بعضی از دوستان چنان در التهاب انتخابات می سوزند و نگرانی بروز می دهند که گویی برای اولین بار ست چنین وضعیتی در ایران بوجود آمده .
از احتمال ویرانی و تجزیه ایران سخن می گویند ، از نابودی وطن بدلیل حذف رفسنجانی و برباد رفتن امید به تغییر شرایط و....
به اعتقاد من جای هیچ نگرانی نیست !
باید ابتدا رفتار آخوندها را مورد توجه قرار داد :
1. آخوندها هرچند با هم مشکل داشته باشند ، اما در صورت ورود غیر روحانی به معرکه ، تمام اختلافات خود را کنار گذاشته و بر علیه تازه وارد متحد می شوند ( بی جهت دل به رفسنجانی و خاتمی نبندیدیم که یک تار موی رهبر را با جان تمام مردم عوض نمی کنند )
2. آخوندها اهل شعارند ، چندین و چند قرن ست که با یاوه سرایی و شعارهای تو خالی امرار معاش می کنند ، چنان از قدرت خود و ضعف دشمن سخن می گویند که گویی به وردی و دعایی تمام دشمنان سوسک خواهند شد ( اما در واقع ترس خود را پشت شعارها پنهان می کنند )
3.آخوندها اهل مبارزه نیستند ، فقط شعار می دهند . به محض آنکه سمبه حریف را پرزور ببینند و خطر را نزدیک ، تمام اعتقادات و اهداف و شعارهایشان را فراموش می کنند و تن به هر ذلتی می دهند ( شعار فتح کربلا و قدس و نوشیدن جام زهر )
امروز روحانیون غاصب وطن ، بی مهابا می تازند و شعار فتح جهان را سر می دهند . در انتخابات پیش رو ، مسلما فردی برگزیده خواهد شد که نظرات افراطی تری داشته باشد . فردی که برای شعارهای حکومتی حاضر باشد شعور خود را نادیده بگیرد و جان مردم و سرمایه ملی را یکجا به باد دهد .
در سیاست خارجی تنش ایجاد می کند و به هر حربه ای متوسل می شود تا غرب را متقاعد کند امتیازات ویژه ای برای جمهوری اسلامی قایل شود .
اما مثل دوران گذشته ( گروگانگیری و اشغال سفارت امریکا ، قطعنامه 598 و جام زهر ، آزادی اتباع خارجی که به جرم جاسوسی دستگیر شده بودند ، ... ) درست در دقیقه نود ، با هدر دادن فرصت ها و قبول خفت و خواری ، به هر شرایطی تن می دهند .
غرب و روسیه ، هردو ، به ایران نیاز دارند ، روسیه برای عدم تسلط کامل امریکا بر منطقه ، و غرب برای وجود کشوری که راه روس ها به خلیج فارس را مسدود کند .
و آخر اینکه ، با توجه به موارد بالا ، بعید ست جنگی درگیرد ، یا غرب بازهم کجدار و مریز می کند یا جمهوری اسلامی کوتاه می آید و با سر دادن شعار پیروزی ، شکست و عقب نشینی را می پذیرد !
و آخر اینکه ، با توجه به موارد بالا ، بعید ست جنگی درگیرد ، یا غرب بازهم کجدار و مریز می کند یا جمهوری اسلامی کوتاه می آید و با سر دادن شعار پیروزی ، شکست و عقب نشینی را می پذیرد !
//////////////////////////////////
گالیه پس از آنکه در دادگاه تفتیش عقاید حرف خود را پس گرفت و اعتراف کرد که زمین مرکز جهان ست تا از نوشیدن شوکران نجات یابد ، آندره ، یکی از شاگردانش با عتاب به او گفت :
آخر گالیله در زنده بودنت چه
سودی بود که در مرگت نبود ؟ تو قهرمان ما بودی . گالیله ! چرا ما را از داشتن
یک قهرمان محروم کردی ؟ ...
گالیله : بیچاره ملتی است که نیاز به
قهرمان دارد !