دیشب با همکار آلمانیم در مورد فرهنگ ها و ملیت ها صحبت می کردم . یکدفعه انگار داغ دلش تازه شده و فرصتی پیدا کرده که بتواند درد دلش را بگوید ، گفت :
میدونی ، همه می تونند به کشورشان و تاریخشان افتخار کنند و با صدای بلند این را اعلام کنند . اما ما تا به تاریخ آلمان می خواهیم اشاره کنیم و افتخار کنیم ، فورا جنگ های جهانی را جلوی چشممان می گیرند تا سکوت کنیم .
هر کشوری ، مثل شما ، مثل ترکیه ، همه حتی همین امریکا که اینهمه به خودش افتخار میکنه هم اشتباهات تاریخی انجام داده ، مگه امریکا در ویتنام ، عراق و افغانستان ، در ژاپن ( هیروشیما و ناکازاکی ) جنایت نکرده ، اما هیچکس به آنها چیزی نمیگه ، ... تازه اگه در آلمان مثلا پسر یه خارجی مثل ترک ها با چاقو به کسی حمله کنه ، میگند این حرکت برخاسته از فرهنگ و رسوم آنهاست و باید اصلاح بشه اما اگه پسر من با چاقو به کسی حمله کنه ، فورا میگند این فاشیسته ، نژادپرسته ...
دلم براش سوخت ، نمیدانم تا کی باید اینها تاوان دو جنگ فاجعه بار را پرداخت کنند . اما قدر مسلم بسیاری از آلمانی ها ( بسیاری واقعن کلمه ای نارساست که بسیار بیش از بسیارند آلمانی هایی که ) انسانهایی به غایت مهربان و انسان دوست هستند ، کافیه به مصیبت های طبیعی در جهان نظر کنیم تا ببینیم آلمانی ها تا چه حد داوطلبانه و پرتلاش به انسانها و کشورهای مصیبت زده کمک کرده اند .
وقتی در ژاپن آن سونامی وحشتناک روی داد ، تعدادی از آتش نشان های آلمانی داوطلبانه به ژاپن رفتند .
در گزارش تلویزیون آلمان ، از آنها پرسیده شده بود که آیا از اثرات رادیو اکتیویته نشت کرده از نیروگاه های اتمی نمی ترسند ؟
فرد داوطلب پاسخ داد : ما دوره های آموزشی کافی دیده ایم و الآن باید نشان بدیم که چه توانایی هایی برای کمک به مردم داریم ، ما باید برای کمک به مردم ژاپن اقدام می کردیم ( وظیفه ماست ) ...
خیلی از آلمانی به ما خارجی ها از سرلطف و از بالا نگاه می کنند ، این حقیقتی غیرقابل کتمان ست ( بویژه برای من که در شرق برلین زندگی می کنم این رفتار کاملن مشهود ست ، یا نفرت یا ترحم و البته گاه کسانی یافت می شوند که واقعا به چشم انسانی همشان خودشان به ما خارجی ها می نگرند ) اما نباید از فرهنگی که بین مردم این جامعه جا افتاده به سادگی گذشت ، فرهنگ تلاش و مبارزه ، فرهنگ " تنبلی ستیزی " !
به دوستم گفتم : میدانی در بین ایرانیان ، وقتی از آلمان صحبت میشه ، اول به چه چیزی اشاره می کنیم ؟
ما همیشه میگیم آلمان در فاصله کوتاهی دو بار در جنگ جهانی ویران شد ، بکلی ویران شد ، کشورش اشغال شد ، همه آنچه داشت از دست داد .. اما !
هر بار به سرعت و باتلاش و پشتکار ، کشورشان را به قدرتی غیرقابل انکار تبدیل کردند ...
کتمان نمی کنم که من از آلمان و آلمانی ها خوشم میاد ، حتی از زبان آنها که مثل همه چیز آلمانی ها برخاسته از دیسیپلین سخت و نظمی بارز ست .
میدونی ، همه می تونند به کشورشان و تاریخشان افتخار کنند و با صدای بلند این را اعلام کنند . اما ما تا به تاریخ آلمان می خواهیم اشاره کنیم و افتخار کنیم ، فورا جنگ های جهانی را جلوی چشممان می گیرند تا سکوت کنیم .
هر کشوری ، مثل شما ، مثل ترکیه ، همه حتی همین امریکا که اینهمه به خودش افتخار میکنه هم اشتباهات تاریخی انجام داده ، مگه امریکا در ویتنام ، عراق و افغانستان ، در ژاپن ( هیروشیما و ناکازاکی ) جنایت نکرده ، اما هیچکس به آنها چیزی نمیگه ، ... تازه اگه در آلمان مثلا پسر یه خارجی مثل ترک ها با چاقو به کسی حمله کنه ، میگند این حرکت برخاسته از فرهنگ و رسوم آنهاست و باید اصلاح بشه اما اگه پسر من با چاقو به کسی حمله کنه ، فورا میگند این فاشیسته ، نژادپرسته ...
دلم براش سوخت ، نمیدانم تا کی باید اینها تاوان دو جنگ فاجعه بار را پرداخت کنند . اما قدر مسلم بسیاری از آلمانی ها ( بسیاری واقعن کلمه ای نارساست که بسیار بیش از بسیارند آلمانی هایی که ) انسانهایی به غایت مهربان و انسان دوست هستند ، کافیه به مصیبت های طبیعی در جهان نظر کنیم تا ببینیم آلمانی ها تا چه حد داوطلبانه و پرتلاش به انسانها و کشورهای مصیبت زده کمک کرده اند .
وقتی در ژاپن آن سونامی وحشتناک روی داد ، تعدادی از آتش نشان های آلمانی داوطلبانه به ژاپن رفتند .
در گزارش تلویزیون آلمان ، از آنها پرسیده شده بود که آیا از اثرات رادیو اکتیویته نشت کرده از نیروگاه های اتمی نمی ترسند ؟
فرد داوطلب پاسخ داد : ما دوره های آموزشی کافی دیده ایم و الآن باید نشان بدیم که چه توانایی هایی برای کمک به مردم داریم ، ما باید برای کمک به مردم ژاپن اقدام می کردیم ( وظیفه ماست ) ...
خیلی از آلمانی به ما خارجی ها از سرلطف و از بالا نگاه می کنند ، این حقیقتی غیرقابل کتمان ست ( بویژه برای من که در شرق برلین زندگی می کنم این رفتار کاملن مشهود ست ، یا نفرت یا ترحم و البته گاه کسانی یافت می شوند که واقعا به چشم انسانی همشان خودشان به ما خارجی ها می نگرند ) اما نباید از فرهنگی که بین مردم این جامعه جا افتاده به سادگی گذشت ، فرهنگ تلاش و مبارزه ، فرهنگ " تنبلی ستیزی " !
به دوستم گفتم : میدانی در بین ایرانیان ، وقتی از آلمان صحبت میشه ، اول به چه چیزی اشاره می کنیم ؟
ما همیشه میگیم آلمان در فاصله کوتاهی دو بار در جنگ جهانی ویران شد ، بکلی ویران شد ، کشورش اشغال شد ، همه آنچه داشت از دست داد .. اما !
هر بار به سرعت و باتلاش و پشتکار ، کشورشان را به قدرتی غیرقابل انکار تبدیل کردند ...
کتمان نمی کنم که من از آلمان و آلمانی ها خوشم میاد ، حتی از زبان آنها که مثل همه چیز آلمانی ها برخاسته از دیسیپلین سخت و نظمی بارز ست .
۴ نظر:
این خیلی خوب است که آدم از کشوری که در آن زندگی میکند و مردماش خوشش بیاید. البته نباید خیلی ایرادهای فرهنگی بر اثر عادت ما فراموش شوند. این نگاه تیز به خارجیها بهگمانم نه برای آلمانیها نتیجهای خواهد داشت، نه برای مهاجران.
فکر نکنید فقط در آلمان شرق اینطور هست همه اینجا آلمانیهای این برخورد را دارند.وقتی از آنها که کمی صمیمی تری سوال میکنی چرا اینقدر فاصله میگیرید میگویند مثلا مردم فلان شهر خونگرم تر از ما هستند یا آنطرف پل بهتر از این طرف پل هست و با این بهانه ها خود را توجیه میکنند.ضمنا گاهی با نسل جدیدشان هم دمخور شوید.کافی است در وسایل هم ونقل عمومی در محدوده انها باشید آقاجان این نسل جدید و جوانهای آلمانی پتانسیل زیادی برای تکرار تجارب پدربزرگهای خود دارند.اما به قول شما این ملت واقعا قابل احترام است
واقعا
سلام
نظر کاملن درستی را به دوست آلمانی ات منتقل کردی.
مجید زهری عزیز
من همیشه گفته ام که هرچند نباید آلمانی زندگی کنیم اما نباید فراموش کنیم که در آلمان زندگی می کنیم.
ممنون از محبت و توجه ات
ناشناس گرامی
قبول دارم نسل جوان آلمان دید بسیار بهتری به خارجی ها دارند .
البته سطح فرهنگ و بویژه میزان تحصیلات هم در عقاید و دید آلمانی ها موثر ست ، در محل کار ، من با قشر هنرمند ( بازیگران تئاتر ) تماس دارم و براستی آنها دید متفاوتی نسبت به عامه مردم برلین شرقی دارند .
خلیل عزیز
ممنون ، این آلمانی مثل ماشین کار می کنند و در کار حقیقتا درستکارند ، مثلا دوست من 20 دقیقه دیر به محل کار رسید ، به او گفتم مانعی ندارد من مراقب بودم . گفت اما من باید دیر رسیدنم را گزارش کنم چون دیر رسیدم !
ارسال یک نظر