند، سوال
کرد. امام فرمود: بنوش و وضو بگیر. سپس از سگ سوال کردم. امام فرمود: نه.
پرسیدم: آیا او یک درنده (مثل دیگر درندگان) نیست؟ فرمود: نه به خدا ، او
نجس است . نه به خدا ، او نجس است ."
یک بار دیگر جملات بالا را بخوانید ، مسلمان اجازه دارد ازپس مانده ی آبی که گاو و الاغ و اسب و .. نوشیده ، بنوشد ، اما در مورد سگ خیر .
بعبارت دیگر در این روایت از انتقال بیماریهای شایعی که حیوانات به انسان منتقل می کنند صرفنظر شده !
در این روایت حتی به درندگان نیز اشاره شده ، درندگانی مثل شیر و پلنگ و گرگ و... ، چه تفاوتی بین این درندگان با سگ وجود دارد ؟
همه آنان توازن دمای بدن با محیط را از طریق دهان و بیرون آوردن زبان کنترل می کنند بنا بر این ریزش آب دهان بین آنها شایع ست .
تاکنون ندیده و نخوانده ام که بزاق دهان سگ خطرناکتر از بزاق دهان درندگان وحشی باشد !
اگر براستی فقهای تشیع بر معصوم بودن امام صادق تاکید دارند ، باید بدانند که اینچنین روایاتی ( به فرض باور وزن علمی امام و به فرض صحت روایت ) فقط بر زمان خود صادق بوده که احتمالا بیماریهای شایعی در جامعه آنزمان وجود داشته که ترس از انتقال آنها توسط سگ ، او را وادار به چنین اظهار نظرهایی نموده و الا هیچ عقل سالمی باور نمی دارد که مثلا گرگ و پلنگ و شیری که حتی گاه از مردار تغذیه می کنند و هیچ نظارتی بر سلامت آنها نیست ، از سگی که نزد انسان ست و از غذای سالم و محیط پاکیزه بهره مند ست و دکتر مخصوص به خود را دارند ، سالم تر و پاکتر باشند !
از همه اینها که بگذریم ، باید باور داشته باشیم که ما ایرانی هستیم ، از دوران کهن تا قبل از تسلط عقاید اعراب بر ما ، همیشه سگ بعنوان یاری وفادار و یاوری فداکار مورد تکریم و احترام ما بوده .
بعید ست که عقل خود بدست کسانی دهیم که تنها هدف آنها پیچیده کردن مباحث اعتقادی ست تا متعصبان به باورها و عاشقان بهشت موعود همیشه محتاج آنها باشند و سکان هدایت زندگی و مملکت خویش به کسانی بسپارند که جرات تحقیق و تغییر در احکام صادره در قرنها پیش را ندارند .
سگ تنها حیوانی ست که به میل خود نزد ما آمده ، این میل و اشتیاق را باور داریم و به آنها نه به اندازه وفایشان ، که حداقل به قدر همت خود ارج گزاریم.