000

پنجشنبه، تیر ۲۴، ۱۳۸۹

شهرام امیری در تهران ، متکی : امیری، " هنری چاریر" زمان ست !

شهرام امیری دانشمند نابغه اتمی جمهوری اسلامی که پیش از این از سوی علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی به اشتباه اعلام شده بود که دانشمند نیست ، وارد تهران شد .
وی از سوی منوچهر متکی مورد استقبال قرار گرفت . متکی در این مراسم گفت : شهرام امیری نه فقط یک دانشمند هسته ای ( مانند همان دختر 15 ساله زیر زمینی ) ست و نه فقط ابوذر زمان و سلمان حزب ولایت ، بلکه وی هنری چاریر ( پاپیون ) دوران ست که از زندانی بسیار ترسناک تر از زندانهای گویان فرار کرده و بهتر از استیو مک کویین ( بازیگر نقش پاپیون ) نقش خود را بازی نموده .

شهرام امیری در حالی که اشک از چشمانش جاری بود خطاب به امت ساندیس خور گفت :
من از جهنم هالیوود ، از چاه ویل تکزاس ( ارواحنا له الرقاصه هایش فدا ) و از سیاهچال واشنگتن به بهشت آمدم . وای که همه چی آرومه ، من چقدر خوشبختم ، چه هوای دلنشینی ...
در این هنگام متکی آرنج خود را به پهلویش زد که بابا هوا خیلی هم پسه که مجبور شدیم دو روز را تعطیل کنیم .

امیری ادامه داد :
بله همانطور که می دانید من برای زیارت خانه خدا به عربستان رفتم اما خدایی که مقام ولایت جانشینش هست را نیافتم ، بعد بدنبال یافتن خدا کشور به کشور مثل آن یهودی سرگردان ، مثل مارکوپولو ، چرا اصلا راه دور بریم ، مثل همین رییس جمهور مجبور شدم از این کشور به آن کشور برم . نهایتا دوستی که همراهم بود گفت اگه دنبال خدایی ، خدا تو بهشته ، تو تکزاس که نمیدونی فرشته ها شب تا صبح چه می کنند !
خلاصه رفتم امریکا ، یعنی اول نخست وزیر اسراییل به اوباما یواشکی گفت بهش راه بدین ، خبرش بهم رسید و رفتم امریکا اما بجای خدا یه موجوداتی دیدم که بهشون می گفتند شکیلا و جنیفرلوپز که خداییش خدا به گرد اونها هم نمیرسه !
یکی باید پدر خدا رو بیامرزه که این فرشته ها را آفرید ، این جنیفر لوپز ، آنجل مانجلی جولی و یه بانوی مقدسی بود که بهش می گفتند " بانو گاگا " که فکر کنم مترادف همون باباطاهر عریان خودمونه البته برای جنس مونث که به چشم خواهری بد تیکه ای نبود ، حجاب هم داشت اما روسریش بیشتر از لباسش پارچه برده بود ...
خلاصه برای یافتن خدا همه جا را گشتم که یهو فهمیدم نخست وزیر اسراییل که نمیدونم کیه به اوباما گفته این شهرامه ، این شهرامه ، البته به زبون عبری گفت ولی من از اشاره دستش متوجه شدم .

یه تلفم زدم به ایران دیدم پسرم مهمان سربازان بی اصل و نام امام زمان هستند ، پسرم گفت هر روز چند نوشابه خانواده ، البته با شیشه بهش می دند ، هی میگه بسه اما تب مهمون نوازی بچه های اطلاعات بالا رفته بود و می گفتند نه عزیزم ، بابات نیست نوش جونت مبادا دلتنگی کنی .
دیدم اینجا ، جمهوری اسلامی بهشته ، من دنبال خدام اما تو جمهوری اسلامی خدا رو میارند جلو چشم پسرم ، جلوی چی چیه زنم ، ، گفتم ولش کن ، میرم خودم نوشابه تگری می خورم بجای پسرم و زنم .
دیدم همش این صهیونیست ها دارند به اوباما فشار میارند که منو شناسایی کنند ، خب فهمیدم که دشمن داره برام نقشه میکشه ، آقا راست گفته ، دشمنه دیگه ، خلاصه همش دنبالم بودند و من فراری ، مجبور شدم برم کافی شاپ یه اسکناس دو هزاری تومنی داشتم دادم به اون دختره سیاه پوستی که تو کافی شاپ بود ، ازم فیلم گرفت و پیام دادم که من مخفی هستم و دلم می خواد به اصفهان برگردم ، بازم به اون ، نه نه .. به تهرون برگردم .
حالا اومدم اینجا ، تازه فهمیدم خود خدا اینجاست ، بابا این مقام عظمای ولایت شکسته نفسی میکنه ، خداست ، خود خداست ، هزار تا معجزه ازش دیدم اما مثه امت موسی بهانه گیریم ، آقا خداست ، این هم از حرومزادگیشه که میگه نخیر ، من نماینده خدا هستم . باور نکنید ، بچسبید بهش ، چی چی تون از پروانه معصومی که 39 درجه تب داشت و هذیون می گفت و یا شریفی نیا که هنوز داره نقش ولید را بازی میکنه کمتره ، یه نیم ساعت باهاش برید زیر یه سقف ، یه حالی داره بعدش ، مردم یه جورایی بهتون نیگاه می کنند که انگار هووی ننه شان را دیدند . انگار جزامی هستیم . همش....
به گزارش صدا سیما جمهوری اسلامی از فردا شب ، برنامه های اعترافات امیری تحت عنوان : چگونه مرا دزدیدند ، چگونه به من وعده دادند ، چگونه مرا وادار کردند به ایران بازگردم پخش خواهد شد .
احمد خاتمی در نماز جمعه خواهد گفت : شهرام امیری در امریکا که ادعای دموکراسی را داره قایم شده بود و یواشکی فیلم رو اینترنت می فرستاد اما در کشور خودش آزاده تا به هرچی که ما میگیم اعتراف کنه .

هیچ نظری موجود نیست:

Free counter and web stats