000

پنجشنبه، تیر ۰۷، ۱۳۸۶

صحرای کربلا یا دشت بنزین


کودک که بودم آخوندی در منبر تعریف میکرد در صحرای کربلا حضرت عباس برای آوردن آب
رفته بود ، ظرفش را با تیر سوراخ کردند ، روی سپر آب ریخت آنرا سوراخ کردند ،
بر کف دستش آب ریخت ، با تیر سوراخ کردند ، خلاصه هرچه یافت در آن آب ریخت
اما مامورا ن با تیر میزدند(فی الواقع عجب تیراندازان ماهری بودند) .... ایران امروز شده
محشر کربلا ، مردم هر ظرفی یافتند سعی نمودند در آن بنزین بریزند اما مجالی بدست نیامد ،

آخوند میگفت امام حسین در نبرد آنقدر کشت تا آب به سینه اسبش رسید
(معلوم نیست امام در صحرای کربلا می جنگید یا حوض نارمک ! که آب تا آن حد بالا آمده بود)
در ایران هرچند نفت تا خرخره مردم وجود دارد اما دریغ از قطره ای که حرام است بر ملت مالک
و حلال است بر مردم ناسپاس فلسطین(هنوز از یاد نبرده ایم در جنگ با عراق جانب که را گرفتند ) .

نمیدانم ربط این دو ماجرا را اما این یکی ، آن یکی را بیاد آورد فقط مانده ام مردم ما در این
میان حضرت عباسند و بنزین، آب و ایران ، کربلا و ظرف ها همان ظروف یا
دولتیان شمر شده اند.


به قول سبیل طلا
انرژی هسته ای که با هزینه ملت است حق آنهاست اما حقوق انسانی حق زنانمان نیست ؟
انرژی هسته ای حق آنهاست اما بنزین و نفت خدادادی مال ملت نیست؟
انرژی هسته ای حق آنهاست اما آزادی حق ما نیست ؟

اینجا کجاست ؟ ایران ماست یا کربلای یزیدیان؟

۲ نظر:

مرد پیر گفت...

درود
فرهاد جان
اینان ام حسن و حسین که هیج خداونند را هم برای پایداری حکومتشان مثله می کنند
فقط من این را نمی فههمم که مگر اقا رهبر معظم با ان یکی اقا ارتباطات ندارد
حودشان می گویند که این اقا نماینده ان اقا است ان اقا هم نماینده حداونند است
چرا نمی روند به ان اقا بکویند که که به ان یکی اقا بگوید
این مشکلات را حل کند
و همه را جیز کنند
دیگر والله من چه بگویم
باید یک داستان تازه گفت

ناشناس گفت...

سلام ... میدانم امضا حداقل هست، اما اگر همین حداقل را اکثریتی نکند.......

Free counter and web stats