به مناسبت دهه زجر
البلاهت الوقیح ، آسد علی گدای زودباور
آن عالم ربانی ، آن شیخ مامانی ، آن رهرو بی همت ، آن شیخ بی غیرت
آن ملای بی قرار ، آن رهبر بی بخار ، آن مردمان را کرده در قفس ،آن خلق را بسته را ه نفس ، آن عاشق ترانه آمنه ، آ سید علی گدا ، خامنه .
بزرگ شیخی بود در سرای حوزه ،
گویند روزی آسید علی بر مراد خود وارد شد و گفت:
عمر تو دراز باد که گر نباشی ، ریشم را کفنم کنند. مراد گفت : نهراس که پس از من تو بیایی .
آن عالم ربانی ، آن شیخ مامانی ، آن رهرو بی همت ، آن شیخ بی غیرت
آن ملای بی قرار ، آن رهبر بی بخار ، آن مردمان را کرده در قفس ،آن خلق را بسته را ه نفس ، آن عاشق ترانه آمنه ، آ سید علی گدا ، خامنه .
بزرگ شیخی بود در سرای حوزه ،
گویند روزی آسید علی بر مراد خود وارد شد و گفت:
عمر تو دراز باد که گر نباشی ، ریشم را کفنم کنند. مراد گفت : نهراس که پس از من تو بیایی .
و این از معجزات سرزمین فارسیان بود که مقامات از قبل بشناختندی
از این سخن حالتی بر عارف گدا رفت که نعره زد و غش کرد.
پس از هوش آمدن قضیه را جدی گرفت و خود را تباه کرد.
از او پرسیدند : بزرگترین کیف از بلاهت وقیح شدن در چیست؟
گفت : اینکه کون اکبر کوسه بسوخت!
از کرامات شیخ همین بس که در زمانش هیچ بانگی بر نیامد مگر از سینه سوراخ شده و هیچکس به محبس نرفت مگر بی نیاز شد از طعام و روزه دار شد بر دوام!
روزی دیگر شیطان رجیم یانکی صفت(الجرج بوش) لعنت اله علیه ، در خواب حالش بپرسید شیخ علی گفت: دست بردار از این در وطن خویش غریب .
که این از عجایب بود که او ولی مسلمین میبود و هیچ مسلم از او تقلید نکرد.
از صفات روحانی آسید علی گدا این بود که یومیه به ساعاتی متوالی سیر آفاق و انفس میکرد و در این حالت منزل پر از دود مینمود و در عالم هپروت سیر میکرد ، چشمانش خمار میگشت گویی با اولیا محشور شده و مسئله از آنان باز می پرسد.
مریدان در این وقت عودها بسوزاندند تا همسایگان از عالم شیخ آگاه نگردند که به وقت رجعت از آسمان ، خواب او را درمی ربود.
-------------------------------------------------
آخوندک محمود احمدی نژاد فراخ الکانه
پس از هوش آمدن قضیه را جدی گرفت و خود را تباه کرد.
از او پرسیدند : بزرگترین کیف از بلاهت وقیح شدن در چیست؟
گفت : اینکه کون اکبر کوسه بسوخت!
از کرامات شیخ همین بس که در زمانش هیچ بانگی بر نیامد مگر از سینه سوراخ شده و هیچکس به محبس نرفت مگر بی نیاز شد از طعام و روزه دار شد بر دوام!
روزی دیگر شیطان رجیم یانکی صفت(الجرج بوش) لعنت اله علیه ، در خواب حالش بپرسید شیخ علی گفت: دست بردار از این در وطن خویش غریب .
که این از عجایب بود که او ولی مسلمین میبود و هیچ مسلم از او تقلید نکرد.
از صفات روحانی آسید علی گدا این بود که یومیه به ساعاتی متوالی سیر آفاق و انفس میکرد و در این حالت منزل پر از دود مینمود و در عالم هپروت سیر میکرد ، چشمانش خمار میگشت گویی با اولیا محشور شده و مسئله از آنان باز می پرسد.
مریدان در این وقت عودها بسوزاندند تا همسایگان از عالم شیخ آگاه نگردند که به وقت رجعت از آسمان ، خواب او را درمی ربود.
-------------------------------------------------
آخوندک محمود احمدی نژاد فراخ الکانه
آن سوخته جمال ، آن نبرده فهم و کمال
آن کینه را مفتاح ، آن ملیجک مصباح
آن دارنده هاله ، آن ..س خل بیچاره
آن از تیره میمون ، آن خوراکش پنیر و تافتون
آن محو کننده اسرائیل ، آن ملائک بکرده عزرائیل
آن منابع را بداده بر باد ، شیخ محمود ان ، احمدی نژاد
کوچک اندامی داشت و دراز زبانی.
نقل است روزگاری دراز هیچ نخفت و بر لوایح بلاد انگشت میزد ،
آن کینه را مفتاح ، آن ملیجک مصباح
آن دارنده هاله ، آن ..س خل بیچاره
آن از تیره میمون ، آن خوراکش پنیر و تافتون
آن محو کننده اسرائیل ، آن ملائک بکرده عزرائیل
آن منابع را بداده بر باد ، شیخ محمود ان ، احمدی نژاد
کوچک اندامی داشت و دراز زبانی.
نقل است روزگاری دراز هیچ نخفت و بر لوایح بلاد انگشت میزد ،
که میگفت انگشت بر لوایح بلاد ، خواب کند مردم خراب.
روزی مریدی به والده ی شیخ محمود گفت : مهر مادری نه این بود که چنین ریختی بر فرزند بریختی.
مادر محمود گفت: هیچ مگو که نسل ما از ازل الی الابد چنین است.
الهام که از مریدان شیخ بود ، هر صباح ماشین شیخ هل میداد.بدو گفتند راز این همه هل دادن چیست؟
گفت : شیخ وعده به فردا داده . و فردا روزی معجزه این ریاضت مکشوف بگردید و الهام بر کابینه اذن دخول یافت.
عیال الهام بر صفت شیخ مکتوب بسیار نگاشت.جماعتی بدو گفتند:
تو که شیفته این شیخی ، چرا زودتر بله نگفتی؟
عیال الهام الاشد السلیطه گفت:
وصفش راحت تر از وصلش باشد!
این از کرامات شیخ بودکه هیچکس یارای نگاه خیره بدو نداشت و هرکه خیره شد بوقت خندیدنش ازعذاب جهنم دور گشت که کفاره گناهان پس داده بود.
روزی بر آسد علی که از مفاخر طلاب بود وارد شد و دستش ببوسید.
آسدعلی نوازشش نمود و گفت : تو خودت نمره بیستی ، تو مث آدمی نیستی.
شیخ محمود ان میگفت:
ما عدالت پروریم نه عداوت بر خلق ، و از کراماتش اینکه عدالتش عین عداوت بود و عداوتش عین جنایت.
روزی پس از قتلش بخواب بزرگی آمد که بزرگ درجا سکته نمود.پس روزی دیگر
بر خواب عیال نازل شد و گفت:
بواسطه خنداندن جمله خلایق دهر ، از گناهانم بگذشتند و در فردوس برین واردم نمودم !بسه دیگه سوختم سوختم .....
Farhad Heyrani
روزی مریدی به والده ی شیخ محمود گفت : مهر مادری نه این بود که چنین ریختی بر فرزند بریختی.
مادر محمود گفت: هیچ مگو که نسل ما از ازل الی الابد چنین است.
الهام که از مریدان شیخ بود ، هر صباح ماشین شیخ هل میداد.بدو گفتند راز این همه هل دادن چیست؟
گفت : شیخ وعده به فردا داده . و فردا روزی معجزه این ریاضت مکشوف بگردید و الهام بر کابینه اذن دخول یافت.
عیال الهام بر صفت شیخ مکتوب بسیار نگاشت.جماعتی بدو گفتند:
تو که شیفته این شیخی ، چرا زودتر بله نگفتی؟
عیال الهام الاشد السلیطه گفت:
وصفش راحت تر از وصلش باشد!
این از کرامات شیخ بودکه هیچکس یارای نگاه خیره بدو نداشت و هرکه خیره شد بوقت خندیدنش ازعذاب جهنم دور گشت که کفاره گناهان پس داده بود.
روزی بر آسد علی که از مفاخر طلاب بود وارد شد و دستش ببوسید.
آسدعلی نوازشش نمود و گفت : تو خودت نمره بیستی ، تو مث آدمی نیستی.
شیخ محمود ان میگفت:
ما عدالت پروریم نه عداوت بر خلق ، و از کراماتش اینکه عدالتش عین عداوت بود و عداوتش عین جنایت.
روزی پس از قتلش بخواب بزرگی آمد که بزرگ درجا سکته نمود.پس روزی دیگر
بر خواب عیال نازل شد و گفت:
بواسطه خنداندن جمله خلایق دهر ، از گناهانم بگذشتند و در فردوس برین واردم نمودم !بسه دیگه سوختم سوختم .....
Farhad Heyrani
۶ نظر:
درود فرهاد عزیز
باز هم ممنون که مثل همیشه لطف کردی و سر زدی.
منظور من از آن نوشته تخطئه آن نسل که گفتم نبود. منظور من بیان شرح حال نسلی است که در ناامیدی صرف زندگی می کند. نسل من.
دوست من امروز در این سرزمین نه گویی مانده و نه میدان و شکایت امثال من هم از این است وگرنه من قرابت بیشتری با همان نسل عاشقان انسانیت و رهروان آزادی احساس می کنم تا گوشه نشینان ساحل امنیت با خفت.
و بسیاری از افراد نسلی را که مورد پرشس قرار دادم ، با شرف ترین فرزندان این خاک می دانم و به همین خاطر هم سه تن را که بسیار دوست می دارم به نمایندگی از آنها گرفتم.
البته هرچند انتقادات بسیاری بر عملکرد آنها دارم که البته در مقایسه انتقادات خود آن نسل بر خودشان ناچیز است.
پاینده باشی دوست من
به نظر شما چه کتابهای را لازم است یک دانش آموز در طول دوران تحصیل خوانده باشد .
کتاب معرفی کنید .
و در یکی دو سطر بنویسید چرا باید آن کتاب را خواند .
کتاب چه ویژگی در او ( شاگرد ) ایجاد می کند .
be nazare shoma che havayee bayad adam tanafos konad dar tule zendegy?
be nazare shoma che ghazayee bayad khord dar tule sal?:-)
50 ta ketabe aval ro ke khundy khodet mituny tasmim begiry
سلام...
:-)
سلام ...
فقط یک بند: نابود ساختن کشاورزی و دامپروری و از بین بردن جنگلها.
۳۰ سال پیش چه وضعی داشتند و امروزه. بقیه بندها هم همینطور... یا نقض حقوق بشر!!!!
عنوان مطلب با نام تذکرة الروسیاه بر وزن تدکرة الاولیاء خیلی قشنگ بود...متن نوشتتون هم جالب بود کلی حال کردم، معلومه که شما هم در این زمینه مطالعه داشتید که به این قشنگی نوشته بودی. دستت درد نکنه آقا فرهاد
ارسال یک نظر