مسلمانان و ضد اسلامیون ، و آنچه در این بین ترور می شود " آزادی " ست !
سوالی که از مسلمانان دارم این ست که وقتی شما و دین تان به مقدسات دیگر ادیان و مکاتب غیر الهی همه گونه توهین روا می دارید ، چگونه توقع دارید تا دیگران حرمت مقدسات شما را حفظ کنند ؟
در کتاب مقدس شما آمده که خدای ( اکثریت قریب به اتفاق ) مسیحیان ، یعنی عیسی مسیح ، انسانی ست همچون دیگر انسانها و بالاترین حد احترامی که برای او قایل می شوید این ست که خدای آنان را در حد پیامبران پایین می آورید ، تصور کنید کسی به شما بگوید من برای " الله" بیشترین احترام را قایلم زیرا او مانند موسی پیامبری بوده که از جانب خدا به هدایت مردمان برگزیده شده و در روز معین پشت سر مسیح ظاهر خواهد شد.
یا در خیابانها و کوچه ها قصابی هایی دایر ست که گوشت و استخوان گاو را به میخ کشیده و آویزان کرده اند ، با اینکه گاو نزد بسیاری از مردم هند از احترام بسیاری برخوردار ست !
یا در جمهوری اسلامی که پرچم و نمادهای ملی کشورهای غربی را در خیابانها به آتش می کشند و زیر پا می گذارند ( نماد ملی دانمارک را در توالت نصب می کنند و عکس هایش را در اینترنت پخش می کنند ) و آنها را در تظاهرات سوار همچون پالان روی خر می اندازند تا این نمادهای ملی را به زعم خود ، تحقیر کرده باشند.نماد ملی ( پرچم و نشانه های ملی ) از جمله مقدسات هر ملتی محسوب می شود )
منظور من این ست که نمی توان به صرف اینکه آنها اعتقادات خود را مقدس می شمارند ، توقع داشته باشند به همه توهین کنند و اعتقاداتشان از هر اهانتی مصون بماند .
حربه ترور و اعمال خشونت ابزرای ست برای ترساندن دیگران و الا آنچه از قرآن بر می آید نشان از آن دارد که رفتار خشونت طلبان به هیچوجه مورد تایید کتاب مقدس مسلمانان نیست . در قرآن به صراحت آدمده:
1. به خدای دیگران بی احترامی نکنید تا دیگران هم به خدای شما بی احترامی نکنند
2. بشر ( به حدی از بلوغ فکری رسیده که ) می تواند درست و نادرست را از هم تشخیص دهد ، پس نباید در باور و پذیرش دین زور و اجباری باشد
3. در مواجهه با غیر مسلمانان به راه خود روید و آنها را رها کنید تا به راه خود روند ( از تخاصم و اعمال خشونت دوری کنید )
4.کشتن افراد چنان جرم بزرگی محسوب می شود که اگر کسی تنها یک نفر را به قتل برساند انگار تمامی انسانها را به قتل رسانده
5.قرآن دستور به مقابله و قتل کسانی داده که با سلاح امنیت جامعه را بر هم می زنند و مردان را می کشند و جامعه را تهدید می کنند ( توصیف اینانی که در قرآن دستور به قتلشان داده شده ، بیش از روزنامه نگاران ، برازنده تروریست هایی ست که امنیت جامعه را بر هم می زنند و بی گناهان را به گروگان میگیرند و می کشند ، بعبارت واضح تر ، قرآن دستور به مقابله و قتل کسانی را داده که بنام اسلام ، دیگران را به قتل میرسانند! )
سوال بعدی از غیر مسلمانی ست که فاجعه ترور روزنامه نگاران ( در فرانسه ) را بهانه ای قرار داده اند تا حقوق شهروندی و مسلم مسلمانان را از آنها بگیرند و خواهان اخراج آنها از کشورهای اروپایی شده اند .
جمعیت مسلمانان در جهان در حدود یک و نیم میلیارد نفر ست . تروریست های عضو داعش ( طبق برآورد سازمانهای اطلاعاتی غربی ) تنها بالغ بر ده هزار نفر می باشد ، اما جالب ست که رفتار خشونت آمیز این گروه ده هزار نفری را به همه مسلمانان تعمیم می دهند !
جالب تر اینکه ، داعش در سوریه مسلمانان را قتل عام می کند . در عراق کشتار جمعی براه اندخته و مسلمانان را گردن می زند . آرزویش فتح ایران و قتل عام شیعیان ست ، وعده به خلافت بزرگ می دهد ، سرزمین های اسلامی را در خیال خود به رنگ سیاه در می آورد تا پرچم خود را در این کشورها به اهتزاز درآورد و مردمش را از دم تیغ بگذراند... در یک کلام : " 99.99 درصد قربانیان داعش مسلمانان هستند " و کسی از این قربانیان مسلمان سخن نمی گوید و قاتل را باورهای مقتول می خوانند .
داعش بنا به حکم قرآن محکوم به مرگ ست ( بند 5 از متن بالا ) اما جهان بدلیل اسلام هراسی و برای آنکه ترس از اسلام را در دل مردم خود جای دهد ، بسیار آگاهانه همه اینها را به پای اسلام می نویسد.
شاید اگر از ابوبکر البغدادی تقاضا می شد ، حاضر بود میلیونها یورو خرج کند تا خبرگزارهای مستقل و رسانه های دولتی کشورهای اروپایی این گروه تروریستی را "حکومتی اسلامی" بخوانند و به آن مشروعیت بخشند.متاسفانه رسانه های غربی بدون توجه به عوارض کار خود ، با آب و تاب فراوان از داعش بنام حکومت اسلامی نام می برند . درحالی که داعش نه حکومت ست و نه مسلمان .
داعش که در عراق از موضع تهاجمی به موضعی تدافعی رسیده ، بخوبی می داند که در آینده ای نه چندان دور منابع مالی و انسانی خود را از دست خواهد داد و باید بدنبال منابع مالی و انسانی تازه ای باشد. اعدام 140 نفر از اعضای خود ( بدلیل تقاضای خروج از این گروه و بازگشت به کشورهای خود ) نشان از ضعف داعش در حفظ نیروها و نیاز به نیروهای جدید دارد.
این گروه تروریستی تلاش می کند با ایجاد جو رعب و وحشت در جهان ، بویژه در اروپا ، شکافی بین مردم مسلمان و غیر مسلمان بیندازد تا با ایجاد تحدیدها برای مسلمین ، نیاز های مالی و انسانی خود را از آنان تامین کند.
و در این آب گل آلود هستند کسانی که از ایجاد چنین جوی خشنودند تا مقاصد نژادپرستانه خود را آشکار سازند.
میشل ولبک ، نویسنده جنجالی و خیال پرداز فرانسوی در آخرین کتاب خود : رمان " تسلیم " ، آینده ای را به تصویر می کشد که در آن احزاب سیاسی فرانسه از ترس به قدرت رسیدن راست افراطی ، از حزب " اخوان المسلمین " فرانسه حمایت می کنند تا در نهایت این حزب به قدرت برسد و شخصی بنام " محمد بن آبس " رئیس جمهور فرانسه شود . وی قانون اساسی فرانسه را لغو و قوانین اسلامی را جایگزین آن می کند .راوی این داستان نهایتا بدلیل مزایای مرد بودن در قوانین اسلام ( و بهره وری از زنان ) به دین اسلام متشرف می شود ( اینجا ) .
آقای وبلک در پاسخ به انتقاد منتقدان ادبی که رمانش را "هرزه نگار ، اسلام ستیز ، انحراف آلود و زن ستیز " نامیده اند گفته : هراس از اسلام را نمی توان نژادپرستی دانست. ( اینجا )
جالب ست که بدانید آقای فرانسوا اولاند قول داده تا این رمان را بخواند !
من اگر جای آقای اولاند بودم بجای وعده به خواندن این کتاب ، نسخه ای از قانون اساسی فرانسه را به آقای ولبک اهدا می کردم تا او این قوانین را بخواند و با الفبای دموکراسی آشنا شود.
طبق قانون اساسی فرانسه ، رییس جمهور با آرای مستقیم مردم برگزیده می شود و حافظ اجرای قانون اساسی ست و نه ابطال آن !
در چنین شرایطی چگونه نویسنده به خود اجازه می دهد اولا به شعور مردم فرانسه توهین کند و سپس انتخاب آنها و انتخابت آزاد را زیر سوال برد .
... و برای آنکه خواننده را کاملا به هراس اندازد ، رییس جمهوری که طبق قانون اساسی حافظ اجرای این قوانین ست را چنان از قدرت بی بدیلی بهره مند می سازد که می تواند یک شبه قانون اساسی را لغو و قوانین دلخواه خود را جایگزین آن سازد !
کاش کسی به این نویسنده ( نژاد پرست فرانسوی ) نسخه ای از قانون اساسی فرانسه را هدیه می داد.