مذهب همیشه عاملی بوده برای کنترل مردم ، کنترلی نامحسوس و بدون دخالت نیروی پلیس ، کنترلی که خرجی برای حاکمان نداشته ، وسیله ای برای سودجویی و استثمار مردمی که مذهب برای آنان تنها راه نجات شمرده می شود.مذهب سوپاپ اطمینانی ست تا نیروی اعتراضی مردم در دعا و مناجات تخلیه شود و الا کدام خدایی ست که همه این سوءاستفاده ها از نامش را ببیند و ساکت نشیند.
کدام خدایی ست که بیماری و شکنجه درد کودکانی (را که خود آفریده ) نظاره کرده اما دخالت نکند .
خدایی که در دوران جنگ و زمان تعدی و تجاوز سربازان به کودکان و زنان ، چشم می بندد و متجاوز را رها می کند ، چه زمانی می خواهد حضورش را اثبات کند و کدام وعده اش تسلی خاطر آزردگان خواهد بود؟
روحانیون همه مذاهب ، بازماندگان جادوگران عصر باستان هستند که درست مانند آنها برای خود لباسی و آرایشی غیر از مردم عادی قایلند. مردم را از خشم آسمانها می ترسانند ، برای بدست آوردن دل خدایان ، وعده ها می دهند و هدایا و قربانی تقاضا می کنند، راه و رسمی برای عبادات خلق کرده اند تا بتوانند واسطه خلق و خدا شوند و مردم همیشه محتاج آنان باشند تا خود به نوایی برسند.
باور کنیم که هیچ خدای مهربانی در آسمان نیست و خدایی که باید ما را نجات دهد همان باور خویشتن ست برای تغییر.