000

چهارشنبه، اردیبهشت ۱۷، ۱۳۹۳

حتی تصورش هم دردناکه !

آقای خامنه ای فرموده : جمعیت ایران باید حداقل به 150 میلیون نفر برسد و تاکید کرده که او دست کم را گرفته و الا باید جمعیت ایران  بیش از اینها باشد.
پیر شدن جوامع ضایعه ای ست غیرقابل کتمان . بسیاری از کشورها چاره جلوگیری از پیری جامعه را در مهاجرت پذیری می بینند و حتی دولت متبوعه امکاناتی برای خانواده هایی که بچه دار می شوند ( اعم از خانواده های بومی یا مهاجر ) در نظر میگیرد .
اما برای افزایش جمعیت باید به فاکتورهایی توجه شود که نادیده گرفتن آن ، کشور را به فاجعه ای غیرقابل پیشگیری و درمان مبتلا می سازد .
برای نمونه به چند مورد اشاره می کنیم :
1. کار
بدون ایجاد موقعیت های شغلی برای نسل آینده ، تنها دستاورد افزایش جمعیت ، افزایش نرخ بیکاری و طبیعتا افزایش نرخ جرم و ناامنی در جامعه خواهد بود.
براساس آمار دولتی ، نرخ بیکاری 12.4 درصد ست ( این آمار بر مبنای افراد واجد شرایط کار درنظر گرفته شده و نه کل جمعیت ! ) 
واضح ست که مشاغل کاذب در این آمار بعنوان حرفه محاسبه شده. مشاغل کاذب ، مشاغلی هستند که هرچند منبع درآمد افراد هستند ولی در عمل نه تنها کار تولیدی ( در جهت بهبود وضعیت اقتصادی کشور ) به حساب نمی آیند که حتی موجب تورم می شوند . مانند دلالی ، مسافرکشی ، خرید و فروش ایستاده ( که حتی کالا از انباری به انبار دیگر منتقل نمی شود ، بلکه مالکیت کالا تغییر میکند و باعث افزایش قیمت آن می شود )
فاجعه آنجا رخ می نماید که همین آمار دولتی بصراحت عنوان می نماید نرخ بیکاری بین جوانان جویای کار ( تا سن 24 ساله ) به نرخ 26.1 درصد میرسد .
به بیان دیگر از ایجاد فرصت های شغلی هیچ خبری نیست و جوانای که وارد بستر کار می شوند باید از بین مشاغل موجود ، رقیب را کنار زده و خود جایگزین آنان شوند !
و نهایتا اینکه این آمار در فصل زمستان که مشاغل کارگری _ ساختمانی رکود محسوس دارد ، افزایشی محسوس پیدا میکند .

2. بهداشت و درمان 
برای درک وضعیت بهداشت و درمان در جمهوری اسلامی کافی ست به سخن وزیر ( وزارت درمان ، بهداشت و آموزش پزشکی ) توجه کنیم :
 هزینه‌های کمرشکن درمان سالانه هفت درصد جمعیت کشور را زیر خط فقر می برد. "
دکتر سید حسن قاضی زاده هاشمی ، وزیر بهداشت و درمان ، تاکید کرد که بدلیل نبود بودجه ، بیمارستانها از امکانات مطلوب ( و به روز ) بی بهره اند و با وجود نیاز به 2000 پزشک ( در هر سال ) ، 15000 پزشک به شعلی غیر از طبابت روی آورده اند .
حال تصور کنید وقتی پزشک با درآمدهایی آنچنانی از این شغل رویگردان شود ، وضعیت مردمی که وابسته با یارانه و سبدهای کالا هستند ، به چه صورتی خواهد بود .
نگاهی به اخبار نشان می دهد وضعیت بهداشت و درمان در شهرهای کوچک و روستا ها بسیار اسف بار ست ، تا آنجا که میزان مرگ و میر بیش از حد استاندارد دولتی ست (!)
دکتر فاضل ، نایب رئیس شورای عالی سازمان نظام پزشکی ، ضمن انتقاد از کمبود بودجه و نیز کسر بودجه اختصاص یافته به تامین دارو گفته : "  تصویب بودجه کمتری برای حوزه سلامت به معنای پرداخت بیشتر از جیب مردم است ".
وی نیاز به لابی گری (!) برای تامین بودجه دارو و بهداشت مردم را دور از شان نظام سلامت خواند .
آنچه دکتر فاضل بیان کرده دقیقا اشراه دارد به اینکه تمام هم و غم مسئولین نظام معطوف شده به پر کردن جیب خود و یارانشان ، تا آنجا که حتی اساسی ترین نیاز مردم و مهمترین وظیفه دولت ( تامین سلامت مردم ) در پیچ و خم های هزینه های غیر واقعی گم می شود .
به نوشته روزنامه رسالت و به نقل از وزیر بهدشت دولت اقای روحانی ، سالانه 90هزار مورد جدید سرطانی به بیماران اضافه می شود ! نقش دولت در این میان بخوبی اشکار ست ، تاکید می شود که سخن از وضعیت نامطلوب بهداشت و درمان نیست بلکه دولت بدلیل واردات کالاهای اساسی ولی آلوده ( مانند برنج و روغن الوده به مواد سرطان زا ) و نیز تولیدات سرطان زا ( مانند بنزین ) خود عاملی شده برای تولید و افزایش بیماریهای صعب العلاج !

در این بستر هم متاسفانه وضعیت در شهرهای کوچک و روستاها از خط فاجعه گذشته .

3. آموزش و پرورش
 عطاالله‌ سلطانی‌صبور، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس : " حدود ۱۰ میلیون نفر از جمعیت ۶۷ میلیونی بالای ۶ سال کشور نه می‌توانند بخوانند و نه بنویسند. همچنین بر اساس اعلام یونسکو، در میان ۱۶۴ کشور جهان، ایران در موضوع سوادآموزی در رتبه هشتاد و ششم قرار گرفته است " . این ارقام را رئیس نهضت سواد آموزی اعلام کرده و بر همین اساس گفته است: "۱۵ درصد ایرانی‌ها همچنان بی‌سوادند."
آقای سلطانی صبور کاش اشاره ای که میکرد به وضعیت  و شرایط تحصیلی دانش آموزان .و نیز میزان پذیرش و فرصت های شغلی متناسب با آموزش ها و تحصیلات . تاکید می شود که وی تنها به با سوادی افراد اشاره نموده ، یعنی در حد خواندن نوشتن . مسلما برای درک بیشتر حقیقت باید به میزان آموزش و نحوه پذیرش در بازار کار توجه نمود .
اساسا بجز مشاغل تخصصی مانند پزشکی ، مهندسی ( در برخی رشته های پایه ) و رشته هایی چون حسابداری و ... ، مابقی محصلان باید برای جذب در بازار کار به مشاغلی غیر از آنچه آموخته اند فکر کنند .
آقای سلطانی صبور در ادامه سخنان خود اشاره دارد که 10 درصد از کسانی که باید به مدارس ابتدایی بروند ، از تحصیل باز می مانند ! فاجعه ای که تاوان آن را کشور برای هر نسل ، در سالهایی نه چندان دور پرداخت خواهد کرد .
و اسف بار تر اینکه کسانی که وارد دوره ابتدایی آموزش می شوند ، از ادامه تحصیل باز می مانند :
. براساس آمارهای منتشر شده از سوی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۰، حدود ۶۱درصد از زنان ایرانی بالای ۲۵ سال و تقریبا ۴۳ درصد از مردان ایرانی بالای ۲۵ سال، تحصیلاتی در حد دوره راهنمایی یا کمتر دارند."
ظرفیت نظام آموزشی در جمهوری اسلامی مناسب جمعیت فعلی ایران نیست . حال تصور کنید این جمعیت بنا به صلاحدید رهبری ( دست کم ) دو برابر شود !

3. تامین آب آشامیدنی 
 دکتر سید رضا فاطمی، کارشناس منابع آب و آبزیان کشور در گفتگویی با " شهروندان " به فاجعه ای که در راه ست اشاره میکند :" ورود ایران به یک دوره خشکسالی ۳۰ ساله از یک طرف و مدیریت نادرست منابع آبی در ایران، کشور را در معرض فاجعه‌ای زیست‌محیطی قرار داده است. خشکسالی ایران را فراگرفته و اگر همین روند ادامه پیدا کند سراسر ایران با مشکل کمبود آب آشامیدنی مواجه می‌شود."
دورنما، بسیار تیره و تار است. ما با بحران آب مواجه خواهیم شد، در ضمن فقط کمیت که نیست باید کیفیت هم مورد توجه قرار گیرد. همچنین افزایش سرطان در تهران در خیلی از موارد به دلیل مصرف آبی است که حاوی نیترات خیلی بالا یا آلاینده‌های دیگر است. بنابراین آینده را تیره و تار می بینم و با این روند مدیریتی این بحران خیلی بدتر خواهد شد."
آیا سخنی باقی ست ؟ اینجا را بخوانید !

4. برق
برخلاف آمار دولتی که خاموشی شهر تهران را سالانه ( فقط ) 59 دقیقه می دانند ، آنچه در عمل مردم می بینند و بدان دچارند بسیار فراتر از این دقایق ست . تابستان هایی را مردم با خاومشی برق و قطعی آب به میزان 12 ساعت در روز داشته اند که این تنها آمار مربوط به پایتخت جمهوری اسلامی و ام القرای اسلام ست .
طبیعی که جمهوری اسلامی بیشترین هم و غم خود را مصروف به پایتخت می کند تا شهرهای کوچک . با این توصیف می توان آمار را در دیگر شهرها و شهرستانها تخمین زد .
جالب ست که همین مسئولی که خاموشی سالانه تهران را فقط 59 دقیقه می داند ( آقایکامبیز ناظریان ) ، در زمان مصاحبه با خبرگزاری فارس ، دچار خاموشی ( قطعی برق ) می شود ! به گزارش خبرنگار فارس،در لحظه تنظیم این گفت و گو برق منطقه حافظ همانند روزهای گذشته در ساعت ۱۳ به یک باره قطع شد.   ) . وزیر نیروی جمهوری اسلامی هم نسبت به کمبود برق هشدار داده و وضعیت را نگران کنند خوانده .

بجز زندگی روزانه مردم ، کمبود ( آب و ) برق بر اقتصاد کشور تاثیر گذار ست ، بویژه بر صنایع و کشاورزی .ضمن اینکه همین کمبود و قطعی ، باعث خواهد شد تا راهکارهای غیر مجاز مورد توجه قرار گیرد که زیانی دوچندان بدنبال خواهد داشت.

5. راه ها و جاده ها 
آمار کشته شدها و مجروحان جاده ها در کشور فراتر از استانداردهای جهانی ست . عدم ایمنی و غیر استاندارد بودن جاده ها ( و نیز اتومبیل ها ) آمار تلفات جاده ها را از مرز نگرانی گذرانده . برای دین آمار تلفات جاده ها ( آمار دولتی ) بد نیست به اینجا مراجعه کنید .
ایران پس از نامیبیا ، سوازیلند ، مالاوی و عراق در رتبه پنجم ( در جهان ) قرار دارد . درواقع اگر عراق را بدلیل شرایط بحرانی حاکم بر آن ( بمب گذاری و جنگ های فرقه ای ) کنار بگذاریم ، جمهوری اسلامی در منطقه ، رتبه نخست تلفات راه ها را کسب می کند .
با توجه به اهمیت راه ها برای شریان اقتصادی کشور و امنیت جامعه ، می توان به سادگی حدس زد به فرذض دوبرابر شدن جمعیت و عدم بهبود و گسترش راه ها و جاده ها ، باید منتظر چه فاجعه ای باشیم.

.....

حتی اگر از عوامل و فاکتور های دیگر هم صرفنظر کنیم ، فاکتورهایی چون : مسکن ، تعلیم و تربیت کودکان در خانواده ، دستگاه قضایی ( با افزایش بیکاری و فقر ، آمار تنش و جرم در جامعه بالا میرود و با توجه به ناکارآمدی نظام قضایی در جمهوری اسلامی ، تنش ها و جرم ها در جامعه چنان بالا میگیرد که رشته کار از دست همه بیرون خواهد بود ، ....) و نیز فرار مغزها ( کارشناسان و متخصصینی که باید امور کشور را به صلاح و ثواب نزدیک کنند و جامعه 150 میلیونی ایران را اداره کنند از کشور فرار می کنند تا افرادی چون احمدی نژاد ، روحانی و البته بیت رهبری ! بنا بر رویاهای رهبری نسخه بپیچیند ) و اگر  فقط به موارد بالا نگاهی بیندازیم ، بی خردی رهبری در تاکید بر افزایش جمعیت ( بدون فراهم نمودن بستر لازم و ضروری برای آن ) هویدا می گردد .
آقای خامنه ای کاش از پوسته به دور خود پیچیده بیرون می آمد و واقعیت های جامعه را می دید .

در شگفت از این غبار بی سوار
خشمگین، ما ناشریفان مانده‌ایم
آب‌ها از آسیا افتاده، لیک
باز ما با موج و توفان مانده‌ایم
هر که آمد بار خود را بست و رفت
ما همان بدبخت و خوار و بی نصیب
زآن چه حاصل، جز دروغ و جز دروغ؟
زین چه حاصل، جز فریب و جز فریب؟
باز می‌گویند: فردای دگر
صبر کن تا دیگری پیدا شود
کاوه‌ای پیدا نخواهد شد، امید
کاشکی اسکندری پیدا شود
آخوان ثالث
Free counter and web stats