حجة الاسلام موسوی ، دادستان عمومی و انقلاب نیشاپور ، چنان برآشفته شد که فرمود : ما برای نان و آب انقلاب نکرده ایم .
در همین رابطه آقای مصباح یزدی گفته که ما برای آزادی انقلاب نکردیم و اسلام حقوق بشر دنیا را قبول ندارد.
آقای خامنه ای چندی پیش دستور حذف علوم انسانی را از دانشگاه ها داد که نتیجه می گیریم ما برای علوم دانشگاهی هم انقلاب نکرده بودیم .
جناب رییس جمهوری که نظراتش به نظر رهبری نزدیک ست فرموده بود " همه حقایق را نباید به اطلاع مردم رساند چون مردم ناامید می شوند " .
آقای خامنه ای هم که حکم حکومتی برای تعطیلی جراید و رسانه ها داده که نشان از قانون اعمال سانسور بر مطبوعات دارد .
با همه این تفاصیل یک شیر پاک خورده ای پیدا شود و به ما بگوید دردمان چه بود که انقلاب کردیم ، انقلابی که برای نان و آب ( رفاه ) ، امنیت اجتماعی ، کسب علم یا رسیدن به ازادی و حقوق انسانی نباشد ، برای چیست ؟
اگر منظور ولی فقیه بود که قبلا شاه را داشتیم که خداییش قیافه اش می ارزید به این آخوندهای ریشو !
جناب لاریجانی ، رییس قوه قضاییه در نطقی دشمن شکن گفت : فشار دشمنان ، استعدادهای مردم را به منصه ظهور میرساند !
از قضا همین فشارها باعث شد تا فعلا مردم نیشاپور استعداد خویش در به خیابان آمدن و شعار علیه دولت و حکومت دادن را به منصه ظهور برسانند .
در مسجد ( مجلس ) شورای اسلامی تصمیم گرفته شد تا کمیته ای از دولت و مجلس تشکیل شود برای بازنگری بودجه سال 1391 .
از این تصمیم قاطع نتیجه می گیریم ، اول اینکه بعد از گذشت تقریبن نیمی از سال ،یا تازه آقایان یادشان افتاده باید بودجه ای برای امسال داشته باشند یا اینکه بعد از هفت ماهی که اروپا برای اعمال تحریم ها اعلام کرده بود ، تازه اقایان باورشان شده که تحریم ها جدی ست .
از سوی دیگر همین بازنگری بودجه تو دهنی به رهبری ست که ادعا داشت تحریم ها بیش از ایران ، برای دنیا خسارت ببار خواهد آورد .
جناب رییس جمهور که همیشه دعا میکرد دنیا ما را تحریم کند به آرزوی خود رسید تا نشان دهد چه تبحر شگرفی برای مدیریت بحران دارد .
ولی فقیه در آخرین اظهار نظر و برای مقابله با تحریم ها خواستار اقتصاد مقاومتی شد ! قبلن میگفت مردم برای مقابله با تحریم ها باید روزه بگیرند و حالا که در ماه رمضان هستیم معلوم نیست این روزه در روزه چه عواقبی در پی خواهد داشت . فعلن که پیش بینی عسگر اولادی ( در واقع تنها جمله ای که ویراست گفته ) بوقوع پیوسته و آن نوید قحطی در ایران پس از اعمال تحریم ها ست .
جناب مکارم شیرازی فروتنانه بیان داشته که بعد از این مرغ نخواهد خورد ، با توجه به میزان مصرف مکارم شیرازی ، می توان امید داشت که در بازار ، شاهد مرغ مازاد بر نیاز جامعه باشیم.
کاش مراجعی که هنر اقتصادی آنها بیش از فقه و دینشان ست ، بجای چنین ترغیب به ریاضت هایی ، کمی هم به رفاه مردم فکر میکردند ، و الا حکم نخور ، نبین ، نخر ، نکن ... که هر بی سوادی هم بلد ست صادر کند .
و دقیقا در شرایطی که دولت از تامین خوار و بار مردم ناتوان شده و جامعه به سوی قحطی پیش می رود ، جناب دکتر محمد جواد محمدی ، رییس مرکز مطالعات پژوهش های جمعیتی آسیا و اقیانوسیه ( بنازم این عنوان را !) انگار اصلن در باغ نیست و نه گذاشته و نه برداشته ، فرموده : باید هر خانواده 2 تا 3 بچه داشته باشد تا بتوانیم سالمندی را کنترل کنیم .
جالب ست که این تجویز برای جامعه ای صورت میگیرد که بیش از هفتاد درصد آنها زیر 35 سال هستند و جامعه ای کاملا جوان به شمار می آید .
جناب رییس مرکز پژوهش های .... ! ، اصلن فکر کردی اگر به جمعیت فعلی جامعه 20 درصد افزوده شود ، مردم بجای مرغ ، یکدیگر را خواهند خورد ؟
وزیر از همه جا بی خبر امور خارجه فرموده : وضعیت سوریه بسوی آرامش می رود . آنهم در هفته ای که حکومت سوریه عملیات " قطع سر افعی " برای سرکوب مخالفان در پایتخت ( دمشق ) را به اجرا گذاشته .
جناب بشار اسد در بیانیه ای آتشین خبر از دستگیری و کشتن تعدادی اندک از تروریست ها ( مخالفان ) خبر داده : 7500 تروریست دستگیر شدند ، 400 نفر کشته ، 1800 " افسر " تروریست ها به اسرات درآمدند و ...
حال تصور کنید این گروهک تروریستی که فقط در یک حمله ، 1800 افسر عالیرتبه بهمراه 7500 تروریست دستگیر و 4000 نفر هم کشته می دهند ، چه گروهکی می توانند باشند که در شهری که معلوم چند نفر از آنها هنوز زنده هستند، در یک روز حدود 13 تا 14 هزار تروریست دستگیر شده و احتمالن بیش از این تعداد موفق به فرار !
و برای اینکه دل همه ما بسوزد به سخنان آقای محتشمی پور ، سفیر اسبق جمهوری اسلامی در سوریه اشاره میکنم که فرموده جمهوری اسلامی در هر سال یک میلیارد تن نفت مجانی و سالی 8 تا 9 میلیون تن نفت با تخفیف ویژه به سوریه میدهد !
توجه کنید گفته یک میلیون تن نفت ، با یک میلیون بشکه نفت اشتباه نشه ، درواقع سالی 6 میلیون و سیصد هزار بشکه نفت مجانی به سوریه داده و میدهیم ، حال حساب کنید 8 تا 9 میلیون تن نفت با تخفیف چه مقدار می شود !
خلاصه به این نتیجه می رسیم که براستی :
دل میرود ز دستم ، صاحبدلان خدارا
ما انقلاب کردیم ، یا انقلاب ما را !
