000

یکشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۶

پیشرفت ، پسرفت

رهبر جمهوری اسلامی: پيشرفت غرب مرهون دستاوردهای علمی مسلمانان است، ايلنا

کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی!

در دورانی که بلاهت وقیح از آن یاد میکند ، اندیشمندان ایرانی و مسلمان با استفاده از تجربیات و
دستاورد دانشمندان قبلی ، اعم از شرقی و غربی ! ، نسبت به بعضی علوم پیشرفتها و نوآوریهایی
داشتند چه در زمینه علوم تجربی و چه علوم انسانی .
در واقع نمیتوان هیچ فردی را محترع یا مکتشف علم نامید.
همانگونه که در آنزمان دانشمندان ایرانی ویا بزعم رهبر خان !، مسلمان، از اکتشافات و اختراعات
دیگر همکارانشان بهره بردند تا خود مبتکر ایده ای نو باشند ، امروز نیز دانشمندان عرصه های مختلف
علوم از تجربیات گذشتگان استفاده میکنند.
فقط باید گفت : وای بر شمایی که خود را دلخوش به این میدانید که غربیها با استفاده از ایده های بوعلی و
رازی و... به چنین جایی رسیده اند . حکایت فردی ست که در بیابان از تشنگی در حال تلف شدن بود
و میگفت ، آنانکه از این وادی به سلامت گذشتند و به آبادی رسیدند ، سوار اسب من بودند !!


۵ نظر:

Ardeshir Dolat گفت...

رهبر جمهوری اسلامی بخوبی میدونه مخاطبانش مشتی الاغ تر از خودش هستند و خوب میدونه که آنقدر ابله اند که اینگونه حرفا باورشون میشه واگر نه که بقیه بهش فقط میخندن.

مانی خان گفت...

بابا بیچاره درست گفته چرا باور نمیکنید
منظورش اندازه و و مقدار دخوله و دستاوردو نتیجه ورود با پای چپ به خلاست و مقدار دخول انگشت به ماتحت برای قبول بودن طهارت

عمو اروند گفت...

اولن من برای این نوشته یادداشتی گذاشتم که گویا وارد نشده است.
دومن ششصد تومانی که من گرفتم, جمع‌شده‌ی اضافه حقوقی چندین ماهه بود، یادم نیست چند ماه. اصل حقوق ۴۰۰ تومان بود که با توجه به جوانی و مجردی، به جائی نمی‌رسید. من آن روزها کوه‌نوردی می‌کردم، آرزوی خرید یک جفت کفش خوب و کوله پشتی، برای ما، همه‌ی گروه معلم بودیم، آرزوئی دست‌ نایافته ماند. بهای یک دوچرخه همان حدودها بود. ماشین و خانه و چنددست لباس، داشتن، آرزو بود. دلار شاید حدود ۷۰ ریال ارزش داشت
امروز هم فکر نمی‌کنم وضع هعلمان بهتر باشد، به جز استثنائات

مانی خان گفت...

يكشنبه 27 خرداد 1386
ملکه انگليس سلمان رشدي را «شواليه» کرد و به او لقب «سِر» داد.

(غزل کوچه‌باغي - بيات تهران)

اماما عاقبت سلمان رشدی را سِرِش کردی
قلمزن بود و بی‌سرمایه، اول تاجرش کردی

سَرَش میخواستی، امّا سِرش تحویل دادندت
تو غایب خواستی او را و بدتر حاضرش کردی

سَر و سّري نداري با کوئين، داري؟ به هر صورت
همه لجبازي او را، به عالم ظاهرش کردی

تو سلمان را قوی کردی، ز گمنامی درآوردی
به هرکاری که قاصر بود از آن، قادرش کردی

مرتب عکس و حرفش هست در نشریّه‌ها اینجا
تو ثبت «گاردین»، «دیلی‌میرور»، «اُبزرور»ش کردی

دو روز پیش یک شعری از او در «تایمز» میخواندم
نویسنده که بود امّا شما هم شاعرش کردی

به فتوای خودت گفتی که پخ پخ پخ پخ‌اش باید
ندانسته ولی جزو مفاخرخرخرش کردی

کتابش را نخواندی و نفهمیدی چه میگوید
ولی یک جلد آوردند، جرجرواجرش کردی

شوالیه شد آقا، دُون‌ژوان شد، با همان فتوا؛
رقیب حجت‌الاسلام فافافاکرش کردی

گلوله‌های فتوایت قوی‌ها را نشد کاری
به «مظلومان×» زدی، سوی ضعیفان صادرش کردی

الیزابت به فتوای تو تف انداخته دیشب
اگرچه «....‌ـمالی» همزمان با تاچرش کردی

اماما، زنده‌شو لطفاً، مرا هم لرد کن فوری
تو که با چند خط، سلمان رشدی را سرش کردی

مانی خان گفت...

شعر از اصغر آقا ی این شماره بود

Free counter and web stats