این بزرگواران که نفع خود را در قربانی نمودن وطن در راه خرافات و عقاید به دور از ذهن
می بینند هرازچند گاهی شعارهایی را در جامعه مطرح میکنند تا عملکرد غلط خود را
به نوعی مشروعیت بخشند .
بر باد دادن منابع و منافع ملی هیچ توجیهی نمی پذیرد اما سپر دین چون به میان آید میتوانند انتقادها را
دفع و منتقدین را با چماق تکفیر بکوبند।
سوالی که هیچگاه پاسخی نیافته این است:
سرزمین متعلق به کیست؟
برای نمونه به منطقه ای برویم که بارها مردمش اعتقادات خود را تغییر داده اند و این حق بدیهی
آنان بوده تا هرگاه باور خود را باطل پنداشته بتوانند دست از آئین کهن بردارند
و به باورهای نو برسند।
ایران از جمله خاستگاه های تمدن بشری بوده ، هرچند باید قبول کنیم این حقیقت هیچ امتیازی
در روزگارامروز برایمان به ارمغان نمی آورد که که دنیا در زمان امروز پیش میرود
و تکیه به گذشته ای هرچند درخشان ، تنها بار مسئولیت مردم را افزایش میدهد و الا
به قول امیون ، تره هم برایمان خرد نمیکنند।
از سالهای دیرین و دور ، ایرانیان آئین های بسیاری را تجربه کرده اند ، شاید معروفترین
و مقبولترین آنها ، کیش زرتشتی و آئین پاک نیک اندیشی و نیک گوئی و نیک کرداری ست
زمان به سرعت برق و جبر طبیعت گذشت و اعرابی که مقهور برق شمشیر خود و ضعف
همسایگان بودند ، بر مردم خاموش چیره گشتند।
چه مورد پسند ما باشد و چه مایه کدورت ، مردم ایران دین تازه را پذیرفتند یا مجبور به
پذیرش شدند اما......اکنون به سخن مسئولین میرسیم ،
اگر باور بر این باشد که سرزمین متعلق به ایدئولوژی ست و نه مردمی
که به لحاظ تاریخی بر آن ساکن بوده اند ، آیا قبول میکنید با تکیه بر چنین باوری ، این حق مسلم
پیروان زرتشت است تا ایران را از آن خود بدانند و از همه جای جهان ، مثل خود ایران و هند
وامریکا و ... ،به سمت ایران یورش آورند تا سرزمین تاریخی خود را از دست
مقلدین آئین نو بدر آورند؟
اگر گفته شود خیر که امروز مردم مسلمان شده اند و باور تازه اختیار نموده اند ، این خود
ابطال عقایدی است که مروج آن هستند ، یعنی به بیان دیگر این مزدوران زر و زور
وتزویر ، نمی بایست سرزمین را از آن دین نو بدانند و وطن را برای اعتقادات امروز حراج
کنند که شاید مردم بنا به حق طبیعی خود بخواهند فردایی دیگر ، دینی دیگر برگزینند و
با توجه به چنین شرط معقولی نباید ایران را فدای آئین ها نمود ، ایران باید بماند
تا مردمش در صلح و آرامش روزگار سپری کنند।
شاید در نگاه اول اهمیت موضوع در خفا باشد که چه تفاوت دارد ، ایران اسلامی یا
اسلام ایرانی ، اما اگربه خطراتی که دم به دم به مرزهای ایران و خانه های مردم نزدیک میشود
توجه کنیم ، آنگاه در می یابیم به فرض قبول مکتب و آئینی هرچند بدور از ذهن سلیم و
منطق و عقل ، آموزه های این دین و سلوک نبایستی امنیت و رفاه (فرضی موجود) مردم
را به خطر اندازد।
و نیز خیانتی ست آشکار که این مهم در راه منافع دیگر کشورها حراج شود
آنهم دیگرانی که به وقت نیازخنجر خود از پشت بر مردم حواله نموده اند ، شاید
چشمان خواب آلود سیاسیون بر گذشته بسته باشد اما مسلما مردم هوشیار ایران ، نه زمانه جنگ
و خیانت فلسطینیها را و اعراب را فراموش نموده اند و نه آرای دوستانشان در سازمان ملل
بجهت تحریم ، دوستانی که کیسه هایشان مملو از دلارهایی ست که بوی نفتش کتمان کردنی نیست
حکام بسیار بر این مردم همیشه تنها آمده و رفته اند ، هشدار بر شما عرب زدگان خرافه پرست !!
مردم ایران با گذشت و صبورند اما ، بترسید که خشم هرگاه از حد بگذرد ، شفقت و مهر نیز
جلودارش نیست
اینجا را برای سخنان تازه مسئولین در باب قربانی نمودن ایران در راه اسلام
و اینجا را برای مانور و آمادگی مسئولین جهت مقابله با حمله نظامی ببینید!!
Farhad Heyrani