دولت اسلامی شام و عراق ( داعش ) که اکنون " دولت اسلامی " خود را نامیده ، دشمنی آشکار برای صلح و ثبات جهان ست ، دشمنی که در واقع مولود اما مغضوب غرب ست .
تمامی گروه های تروریستی درست همانند حکومتها زمانی رشد می کنند که شرایط جامعه این بستر را در اختیار آنها قرار دهد.
زمانی که امریکایی ها لیبی ، افغانستان ، عراق و...را بمباران می کردند ، زمانی که به مخالفان حکومت بشار اسد اسلحه می دادند ، بدون اینکه تاملی کنند بر ای اینکه این سلاح ها بدست چه کسانی خواهد رسید و آنها بجز مخالفت با دولت مرکزی سوریه بدنبال چه اهداف خصوصی و حزبی خود هستند ، بذر گروه هایی همچون داعش در منطقه کاشته شد.
القاعده با استفاده از فرصت ، نیروهایی را برای برپاکردن حکومت اسلامی مورد نظر خود ، در سوریه اسکان داد.
در ابتدا شاید بد نباشد به داستانی خیالی نظر کنیم . آنگاه که خانواده ای بدور از گرایشات سیاسی دور هم جمع هستند و بناگاه موشکی آشیانه را آوار می کند . کودکان و نوجوانانی که فریادهای پدر و مادر می شنوند و شاهد مرگ آنها هستند .
این نوجوانان و کودکان در سالهای بعد ، تنها هدفشان انتقام از گروه یا دولتی ست که پدر و مادر را از آنها گرفته .
این داستان را می توان به اشکال مختلف تصور کرد . خانواده ای که دچار فقر ست و خم شدن کمر پدر و مادر را هرروز مشاهده می کند و یا کودکانی که در محیط هایی زندگی می کنند که دچار فقر شدید فرهنگی ست و حتی در این دوران ( بجهت نوع دید جامعه یا آموزه های دینی یا خانوادگی ) از شیدن آرای دیگران محروم هستند و یا ...
مهم این ست که بدانیم فرزندان این نوع خانواده ها در اینگونه جوامع تنها هدفی که برای خود برمیگزینند انتقام از غرب ، بویژه امریکا و اسراییل ست .
امریکا در منطقه خاور میانه کم دچار اشتباه نشده ، تاسیس گروه طالبان و تقویتش ، بال و پر دادن به صدام ، حمایت از حکومتهای دیکتاتوری ، تقویت گروه های مخالف در لیبی ، سوریه .
هرکدام از موارد بالا ، در ابتدا بازوی اجرایی امریکا در منطقه بودند که با قدرت گرفتن ، چنان آشوبی برپا کردند که نهایتا خود امریکا مجبور به مداخله و جنگ شد .
گروه های تروریستی با سوءاستفاده از فقر فرهنگی و اقتصادی مردم ( بویژه جوانان و نوجوانان ) کسب وجهه و قدرت می کنند تا سراب های رهبرانی که از خرد فکری چیزی جز برنامه ریزی برای قتل و کشتار ندارند ، آب و رنگ دهند .
داعش یا همان دولت اسلامی ، زاییده نوع تفکر و عمل غرب در خاور میانه ست .
دیروز تنها یک بن لادن وجود داشت ، امریکا تصور میکرد با کشتن بن لادن از شر القاعده خلاص خواهد شد ، امروز ده ها القاعده سر از خاک بیرون آورده که هیچکدام با دیگری تفاهم ندارد!
امریکا باید نوع دید خود را تغییر دهد ، با جنگ علیه گروه های تروریستی ( یا ترور رهبرانشان ) نمی توان امید به نابودی تروریسم داشت .
باید از امریکا پرسید : چه کسی 11 سپتامبر را بوجود آورد ؟
بن لادن ؟!
بن لادن در خانه مخفی بود و هیچ نکرد ، آنچه 11 سپتامبر را بوجود آورد ، فرهنگ " ستیز و خشونت و تروریسم " بود .
درواقع بن لادن و امثال او هیچکاره اند . اگر جهان به وحدت رویه ای برسد تا توان خود را بر ارتقا فرهنگ ، اقتصاد و بهداشت جوامع عقب مانده صرف کند ، امثال بن لادن و ابوبکر البغدادی و الظواهری در خلوت و انزوای خویش باقی خواهد ماند .
متاسفانه غرب نیاز به چنین تنش هایی در جهان دارد تا بازار سلاح از دست ندهد. والا دلیلی ندارد تا مثلا خانم مرکل 700 تانک لئوپارد آلمانی به شیخ نشین قطر تحویل دهد بدون آنکه بداند آیا قطر پرسنل و فضای ( !) لازم را برای نگهداری این تانک ها در اختیار دارد یا خیر !
تروریسم مولود اما مغضوب غرب ست !