000

جمعه، دی ۱۴، ۱۳۸۶

دست من و گلوی تو

ابتدا این مطلب را به طنز نوشتم اما در اواسط آن و در زمانی که به بیان ماجرای پدر قاتل
رسیدم و نوشتم دخترک در هنگام خفه شدن نام پدر را صدا میکرد ، اشکهایم مانع شد تا ادامه دهم .
مطلب را پاک کردم و دوباره مینویسم ، شاید این واقعه به عناوین و صورتهای مختلف در جامعه
تکرارمیشود اما آنچه مرا بر نقل آن مصصم ساخت ، دلایل وقوع آن است .
حضرت آیت اله خامنه ای رهبر انقلاب در
تازه ترین سخنان خود در جمع خانواده شهدا اعلام نمود :
امت اسلامی در این سه دهه به اندازه صدها سال پیش رفته است.
روزنامه "هموطن سلام" پیرو این فرمایشات ، اسنادی جدید را جهت تائید سخنان گهربار رهبر
ارائه داد:
مردی دختر هشت ساله اش را کشت تا در آینده فاسد نشود !
این پدر نمونه توضیح داد : هنگام خفه کردن دخترم ، با او حرف نمیزدم و دخترم تنها نام مرا
صدا میکرد !
واقعه ای که یادآور بازگشت به فرهنگ اصیل اعراب در زنده بگور کردن دخترانشان میباشد!
جالب است که بهانه پدر این بوده که میترسیدم دخترم وقتی بزرگ شد فاسد شود !
یعنی فاسدتر از خودت و اعتقاداتت و رهبرانت و دینت و خدایت و ....
بدور از هرگونه گرایش دینی و سیاسی ، لحظاتی را با خود خلوت کرده و این صحنه را پیش چشم
خود مجسم کنید :
دختر 8 ساله ، در چشم پدر خیره شده و دستان قدرتمند پدر گلوی او را فشار میدهد
چشم پدر و دختر در هم تلاقی میکند ، دختر با وحشت ازوقوع آنچه باور ندارد بابا ، بابا میگوید
صدا هر بار از نوبت قبل آهسته تر و ترحم انگیز تر میشود.
ناله دختر که با بیان نام پدر در هم آمیخته هر لحظه آرامتر میشود اما فشار دستان پدر بر گلوی
دخترش ! بیشتر !!
چه نیرو و احساسی ست که پدر را همچنان بر قتل دختر 8 ساله اش راسخ نگهمیدارد ؟
عدم تعادل روحی ؟ اعتقادات خرافی ؟ ترس از آینده ای مبهم برای دختر ؟ وضعیت اسفناک اقتصادی؟
بیکاری ؟ بیعاری؟ فراموشی مهر پدری ؟ فراموشی انسانیت ؟

هر بهانه ای که تصور کنیم ، عاقبت ناچاریم به این مهم برسیم که حکومتی که برای ثباتش ناچار
است تا خرافات مذهبی را تنها راه رستگاری ملتش بیابد ، مردم را به سویی سوق میدهد که
عوارضی چنین دامنگیر کودکان وطنمان شود ، فرض کنیم فردا بگویند این پدر دیوانه بوده ،
مشکلات اقتصادی و بیکاری او را وادار به چنین خطایی نموده ، .......
آی ی ی ی ی ی ی مسئولین جمهوری اسلامی !
مسئول برطرف نمودن این معضلات کیست ؟!
تا به کی مردم بی نوا را برای حل مشکلاتشان به چاه جمکران هدایت میکنید ؟
پس از گذشت سه دهه از حکومت بی چون و چرا و سرکوب همه جانبه مخالفین ،
چگونه ادعا میکنید مسئولیت تمامی تنگناها بر عهده امریکا و غرب و دگراندیشان است؟
شمایی که پس از اینهمه سال و در اختیار داشتن تمامی ابزار ،نتوانسته اید فقر اقتصادی و فرهنگی
مردم را درمان کنید ، لااقل لحظه ای با خود بیندیشید که ایراد کجاست ؟
در بی ایمانی مردم؟ در عدم اعتقاد به خدا و ائمه ؟ یا در بی عرضگی و بی لیاقتی شما؟
حتی اگر بر دیاری خداستیز و دین گریز هم حاکم شده بودید ، میبایست با گذشت سه دهه ، تمامی
آحاد ملت را مومن و متقی بار میآوردید ، اگر دینتان حق بود و سیاست و مدیریتتان صحیح .
شما اینکاره نیستید ، شاید با شنیدن چنین اخباری نهایتا خدا بیامرزی به روح دخترک بی نوا
بفرستید اما باور کنید که این ملت از فشار فقر اقتصادی و جهل فرهنگی برگرفته از حکومت دینی
شما ، تا ابد بر گلوی دختر دست نمیبرد ، روزی نه چندان دور نوبت گلوی شماست و دست ملت !

Farhad Heyrani

۳ نظر:

ناشناس گفت...

21mehr.com شهلا

این حیوان بد بختانه نامش پدر شده
البته در بم نیز چنین پدران رستگاری وجود داشته اند که با زیر آوار رفتن زنشون
به دختر بدبختش که خوشگل و گل نو رسیده ای بوده، دست درازی کرده و حامله شدنش را به کسی دیگر واگذار و باعث خیلی ...
هیچی ولش کن فرهاد جان
کثافت را هر چی هم بزنی بد تر بوش خفه ات میکنه
---
پارسال که ایران بودم، یکی از خانواده آقای همسر ازم پرسید شهلا جون کی برمیگردی ایران؟
به ایران برای چی باید برگردم!!!؟
برای زندگی دیگه
خانم من حتا یک ثانیه زندگی در ایران را نمیتونم پیش خودم مجسم کنم، فکرش رو بکنم خفه میشم...
---
توی اون مملکت که همه سر همدیگر را میخورند دیگه زندگی کردن مئنیی هم داره مگر!!؟
البته این را میدونم که ایران خیلی روز های بدی را به خودش دیده
ولی امیدوارم که دیگه بس ش باشه

ناشناس گفت...

سلام آقا فرهاد
وبلاگ قشنگی داری .خسته نباشی
از ماست که بر ماست . داشتن جهل در قرن 21 واقعا شگفت آوره....به عبارت ساده دین انسان را می سازد و انسانیت را می آموزد.تقدس به آن واقعا مسخرست.حالا می خواهد ملاء به آن تقدس بده یا مادر یا خواهر من.....

ناشناس گفت...

سلام فرهاد
طبق معمول، اگه من یه مقداری دوستت باشم که فکر میکنم هستم، پس اگر ایرادی در کارت ببینم، میگم. من دوست داشتم به این نوشته ات در بلاگنیوز لینک بدم، ولی شما به این حرف پایینتان عمل نکردید:

"بدور از هرگونه گرایش دینی و سیاسی ، لحظاتی را با خود خلوت کرده و این صحنه را پیش چشم
خود مجسم کنید :
دختر 8 ساله ، در چشم پدر خیره شده و دستان قدرتمند پدر گلوی او را فشار میدهد"

چون یه مقدار بالاتر دید سیاسی خودتان را مطرح کرده اید:

"واقعه ای که یادآور بازگشت به فرهنگ اصیل اعراب در زنده بگور کردن دخترانشان میباشد!"

من نمیفهمم که چرا ما میخایم از اعراب انتقام بگیریم؟ من قبلا هم گفتم که خود اعراب را هم به زور مسلمان کردند. بی لیاقتی ایرانیان حاکم بر ایران در 1400 سال پیش را فراموش نکنیم. مبارزه ی ما در راه دمکراسی، مبارزه ای بین ایرانیان است. دامن زدن به نفرت نژادی و ملیتی و قومی کار درستی است؟ چه مسعله ای را حل میکند؟ اگه مردم ضد عرب بشن، اونوقت اسلام را کنار میگذارند و دمکرات میشوند؟ یعنی انقلاب دمکراتیکی در ایران صورت نخاهد گرفت تا وقتی که اکثریت ایرانیان ضد عرب نشده و دینشان را کنار نگذاشته باشند؟

با احترام
شاهین دلنشین

Free counter and web stats